امروز از نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم در محل نگارخانهء فرهنگ قم که برگشتم خونه و اومدم سراغ رایانه‌ی روشنم، در کمال تعجب اسم قشنگت رو دیدم در لیست آنلاینهای یاهو. نت قطع شده و یاهو قفل کرده بود و تو در لحظه‌ای که حضور داشتی، به همان شکل روی مونیتور منجمد بودی.
باور نمیکنی چقدر خوشحال شدم از ظهورت و بروزت.
لیاقتتو نداشتم که وختی آنلاین بودی پشت مونیتور باشم و پیجت کنم. اگر هم بودم، شاید لایقم نمی‌دانستی و جوابمو نمیدادی. امروز حتی آنلاین شدی ولی به این وب سر نزدی تا جاروش کنی.
خیلی باهات درددل دارم - وفا! - که میخام رودررو بهت بگم تا اگه گریه‌ام گرفت، شونه‌هات نزدیکم باشه. تو از ترس ابتلای مجدّد از کمترین تلاقی با من می‌گریزی. اینجوری راحتی. منم وختی نگام به راحتی تو میفته، آروم می‌گیرم.