پلاکاردنوشتههای بیست سال پیش شیخ
یکی از اشتغالاتم در ایّام اقامت در قزوین، نوشتن پلاکارد با رنگ پلاستیک بر روی پارچههای چِلوار سفید و سیاه بود. پلاکاردهایی را که در تصویر نصب شده، در سال ۱۳۶۹ شمسی برای ستاد برگزاری نماز جمعهء قزوین نوشتم.
عکسها مربوط به مجلس سخنرانی حجـةالاءسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان در مسجدالنّبی (شاه) قزوین در صفرالمظفّر ۱۴۱۴ قمری (ظاهرا" مطابق با ۱۳۷۱ شمسی) است که دوست طلبهام عبدالهاشم مالکی عکّاسی کرده و در اسفند ۷۲ در اختیار بنده گذاشته است.
تذکّر: مطلب فوق در گروه «پرشینکالیگرافی» در فیسبوک منعکس شد و کامنتهای متعدّدی در ذیل آن قرار داده شد و مباحث عدیدهای درگرفت که در نهایت به حذف تمام کامنتها توسّط ادمین محترم آقای فرزان کرمانینژاد انجامید.
لینک کامنتهای محذوف قابل اجرا با وُرد ۲۰۰۳: اینجا
احوال و آثار فریده حکیمپور
خط نستعلیق خط دشوار و دیریابی است. «نستعلیق مرا پیر کرد» سطریست تحریرشده از سوی یکی از برادران میرخانی و حاوی وصفالحالی غمبار. موحّدالکتّاب هم در یک مکالمهء درازدامن چندساعته در دی ۸۳ با این حقیر، مراتب بالای هنر خط را «غیور و دفعکنندهء رهپویان پیزوری و زپرتی» توصیف کرد.
صعوبت خط نستعلیق، مشهور و حالت ضربالمثل به خود گرفته است؛ تا آنجا که شجریان - استاد برجستهء آواز ایران - در کتاب «راز مانا» در پاسخ به سوءال خبرنگار که از پرسنگلاخبودن هنر آواز میپرسد، با آنکه بر این حقیقت که: «کار صعب است» صحّه مینهد و حتّی عنوان میکند که راه پرنشیب و فراز موسیقی را بدون استاد گذرانده، معالوصف منصفانه خط نستعلیق را سختترین هنر قلمداد میکند.
شاید این دشواری سبب شده که به شهادت تاریخ، حضور مردان در عرصهء خط بسی چشمگیرتر و موءثرتر باشد. گو اینکه نمیتوان منکر شد که تاریخ هنر «بانوان خوشنویس» چون گوهرشاد دختر
میرعماد (در نستعلیق) و امّسلمه (در خط نسخ) را در حافظه دارد و بدان میبالد.
پیش و عمدتا پس از پیروزی شکوهمند انقلاب شکوهمند اسلامی، عرصهء خوشنویسی نیز شاهد حضور گستردهء بانوان برای طبعآزمایی گردید. با این حال مدارج رشکانگیز این هنر همچنان در تیول جنس مذکّر باقی ماند.
عجبا از آنجا که شکستن قواعد سفت و سخت از سوی قلیلی از نوادر و نوابغ، خود در شمار قواعد است، درخشش حیرتانگیز چند بانو در این حوزه، این ذهنیت را که هنر خوشنویسی دست و بازوی مردانه میطلبد و بس، نقض کرد.
یکی از این بانوان فریده حکیمپور - زادهء قزوین و نشو و نمایافته در این شهر - است که از سوی استاد احمد پیلهچی استعدادیابی شد و تحت تعلیم قرار گرفت و به زودی استعداد بالا و فزون از عرف و عادتش رخ نمود.حکیمپور «نظیرهنویس» خوبیست. حمد میرزا غلامرضا را بسیار پذیرفتنی نمونهسازی کرده (اینجا) که به جراءت در میان بانوان خوشنویس بینظیر است. در تقلید برشهای میرعماد هم دست و ساعد توانایی دارد (اینجا)
امروزه احساس میشود حکیمپور به اندازهء درجهء هنریش مطرح و نامش بر سر زبانها نیست - و این خود جای بررسی و واکاوی دارد - با این حال هر از گاه در مسابقات خوشنویسی به خصوص آنجا که نمونهسازان موفق گویربایی میکنند، این بانوی ۳۸ ساله حضور مییابد و درخشیدن میگیرد.
نگاه به آثار او از دریچهء دوربین عکّاسی رضا شیخ محمّدی به خصوص در قالب چلیپا و دقّت زایدالوصفش در اجرای کلمات و حروف (گیرم سبک نگارش و مشربی که در آن تلمذ کرده و به پختگی رسیده، از نظر برخی مذاقها پسند نشود) چشم را به ضیافت زیبایی میبرد.
دعای تحویل سال و یادکردی از مرحوم محمدرضا قنبری
در آستانهء حلول سال جدید قطعهخطّ ثلثی از زندهیاد محمّدرضا قنبری خوشنویس ارزندهء قزوینی که دعای تحویل سال را در سال ۱۳۷۰ قمری به رشتهء کتابت درآورده، تقدیم میکنم.
قنبری پنجهء توانایی در نگارش نسخ و ثلث داشت و به اعتبار برخورداری از استعداد هنری بالا، در عمر به پنجاه نرسیده و پرتلاطمش قلّههای ترقّی را به سرعت درنوردید. قرآنی به خطّ نسخ عربی از او توسّط انتشارات نگار در سال ۱۳۷۷ ش به زیور طبع آراسته شد. یک بار که او را در سال ۷۴ ش در زمان فرمانداری مرتضی روزبه در نمازخانهء فرمانداری قزوین دیدم، عنوان کرد که قرار است برای نگارش پردهء خانهء کعبه به عربستان سفر کند.
یک نوبت هم او را در شهر الوند قزوین در مراسم تجلیل از مرحوم استاد محصّص دیدم. طرفه اینکه برای اجرای آواز به روی سن رفت و همراه با نوای ارکستری که از بلندگوها پخش میشد، آواز ریتمیک لطیفی را بر روی شعر زمستان اخوان ثالث اجرا کرد. با حس میخواند و همراه با اجرا چشمانش را میبست و دستانش را موزون حرکت میداد. فیلم این لحظات در آرشیو بنده موجود است.
با قنبری در اوایل دههء ۶۰ در خانهء فرهنگ وابسته به ارشاد قزوین آشنا شدم و چند بار مرا که نوجوانی بودم، با خود به تهران برد و با انجمن خوشنویسان و موزهء هنرهای معاصر که نمایشگاه خوشنویسی در آن برپا بود، آشنا کرد. آنجا بود که با ذوق و شعف بسیار برای اولبن بار خط استاد امیرخانی را به صورت زنده دیدم و از آن عکس گرفتم.
قنبری قرآن را به لحن خوش و به تقلید از عبدالباسط تلاوت میکرد. ضرب هم مینواخت و با استاد حسن کسایی عکس یادگاری انداخته بود. اسفا که محمّدرضا با مرگ غیرمترقّبهاش در تیرماه ۸۶ تاءسف و شگفتی بسیاری از دوستان و علاقمندانش را برانگیخت.
لینک مرتبط >>> اینجا
یادآوری:
از میان تصاویر فوق قطعهء «واعتصموا بحبل الله جمیعا» قابل فروش میباشد.
قیمت: ۳۵۰ هزار تومان
خط شیخ و نگارگری مهرداد لطفیپور و نسرین حقیقت
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند /
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
شعر: حافظ / خط (قصارمشق) : رضا شیخ محمّدی
ابعاد اصلی: 19x30.5 س.م / تحریر : آبان ۸۸
گل و مرغ: مهرداد لطفیپور اجرا: بهار ۸۹ قیمت اثر: ۳۵۰ هزار تومان فروش به امیرعطاءالله جبّاری از وراژنهء سابقم در قزوین که گفت خانمم میخواهد به استاد دانشگاهش هدیه دهد؛ به 150 ه.ت در سال 91

تذهیب: نسرین حقیقت / دستمزد: ۳۵ هزار تومان
سرنوشت قطعه: فروش به سهیلا احمدی خوشنویسی یزدی در سفرم به یزد برای برگذاری نمایشگاه خوشنویسی و در خلال یک معامله
لینک مرتبط > اینجا
خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری
همه حمّال عیب خویشتنیم / طعنه بر عیب دیگران چه زنیم؟ شعر سعدی / خط رضا شیخ محمّدی، شهریور ۸۸
تذهیب با طلا: سهیلا اسکندری از شاگردان خوب استاد رامین مرآتی در قزوین، زمستان ۸۸دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲
خط شیخ و نگارگری نسرین حقیقت
«و ما نقموا منهم الا أن یوءمنوا بالله العزیز الحمید»
کافران از موءمنان جز به جرم ایمانشان به خدای مقتدر ستودهصفات
انتقام نگرفتند. (بروج: ۸)
خط: رضا شیخ محمّدی / دی ۸۸ / کرمان / تذهیب و گل و مرغ: نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی و از شاگردان استاد رامین مرآتی )
لینک مرتبط >> اینجا
سورهء قدر به خط شیخ و تذهیب مرجان عابدی
قطعه خطّ قرآنی نستعلیق
کاتب: خودم
تحریر: شب ۲۱ رمضان ۱۴۲۶ مطابق با آبان ۸۴
تذهیب: مرجان عابدی (شاگرد قزوینی استاد محمّدباقر آقامیری)
شهریور ۸۸، دستمزد: ۲۰۰ ه.ت
این قطعه یکی از سه تابلوی خوشنویسی بنده است که از سوی استانداری قزوین برای حوزهء هنری قزوین خریداری شد. گفتنی است سال گذشته در همین ایّام در جریان برگزاری مشق طرب (نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم در قزوین) بر اساس وعدهء مهندس طحایی استاندار وقت قزوین - که در روزهای تمدیدشده، از نمایشگاه بنده در نگارخانهء مهر حوزهء هنری قزوین بازدید کرد - قرار شد چهار اثر خوشنویسی بنده به دومیلیون تومان خریداری و هزینهء آن پس از واریزشدن به حساب حوزهء هنری به بنده پرداخت شود.
معالاءسف بعد از کش و قوسها و دوندگیهای بسیار که به کنتاکت حقیر با فریبرز شیرینی سرپرست وقت حوزهء هنری استان انجامید، ماجرا به خرید سه قطعه به یک و نیم میلیون تومان انجامید. تابلوی چهارم را هم در سفری مستقل به قزوین و بعد از پادرمیانی مهندس حمزهای در جلسهء استانداری قزوین به مجموعهام باز گرداندم.
لینک مرتبط (اجرای دیگری از سورهء قدر با تذهیب سید حسین نجومی): اینجا
لینک مرتبط (اجرای سوم که برای تذهیب به پیمان گلکار دادم و همچنان در دست اوست): اینجا
دو اجرا از چلیپای شیخ (من دوستدار روی خوشم)
شعر: حضرت حافظ / خوشنویسی: رضا شیخمحمّدی
(تحریر: اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی)
اجرای سمت راست: نگارگری (گل و مرغ): اسدالله فقیهی
(اجرا: ۱۳۸۸) / قیمت: دو میلیون توماناین قطعه در خلال یک معامله در زمستان ۹۲ به ثمن بخس به غیاث علوی در قم واگذار شد. عجبا که این چلیپا همان تابلوییست که به خاطرش یک بار به قزوین رفتم و با دعوا و پرخاش از رئیس وقت حوزهء هنری پس گرفتم (اینجا)
اجرای سمت چپ: نسخهء دیگری از این شعر است که ابتدا همراه با مجموعهای از خطوطم برای تذهیب به استاد سید حسین نجومی دادم و مدتی بعد پسش فرستادند و عذر آورند که وقت ندارند. در تابستان ۹۱ آن را برای تذهیب در اختیار فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی قرار دادم. / اسکن اصلی >> اینجا
اواخر آذر ۹۱ فرزانه جعفری حاصل کار را در سفری که از اصفهان به قم آمد، در دیداری که در پارکینگ منزلمان داشتیم، به همراه اثر دیگری از من که تذهیبش کرده بود، تحویلم داد. سریعا" از هر دو اسکن تهیه کردم. نرخ تذهیب را ابتدا برای هر دو کار یک میلیون تومان اعلام کرد که سرم سوت کشید ولی سعی کردم به رویم نیاورم و فقط کمرمق بگویم: جدّی؟ تا ایشان هم بگوید: چون شمایید، دوتاش به ۸۰۰ ه.ت و این آخر تخفیف است! ... فردایش قطعهء چلیپا را بعد از تماس تلفنی با خانم جعفری با دوچرخه مقابل منزل یکی از بستگانش در قم بردم که شب را آنجا مانده بود. تحویلش دادم و عنوان کردم برخی سفیدیهایش اذیتم میکند. مقدور هست باز رویش کار کنی و بیاضها را خنثی و خاموش کنی؟ گفت: چرا که نه؟ و قطعه را تحویل گرفت. بعد از چند ماه، به دنبال چند تماس، با مشکلات بسیار ۴۰۰ ه.ت بابت تذهیب دوم که عذری برای مرجوعکردنش نداشتم، فراهم و به حساب فرزانه واریز کردم. اما تا امروز که خرداد ۹۲ است، سراغی از چلیپا نگرفتهام که گرفتن همان و مطالبهء حقالزحمه همان... لینک فیسبوکی: اینجا


سیاهمشق ابداعی من

تذهیب: دخترخانمی از شهر اراک؟ / یا: زینب اسلامی همسر حسینی خطباز
متن: گزارش بداههنویسی از برخی وقایع سیاسی قزوین در اسفند ۸۶
قیمت: ۱۵۰ هزار تومان
چند عکس یادگاری
عکس اول ایستاده از راست: علیرضا نایبی (دومین استاد خطّ بنده)، رضا شیخمحمّدی، احمد پیلهچی(سومین استاد خطّ حقیر)، ابوالحسن محصّص مستشاری، استاد غلامحسین امیرخانی(چهارمین استاد خطّ حقیر)، واشقانی فراهانی، کابلی خوانساری. مکان: قزوین، حسینیّهی امینیها / سال ۱۳۶۳ شمسی / نشسته از راست: یکی از مسئولین وقت ادارهی ارشاد اسلامی قزوین، زندهیاد محمّدرضا قنبری، از مسئولین ارشاد قزوین، هادی تبسّمی (رئیس وقت ارشاد قزوین)، علیاکبر پگاه، احمد کامکاری
عکس دوم از راست: من، استاد امیرخانی و جناب پیلهچی در همان مکان


از راست: مرحوم افشار بگشلو، رضا شیخمحمّدی، هادی تبسّمی، احمد پیلهچی، واشقانی، کابلی، امیرخانی، محصّص، نایبی، قنبری، پگاه، کامکاری
عکس چهارم: همان سومی که بنده خودم عکّاسی کردم.
آثار خوشنویسی دوست قزوینیام «علیرضا محبی»
این پست را به دوست خوشنویس قزوینیام «علیرضا محبی»
که مکرراً در مسابقات هنری خوشنویسی کشوری مقام میآورد
و به تازگی هم در جشنوارهی خوشنویسی تبریز در رشتهی خط شکسته رتبه کسب کرد، اختصاص میدهم و به تدریج این پست را آپدیت میکنم.
فعلاً نمونههایی از آثار ایشان را که در آرشیوم دارم، در اینجا قرار میدهم:
دو قطعه از حقیر
شعر منسوب به علی((ع / نگارش: رضا شیخمحمدی در اردیبهشت ۷۲ در ایام اقامت در قزوین
آیهی قرآن / نگارش رضا شیخمحمدی / مهر ۸۳ / پاسپارتو: محمود حبیباللهی
قیمت اثر: فروخته شد