متون مناسب برای خوشنویسی
نگارش متن مناسب برای خوشنویسی جا دارد برای خوشنویس اهمیّت داشته باشد. بعضیها در این حوزه سلیقه ندارند یا بیبرنامهاند. شعری را تصادقی از دیوان حافظ باز میکنند و مینویسند. به ندرت برخی اسایتد مضامین انتخابیشان جالب است. به نظرم در بلاگ حاضر موضوع یا هشتگی یا پستی در بارهٔ متون مناسب برای تحریر داشتم قدیمندیما. امشب سرچ کردم نیافتم. پروندهٔ زرنگارم را بررسی کردم دیدم در فایل نوت مواردی را با اسلش خط (/خط) علامت گذاشتهام که مواردی است که به مرور به عنوان مضامین و متون مناسب برای خوشنویسی یادداشت کردهام و به تدریج به نگارش برخی هم پرداختهام.
(موارد یادشده از زرنگار به وُرد تبدیل و اینجا قرار گیرد. پست حاضر در برگهٔ خوشنویسی فیسبوکت هم در جای مناسبی حتی در قالب یک آلبوم مستقل بازنشر شود. حتی میتوانی هر مضمون را به صورت پستی مستقل اجرا کنی. و اتود حتی با خودکار را عکس بگیری و عکس پست قرار دهی تا بعدها خودت یا دیگران اجرا کنند.)
این ایده هم قبلاً به نظرم رسیده بود و هنوز موفّق به اجرایش نشدهام که کار خوشنویسی را هم کمی گروهیتر کنیم و از حالت انفرادی درآوریم. من شیخاص گرچه خود خوشنویسم چه اشکال دارد خطی را سفارش بدهم که خوشنویسی دیگر اجرا کند؛ به چند هدف. یکی برای حمایت از هنرمندان دیگر. دوم شعرها و قصههایم را خودم نیایم خطّاطی کنم؛ بلکه بدهم خوشنویس دیگر بنویسد و پول هم بهش بدهم؛ همچنان که قصّهای از خودم را دادم در قم حکیمه پوریزدانپرست تحریر کرد و ۲۲۲ ه.ت هم بهش پرداختم که البته توقعش بیشتر بود. (لینک فیسبوکی قطعهٔ مزبور اینجا قرار گیرد و لینک اینجا هم ذیل آن پست تپانده شود)
چند تا از شعرهایم را هم دادم ناصر طاوسی و حسن اعرابی و یک شکستهنویس شاگرد ملکزاده و زدوار و ... نوشتند. اینجا قرار گیرد لینکشان.
امشب هم به نظرم رسید خوب است این جمله را که: «عزیزٌ علَیَّ أن أری الخلقَ و لا تُرٰی» را سفارش دهم به وحید فولادزاده یا ایرانی یا داستانی یا... بنویسند و بعد شعر ز دستم برنمیخیزد که بییاد تو بنشینم / بجز رویت نمیخواهم که روی هیچکس بینم از سعدی را که علیرضا بخشی نوشته و چلیپاست و از کشرویهای یک دوست شکستهنویس راستدست اما دستکج از بایگانی خطوط انجمن خوشنویسان قم بود و حسن اعرابی هم ريیس انجمن خوشنویان قم بود و مدیریّتش هم طوری بود که میگفت من وقتی از ساختمان انجمن در خیابان دورشهر قم خارج میشوم و پایم را از جوب خیابان بلند میکنم و میروم آنور، دیگر انجمن کیلویی چنده؟ کار بهش ندارم! دلِ ننهات خوش! خوب طبیعی است کسی مثل امیرمیثم سلطانی بیکار نمینشیند. خطوط سرقتی عاقبتبهشرتر شد وقتی توسط بنده مالخری شد و آمد پارکینگ شیخاص. حالا برای یکی از آنها که خط علیرضا بخشی است نقشه دارم. خط ایشان چلیپای سعدی و مناسب با جملهٔ دعای ندبه است. بد نیست نگاهت به خوشنویسی به عنوان یک کار گروهی باشد. ثلثش را بده محمدتقی اسدی بنویسد و آن را با این شعر سعدی میکس کن. اگر دوست دارم خودت هم مداخله کنی، یکی از مصاریع این شعر را ترکیب قصارمشقی بزن و بعد هر سه را بده به کسی مثل سید حسین نجومی که یک کار ترکیبی بزند. هر چند مگر مضامین مربوط به امام حسین(ع) را ندادم بهش هم مرقع آکاردئونی کرد هم یک کار ترکیبی بزرگ هم از آنها درآورد. چی شد آخرش؟ بدبختانه نتوانستم جای درست خرجش کنم و دادم امیر عاملی و او هم فروخت به سمساران خط و آنها هم آن مرقَع عاشورایی را «عِرباً عِرباّ» کردند و جلد گل و مرغش را جدا فروختند و خطوطش را هم جداجدا. احتمال میدهم خطوط مرا با قیمت بالا نفروخته باشند. آمار یکی از سطور را دارم که به دست امین هیهاتی آذر رسید. بدبختانه از این کار هم نه خیر دیدیم نه تحسین آنچنانی شنیدیم؛ فقط پول بیزبان را دادیم به نجومی و فرجی و ... دلم به اسکنهایش خوش بود که نشر دادم و اگر تحسین درخور میشنیدم، باز خستگیم در میآمد. تف به ذاتِ بیبرنامگی!
برنامه اگر باشد حل است. بدانی در نهایت کارت را کجا و به کدام موزه قرار است بدهی و پول خوبی هم بگیری. اگر هم دغدغهٔ پول نداری، باز به جای خوبی مثل آستان قدس رضوی یا حرم قم اهدا کنی و دلت خوش باشد که از بهرهٔ معنویای برخورداری. مخاطب هدف که معلوم باشد، حال میتوان روی این بحث کرد که متن تابلو چه باشد و چقدر در انتخابش سلیقه به خرج داده شود. بعضیها در این حوزه سلیقه ندارند و فوقش بیبرنامهاند. شعری را تصادقی از دیوان حافظ باز میکنند و مینویسند. باما هستند خوشنویسانی مثل استاد امیرخانی که در این حوزه هم کارشان درست است.
ایدهای که بعد از اشارهٔ وحید فولادزاده در ۱۴۰۱/۴ به ذهنم رسید: نقش مُهر ۱۴ معصوم را به صورت بیضی به خط نستعلیق مُهر کن و در یک قطعه کنار هم بچین!
0104 کپی در برگهٔ خوشنویسیام در فیسبوک در آلبوم مستقلّی به نام «مضامین مناسب برای اجرای تابلوی خوشنویسی». ویرایش هر یک در دیگری اعمال و یکسانسازی شود.