شعر صائب تبریزی و سطر شیخ

به کفی خاک چه تعمیر توانم کردن (صائب)خط: شیخ / هفده تیر ۹۱ / با نگاه به برخی سطور روءیتشده در اینترنت / اندازهء قلم: دو و نیم میلیمتر / ابعاد اصلی: ۱۴ در ۴ سانتیمتر / کاغذ: ابریشمی کارت عروسی / مرکّب: خریداریشده از آبیک
دوسطری به خط شیخ
در این فیروزهکاخ (دیرینهدیر) دیربنیاد
عجب غافلنهاد است آدمیزاد
خط: رضا شیخ محمدی / اردیبهشت ۹۱
تحریر در سایهسار رابطۀ انگیزهزا با نسیم شیبانی
قلم: کمتر از دو میلیمتر
ابعاد اصلی آثار: در نام فایلها اشاره شده است.
مرکّب: خریداریشده از آبیک در جریان مراسم مقدّماتی مربوط به دوسالانۀ خوشنویسی
کاغذها: تحریری قدیمی کندهشده از کتب چاپ قدیم (کاغذ اجرای شمارۀ دو را که رنگ طوسی دارد و نیز اجرای ۴ را که کاغذ خارجی قدیمی با الیاف طبیعی است، استاد رامین مرآتی به بنده دادند.)
قصارمشق جدیدم: جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز (اجرای1) و پارامترهای دهگانه
سطر «جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز» از حضرت حافظ که از سوی نگارنده در قالب سطر در آذر ۸۳ در خلال جلسات انگیزهزای دعای توسّل در قم اجرا و در اینجا منتشر شد، در سایهسار مراودهء خوب با نکتهسنجیهای نسیم شیبانی به خلق قصارمشق تازهای انجامید.
موءمنانه این قالب از نگارش را برآیند تلاشها و این در و آن در زدنهایم در خوشنویسی برای دستیابی به ظرف و فرمی که در آن واحد، واجد موءلّفههای گوناگونی باشد، میدانم. اینها دغدغههای متعدّدی است که به خلق آثاری از این دست فرا میخوانَدم:
۱. اجرای فکورانه و مهندسیساز
۲. نگارش دقیق مفردات در فرمی پازلگونه
۳. پرهیز از قالب سهل و ساده و مکرّرآ دیدهشده و البته در جای خود مشکل ِسطر، با حفظ احترام به همهء سطرنویسان موفّق و بدون ندیدهانگاشتن تجربیّات خودم در این عرصه
۴. پرهیز از سیاهمشقهای چندلایه که مفردات عزیزم را دفن کنند و بپوشانند.
۵. ادای دین به تمام اساتید رسمی و غیررسمیم در عین فاصلهگیری از آنان و تلاش برای پرهیز از مشابهت کارهایم به آثار گرانسنگ ایشان
اساتید رسمی = پدرم، علیرضا نایبی، احمد پیلهچی و جناب امیرخانی
غیررسمیها = جنابان موحد و عبدالرضایی، همهء همتایان و همفکران و مشورتدهندگان و ایدهپردازان و حتی منتقدانم. نیز اساتید قدیمی و درگذشته در تاریخ خوشنویسی که آثارشان در مرقّعات و کتب و منشورات و فتوکپیها به دستم رسیده و الهامبخش کارهایم بوده است.
۶. ادای دین به ادبیّات غنی این مرز و بوم، با انتخاب ابیات و مصاریع مستقلالمعنی و نیز ادای دین به متون دینی اصلی به خصوص قرآن با انتخاب آیات قلیلاللّفظ و کثیرالمعنی و اجرا در فرمی ترجیحآ خوانا
۷. رسیدن به بیان شخصی و لهجهء انفرادی
۸. خلق معمّا و به فکرانداختن (حتی به مخمصهانداختن) دیگران!
۹. خلق قطعاتی که واجد اتفاق بصری تازه و کشفی نو باشد.
۱۰. خلق اثر به کیفیّتی که قابل عرضه در ابعاد ریز تا درشت (از سایزی شبیه تصویر کوچک همین پست که در صفحات نمایش کوچک موبایلها دلبری کند تا اجرای همین قطعه به صورت پلت و بنر بزرگ)
اسکن اصلی >>> اینجا
اجراهای متعدد قصارمشق «دایرهء قسمت»
در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرماییشعر: حافظ / خط: رضا شیخ محمّدی / مهر ۹۰
(تحریرشده در سایهسار رابطهء هنری خوبم با سرکار خانم نسیم شیبانی)
مرکّب سبز: از سید محمّد حسینی خطباز که ظاهرا عنوان کرد از مرکبهای مورد استفادهء عثمان اوزجای خطاط ترکیه است.
راست: اسکن قبل از تذهیب
چپ: اسکن بعد از تذهیب توسط سرکار خانم «اسرافیلی»
دستمزد تذهیب: ۷۵ هزار تومان / قیمت قطعه: ۳۰۰ هزار تومانفروش به ثمن بخس به غیاث علوی در قم در اسفند 91
لینک فیسبوکی: اینجا
دیگر تجربیّات و مشقهایم در خصوص ترکیببندی این بیت:
اجرای e با تذهیب: محمّد شکاری اسفندی، دی ۹۰
دستمزد تذهیب: ۶۰ ه.ت
ابعاد اثر: 10.5x12.5سانتیمتر
قیمت اثر: ۲۰۰ ه.ت
لینکهای مرتبط با اجرای e از راست به چپ:
اسکن اصلی اجرای e >> اینجا
ارسال ایمیل به همدانیان برای پوسترسازی اجرای e در ۸ اسفند ۹۰
تاریخ قبلی پست: ۱۱ مهر ۹۰
اخراجم از گروه پرشینکالیگرافی در فیسبوک
کامنت مدیر محترم گروه پرشینکالیگرافی آقای فرزان کرمانینژاد
بعد از اخراجم از گروه مزبور (فایل وُرد) >>> اینجا
شیخ به فرزان کرمانینژاد:
با احترامات فائقه. لطفا به طور مشخّص بفرمایید بابت کدام تخلّف بنده، تصمیم به قطع دسترسی اینجانب گرفتهاید تا اگر مقدور هست و اجازه دهید با عذرخواهی از گروه مجددّا در جمع خوب شما حاضر شوم.ارادتمند رضا شیخ محمدی شانزده بهمن نود
From: Farzan Kermaninejad To: reza sheikh
Sent: Sunday, February 5, 2012 4:04 PM
جناب شیخ مطمئن هستم که به یاد دارید که طی یک سیر طولانی عرایض مشوقانه بنده تبدیل به تذکرات ضمنی و سپس تذکرات روشن و نهایتن به اخطارهای چند باره و سر آخر به قول شما تحریم انجامید ..... و قطعن تصدیق میفرمایید این همه نبود مگر بازخورد رفتار شما و تخطی مکرر از بسیاری بندهای منشور نحوه همراهی با گروه ...... نه در صدد تحلیلش چرایی آن هستم نه در صدد اصلاحش ........ چرا که نه تخصص من است و نه به من ارتباطی دارد ....... جایی هم فرمودید که این تحریمها را نصب العین خود کرده و خود را ملزم به اجرای آن میدانید .... لطفن به همان نصبالعین مراجعه فرمایید .....
درضمن عرض کنم که اگر به خود من بود حالا حالاها با شما حال میکردم ..... حتمن این را هم درک کرده اید که شخصن هم پوستم کلفتتر از این حرفهاست که از این کارها برنجم و هم اصولن رفتار چالشی و جسورانه را میپسندم ..... بگذریم که رفتار شما گاهی از حالت چالشی خارج و به نوعی توهین به جمع و قوانین گروهی و لجبازی افسارگسیختهٔ کودکانه تبدیل میشد ..... به عرض میرسانم لغو عضویت شما در گروه در پی یک سری درخواستهای مکرر اعضا انجام شد ...... و اغلب اخطارهای من از پی درخواستای ایشن بود ...... ایشان در مقاطع مختلف از حذف پیامها و پستهای شما گرفته تا قطع دسترسی کامل شما را خواهان بودند ..... هر چند خاطر شما عزیز است اما احترام ایشان و درنظر گرفتن خواسته اعضای گروه نیز بر من واجب است ..... بی اغراق روزی نبود که پیامی از سمت دوستان مبنی بر درخواست تذکر به شما نداشته باشم و من مرتب همگان را به مدارا دعوت میکردم ........ تا جایی که بسیاری گروه را ترک یا فعالیتشان را محدود کردند و برخی به صورت علنی به من گفتند به دلیل مدارا بیش از حد من با شما و تغییر جو گروه توسط شماست ........
فعلن در سفر کاری هستم و فرصتم کم ........ فرداشب یا پسفردا صبح که برگشتم موضوع را دوباره با تنی چند از دوستان درمیان میگذارم .... نظر قطعی را ایشان خواهند داد ... کمی صبور باشید ....... جای شما باشم بیشتر خط مینویسم ....... حیف هنر و وقت شماست که بیهوده تلف شود .....
در ضمن خواهشمندم فعلن تقاضای عضویت ارسال نکنید و اگر دوستی ندانسته و بدون هماهنگی با ادمینهای گروه شما را به جمع افزود خودتان خارج شوید ..... حضور بدون هماهنگی در گروه ولو غیرمستقیم به قطع دسترسی همیشگی شما خواهد انجامید .....
آرزوی موفقیت و سلامت شما را در پناه حضرت حق دارم
فرزان
شیخ به کرمانینژاد:
با سلام. اگر اهانتی به جمع کردم از تکتک معذرت میخواهم. اگر مقدور هست فرصتی دوباره بدهید بلکه اشتباهاتم را جبران کنم شیخ. شانزده بهمن نود. قم
On February 5, 2012 6:37:45 AM PST, Farzan Kermaninejad wrote
عرض کردم صبور باشید ...... چند روزی فرصت بدهید .... نظر نهایی را دوستان خواهند داد ...... عرض کردم تقاضا نفرستید ..... باز فرستادید ...... به نکاتی که گفته میشود توجه فرمایید ...... باز تکرار میکنم صبور باشید و شکیبا .....
و فرزان کرمانینژاد چند روز بعد در بیست بهمن ۹۰:
سلام علیکم .... ضمن عرض ارادت مجدد به اطلاع میرسانم چنانچه به شما قول داده بودم نظر سنجی مفصلی در باره عضویت شما در گروه انجام شد .... تا حضور یا عدم حضور شما در گروه بر اساس خواست ۴-۵ نفر بخصوص و خدای نکرده اشتباه ما در فهم نظر جمع نباشد ..... به این منظور وقت و انرژی زیادی هم من و هم چندتن دیگر از دوستان گذاشتند و البته تک تک رایدهندگان .... به ویژه اینکه من این روزها درگیر اتمام بخش اصلی تز دکتری خود هستم و درحالی که ۳ هفته بیشتر فرصت ندارم دنیایی کار عقب مانده باقی است ...... با این حال با جان و دل و بدون اینکه کسی مرا مجبور کرده باشد این وقت را گذاشتم ... امیدوارم که درک کنید و قدر این وقت را بدانید .... متن نظر سنجی با هماهنگی دوستان تنظیم شد و برای ۶۵ نفر از اعضای فعال گروه ارسال گردید ....... اسامی ایشان چندان مهم نیست و اگر خود شما هم یک فهرست ۶۵ نفره انتخاب کنید به احتمال زیاد با یکی ۲ نفر تفاوت مشابه فهرست ما خواهد بود .........
=================
متن پیام ارسالی برای دوستان چنین بود:
ضمن سلام و تشکر فراوان از زحمات و همراهیهای شما در گروه خوشنویسی ایرانی .... به منظور ارج نهادن به مدیریت جمعی در گروه و احترام به نظر اعضای فعال و رعایت اصل دموکراسی جهت نظرسنجی و مشورت در مورد لغو عضویت جناب رضا شیخ محمدی و نحوه عملکرد صحیح مزاحم وقت شما شدهام ....... چنانچه احتمالن مستحضر هستید دو روز پیش عضویت جناب شیخ در گروه لغو شد .... مسئله فقط یک نفر کمتر یا بیشتر نیست .... غرض دانستن نظر اعضا و محترم شمردن نظرات ایشان و بکاربستن در موارد دیگر است .....
نخست به عرض برسانم حذف ایشان در پی اخطارهای مکرر٬ نه فقط به خواست خود من که به سبب تقاضای تنی چند از اعضای گروه انجام شد که در مقاطع مختلف از تذکر ضمنی تا قطع دسترسی کامل را برای ایشان خواهان بودند ..... پس از این لغو عضویت ایشان شروع به واسطه تراشی کردند ..... و پیاپی پیامهایی مبنی به درخواست بازگشت به گروه دادند ........ از آنجایی که در سفری کاری بودم از ایشان خواستم که صبور باشند تا با دوستان و اعضای فعال گروه مشورت کنم ........ هر چند در این فرصت کوتاه هم چندان شکیبا نبودند بر اساس قولی که به ایشان دادم و همچنین باور عمیق بر اراده جمعی برای مدیریت و کنترل گروه و طبق اصول دموکراسی که آمال ماست مزاحم وقت شریف شما شدهام
خواهشمندم شماره یکی از گزینههایی زیر را به عنوان نظر خود به صراحت اعلام کنید ..... و اگر خواستید شرح و توضیحی هم بدهید با کمال میل در خدمتم ..... قابل ذکر است که نظر شما نزد من محفوظ و مخفی خواهد ماند ....
۱- بازگشت بیقید و شرط به گروه
۲- بازگشت همراه با محدودیتهای کم و موقت
۳- بازگشت با محدودیتهای شدید و طولانی مدت
۴- عدم بازگشت قطعی
۵- بینظر یا نظر ممتنع (بیپاسخ گذاشتن این درخواست تا ۴۸ ساعت به منزله رای ممتنع خواهد بود)
این درخواست برای همه فعالان گروه ارسال شده و ادمینهای گروه به اتفاق آرا پذیرفتهاند که برایند نظر دوستان هرچه باشد بیچون و چرا بر آن گردن نهند ...... خواهش میکنم دور از مسائل احساسی و با درنظر گرفتن وظیفه حفظ و سیانت از آرامش گروه و رسیدن به اهداف آن و همچنین تلاش برای ضایع نشدن حقوق افراد نظر خود را اعلام نمایید .... مشورت با دوستان بلامانع است اما خواهش دارم در صفحه اصلی گروه چیزی از این نظرسنجی ننویسید .....
خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود گردی و ما رستگار
شرح مختصری از وقایع پیشآمده از طرف جناب شیخ مشابه آنچه که در جواب آقای حیدری در گروه نوشته شد برای روشن شدن ماجرا در ادامه آمده است .... البته بسیاری از نکات به جهت اختصار نیامده ..... و برخی مسائل بیرون از فیسبوک نیز ذکر نشده ........ و به گلایهها و شکایتهای مکرر دوستان و دلایل مطرح شده از سوی ایشان اشاره نشده است ..... اگر در جریان ماوقع هستید میتوانید ادامه این پیام را نخوانید .....
امیدوارم که دیگر چنین مواردی نداشته باشیم ..... از اینکه وقت شما را گرفتم عذرخواهی میکنم ......
ارادتمند
فرزان کرمانینژاد
شرح مختصری از مسائلی که به قطع دسترسی جناب رضا شیخ محمدی انجامید:
اگر فرصت و حوصله داشته باشید و به مرور آنچه که بین ایشان و گروه طی ماههای گذشته انجامیده بپردازید ...... قطعن تصدیق خواهید کرد که طی یک سیر طولانی عرایض مشوقانهٔ بنده تبدیل به تذکرات ضمنی و سپس تذکرات روشن و نهایتن به اخطارهای چند باره و تند و سر آخر به قول ایشان به تحریم انجامید .... و قطعن تصدیق میفرمایید این همه نبوده است مگر بازخورد رفتار خود ایشان و تخطی مکرر از بسیاری بندهای منشور نحوه همراهی با گروه ...... در اینجا نه در صدد تحلیل چرایی رفتار ایشان هستم و نه در صدد اصلاحش ........ چرا که نه تخصص من است و نه به من ارتباطی دارد ....... ارتباطش فقط حفظ انسجام و حراست از اهداف گروه است ..... همانطور که عرض کردم لغو عضویت ایشان در پی درخواست اعضا بوده و فقط در روزی که ایشان حذف شد ۴ نفر از دوستان که احترامشان بر من واجب است چنین درخواستی داشتند ....... در طول زمان من مرتب همگان را به مدارا و تساهل دعوت میکردم ........ تا جایی که بسیاری از من هم رنجیدند و گروه را ترک یا فعالیتشان را محدود کردند ...... برخی به صورت علنی به من گفتند به دلیل مدارا بیش از حد من با شیخ و تغییر جو گروه توسط ایشان یا سخنان سخیف و پیامهای وقتگیر و بیهوده ایشان است ........ بسیار تلاش کردم به ایشان تفهیم کنم که سر به سر دیگران نگذارد و طنز با آزار دادن دیگران متفاوت است ..... اما نشد ....... به ایشان گفتم شما که درست سخن گفتنی نمیدانی٬ سخن نگفتن را بیاموز .... نیاموخت .... پیشنهاد کردم گروهی مطابق سلیقه خودشان ترتیب دهند یا در وبلاگ مشهورشان به فعالیت بپردازند ..... نکرد ..... هر کسی هر چیزی میگفت ایشان باید جوابهای تند و گاه بیربط و گاه با ربط بدهد .... و گاهی دور از مدار ادب .... از شرح زندگی خود و پدر و مادر و نحوه ازدواج اجباری شان گرفته تا نکات و شوخیهای بیمزهای در باره بند ناف ایشان هنگام زایمان والده مکرمه٬ یا شرح دم شان که مانند مارمولک است و بسیاری چیزهای دیگر را در گروه مطرح کردند...... تلاش برای تبلیغ و ارجاع به وبلاگ خودشان و فروش تصویر نسخهبرداری شده کار مردم ترجیعبند پیامهایشان بود ..... که این کار افزون بر اینکه کاری غیراخلاقی و مزموم است از نظر قوانین ایران که برایشان ارسال کردم و همچنین قوانین کپی رایت امریکا جرم محسوب میشود ..... میدانید که شکایت یک نفر به فیسبوک که ملزم به رعایت قوانین امریکاست میتوانست منجر به بستن کامل گروه ما از طرف فیسبوک شود ...... با این وجود با ایشان مدارا شد بسیار بیش از آنکه قدر بداند ..... اگر به خود من بود حالا حالاها تحمل ایشان را داشتم ..... حتمن این را از رفتار من درک کردهاید که شخصن هم اهل مدارا هستم و هم پوستم کلفتتر از این حرفهاست که از این حرکات برنجم و هم اصولن رفتار چالشی و جسورانه را میپسندم ..... منتها رفتار ایشان گاهی از حالت چالشی خارج و به نوعی توهین به جمع و عناد علنی با قوانین گروهی و لجبازی کودکانه تبدیل میشد ..... هر بار در پی تذکری مدتی به قول خودشان «عقبنشینی تاکتیکی» میکردند (گویا از نظر ایشان در وضعیت جنگی قرار داشتیم) و پس از چندی باز به قول خودشان «به حالت خزنده» پیشروی میکردند .... حتا پس از آخرین اخطار که گفته شد «حتا یک کلمه در مورد افراد صحبت کنند به قطع دسترسی ایشان میانجامد» و ایشان هم فرمودند که این گفته را نصبالعین خودشان کردهاند باز هم بارها بحثهای چالشی راه انداختند و دیگران را خطاب قرار داده یا کار خود را با دیگران مقایسه کردند ..... و باز هم تحمل کردیم و ندیده گرفتیم .... حتا ایشان روی وال صفحه شخصی خود٬ در پاسخ به درخواست دوست عزیز جناب رئیسی که دعوت به حضور مودبانه در گروه داشتهاند به صراحت گفته که موقتی رفتاری مودب خواهد داشت و به این روش اعتقادی ندارد و فکر می کند سلاح جدیدی است که باید بیاموزد ....
====================
تعداد کسانی که در نظر سنجی شرکت داده شدند ۶۵ نفر بودند که پس از گذشت ۴۸ ساعت از ارسال پیامها نتایج زیر به دست آمد:
۱- (بازگشت بیقید و شرط به گروه): ۲ نفر
۲- (بازگشت همراه با محدودیتهای کم و موقت):۴ نفر
۳- (بازگشت با محدودیتهای شدید و طولانی مدت):۱۴ نفر
۴- (عدم بازگشت قطعی): ۲۴ نفر
همچنین از ایشان یک نفر رای ممتنع داد؛ ۲ نفر مسیجشان بسته بود و نتوانستیم نظرشان را بخواهیم؛ و ۱۸ نفر با گذشت ۴۸ ساعت پاسخی ندادند که جمعن ۲۱ نظر ممتنع در نظر گرفته شد
همچنین در شرح نظرهایی که داده شد میزان گلایه از شما بسیار بالا بود بسیاری از کسانی که گزینه ۳ را انتخاب کردند از پاسخ مشروحشان پیدا بود که درجریان اینکه قبلن به شما اخطار و فرصت داده شده بیاطلاعند و یا میگفتند نظرشان ۴ بوده اما چون شما٬ ایشان را به وساطت طلبیدهاید گزینه ۳ را انتخاب میکنند .....
به این ترتیب با نظر اکثریت اعضای فعال از پذیرش شما در گروه معذوریم. این نظر برای اسامی غیرحقیقی که به شما وابسته باشد هم جاری است.
در انتها بهعرض میرسانم .... شخصن بسیار از هنر و خط شما لذت میبرم و در این مدت از شما بسیار آموختم ..... امیدوارم که شما هم کدورتی به دل نگیرید .... جای فعالیت در عرصههای مجازی و حقیقی برای شما فراوان است و بدون تعارف عرض میکنم که هر کمکی از من ساخته بود بی دریغ در خدمتم .....
و من الله توفیق
فرزان
درود و پوزش که اسباب زحمت برای شما و ادمینهای محترمتان ایجاد کردم.... حال جای این سوءال وجود دارد که آیا آلبوم بنده در گروه خوب شما باقی خواهد ماند؟ اگر آری، با توجه به اینکه خود شما هم اذعان فرمودید که از هنر و خط حقیر لذت میبرید قبول زحمت کنید تا هر از گاهی نمونهء آثار جدیدم را را برای حضرتعالی ایمیل کنم تا ضمن اینکه نظرتان را در خصوص روند فعالیت هنریم جویا میشوم، تصویر را در آلبوم مزبور قرار دهید تا به مرور این آلبوم غنیتر شود. همینکه دسترسی بنده را به طور کامل به گروه نبستهاید، ممنونم. بنده گهگاه وارد گروه میشوم و بازخوردها را در خصوص آثارم میخوانم. اگر خودتان وقت ندارید، برای یکی از دوستانم که در گروه هست ارسال کنم و او زحمتش را بکشد و اگر تصمیم به حذف آلبوم دارید، دلیل این حذف را با توجه به اینکه آثار بنده گناهی نکرده که بخواهد به آتش من بسوزد، بفرمایید. اگر تصمیمتان برای حذف آلبومم جدّیست، خواهش میکنم قبل از راءیگیری مجدّد در این خصوص مبادرت به حذف نفرمایید. بنده را در جریان قرار بدهید. مخلص شما رضا شیخ محمدی
فرزان کرمانینژاد ¤ بیست و یک بهمن نود:
جناب شیخ عزیز از لطف شما ممنون .... اما دلیل دلبستگی یا بهتر بگویم وابستگی شما به این گروه را درک نمی کنم ... اسرار شما یرای فعالیت در گروه در حالی است که ما دیگران را با خواهش و تمنا به فعالیت وا میداریم ... دیدن بازخوردها هم با توجه به شناختی که از شما پیدا کردم تعارفی بیش نیست .... که اگر چنین بود در رفتار خود تجدیدنظر میکردید .... به هرحال آلبوم شما پاک نخواهد شد و آثار شما همچنان هستند .... مگر آنکه مثل تصاویری که پیشتر حذف شد موجب اختلاف و رد و بدل حرفهای زشت و توهین آمیز شود ..... توهین به هر کس شما٬ بنده٬ گروه٬ نظام٬ عقاید و اعتقادات مردم٬ یا هر کس و چیز دیگری ....... با توجه به بازخوردی که از نظرات دوستان دارم (و شما فقط جمعبندی عددی آن را دیدید) مطمئن هستم که ارسال مرتب کار از جانب شما به واسطه هرکسی صورت پذیرد موجب تنش خواهد شد ..... البته ممکن است کار شما هم مثل کار هر خوشنویس مطرح دیگری زمانی از طرف دوستی ارائه شود یا با پیامی دوباره بر دیوار گروه نقش بندد .... اما شما میدانید که هوشمندی دوستان آنقدر هست که تفاوت پیامی معمولی و فعالیت مدیریت شده و هدفمند را متوجه شوند و متوجه هستند که بسیار بعید است این کار خودجوش باشد .... بهویژه پس از این همه بحث و ایجاد حساسیت .... مطمئن هستم این کار از جانب هرکسی انجام شود٬ حتا من٬ نوعی دهن کجی و نادیده گرفتن نظریت اکثریت قاطع گروه تلقی میشود و موجب تشتت ...... لذا خواهشمندم محیطهای دیگر مجازی و حقیقی را برای فعالیت خود برگزینید و به همین خواندن نظرات و دیدن آثار دیگران بسنده کنید .... زیاده جسارت است.
شیخ به فرزان کرمانینژاد ¤ بیست و یک بهمن نود:
تمرین کنید و دوستان هوشمندتان را تمرین دهید که مثل نسیم شیبانی، یک هنرمند را دوست نداشته باشند و اثر هنریش را چرا. برایم جالب است که بدانم این توان را دارید که قصارمشق «دلقت به چه کار آید و تسبیح مرقّع» را که لینکش در پی میآید، دوست نداشته باشید؟
این اثر به راحتی میتواند به آلبومم در گروه شما افزوده شود و خبر خلق و تولیدش در صفحهء حوادث گروه خوب خوشنویسی شما انعکاس یابد. هوم؟
http://naqsh.persiangig.com/9011/sheikh_dalqat2_kaqaz-qadimi_7.5x7_qalam4mm_edit-web3_r228-1.jpg
To: reza sheikh <qom.reza@yahoo.com>
Sent: Friday, February 10, 2012 9:02 PM
Subject: Re: با سلام و احترام
شیخ به فرزان کرمانینژاد:
ببخشید که گرفتار یک دوست زودباور و بدفهم شدهاید. فک کردم منظورتان از اینکه پوستکلفت هستید، این است که دست کم در محیط ایمیل میتوانید فرزان کرمانینژاد دیررنجی باشید و تحمّلم کنید. اما وقتی از دل جملات ِ پوشیده در آرایههای کلامیم، رگههای نخوت بیرون میکشید، طبیعی است که خشمگین شوید. بهتان حق میدهم.
وقتی بهانهای نمییابید، عنوان میکنید که شهوت ِ حرفزدن دارم و توصیه به سکوت میکنید. دقیقا مثل اینکه نتوانید به اثر یک خوشنویس - که تخصصش سیاهمشقنویسی است - ایراد بگیرید و بگویید اگر راست میگویی به جای اینهمه کلمه، یک سطر بنویس!
درست است که «اینهم که جوابی ننویسند، جوابی است» ولی این دلیل نمیشود که حقّ جوابدادن را از من سلب کنید. مگر همهء جوابها و حرفهایم بیادبانه بود که به روزهء سکوت فراخوانیم کردید و به جرم افطار اخراجم کردید؟.... فقط تکّهء «بند ناف» را که آنهم حرکت در مسیر یک جریان طنزِ طرحشده از سوی یک کاربر بود، از من به عنوان گزلیک دست گرفتید و بارها (حتی بعد از اینکه قرار شد بر مدار آن نوع طنز حرکت نکنم) به رخم کشیدید؛ اما کلمهای از مقالات بلند تحلیلیم در نقد خطوط دوستان و ایدهء «هنر می / عیب می» به زبان نیاوردید.
خیلیها در همان گروه خوبتان - که همچنان دوست دارم به عنوان عضو فعّالی در آن باشم و در بسترش فرصت یابم ابداعات خوشنویسی و توانایی نقادی و تصاویر خطوط نایاب آرشیوم را عرضه کنم - به من بددهنی کردند و چیزی نگفتید. در عوض شوخیهای پیچیده در استعارات مرا عریان کردید تا در سطح یک آدم بیادب تنزّلم دهید؛ در حالی که بیادبتر از شماری از کاربران گروهتان نیستم.
به شما حق میدهم که درعصر نیرنگهای هزاررنگ، از دست آدمی عصبانی باشید که بیتوسّل به اهرم لاپوشانی و تزویر، راستراست میگردد و به فسقهای نکردهاش مباهات میکند.
بیست و یک بهمن نود / یازده و نیم شب
خیال کج!
سطر «بهار عمر خواه ای دل» (اینجا) از تولیدات فصل جدید فعّالیّت هنریم در عرصهء خوشنویسی و محصول یک ارتباط تصمیمساز با دوستی هنردوست بود که با آنکه قصارمشقهایم در منظر باریکبینش ارج و قرب داشت، سطرنویسیهای سال هشتاد و سه و هشتاد و چهارم را بیشتر میپسندید؛ این بانو.
البتّه اگر به دنیای سطرنویسی بازگشت آشتیجویانه داشته باشم، به این معنا نیست که دست کم در مجال یک لحظه، رگهء شیخانهام را بروز ندهم و کار را خاص نکنم. از این رو شاهد تراکم یا حتّی بگو بینظمی و ناهنجاریی در میان ِ سطر «بهار عمر» هستیم؛ گو اینکه دوست خوشنویسم حسن اعرابی (استاد پیشکسوت انجمن خوشنویسان قم) آن را به «مرکّبخوانی» در موسیقی تشبیه کرد که به عمد در میان اجرا، مقام را عوض میکنند و در نهایت به گوشه و نغمهای که با آن درآمد کردهاند، بازمیگردند.
این نگارش غریب، واکنشهای متعدّدی را برانگیخت که در خلال کامنتهای پست مزبور ارائه شد و تنها نظرات و دیدگاههایی که در قالب اسمس به دستم رسید، از قلم افتاد و منتشر نشد. دلیلی برای پنهانکردن خوشحالیم از پیامک انگیزهبخش جناب استاد موحّد نمیبینم که با تعبیر «دست مریزاد!» و البته افزودن عبارت ِ «به پیش!» که حاکی از لزوم استمرار تجربه در این مسیر است، مرا نواخت.
سطری که در پست حاضر بر اساس بیت حضرت حافظ تقدیم میشود، ادامهء همان مسیر است و در خلال مشقهای مکرّر در یک برنامهء تلویزیونی که به مدّت ده شب برای سیمای مرکز قم در ایّام قربان تا غدیر ضبط و پخش شد، نوشتهام. امیدوارم این تصویر و این اجرا نشانهء «به پیش رانی»م در جادهء خط باشد. سایز بزرگتر سطر: اینجا
لیبلهای نمایشگاه نگاه گذر / برای رویت نسیم شیبانی
چهار برگ فاکس به دست خانم حدادی برسد. همراه هر لیبل کد مربوطه را هم قرار دهید
۰۲۱-۸۸۷۵۳۷۵۸
1* بسم الله الرحمن الرحیم / استاد عبدالله ستارپور / 900 هزار تومان
۳* حمد / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
۴ *ثلث قرآنی / استاد مثنی العبیدی / 400 هزار تومان
۵* ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه / ثلث استاد مثنی العبیدی / 600 هزار تومان
۶* هیچ! (خیام) / خط: رضا شخ محمدی / 220 هزار تومان
۷* چلیپا / خط: عبّاس سلطانآبادی / 170 هزار تومان
۸* چو ایران نباشد تن من مباد / خط: استاد سید علی فخاری / 250 هزار تومان
۱۰* دارم از زلف سیاهش گله (حافظ) / خط رضا شیخ محمدی / 320 هزار تومان
۱۲* نامه به خط شکستهنستعلیق تحریری / منسوب به سیّد علیاکبر گلستانه / 650 هزار تومان
۱۳* نام کاتب / خط رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
۱۴* ماه تمام / خط رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
۱۵* برگی از دیوان جامی / دورهء صفوی / 280 هزار تومان
۲۰* کشتی ارباب هنر / خط: رضا شیخ محمدی / 220 هزار تومان
۲۱* در شب عیدم پریرخ بیحجاب آمد برون / خط رضا شیخ محمدی / 250 هزار تومان
۲۲* زدهام فالی / خط رضا شیخ محمدی / 100 هزار تومان
۲۵* صفحهای از قرآن به خطّ نسخ / 290 هزار تومان
۲۸* سیاهمشق کولاژ / کار: امیر عاملی قزوینی / 300 هزار تومان
۲۹* مژده ای دل! / خط رضا شیخ محمدی / 150 هزار تومان
۳۱* سطر به خط استاد علی شیرازی / 170 هزار تومان
۳۵* به نام خداوند جان و خرد (فردوسی) / 100 هزار تومان
۳۷* سیاهمشق دلنگاری / خط رضا شیخ محمدی / 110 هزار تومان
۳۸* درخت(حدیث نفس) / خط رضا شیخ محمدی / 160 هزار تومان
۳۹* مژده ای دل!(حافظ) / خط رضا شیخ محمدی / 150 هزار تومان
۴۰* و ان یکاد / خط رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
۴۲* شهر پرکرشمه / خط: رضا شیخ محمدی / 600 هزار تومان
۴۵* تعالی الله / خط: رضا شیخ محمدی / 110 هزار تومان
۴۷* از نی کلک! / خط رضا شیخ محمدی / 150 هزار تومان
۴۸* چراغی که به خانه رواست / خط رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
۴۹* قطعهای از یکی از صفحات قرآن / دورهء تیموری / 200 هزار تومان
۵۱* قرآن کریم آیهء سورهء بروج/ خط رضا شیخ محمدی / 110 هزار تومان
۵۲* سیاهمشق شکسته / خط: امیرمیثم سلطانی / 100 هزار تومان
۵۴* کلامی از امام خمینی(ره) / خط: علی رضائیان / 130 هزار تومان
۵۵* چلیپا (شعر: حافظ) / خط: رضا شیخ محمدی/ 200 هزار تومان
۵۸* عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید / خط رضا شیخ محمدی / 90 ه.ت
۵۹* هیچ (خیام) / خط: رضا شیخ محمدی / 220 هزار تومان
۶۳* نیزه بریزید! / خط: رضا شیخ محمدی / 80 هزار تومان
۶۴* آیهای از قرآن / خط: رضا شیخ محمدی / 270 هزار تومان
۶۵* بهتر از خط نیاید از دستم! / خط: رضا شیخ محمدی 220 هزار تومان
۶۶* حافظا! / خط: رضا شیخ محمدی / 550 هزار تومان
۶۹* جز آستان توام در جهان پناهی نیست / خط شکسته: هادی پناهی/ 200 هزار تومان
۷۰* نسخ رنگینویسی قرآنی / خط: ابوالفضل خزاعی / 160 هزار تومان
۷۳* سیاهمشق دلنگاری / خط رضا شیخ محمدی / 180 هزار تومان
۷۴* هاتفی از گوشهء میخانه / سیاهمشق: رضا شیخ محمدی / 100 هزار تومان
۷۶* دو برگ قرآن تیموری / قدمت هفتصد ساله / 300 هزار تومان
۷۸* نسخ قدیمی / 300 هزار تومان
۷۹* چلیپا / استاد اجل غلامحسین امیرخانی / 2500000 تومان
۸۰* منم آن شاعر ساحر! / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
۸۲* در کعبه شد پدید!/ خط: رضا شیخ محمدی / 350 هزار تومان
۸۴* دارم از زلف سیاهش گله / خط: رضا شیخ محمدی / 70 هزار تومان
۸۸* شکستهنستعلیق / متن: امیلی دیکنسون / خط: میثم سلطانی / 150 هزار تومان
۸۹* برگی از دیوان لیلی و مجنون / دورهء صفوی / 500 هزار تومان
*90 شفاعتی لاءهل الکبائر من امّتی / استاد عبّاس بغدادی / 270 هزار تومان
91* نسخ قرآنی و رقاع / استاد سیّد محمّد حسینی موحّد / 400 هزار تومان
93* ثلث قرآنی / استاد عبّآس بغدادی / 600 هزار تومان
94* سورهء مبارکهء حمد / استاد عبّاس بغدادی / 700 هزار تومان
103* چلیپای ناد علی / خط: عباس سلطانآبادی / 200 هزار تومان
*104 چلیپای شکسته شعر نظامی / خط: استاد محمّد حیدری / 200 هزار تومان
108* نگارش نام کتاب برای چاپ / خط ثلث / تحریر: استاد سیّد محمّد حسینی موحّد
109* نسخ منسوب به وصال شیرازی یا فرزندانش و اشرفالکتّاب اصفهانی / 400 هزار تومان
110* سطر نستعلیق / استاد علی شیرازی / 170 هزار تومان
114* سطر / استاد محمدعلی قربانی / فروردین 86
116* در کعبه شد پدید / 70 هزار تومان
117* طعنه بر عیب دیگران چه زنیم؟ / خط: رضا شیخ محمدی / 170 هزار تومان
118* علی ای همای رحمت / خط: رضا شیخ محمدی / 110 هزار تومان
119* شب وصل است و طی شد نامهء هجر / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
120* فیض نخست و خاتمه / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
121* سیاهمشق دلنگاری / خط: رضا شیخ محمدی / 150 هزار تومان
122* حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
124* حکمتی از بهارستان جامی / خط: رضا شیخ محمدی / 120 هزار تومان
126* منم آن شاعر ساحر / خط: رضا شیخ محمدی / 150 ه.ت
127* در ره خاندان / خط: رضا شیخ محمدی / 70 هزار تومان
128* منطق قربانیان کوی منا / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
131* لعبتی از جنس فلسفه و وسوسه / 90 هزار تومان
136* سیاهمشق / خط : مرحوم ملک الخطاطین (شاگرد میرزا رضای کلهر)/ 300 هزار تومان
139* گر چه ما بندگان پادشهیم / خط: رضا شیخ محمدی /
170 هزار تومان
140* تنزل الملائکه / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
144* نامهء قائممقام فراهانی به همسرش / خط رضا شیخ محمدی / 250 هزار تومان
145* غمت در نهانخانهء دل نشیند / خط رضا شیخ محمدی / 150 هزار تومان
146* فالله خیر حافظا / خط رضا شیخ محمدی / 220 هزار تومان
148* فیض نخست و خاتمه / خط: رضا شیخ محمدی / 100 ه.ت
180* مبداء و منتها / خط: رضا شیخ محمدی / 180 هزار تومان
195* بلغ العلی / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
200* نور جمال فاطمه / خط: رضا شیخ محمدی / 180 هزار تومان
201* به یاد دوست / خط رضا شیخ محمدی / 170 هزار تومان
202* از ما گذشت / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
203* عاشق مخمور / خط: رضا شیخ محمدی / 270 هزار تومان
204* عنبرافشان / خط: رضا شیخ محمدی / 170 هزار تومان
205* آیتالکرسی / خط: رضا شیخ محمدی / 160 هزار تومان
206* به نام خداوند جان و خرد (فردوسی) / خط: رضا شیخ محمدی / 250 هزار تومان
207* نسبح بحمدک / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
208* شیههء اسبان! / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
209* احوال حسین رازقی / خط: رضا شیخ محمدی / 80 هزار تومان
210* آغاز و انجام جهان / خط: رضا شیخ محمدی / 250 هزار تومان
211* وحشت عجیب! / خط: رضا شیخ محمدی / 100 هزار تومان
212* صدیقان متحدالجنس! / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
213* کلک تو خوش نویسد / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
214* دست عتاب حق / خط: استاد رسول مرادی و رضا شیخ محمدی / 100 هزار تومان
215* غلام نرگس مست / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
216* کوثر / خط: رضا شیخ محمدی / 200 هزار تومان
217* چاپ دستی (سیلک اسکرین) / خط: رضا شیخ محمدی / 180 هزار تومان
218* پنج روز! / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
219* فالنامه / خط: رضا شیخ محمدی / 60 هزار تومان
220* اسباب طرب / خط: رضا شیخ محمدی / 100 هزار تومان
221* وقایع اتفاقیه / خط: رضا شیخ محمدی / 90 هزار تومان
222* گنجشک و شاهین! / خط: رضا شیخ محمدی / 150 هزار تومان
240* یا امام رضا ادرکنی / خط: رضا شیخ محمدی / 230 هزار تومان
خط، دکلمه و آواز شیخ بر روی شعر مژدهء وصل تو کو؟
مژدهء وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم / طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین / تا به بویت ز لحد رقصکنان برخیزم
شعر: حافظ / خط، دکلمه و آواز: رضا شیخ محمّدی
دریافت فایل صوتی >>> اینجا
سمت چپ:
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی) - واسطهء ارتباط با تذهیبکار: حسین امانی
اندازهء اصلی: ۱۳ در ۲۲ س.م / آدرس اسکن قطعه: سی.دی آر۱۱۲ و آر۱۴۸ در آرشیو منزل شیخ
دستمزد تذهیب: ۲۵ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به حجتالاءسلام مهدوی نمایندهء ولی فقیه در هندوستان /تیر ۸۹ به ۱۰۰ دلار
لینک نظر خانمی به نام نسیم و پاسخ بنده به او در خصوص این چلیپا >>> اینجا و اینجا
سمت راست:
تذهیب: زکیّه (الناز) ارجی (نگارگر قزوینی) / دستمزد تذهیب: ۳۵ هزار تومان
اندازهء اصلی: ۲۲ در ۳۲.۵ س.م
آدرس اسکن قطعه: سی.دی آر ۱۱۶ و آر ۲۱۴ در آرشیو منزل شیخ
سرنوشت قطعه: طاقزدن با علیرضا نوربخش با سطر بدون تذهیب و قطعهبندی که گفت از استاد اخوینه و بعد معلوم شد جعلی است. نوربخش البته در ازای آن مجددا خط دیگری بهم داد.
قصارمشق تازه بر روی کلمهء «شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی»
گرچه قالب «قصارمشق» برای ایجاد فرم و فضای خوب - البته بر پایهء مفردات مرغوب - هر متن و مضمون کوتاه و بلندی را تاب میآورد، معالوصف عبارات و جملات کوتاه، بهتر و خوشتر در این فورمت با شکل و شمایل خاص و تازه قابل عرضه است.
ظرفیّتپذیری قصارمشق تا بدان جاست که ایدههای جالبی را میتوان بر پایهء آن پیاده کرد و با حاصل برخی از آنها حتی یک نمایشگاه کامل و مستقل را پوشش داد؛ از آن جمله است نگارش ضربالمثلهای رایج در زبان گرانسنگ پارسی و نیز آیات کوتاه، نغز و پرمغز قرآن.
پیرو ذوقورزی چندماههء اخیرم در عرصهء قصارمشقنویسی، اخیرا در خلال چتِ انگیزهزا با یکی از دوستان عزیز خوشنویس، ایدهء نگارش اسامی بزرگان این سرزمین در حوزهء شعر، ادب و فرهنگ، چون نسیمی در خاطر وزیدن گرفت. وقتی جناب استاد حسینی موحّد نیز در مکالمهء چهارساعتهء چند روز پیش، به فرخندگی این ایده صحّه نهادند، تاءخیر و تسویف را روا ندانستم و کار را با نام شیخ مصلحالدّین سعدی شیرازی استارت زدم.
از محصول کار که طبق معمول با اتودزنیهای متعدّد تولید شد، اسکن گرفتم و ۲۵ تصویر از فیگورهای مختلف آن بر اساس تغییر زاویهء تصویر (روتیت rotate) و فلیپ (flip) ایجاد کردم و قصدم عرضهء همهء آنها در نت بود. اما از آنجا که ارائهء تمام تصاویر از سوی همان دوست انگیزهبخش، عدم اعتماد به ذهن جستجوگر مخاطب و ارائهء لقمهء آماده و جویده لقب گرفت، ترجیح دادم تنها تعدادی از آنها را در پست حاضر منتشر کنم. حذف و گزینش به همان عزیز در چت چندساعتهء امروز سپرده شد و او هم سلاّخانه و سختپسندانه تنها دو تصویر را برگزید.
قصارمشق تازهء شیخ بر روی مصراع مولانا عبدالقادر بیدل دهلوی
مصراع «عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید» از: بیدل دهلوی
تحریر: اواخر اردیبهشت ۹۰ / اندازهء اصلی: ۱۴ در ۱۵ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۸ میلیمترقیمت: ۹۰ هزار تومان فروخته شد در یک مزایده به ۱۵۰ هزار تومان
تصاویر بازدید نگارندهء وب از آرامگاه بیدل در دهلی نو در خلال سفر به هندوستان / تیر ۱۳۸۹
نامهام به وحید عباسی ساکن هلند در ۲۸ بهمن ۹۰:
http://s1.picofile.com/file/7304701498/asl_sheikh_she_bidel_dehlavi_entekhabe_nasim_sheibani_r211.jpg
سلام وحید. این لینک، اسکن اصلی قصارمشقی است که بر اساس مصراع «عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید» ازمولانا عبدالقادر بیدل دهلوی نوشتهام. مایلم این اثر را به هر کیفیت که مایلی و با هر نرمافزار گرافیکی که صلاح میدونی و با هر رنگبندی و افهای که دوست داری به اثری در خور بیدل تبدیل کنی. اگر دوست داشتی از برخی از تصاویر زیر هم که در خلال بازدید بنده از آرامگاه بیدل در دهلی نو در طی سفر به هندوستان در تیر ۱۳۸۹برداشت شده هم استفاده کن و اگر صلاح نمیدانی استفاده نکن. دستت برای هر ابتکاری باز است ولی دوست دارم اثری باشد که بعدها قابلیت چاپ هم داشته باشد. ممنون و پیشاپیش از زحمتی که دادم عذرخواهم.
اواخر بهمن 90. رضا شیخ محمدی
لینک مرتبط >>> اینجا
قصارمشق تازهء شیخ (به نام خداوند جان و خرد)
«به نام خداوند جان و خرد» مصراع جاودانهء فردوسی بزرگ در سایهء مباحث مبسوط خوشنویسی و کلنجارهای متعدّد از طریق چت با نسیم شیبانی کاربر ذوقمند و باریکاندیش نت، به خلق قصارمشق حاضر منتهی شد.
نامهام به میترا محمدی در ۲۸ بهمن ۹۰:
http://s1.picofile.com/file/7304685050/asl_qesarmashq_sheikh_be_naame_khoda_r211.jpg
سلام میترا. این لینک مربوط به اسکن اصلی از قطعه خط «به نام خداوند جان و خرد» سرودهء فردوسی طوسی و خط نستعلیق بنده است. دوست دارم اینو به هر کیفیت که مایلی و با هر نرمافزار گرافیکی که صلاح میدونی و با هر رنگبندی و افهای که دوست داری به اثری که درخور فردوسی بزرگ هست، تبدیل کنی. ممنون و بای
فعلن ارتباط با خانم میترا به تولید اثری نینجامیده است.

در خرداد ۹۲ اسکن اصلی اثر را برای جوان خوشقریحهای که تازه باهاش آشنا شدم، فرستادم به همراه این نامه:
سلام بر حامد باقرزادهء عزیز... در ادامهء صحبتی که در نگارستان اشراق در روز دیدار با استاد مجتبی ملکزاده در قم داشتیم و کارهای قشنگتو دیدم، لطف کن و کار زیر رو با افههای مطلوب فتوشاپی و با سلیقهء خودت به پوسترهای قشنگی تبدیل کن و حاصل کار رو با رزولاسیون بالا وسایز بزرگ برایم ایمیل کن... سپاس
در اواخر خرداد حاصل کار را برایم ایمیل کرد که مشاهده میکنید.
دستمال کاغذی مرطوب در دست «قصارمشق»نویس!
این اثر را پیش از این در ۱۶ شهریور ۸۸ با رنگ سیاه (تصویر راست) منتشر کرده در خصوص آن از بازدیدکنندگان گرامی نظرخواهی کرده بودم. دوستان هم در قالب ۹ کامنت به اظهار نظر در خصوص آن پرداختند. عادت ندارم کارهای قبلا انجام شده و منتشرشدهام را به امان خدا رها و پروندهاش را مختومه اعلام کنم؛ بل کلنجاررفتن با آثار به ظاهر تمامشده و عرضهء آنها را با ویرایش تازه خوشتر دارم. اثر سمت چپ دستکاریشدهء اسکن همین قطعه در ادیتور ای.سی.دی.سی و تغییر رنگ آن و نیز جاسازی یک نقطهء سفید در منطقهای از این قصارمشق است که از نظر برخی دوستان خوشنویسم، تداخل نامطلوبی در آن روی داده بود. جاگذاری این تنها نقطهء قطعه، تلاشی برای رفع و رجوع این عیب و حتی تبدیل این کاستی به فرصتی برای اجرای ایدهای تازه است.
دلیلی برای پرهیز از بیان این نکته نمیبینم که در آثار درجهء یک سیاهمشق به قلم اساتیدی چون میرزا غلامرضا نیز شاهد برخوردهای نامطلوب بین حروف و کلمات هستیم که در خوشبینانهترین حالت میتوان به سرمستی، شوریدگی و جنون کاتب در حین نگارش بداههء اینگونه آثار نسبت داد. معترفم که در اثری مثل همین «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» به لحاظ آنکه عقلانیّت بیشتری در آن حاکم است و «قصارمشقنویس» با دستمالکاغذی مرطوب مرتبا" کلمات را از روی کاغذ گلاسه پاک میکند و در جای مناسبتری مینویسد، حضور نقاط برخورد نامطلوب، توجیه ِ کمتری دارد.
اسکن اصلی > اینجا اجرای دیگری از شعر چراغی که به خانه رواست توسط من > اینجا
یادآوری: دوستی که ظاهرا" کسی جز نسیم شیبانی عزیز نیست، در ۲۲ بهمن ۹۰ در خلال کامنتی به درج پنج لینک مبادرت کرد که اسکن از صفحاتی از سررسیدنامهای بود که برای سال ۹۱ منتشر شده بود. به شهادت این لینکها دستاندرکاران سررسیدنامهء مزبور خطوطی از بنده (از جمله همین اثر «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است») و نیز قطعاتی از تذهیبهای اوریژینال بلاگ بنده را مورد استفاده قرار داده بودند. این دوست در تیتر کامنتش آورده بود:
تبریک اگر در جریانید و تبریک و تسلیت اگر....
در پی تماسی که با شماره تلفنی که در یکی از لینکها آمده بود، با احمدرضا شفیعی مدیر انتشارات مزبور آشنا و با برخورد خوب ایشان مواجه شدم. در نهایت قرار شد بابت استفاده از اسکنهای مزبور در سررسیدنامهشان مبلغ ۱۲۰ هزار تومان به بنده بپردازند که همین اتّفاق هم افتاد. حتی بنا شد سفارش نگارش خطوط دیگری را هم به بنده بدهند. بدینوسیله از خانم شیبانی که مرا با تقبّل زحمت اسکنگیری از سررسید مزبور و انتشارش در کامنت مطلّع کردند، تشکّر میکنم.
جالب است که این خانم در مقام اسکنگیری از صفحهء داخلی سررسیدنامه که قصارمشق بنده در صفحات سمت راست آن تکرار شده ابتکار جالبی به خرج داده بود که با توجه به سابقه و شناختی که از او دارم، باید هم چنین باشد. ایشان دقیقا" از صفحهء مربوط به تاریخ تولد من (هشتم خرداد) اسکن گرفته بود.
پروندهء این قصارمشق همچنان مفتوح است. در اردیبهشت ۹۲ اسکن اصلی این قصار را همراه با اسکن اصلی از تذهیبی که توسط دوست نگارگرم حمید علیمحمدی انجام شده بود و در ۲۷ بهمن ۷۶ که ۲۱ ساله بود، به پارکینگم دعوتش کردم نشانم داد و اجازه داد از آن اسکن تهیه کنم، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم «مهدی منصوری» پست کردم و ایشان آن را با هم تلفیق کرد و برایم بازپس فرستاد که اینجا تقدیمتان میکنم.
در ادامهء پست قبل
کاربری به نام «نسیم» که هر از گاهی در این وبلاگ به اظهارنظرهای مفید میپردازد، در ذیل پست قبل نوشته است:
سهشنبه 25 آبان 1389 ساعت: 10:18. حتما (این چلیپا) در شرایط خاصی نوشته شده که بیش از 60% کلمات ناجوانمردانه خراشیده شدن... نمی دونم چرا بهم برخورد! شایدم من دارم اشتباه می بینم...
در پاسخ عرض میکنم: از قضا دیشب بعد از آپلود این تصویر که به بستر رفتم, به نظرم رسید که بهتر است فردا صبح بلافاصله بعد از روشنکردن رایانه، تصویر را با تصویری با سایز کوچکتر - حتی در حد نصف مقداری که الان هست - جاگزین کنم. امروز به دنبال مشکلی که برای پمپ آب منزل به وجود آمد، تعویض تصاویر میسّر نشد.
کاربران گرامی واقفند که اصرار من برای اینکه اسکنهای این وب غالبا در سایز بزرگ و حداقل در عرض 1280 پیکسل عرضه شود, اینگونه مواقع که اصل قطعه با ساخت و ساز و تیغکاری همراه است، کار دستم میدهد. این نوع ارائهء آثار خوشنویسی با دقت و وضوح بالا که امکان زوم بر حروف و کلمات را در اختیار بیننده قرار میدهد، شاید مبتنی بر این طرز فکر است که هنرمند تنها مجاز به آشکارسازی و بزرگنمایی نقاط قوّت کارش نیست و ضعفهایش را هم باید در معرض دید قرار دهد. انگار استتار کاستیها مساوی و مساوق با عدم صداقت است. این مبنا البته که جای نقض و ابرام دارد; چرا که گاه شرایط برای خلق اثر هنری به کمال فراهم نیست و در عین حال از هنرمند، کار میخواهند. در این حال یا باید از عمل طفره رفت که سلیقهء بعضیها این نیست. یا باید کار را همراه با نمایش نقاط قوّت و ضعفش - تواءمان - انجام داد و صداقت را در نمایش خللها دانست که شاید لزوم مالایلزم باشد. راه سومی وجود دارد که راه شجریان است که در جایی از او خواندم که اگر در شرایط خستگی تارهای صوتی یا بیماری، مجبور به خواندن آواز شوم، تکنیکهایی بلدم که به کمک آنها میتوانم از نقاطی از حنجرهام بهره ببرم که ضعف کارم بروز پیدا نکند!
شاید اگر چلیپای فوق به قلم بنده - که نسخهء اصل آن به ۱۰۰ دلار در دهلی توسط حاج آقا مهدوی نمایندهء ولیفقیه در هندوستان خریداری شد - به یکی از این دو شکل (۱ و ۲) عرضه و ارائه میشد، کاستیهای خوشنویسی من (و نیز قلمگیریهای دوست هنرمندم زهرا بیات) دیده نمیشد و من از نقد و گلایهء «نسیم» جهیده بودم. نه؟