قصارمشق دلقت / اجرای ششم در تلفیق با نقاشی ندا داودآبادی

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای ششم
تحریر: دی ۹۰ / ابعاد اصلی: ۱۴ در ۱۶.۵ سانتیمتر / قط قلم: ۳.۵ میلیمتر
نقّاشی: ندا داودآبادی
قیمت اثر: ۲۲۰ هزار تومان

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

لینک مرتبط (اجرای میرزا کاظم از این بیت) >>> اینجا

قصارمشق دلقت / اجرای پنجم

    
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟

خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای پنجم
تحریر: اوایل اسفند ۹۰ / قم (کارگاه هادی پناهی و با مرکب و قلم ایشان)
ابعاد اصلی:سانتیمتر ۱۵ در ۱۳ سانتیمتر / قط قلم: ۶.۵ میلیمتر
 اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

اسکن اصلی این اجرا را در تابستان ۹۱ در اختیار دوست گرافیستم «محمود هدایی» که در بوستان کتاب دفتر تبلیغات مشغول طراحی جلد و کارهای گرافیکی است، قرار دادم تا به سلیقهء خود در یک پوستر و به سفارش بنده قرار دهد و دستمزد بگیرد.. نهایتآ در اواخر آذر ۹۱ فایل نهایی را از ایشان تحویل گرفتم... سه اجرا طراحی کرده بود که ذیلا" تقدیم می‌شود:

      

لینک فیسبوکی: اینجا

قصارمشق دلقت / اجرای چهارم

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای چهارم
تحریر: اواخر بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی: ۷ در ۷ سانتیمتر
قط قلم: ۳.۵ میلیمتر / اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

قصارمشق دلقت / اجرای سوم

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای سوم
تحریر: اواخر بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی:  سانتیمتر / قط قلم:  میلیمتر
اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

قصارمشق دلقت / اجرای دوم

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق)
تحریر: ۱۷ بهمن۹۰ / قم ابعاد اصلی: 7.5x7 سانتیمتر / قط قلم: ۴ میلیمتر مرکّب: سیاه مخصوص کتابت قرآن کریم که دوستم علی بخشی (کاتب قرآن) هدیه کرد. افهء رایانه‌ای: ای.سی.دی.سی
اصل قطعه را در دهم اسفند ۹۰ برای تذهیب در اختیار دوست مذهّبم "محسن روزگرد" قرار دادم. در پاییز ۹۱ قطعه را به صورت تذهیب‌شده تحویل گرفتم. ابعادش تا ۲۶ در ۳۰ پهن شده (بچّه‌م قد کشیده!)... به روزگرد گفتم چرا حواشی خطم را با کاتر نبریده و همه‌اش را تذهیب کرده؟ گفت: مدتی بود تذهیب نکرده بودم . وقتی آمدم روی این کار، به شدت پرانگیزه بودم و هیجان کار داشتم... لذا گفتم خودم را خالی کنم. این بود که اینقدر گسترده کار کردم.. حتی بعد از فراغت از متن، باز دیدم دلم میخواهد پیش بروم... لذا حاشیه‌ء پاسپارتو را هم تذهیب کردم. شما فقط لطف کنید ۱۸۰ ه.ت مرحمت کنید!
لینک فیسبوکی: اینجا


از آنجا که دوست گرافیستم هادی معزّی به افه‌های گرافیکی بنده معترض بود، در 23 بهمن 90 به او ایمیل زدم:
دوست عزیز گرافیستم هادی معزّی!
‏با سلام. این خط بنده را که بر اساس بیت سعدی در گلستان (دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع / خود را ز عملهای نکوهیده بری دار)‏ تحریر کرده‌ام، با سلیقهء خودتان به اثری «سنتی/مدرن» که حاصل دست یک خوشنویس و یک گرافیست خطشناس است، تبدیل کنید. دستتان برای هر ابداع و نوآوری باز است؛ فقط روح خط حفظ شود و مفردات و ترکیب دست نخورد. همانطور که حضوری عرض کردم بابت این کار به شما دستمزد می‌دهم. من این کار را دلی نوشته‌ام و دوست دارم شما هم دلی رویش کار کنید. قصد دارم به مرور این کارها جمع شود و در کتابی حاوی آثارم چاپ شود. ممنون و موفق باشید.

http://o9127499479.persiangig.com/9011/sheikh_dalqat2_kaqaz-qadimi_7.5x7_qalam4mm_be-moezzi.jpg

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

قصارمشق دلقت / اجرای اول

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای اول / متن: گلستان سعدی
تحریر: اواسط بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی:  ۷ در ۷.۹ سانتیمتر
قط قلم: ۴ میلیمتر /کاغذ: آهارمهره با افشان پودر مرقش بر آن عمل‌آمده توسّط احمد پیله‌چی /  اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

قصارمشق تازه بر روی کلمهء «شیخ مصلح‏الدین سعدی شیرازی»

گرچه قالب «قصارمشق» برای ایجاد فرم و فضای خوب - البته بر پایهء مفردات مرغوب - هر متن و مضمون کوتاه و بلندی را تاب می‌آورد، مع‌الوصف عبارات و جملات کوتاه، بهتر و خوشتر در این فورمت با شکل و شمایل خاص و تازه قابل عرضه است.
ظرفیّت‌پذیری قصارمشق تا بدان جاست که ایده‌های جالبی را می‌توان بر پایهء آن پیاده کرد و با حاصل برخی از آن‌ها حتی یک نمایشگاه کامل و مستقل را پوشش داد؛ از آن جمله است نگارش ضرب‌المثل‌های رایج در زبان گرانسنگ پارسی و نیز آیات کوتاه، نغز و پرمغز قرآن.
پیرو ذوق‌ورزی چندماههء اخیرم در عرصهء قصارمشق‌نویسی، اخیرا در خلال چتِ انگیزه‌زا با یکی از دوستان عزیز خوشنویس، ایدهء نگارش اسامی بزرگان این سرزمین در حوزهء شعر، ادب و فرهنگ، چون نسیمی در خاطر وزیدن گرفت. وقتی جناب استاد حسینی موحّد نیز در مکالمهء چهارساعتهء چند روز پیش، به فرخندگی این ایده صحّه نهادند، تاءخیر و تسویف را روا ندانستم و کار را با نام شیخ مصلح‌الدّین سعدی شیرازی استارت زدم.
از محصول کار که طبق معمول با اتودزنی‌های متعدّد تولید شد، اسکن گرفتم و ۲۵ تصویر از فیگورهای مختلف آن بر اساس تغییر زاویهء تصویر (روتیت rotate) و فلیپ (flip) ایجاد کردم و قصدم عرضهء همهء آنها در نت بود. اما از آنجا که ارائهء تمام تصاویر از سوی همان دوست انگیزه‌بخش، عدم اعتماد به ذهن جستجوگر مخاطب و ارائهء لقمهء آماده و جویده لقب گرفت، ترجیح دادم تنها تعدادی از آنها را در پست حاضر منتشر کنم. حذف و گزینش به همان عزیز در چت چندساعته‌ء امروز سپرده شد و او هم سلاّخانه و سخت‌پسندانه تنها دو تصویر را برگزید.

سرمشق‏ جدید شیخ

گنجشگ بین که صحبت شاهینش آرزوست
حافظ سعدی / سرمشق‌ تحریرشده برای هنرجو در کلاس تدریس سه‌شنبه‏. انجمن خوشنویسان قم (مهر ۸۹)

 

خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری

با سهیلا اسکندری، قزوین، گالری مهر حوزهء هنری، نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم، شهریور 88

همه حمّال عیب خویشتنیم / طعنه بر عیب دیگران چه زنیم؟ شعر سعدی / خط رضا شیخ محمّدی، شهریور ۸۸
تذهیب با طلا: سهیلا اسکندری از شاگردان خوب استاد رامین مرآتی در قزوین، زمستان ۸۸دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲

چلیپای بدون رقم از استاد خروش (آپدیت پست)

چلیپای استاد خروش که در بهار 88 از سوی علیرضا نوربخش به من عرضه شد و خریداری کردم و مشاهده کردم که در فاصله‌ی این یک سال تغییراتی کرده از جمله تذهیب قبلیش توسّط زرین‌نقش فراهانی با تذهیب جدیدی پوشانده شده است!چلیپای استاد خروش با تذهیب اوّلیه‌اش توسط مرحوم بیوک احمری که علیرضا نوربخش آن را از استاد خواجه‌تاش شاگرد جناب خروش امانت گرفت (خرید؟) و در اردیبهشت 87 برای اسکن در اختیا ر من نهاداستاد کیخسرو خروش, سال 1364, موزه هنرهای معاصر تهرانپیوند خجسته میان دو بیت از یک غزل دلکش از شیخ مصلح‌الدّین سعدی شیرازی با درک و دریافت استاد کیخسرو خروش از قالب کهن چلیپا، در مجاورت تذهیب خوب و خاصّ کیوان شجاعی‌منش به تولید این قطعه‌ی زیبای نستعلیق (تصویر سمت راست) منتهی و منجر شده است.
شیوه‌ی کیخسرو خروش مبتنی بر مهندسی دقیق کلمات و جاسازی و چیدمان حروف بدون توسّل به پیچیده‌نویسی است. گویی کاتب خود را متعهّد می‌بیند که آنگونه بنویسد که مضامین مورد استفاده‌اش سهل و ساده قرائت شود. از این رو در این سبک و سیاق، نشانه‌ای از چندکرسی‌نویسی و افت و خیز کلمات و تراکیب معمّاگونه وجود ندارد. در این اثر آشکارا شاهد تاءثیرپذیری خروش از مرحوم استاد سید حسین میرخانی از اساتید برجسته‌ی نستعلیق معاصر هستیم.
گفتنی است این اثر قبل از تذهیب‌شدن توسّط شجاعی‌منش هم به دست من رسیده بود و اسکن سمت راست را از آن تهیّه کرده بودم که ظاهرا تذهیب مرحوم احمری یا زاویه را دارد. دوستم علیرضا نوربخش قطعه را در اختیار بنده گذاشت و عنوان کرد که استاد خروش آن را برای جناب خواجه‌تاش تحریر کرده است. در آن مقطع قطعه را با نوربخش معامله نکردم. ماهها بعد در خلال یک معاملهء سیصد هزار تومانی (بر روی این قطعه و سیاه‌مشقی از فتحعلی حجاب) این اثر هم به تملّک بنده درآمد. قطعهء فتحعلی حجاب را بعدا" به دوست عزیز کرمانیم عبدالله فکری به ۵۰۰ هزار تومان فروختم و قطعهء حاضر را هم که ۲۵۰ هزار تومان قیمت گذاشته بودم، در هفتهء آخر فروردین ۹۱ به ۲۲۵ هزار تومان به دوست عزیزم عبّاس حقّانی ساکن بیرم لارستان فروختم. خداوند تمام دوستانی که اسمشان در این پست آمد و از جمله خودم را حفظ کند!

تاریخ قبلی پست: ۲۴/۱/۸۸ / آپدیت پست در فروردین ۹۱

سطر شیخ + تذهیب استاد رامین مرآتی

بیت: سعدی
خط: رضا شیخ‌محمّدی
تحریر در مرداد ۸۵
تذهیب: استاد رامین مرآتی با رنگ شنگرف
دستمزد تذهیب: ۸۰ ه.ت


وضعیّت قطعه‌ی فوق قبل از تذهیب و قبل از رنگ‌کردن توسّط من با رنگ «جوهر»

سیاه‌مشق بلغ العلای شیخ + تذهیب زهرا بیات

به تصوّر و قضاوت برخی و بسیاری از صاحبنظران رشته‌ی خوشنویسی، سیاه‌مشق‌هایی از این دست که نگارنده‌ی این سطور و مدیر وبلاگ حاضر به تولید آنها در سنوات اخیر مبادرت می‌ورزد، اتّفاقی خجسته و بایسته در خطّه‌ی بسته و سنّت‌محور نستعلیق است. در این قالب، با آنکه متریال مورد استفاده‌ی هنرآفرین، اجزا و عناصر آشنا و ماءلوف نستلعیق است، در مقام پیونددهی و ایجاد هماغوشی میان اجزا، از هنجارهای آشنا تخطّی شده و گونه‌ی تازه‌ای از گلاویزی و تنیدگی اختیار گردیده است.
صاحب این آثار مدّت‌هاست در معرض این توصیه‌ی اکید است که این تجارب نو و بدیع را در بوته‌ی آزمایش نمایشگاه انفرادی (و نه عرضه در عرصه‌ی وبلاگ که معلوم نیست تلاش در آن به تعبیر دوست خوشنویسم استاد سیّد رضا بنی‌رضی به کدام باتلاق گاوخونی می‌ریزد) ‌به محک قضاوت اهالی هنر و کارشناسان خبره از دو حوزه‌ی خط و گرافیک قرار دهد و با این کار ضمن معرّفی خود و روش کار و بار خویش، در پایان به جمع‌بندی قضاوت‌ها و ارزیابی‌ها بنشیند و ادامه‌ی پویش این طریق را بر اساس معدّل‌ها معادله‌بندی کند.
نگارنده تاکنون به دلایل و عواملی چند از چنین کاری طفره رفته است: نخست تعدّد راسته‌ها و رشته‌های هنری که در آن‌ها ذوق‌آزمایی می‌کند و تمرکز بر یک هنر خاص تا حصول قطعی نتیجه و فتح قلّه‌ای که در رزومه‌ی هنری او نقطه‌ی درخشانی محسوب شود، نیازمند حذف یا تقلیل وقت‌گزاری در دیگر رشته‌هاست و او گویی دوری‌گزینی از هیچیک از این تعلّقات را بر‌نمی‌تابد.
شیخ در ماه‌های اخیر و همزمان با فصل تازه‌ی رشد و شکوفایی وب حاضر که در سایه‌سار یک دلسپاری انرژی‌زا رخ داد، درگیر تماس‌های انگیزه‌شکن از سوی ناشناسانی است که از در دلسوزی و گاه با طعنه و تحقیر و حتی فحش و ناسزا در صدد خلع انگیزه‌ی او در مسیر وبلاگنویسی هستند.
تابلوهای خوشنویسی شیخ (در تصویر با پیراهن نارنجی و دوربین به دست) در معرض روءیت و قضاوت استاد محمد سلحشور / تهران، فرهنگسرای نیاوران، ۱۳۸۷ناشناسی در مسنجر به «جمع‌کردن این بساط» امر می‌کند و قلدرمآبانه می‌افزاید که جربزه و جنم آن را دارد که داغ وبلاگ‌های متعدّد حضرت شیخ را به دلش بگذارد. طبق معمول این لحن بدواً غیرموءدّبانه، در ادامه راهنمایانه‌ و اصلاح‌جویانه شد و عنوان گردید که: شیخنا! اگر به راه‌های غیرطبیعی برای بزرگ‌شدن متوسّل شوی، نتایج غیرطبیعی می‌گیری. از جمله کار و تلاشت به ظاهر جدّی است، ولی ثمرش جز متلک‌بار کردن خلق‌الله نیست که گفتم از قضا چنین هم شده و آنقدرها مرا در مجامع هنری جدّی نمی‌گیرند و بیشتر و پیشتر جنگولک‌بازی‌هایم تداعی می‌شود تا تلاش‌های جدّی‌ام. فرد ناشناس تاءکید اکید کرد که به جای انبوه‌سازی هنری در پی رزومه باش و از پست و آپلود فایل‌های گونه‌گون و صرف وقت در نت و چت درگذر! پرسید:
تا حالا چند نمایشگاه مستقل خط زده‌ای؟ گفتم: هیچ! فوق ممتاز - آیا - داری؟ خیر. استاد شیرازی تا حالا برایت کامنت گذشته؟ لا! پس بدان بارت کج است و به منزل نمی‌رسد. افزود که حضرت دکتر حسابی مستقیماّ به ایشان گفته که اگر در جوی آب پرورش پیدا کنی و بدان بسنده نمایی، نهایتاً قورباغه می‌شوی. ماندن در قم و بسنده‌کردن به فضای پنجاه متری پارکینگت که کارگاهش کرده‌ای و آزادنویسی خط و آزادخوانی آواز و دلخوش‌شدن به آپلود آنها در وب - که در خیال تو گونه‌ی انتشار و سپردن به دست تاریخ تلقّی می‌شود -دلخوشکنکی کاذب و دلیل‌سازی برای پرهیزت از دل به دریا زدن و کشتی‌گرفتن با تمساح‌های قورباغه‌خور پایتخت است.
البتّه در چت با این دوست غریب، گهگاه سکوت‌شکنی می‌کردم یا تو بگو تلاش‌های مذبوحانه‌ می‌نمودم. یکجا ابراز کردم: اینهمه که گفتی درست! ولی بیا حضور موجودی به نام «رضا شیخ‌محمّدی» را در عرصه‌ی هنر فرخنده تلقّی کن که به قول استاد موحّد: «جانور اعظم»ی که به جای تخصّص محض در یک فن و حرفه، نیمچه‌دستی در خوشنویسی و وبلاگ‌نویسی و صفحه‌آرایی وب و عکّاسی و دیگر ملزومات برای اداره‌ی یک روزنامه‌ی دیواری در وب را دارد، به نوبه‌ی خود مفید است. چرا که محصول این اتّفاق آچرفرانسه‌وار، یک کار ژورنالیستی و نهایتاً خوراک‌دهی به علاقمندان و پیگیران فن شریف خوشنویسی است. اینهمه سماجت در مقایسه‌ی منتهی به ترجیح ِ یک تک‌پیشه‌ی متخصّص با (بر) شیخ‌ چندپیشه - و البتّه کارراه‌رانداز - برای چیست؟

سالی پربار و پرکار

خط شیخ و تذهیب استاد رامین مرآتیاستاد رامین مرآتی در حال امضای سیاه‏مشق ابداعی بنده که کار تذهیبش را به پایان برده است / اسفند 86 سال جاری که روزهای پایانی آن را می‌گذرانیم، برای حقیر سالی پرکار و پربار در زمینه‌ی خوشنویسی محسوب می‌شود. وبلاگ حاضر در این سال فعّالیّت گسترده‌ای در خصوص عرضه و ارائه‌ی آثار اوریژینال خوشنویسی از قدما و معاصرین داشت و مدیر وبلاگ با افزایش تعداد بازدیدکنندگان به میزان قابل توجّه و کامنت‌های مهرورزانه و احیاناً تماس‌های تلفنی از سوی مشتاقان خط و خوشنویسی پاداش گرفت.
در سال ۸۶ به اندازه‌ی تمام سه‌دهه‌ای که در خطّه‌ی خط کار می‌کنم، خطوط خودم را به دست تذهیب‌کاران سپردم و از طریق فروش آنها سرمایه‌ی لازم برای تذهیب دیگر آثارم را فراهم کردم. تذهیب‌کاران متعدّدی چون استاد سید حسین نجومی، استاد رامین مرآتی، علیرضا صادقی، محمدحسین سیدکریمی، حسین نظیفی، ناصر طاووسی، خانم البرزی و فاطمه شریعتی برایم کار تذهیب انجام دادند و به آثار من جلوه‌ی خاصّ بخشیدند. در این میان نقش و جایگاه «رامین مرآتی» برجسته‌تر است. این استاد خوش‌دست و پنجه به تازگی ۲۲ قطعه از آثار مرا با تذهیب ریزنقش و با طرح‌های زیبا و خوش‌فرم و قلمگیری‌های استادانه به همراه دستیارانش در کارگاه خود در کرج به زیور تذهیب آراست که در آستانه‌ی سال جدید نمونه‌ای از این آثار را تقدیم بازدیدکنندگان عزیزم می‌کنم؛ بیتی از حضرت سعدی که در مرداد ۸۳ با مرکّب رضایی زنجان بر روی کاغذ گلاسهء سفید تحریر کردم و پس از آن در سنوات اخیر با «رنگ جوهر» رنگ کردم و سپس در اختیار تذهیبکار نهادم. نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۵۰ ه.ت / سرنوشت قطعه: مبادله با ناصر طاووسی.
قطعهء فوق در سه سایز دیگر: ۱ و ۲ و ۳ 
لینک فیسبوکی

چند کار ابتکاری دیگر از حقیر در زمینه تلفیق خط و گرافیک

قطعه‌ی سیاه‌مشق ابتکاری حقیر بر روی بیت سعدی:
دختران طبع را یعنی سخن با این جمال / آبرویی نیست پیش حسن آن زیباپسر
(تقدیم به ابوالفضل خزاعی) مرداد ۸۳



همین قطعه در سایز بزرگ
همین قطعه در سایز بزرگ و به صورت نگاتیو


قطعه‌ی فوق از قطعاتی است که چند بار بین من و امیر عاملی در خلال معاملات و مبادلاتمان در سنوات اخیر رد و بدل شده است. ابتدا قطعه را به سفارش و یاد دوست نکورویم «ابوالفضل خزاعی» در مرداد ۸۳ تحریر کردم، ولی او به دلش ننشست و قطعه‌ی دیگری خواست برایش بنویسم که دیگر ننوشتم. قطعه‌ی فوق را برای پاسپارتو به دست محمود حبیب‌اللهی سپردم. حبیب‌اللهی قطعه‌بندی را به انجام رساند. سید احمد شفیعی دوست روحانی و خوشنویسم این سیاه‌مشق را پسندید. به حبیب‌اللهی گفتم که قصد دارم این قطعه را در نمایشگاه خوشنویسی کنگره‌ی میرعماد که در آن ایام در قزوین برگزار می‌شد، به نمایش درآورم. حبیب‌اللهی مرا از این کار باز داشت و گفت که مضمون این قطعه به شاءن شما لطمه می‌زند و حرف و حدیث درست می‌کند.  با این وصف من قطعه را در نمایشگاه مزبور و نیز و بعد از آن هم در یک نمایشگاه در فرهنگسرای بهمن به نمایش عموم درآوردم.
مدتی بعد قرار شد انجمن خوشنویسان این قطعه را خریداری کند. چند بار برای پیگیری قضیه با آقای مهدی‌زاده تماس تلفنی گرفتم که به رغم برخورد خوبش، در خصوص موعدی که ما به پول قرار است برسیم، جواب قاطعی نمی‌داد و آخرش هم نشد و کار را از انجمن شعبه‌ی دزاشیب تحویل گرفتم. مدتی بعد که خوشبختانه وارد کار سمساری خط شدم (می‌گویم خوشبختانه برای اینکه مرا از نگاه و چشمداشت به دست این و آن بی‌نیاز کرد) این قطعه را در کنار یک مجموعه از خطوط خودم به امیر عاملی فروختم. (برای این قطعه ظاهراً ۲۵ ه.ت قیمت گذاشته شد که از این میزان ۱۰ ه.ت به قطعه‌بند پرداخته بودم.) مدتی بعد که به منزل امیر عاملی رفتم، دیدم در قسمت‌های داخلی قطعه تذهیب بکار رفته است که گفت کار یکی از شاگردان رامین مرآتی در قزوین است. (ظاهراً نام تذهیب‌کارش را ارجی ذکر کرد.) در آن نشست این قطعه را با چند قطعه‌ی خام و بی‌تذهیب از خطوط خودم تاق زدم و دوباره تملک کردم! نیتم بیشتر این بود که از قطعه در شکل و شمایل جدید، اسکنی تهیه کنم که کردم. عاملی در آن نشست ابراز کرد که این قطعه همیشه مورد توجه سمساران و خطبازانی که به منزل او می‌آمدند، قرار می‌گرفته است و او قیمت ۳۵۰ ه.ت را به آن‌ها پیشنهاد می‌داده و آ‌ن‌ها به رغم اینکه پا عقب می‌کشیده‌اند، در نوبت‌های بعد، باز هم برای خرید آن در صورتی که قیمت قدری پایینتر درنظر گرفته شود، ابراز رغبت می‌کرده‌اند.
در نهایت در آذر ۸۶ در خلال یک شب مبادله و معامله با امیر عاملی، این قطعه بار دیگر به دست عاملی رسید!

-------------------------------------------------------------
دعای فرج به خط من و در قالب سیاه‌مشق ابداعی حقیر
آماده شده برای شرکت در مسابقه ی طلیعه‌ی ظهور
و قبل از تذهیب سید محمدحسین سیدکریمی
 که فعلآ و تا انتخاب نام مناسبتر،
به نامگذاری دوستم امیر عاملی که این شیوه را «سیاه‌مشق مسلسل» نام نهاده است،
رضایت می‌دهم.
برخی از دوستان مدعیند که مشابه این کارها را دیده‌اند؛ ولی به مورد مشخص نمی‌توانند اشاره کنند. برخی به الگوبرداری من از مرحوم رضا مافی و مسعود رنگساز اشاره می‌کنند.
این دو خوشنویس البته از نوع خاصی از تنیدگی کلمات در هم سود می‌بردند
که با روش من که حالت پازل‌گونه دارد و حروف و کلمات همپوشانی مختصری دارند، متفاوت است.

همان قطعه بالا با تذهیب سید محمدحسین سیدکریمی (نرخ دریافتی بابت تذهیب ۲۵ ه.ت)



این قطعه در سایز بزرگ (اسکن موءمنی)
این قطعه در سایز بزرگ و به صورت نگاتیو (اسکن موءمنی)

این قطعه با اسکن پدیده ی قرن:


                                                                                                    قطعه ی فوق با اسکن پدیده ی قرن در سایز بزرگ

قیمت اثر: فروخته ‌شد به امیر عاملی



دعای فرج به خط من و تذهیب حسین نظیفی (نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۲۰ ه.ت)



قیمت اثر: فروخته ‌شد به امیر عاملی

تلفیق خط و گرافیک کار حقیر بر روی کلمه‌ی آب و متونی متضمن کلمه‌ی آب



بسم‌الله الرحمن الرحیم / قطاعی کار حقیر در حدود سال ۷۵ شمسی

قیمت اثر: فروخته ‌شد به امیر عاملی






قیمت اثر: فروخته ‌شد به امیر عاملی

                                   کتابت خوشنویسی از حقیر

☻ کتابت
حکایتی از باب اول گلستان سعدی
اثر رضا شیخ‌محمدی
آذر ۸۵
                                                  قبل از قطعه‌بندی:



    بعد از قطعه‌بندی ناصر طاووسی به وساطت علیرضا نوربخش در تیر ۸۶
                        در ضمن این اثر در حال حاضر در مجموعه‌ی آقای علیرضا نوربخش است:

چند اثر خوشنویسی از حقیر: سورهء قدر، قطعه در وصف امام حسین(ع)، قطعه در بارهء قدس

قبل از تذهیببعد از تذهیبسوره‌ی قدر / اثر رضا شیخ‌محمدی / رمضان ۱۳۸۴ شمسی
ابعاد اصلی: ۴۰ در ۳۰ /
نگارش روی کاغذ ساخته‌شده توسط دوستم: البرزی / تذهیب و گره‌چینی: استاد سید حسین نجومی / نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۴۰ ه.ت. این قطعه را در خلال یک معامله به دوست هنرمند و خطبازم امیر عاملی در قزوین فروختم. ایشان هم مدّتی بعد به مرتضی تدیّن مجموعه‌دار قزوینی دادند. چندی بعد قطعه را از آقای تدیّن گرفتم تا در نمایشگاه‌های انفرادیم شرکت دهم. در خرداد ۸۹ قبل از سفر به هند در دیدارم با سیّد علوی (روحانی خریدار کتب خطّی و قرآن) که ایشان سه قطعه خط قدیمی و سه قطعه از خودم را جمعا به هشتصد دلار خریدار کرد، این قطعه هم وارد مجموعهء ایشان شد.
لینک مرتبط: اجرای دیگری از این سوره با تذهیب مرجان عابدی >>> اینجا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راست: حسین بن علی بن ابیطالب
ز دست گریه کتابت نمی‌توانم کرد / که می‌نویسم و فی‌الحال می‌شود مغسول (سعدی)
تذهیب: حکیمه پوریزدانپرست
چپ: شعر حمید سبزواری در مورد قدس / تحریر: ۸۰