بسم الله الرحمن الرحیم / اثر استاد امیرخانی

اثر استاد غلامحسین امیرخانی
تاریخ تحریر: تیر ۷۲
عکاسی از روی اصل توسط: رضا شیخ محمدی
مکان عکّاسی: نگارخانهء شیخ هادی تهران
تاریخ عکاسی: اردیبهشت ۷۳
دوربین: آنالوگ. زنیت ۱۲۲ روسی

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است!

سطر نستعلیق / شعر: خیام نیشابوری ه.ا.سایه/ خط : رضا شیخ محمدی / تیر ۸۳
تذهیب: محسن روزگرد / سال ۱۳۸۹
توضیح: مقوای آبی سه دست نشاسته خورده و سپس طلا به صورت تکرنگ در قالب تشعیر در آن بکار رفته است و به همین جهت طلای زیادی مصرف کرده است. پدر «محسن روزگرد» در کار تولید فرش دستباف بوده و محسن هم مدتی به همین کار اشتغال داشته است / ترخ دریافتی بابت تذهیب: ۱۱۰ هزار تومان / ابعاد: ۳۶ در ۲۱ سانتیمتر / سرنوشت: فروش به سمساران بزخر

لینک تلگرامی:

https://telegram.me/rSheikh/979

لینک فیسبوکی:

https://m.facebook.com/sheikh.khat/photos/a.247713492013877.53277.247710328680860/1013897228728829/?type=3&source=48&__tn__=E

 

سطر کلاس درس سرمشق

http://qalam.persiangig.com/9009/sheikh_sarmashqe-kelas_anjoman-khoshnevisan-qom_1.jpg

خط استاد خروش / ربنا ظلمنا

ز دست گریه کتابت ...

سطوری از بنده با مضامین قابل انطباق بر عاشورا از حافظ

تحریر مهر ۸۲تحریر: فروردین ۸۴تحریر: اسفند ۸۳ 

قطعهء عاشورایی

این دو فرد شعر سوءال امتحان ممتاز بنده در خرداد ۶۴ شمسی بود که به قبولیم در آن آزمون انجامید. تحریری که تقدیم می‌شود در فروردین ۸۴ شمسی (بیست سال بعد از تاریخ مزبور) در قزوین بر روی کاغذی که امیر عاملی رنگش کرده بود، انجام شده و امروز همزمان با روز عاشورای حسینی تقدیم بازدیدکنندگان وب می‌شود. التماس دعا!


کپی نظرات از کامنت‏دانی:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دوشنبه 21 آذر1390 ساعت: 11:17 توسط:نورور
جناب شیخ محمدی
با سلام و قبولی عزاداری
خدمت شما عرض کنم اگر الان این خط را مبنی بر امتحان ممتاز حضرتعالی بود مطمئن باشید رد میشدید بدون برو برگرد .مومن مثل آقای امیرخانی چرا رفتی دنبال آپارتمان سازی ...مگر نمیدانید پایه هنرهای تجسمی بر زیبا دیدن و انکسار اصول تفکر به مخاطب است.من که اصلا نتوانستم شعر را بخوانم .هرچند از علاقمندان بخط حضرتعالی هستم مطمئن هستم هر وقت درست نوشتید کارهایتان خوب و یکدست میشود ولی تا وقتی بخواهید نوگرایی کنید همین آش شور و بی مزه درباری می شود ,مطمئن باشید هنر مدرن از ابتدای درست نوشتن در خط پیش میرود
وب سایت ایمیل

جمعه 16 دی1390 ساعت: 6:53 توسط:پژمان
آقای نورور
شما هنوز تو اینترنت مشق میکنید ؟ آقا جان الان چند ساله که شما در اینترنت پشت سر استاد امیرخانی حرف میزنی و گاهآ بد میگی . تو تمام این مدت دریغ از یه چلیپا که از شما دیده باشم . تنها اثر هنری خوشنویسی که از شما دیدیم دو سه صفحه کتابت روی کاغذ معمولی دفتر چهل برگ قدیمی ها بوده . خوب عزیز من شما اگر بجای اینکه اینهمه دنبال بدگویی استاد امیرخانی تو اینترنت باشی میرفتی چهار صفحه مشق میکردی حداقل میتونستی یک چلیپا بذاری تو اینترنت که خلق الله نگن یارو که اینهمه حرف میزنه در حد یه هنرجوی عالی هم نیست و نمیتونه یه چلیپا تحریر کنه . از همه اینها گذشته مگه بده آدم دنبال آپارتمان سازی باشه ؟ مگه بده دنبال سرپناه واسه زن و بچش باشه ؟ شما اگه ارث پدری داشتی و خداروشکر خونه و اموال داری و زن و بچه ای هم نداری یا داری که نگران آیندشون نیستی دلیل نمیشه همه مثل شما باشن که . برو جانم برو یه کم تو خلوت خودت با وجدان خودت فکر کن . گیرم استاد امیرخانی بده بده بد . استاد امیرخانی حرفه اش خط و خوشنویسی هست . شهرت و محبوبیت و همه زندگیش بر پایه خط و خوشنویسی هست. هر خوبی و بدی هم داشته باشه پس فردا تاریخ این مملکت رو حساب اعتبار خطش در موردش قضاوت میکنه . شما هم اگر میخوای مردم بعدآ قضاوت درستی از شما داشته باشن حداقل برو یه چلیپا بنویس چند تا کاره درست و درمون از خودت بجا بذار که پس فردا نگن نورور زده بود به سرش نمیتونست حتی یه چلیپا تحریر کنه سره خودشو گرم کرده بود به حرف ... !!!

سطر / تقدیم به مناسبت شب عاشورای حسینی / التماس دعا از همگی

انّ الحسین مصباحُ الهدی و سفینةُ النّجاة
سطر نستعلیق / خط :  رضا شیخ محمّدی /  تحریر:  بهمن ۸۵

بیت عاشورایی حافظ و چلیپای استاد موحد

هر اثر هنری «حسب‌الحال مشتاقی» به نام هنرمند است و گزارشی از پسند او و نیز هم: نوع نگاهش به پیرامونش و به خویش و به ایده‌ها و ایده‌آل‌هایش. از این منظر باکی نیست اگر آثار درجۀ دو و پنج یک آرتیست هم در تاریخ بماند؛ یا آثاری که متعلّق به شیوه و مکتبی است که دیگر تمایلی به پوییدن مسیر آن ندارد.
از آثار هر هنرمند آلبومی می‌توان ساخت، دربردارندۀ مراحل بزرگ‌شدن یا حتّی پسروی و انحطاط او. می‌توان از طریق رهگیری و ردگیری محصولاتی که از او در زمان‌های مختلف صادر ‌شده، با او در جادۀ هنر همراه شد و با افت و خیزهایش افتاد و برخاست! پس اگر نه باید دست کم شاید حتی چرکنویس‌ها را نگه داشت و دور نریخت و هر تجربه‌ای را - گیرم هنوز به انجام نرسیده یا حتّی بعداً به انحراف یا انصراف هنرمند انجامیده - مهر و امضا کرد.
در ایّام منسوب به سرور پاکان و پاک‌بینان امام حسین(ع) هستیم و به شب عاشورا نزدیک می‌شویم؛ شبی که یارانِ آن امام همام به جای ترس و نگرانی، رقص شادی و نیک‌‏سرانجامی ‏کردند. تناسب خوبی دارد در این ایّام نگاه به ابیاتی از حضرت حافظ که قابلیّت تأویل عاشورایی دارد و جناب حسینی موحّد خوشنویس نام‌آشنای قمی در آذر ۵۶ در مقطعی که تحت تأثیر مرحوم استاد سیّد حسن میرخانی می‌نوشتند، تحریرش کرده‌اند.                لینک‌های مرتبط: اینجا و اینجا و اینجا

اجرای تازه‏ای از «داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‏شود»

تذهیب: محمد شکاری اسفندی / دستمزد: 50 ه.تمصراع زیبای «داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود» از مولوی پیش از این در اینجا سوژهء نگارش دو قصارمشق از سوی حقیر با مرکّب سیاه شد و یکی از این دو به معجزهء نرم‌افزار، جامهء سرخ به تن کرد. در هفته‏های اخیر که دوازده شب در تلویزیون استانی قم همراه با خوانندگی خوانندگان پاپ کشور برنامهء نگارش خوشنویسی داشتم (گو که نگارش نستعلیق با موسیقی سنّتی همخوانی و همخونی بیشتری دارد) شبی مصراع مزبور را در برابر دوربین سیما با قلم یک سانتیمتری بر کاغذ گلاسهء ۲۵۰ گرمی ابریشمی که دوستم سیّد محمّد ابطحی (فوق لیسانس گرافیک) به من هدیه کرده بود، با مرکّب سرخرنگی که دوستم سیّد محمّد حسینی خطباز به رایگان در اختیارم گذاشت و آن را از مرکّب‌های مورد استفادهء عثمان اوزجای - خطّاط شهیر ترکیّه - خواند، اجرا کردم.
این مصراع با این ایّام که در کوی و برزن ذکر سیّد و سالار شهیدان جاری است، تناسب خوبی دارد و حال و روز کسانی است که داغ آن عزیز را بر دل دارند و هر سال در ایّام محرّم این داغ را نو می‌کنند.
این اجرا به نسبت قبل، رهاتر و با تکلّف کمتر اجرا شده؛ تا مطالبهء آن دسته دوستان و منتقدانم را برآورده کند که مدّعیند استاد شیرازی گیرم چنین تراکیب بدیعی نزند؛ ولی خط می‌نویسد؛ اما تو خط را می‌سازی و می‌پردازی.
مضافا بر اینکه اجرای خط در برنامهء تلویزیونی و زیر پروژکتورها و در فضایی که میز کار و صندلی و زیردستی و دیگر اسباب کتابت به دلخواه کاتب نیست، سختی و مشقّت خود را دارد و اغلب تمرکز و تعمّق لازم در میان نیست و به جای سکوت یا دست کم موسیقی ملایم انتخابی از سوی خود کاتب، صدای گوروپ گوروپ موسیقی پاپ از باندها پخش شود و حضار مجلس از سوی مجریان به هر بهانه به کف‏زدن و جیغ و هوراکشیدن فراخوانده می‏شوند.
دوستان بنده اگر هم در اجراهای تلویزیونی حاضر شوند و حتّی در لوکیشن کاخ گلستان خط بنویسند، از حاصل کار راضی نیستند و آن را برای خود برنمی‌دارند. خوشا که قطعهء ارائه‏شده در این پست به کیفیّتی اجرا شده که حکم پاکنویس را دارد و دیر یا زود به دست تذهیبکار سپرده می‌شود.
قیمت قطعه با همین کیفیّت:  ۷۵ هزار تومان

                                   

خط استاد امیرخانی در وصف سیدالشهدا(ع)

متنی در وصف وجود نازنین سیّدالشّهدا(ع) از زبان پیامبر عظیم‌الشاءن اسلام(ص)
خط: استاد غلامحسین امیرخانی / تحریر: اوایل دههء ۶۰ شمسی
عکّاس: رضا شیخ محمّدی / دوربین: مینولتا (آنالوگ)
مکان عکّاسی: تهران، تالار وحدت
زمان: سال ۶۳ شمسی در سفری که به همراه زنده‌یاد محمّدرضا قنبری از قزوین با اتوبوس به تهران سفر کردم. ۱۹ساله بودم و آنقدر بزر گ نشده بودم که تنها سفر ‌کنم. قنبری به تهرانم برد و برای اوّلین بار با نسخهء اصل از یکی از خطوط استاد امیرخانی مواجهم کرد. لحظات هیجان‌انگیزی بود. از پشت شیشه از آن عکس گرفتم. برای اینکه نور فلاش به نگاتیو منعکس نشود و نسوزاندش، تصویر را با پرسپکتیو ثبت کردم. شنیده‌ام با نرم‌افزار رایانه‌ای می‌توان این اعوجاج تصویر را اصلاح کرد؛ افسوس که بلد نیستم.

ناتمام‏‌های استاد امیرخانی!

سه اتود و اثر ناتمام از استاد غلامحسین امیرخانی.
اتود ِ «عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» بر روی پوست دبّاغی‌شده و دو اجرای دیگر بر روی کاغذ قدیمی اجرا شده است. این آثار را چند سال پیش در خلال یک معامله از امیرمیثم سلطانی (که در حال حاضر از شکسته‌نویسان مطرح کشور است) خریدم و به ۳۰۰ هزار تومان می‌فروشمشان. طالبان ایمیل یا اسمس بزنند.
فروخته شد!

پرهیز از ولنگار‏نویسی یا نگاه ارکسترال به تک‏مضراب!

چه این قطعه به شهادت دکتر رامین قدیمی کلکسیونر شهیر خوشنویسی (که دیدگاهش را در ظَهر قطعه درج کرده) از خطوط مرحوم محمّدحسین شیرازی (مشکین‌قلم) و چه به ادّعای مرجوح مرحوم دکتر مهدی بیانی (باز هم قیدشده در پشت اثر) از آثار دورهء جوانی مرحوم میرزا غلامرضا باشد، تابلوی فاخری با مجموعه‌ای از حروف و کلمات پاکیزه و تراشخورده است که از دقّت و وسواس کاتب در نگارش حاکی است. پرپیداست که قالب سیاه‏مشق در منظر او، عرصهء «ولنگارنویسی» مفردات نیست. البتّه در این {نوع} سیاه‏مشق به ظاهر شاهد گره‏فکنی‏های خاص و فنی نیستیم و شاید درگیرنبودن ذهن کاتب به فضاسازی باعث شده که نیرویش را دربست به درآوردنِ مفردات اختصاص دهد و به هر حرف و کلمه به عنوان یک تابلو بنگرد. در جایی خوانده بودم که نوازنده و آهنگساز بزرگ معاصر حسین علیزاده که شاهکار «نینوا»یش فراموش‌نشدنی و حضور در برخی کنسرت‌هایش از جمله کنسرت فرهنگسرای بهمن در اواسط دههء هفتاد از افتخارات بنده است، در برخی تکنوازیهایش به تاءسی از اساتیدش به هر مضراب به دید یک ارکستر می‏نگرد.

سیاه‏مشق تمرینی یا نمودار قلب!

خریداری فتوکپی اثر توسط حقیر از امیر عاملی قزوینیبحثی در گروه «خوشنویسی فارسی» در فیس‌بوک که عضو و هموند آن هستم، درگرفت (۱ و ۲ و ۳ و ۴) که به انتشار اثری منتشرنشده از مرحوم عمادالکتّاب سیفی قزوینی که در آرشیو داشتم، وادارم کرد.
در این اثر که توسط مرحوم عماد در سال 1312 شمسی در قصر سعدآباد جهت فردی به نام «فقیه راد آقا میرزا رحیمخان» تحریر شده, حال و احوالی که در حین نگارش، عارض کاتب شده قابل ردگیری و رهگیری است. عماد در خلال نگارش بداههء اشعار، به یاد اظهار نظر استاد رشیدیاسمی می‌افتد و اشاره می‌کند که به عقیدهء این محقّق، بیت آخر متعلّق به نظامی است و نه فردوسی. بعد عنوان می‌کند که بیتی که بلاشبهه از فردوسی است این است:
کف شاه محمود والاتبار / نه اندر نه آمد سه اندر چهار. و آنگاه برای همهء این ازدست‌رفتگان روانشادی آرزو می‌کند.
به نظر بنده این نوع قالب سیاه‌مشق هم ارزش‌های خودش را دارد. اصرار بر اینکه همهء کاتبان به سمت سیاه‌مشق‌های پالیده (!؟ = پالایش‌یافته), تراشخورده و شق و رقّ میرزا غلامرضا سوق یابند, به قیمت تعطیل‌شدن یک عرصهء خوب و پر حس و حال است که امواج متلاطم درون هنرمند را مثل نمودار قلب نشان می‌دهد و بیننده/خواننده را با فراز و فرود روح و روان کاتب همساز و دمساز می‌کند.