چند کار ابتکاری دیگر از حقیر در زمینه تلفیق خط و گرافیک
قطعهی سیاهمشق ابتکاری حقیر بر روی بیت سعدی:
دختران طبع را یعنی سخن با این جمال / آبرویی نیست پیش حسن آن زیباپسر
(تقدیم به ابوالفضل خزاعی) مرداد ۸۳
همین قطعه در سایز بزرگ
همین قطعه در سایز بزرگ و به صورت نگاتیو
قطعهی فوق از قطعاتی است که چند بار بین من و امیر عاملی در خلال معاملات و مبادلاتمان در سنوات اخیر رد و بدل شده است. ابتدا قطعه را به سفارش و یاد دوست نکورویم «ابوالفضل خزاعی» در مرداد ۸۳ تحریر کردم، ولی او به دلش ننشست و قطعهی دیگری خواست برایش بنویسم که دیگر ننوشتم. قطعهی فوق را برای پاسپارتو به دست محمود حبیباللهی سپردم. حبیباللهی قطعهبندی را به انجام رساند. سید احمد شفیعی دوست روحانی و خوشنویسم این سیاهمشق را پسندید. به حبیباللهی گفتم که قصد دارم این قطعه را در نمایشگاه خوشنویسی کنگرهی میرعماد که در آن ایام در قزوین برگزار میشد، به نمایش درآورم. حبیباللهی مرا از این کار باز داشت و گفت که مضمون این قطعه به شاءن شما لطمه میزند و حرف و حدیث درست میکند. با این وصف من قطعه را در نمایشگاه مزبور و نیز و بعد از آن هم در یک نمایشگاه در فرهنگسرای بهمن به نمایش عموم درآوردم.
مدتی بعد قرار شد انجمن خوشنویسان این قطعه را خریداری کند. چند بار برای پیگیری قضیه با آقای مهدیزاده تماس تلفنی گرفتم که به رغم برخورد خوبش، در خصوص موعدی که ما به پول قرار است برسیم، جواب قاطعی نمیداد و آخرش هم نشد و کار را از انجمن شعبهی دزاشیب تحویل گرفتم. مدتی بعد که خوشبختانه وارد کار سمساری خط شدم (میگویم خوشبختانه برای اینکه مرا از نگاه و چشمداشت به دست این و آن بینیاز کرد) این قطعه را در کنار یک مجموعه از خطوط خودم به امیر عاملی فروختم. (برای این قطعه ظاهراً ۲۵ ه.ت قیمت گذاشته شد که از این میزان ۱۰ ه.ت به قطعهبند پرداخته بودم.) مدتی بعد که به منزل امیر عاملی رفتم، دیدم در قسمتهای داخلی قطعه تذهیب بکار رفته است که گفت کار یکی از شاگردان رامین مرآتی در قزوین است. (ظاهراً نام تذهیبکارش را ارجی ذکر کرد.) در آن نشست این قطعه را با چند قطعهی خام و بیتذهیب از خطوط خودم تاق زدم و دوباره تملک کردم! نیتم بیشتر این بود که از قطعه در شکل و شمایل جدید، اسکنی تهیه کنم که کردم. عاملی در آن نشست ابراز کرد که این قطعه همیشه مورد توجه سمساران و خطبازانی که به منزل او میآمدند، قرار میگرفته است و او قیمت ۳۵۰ ه.ت را به آنها پیشنهاد میداده و آنها به رغم اینکه پا عقب میکشیدهاند، در نوبتهای بعد، باز هم برای خرید آن در صورتی که قیمت قدری پایینتر درنظر گرفته شود، ابراز رغبت میکردهاند.
در نهایت در آذر ۸۶ در خلال یک شب مبادله و معامله با امیر عاملی، این قطعه بار دیگر به دست عاملی رسید!
-------------------------------------------------------------
دعای فرج به خط من و در قالب سیاهمشق ابداعی حقیر
آماده شده برای شرکت در مسابقه ی طلیعهی ظهور
و قبل از تذهیب سید محمدحسین سیدکریمی
که فعلآ و تا انتخاب نام مناسبتر،
به نامگذاری دوستم امیر عاملی که این شیوه را «سیاهمشق مسلسل» نام نهاده است،
رضایت میدهم.
برخی از دوستان مدعیند که مشابه این کارها را دیدهاند؛ ولی به مورد مشخص نمیتوانند اشاره کنند. برخی به الگوبرداری من از مرحوم رضا مافی و مسعود رنگساز اشاره میکنند.
این دو خوشنویس البته از نوع خاصی از تنیدگی کلمات در هم سود میبردند
که با روش من که حالت پازلگونه دارد و حروف و کلمات همپوشانی مختصری دارند، متفاوت است.
همان قطعه بالا با تذهیب سید محمدحسین سیدکریمی (نرخ دریافتی بابت تذهیب ۲۵ ه.ت)
این قطعه در سایز بزرگ (اسکن موءمنی)
این قطعه در سایز بزرگ و به صورت نگاتیو (اسکن موءمنی)
این قطعه با اسکن پدیده ی قرن:
قطعه ی فوق با اسکن پدیده ی قرن در سایز بزرگ
قیمت اثر: فروخته شد به امیر عاملی
دعای فرج به خط من و تذهیب حسین نظیفی (نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۲۰ ه.ت)
قیمت اثر: فروخته شد به امیر عاملی
تلفیق خط و گرافیک کار حقیر بر روی کلمهی آب و متونی متضمن کلمهی آب
بسمالله الرحمن الرحیم / قطاعی کار حقیر در حدود سال ۷۵ شمسی
قیمت اثر: فروخته شد به امیر عاملی
قیمت اثر: فروخته شد به امیر عاملی