مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / سیاهمشق لهجهدار شیخاص
اسکن اصلی: اینجا
بعد از ادیت فتوشاپی در مهر ۱۴۰۰: اینجا
لینک فیسبوکی: اینجا
گفتنی است: این یکی از سه اثری است که برای تذهیب به زهرا بیات دادم و در دوسالانهٔ قزوین عنوان کرد که بدون اینکه کاری رویش بکند، به حسین امانی داده است. پس از یک سال و اندی پیگیری امانی برایم پست کرد که در ۲۳ آذر ۹۸ به دستم رسید.
اسکن اصلی خوشنویسی برای استفاده در پوستر شهدای شیعه
آیهٔ شریفهٔ «و ما نقموا منهم الا أن یؤمنوا بالله العزیز الحمید»
به خطّ نستعلیق
مناسب برای استفاده در پوسترهای مربوط به شهدای مظلوم شیعه:
اسکن اصلی: اینجا
مصراع «وبه جرم عشق توام میکشند وغوغایی است»
مناسب برای تلفیق با آیهٔ بالا
اسکن اصلی: اینجا
نمونهٔ استفادهشدهٔ دو خطّ بالا همراه با تصویر مربوط به شهدای دانشآموز افغانستان (انفجار اخیر): اینجا
فیض نخست و خاتمه

خط رضا شیخمحمّدی، ۸۸/۱۱، تبدیل دیجیتالی به قطعه در ۹۷/۹ با فتوشاپ، گرافیک: شیخ
instagram.com/p/Bqk6Aa4A6jp
t.me/rSheikh/1845
بازاجرایی چلیپای میرعماد با پیشنهادات تازه
ز بس کز آشنایان خوردهام زخم
زند گر حلقه گِردم اژدهایی
نیاید بر دل من سختتر زان
که کوبد حلقه بر در آشنائی
خط رضا شیخ'محمدی، مرداد ۹۵
اثر کتابت به خط شیخ / تحریر: آذر 84
ابعاد اصلی: ۵۶ در ۶۸ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۰.۸ میلیمتر و اقلام بزرگتر / سفارشدهنده: بهرامی به هادی پناهی و پاس به من / دستمزد نگارش: ۳۰ ه.ت / سرنوشت قطعه: در همان سال به حسینیهای در قم انتقال یافت و بعد از تخریب آن دیگر از اثر خبری ندارم و تنها یک فتوکپی در قطع اصلی که در ازای ۵۰۰ تومان توسط مغازهء پدیدهء قرن قم قبل از تحویل اثر به پناهی از آن تهیه کردم، باقیست. یک نسخه از فتوکپی هم در اختیار شاگرد خوشنویسیم سید اسماعیل علویراد است که در قم کلیدسازی دارد و ممتازش را با بنده گرفت و در حال حاضر هر دو سه روز یک بار دیالیز میشود و این اسمس «سند تو آل»ش حدود ساعت ۹ صبح از خواب میپراندم که: «سلام جهت رفع خستگی زیر دیالیز اگر میتوانی جک یا اس بفرست ممنون»
لینک فیسبوکی
میر من! / خط بنده و تذهیب مهرداد لطفیپور

سرنوشت: فروش به ثـَمن بخش به غیاث علوی به همراه شماری از آثار خوشنویسیم برای تأمین بخشی از نیاز مالیم به ده میلیون تومان بابت خرید پنج تراک موسیقی در اسفند ۹۱
= اجرای دوم این چلیپا قبل از تذهیب همراه با مصراعی از آن در قالب قصارمشق
= اجرای دوم بعد از برش افقی چلیپا و تبدیلش به چهار سطر افقی و جاسازی قصارمشق در میان آنها توسط اسدالله فقیهی و تذهیب اثر!
= اجرای سوم چلیپا بعد از تذهیب توسط نسرین حقیقت
= لینک فیسبوکی
سطر رضا شیخ محمدی / نگاشتهشده در بهمن 82 / قبل و بعد از تذهیب
شعر حافظ
تذهیب: استاد رامین مرآتی و تیمش در کرج
لینک مرتبط: اینجا
لینک فیسبوکی
سطرنویسی جدید شیخ
خط ر.شیخ.م / خرداد۹۲/ تکلیف ِ تعیینشده برای مدرّسین انجمن خوشنویسان قم که در جلسهء اخیر و مختوم به صرف شام که همزمان با سوم شعبان میلاد مسعود سیدالشهداء(ع) تشکیل یافت، با ویدئوپروژکشن در کنار اجراهای دیگر مدرّسین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
سی و یک قطعه خط شکسته از امیرمیثم سلطانی برای فروش


در شهریور ۹۱ تعداد ۳۱ قطعه از قطعات شکستهء امیر میثم سلطانی را که در خلال سالهای ۹۰ و ۹۱ تحریر کرده و با قطعهبندی ناصر طاووسی (و؟) آراسته و در مسابقات مختلف کشوری شرکت داده و کامش را از آنها گرفته بود، در یک مبادله در پارکینگ ۵۵ متریمان در قم با چند کتاب چاپی تاق (طاق؟ تاخت؟) زدم... این پنج کتاب عبارت بود از:
۱. قرآن آریامهری که از همسایهمان محسن امینی در بهمن ۹۰ به ۱۶۰ هزار تومان خریده بودم.
۲. «احوال و آثار مخصوص» که در شهریور ۸۴ از محمود حبیباللّهی خریده بودم و صفحهء ۷۷ و ۷۸ اش هم پاره بود.
۳. تحفةالملوک چاپ کاخ گلستان که در بهمن ۷۹ از انجمن خوشنویسان قم به ۴ هزار تومان خریده بودم.
۴. «صحیفهء هستی» استاد امیرخانی که در شهریور ۸۳ از محمود ریحانی دست دومش را خریدم و ۵ ه.ت در مهر ۸۳ و ۴ ه.ت در بهمن ۸۳ به او پرداختم.
۵. کتاب میرعماد که یزدانی چاپ کرده بود و در مرداد ۸۲ به ۱۷۶۰۰ تومان از انجمن خوشنویسان قم خریده بودم.
۱. قیمت: فروخته شده
۲. دویست هزار تومان
اسکن قبل و بعد از تذهیب یک سطر از خطوط سال 83 شیخ
سمت راست: شعر: حافظ / از سطور تکلیفشده برای تحریر در جلسهء دعای توسّل هفتگی خوشنویسان قم در سال ۸۳ / رنگ کاغذ: انجامشده بعد از تحریر توسط رنگ جوهر عملآوری شده توسط امیر عاملی / سمت چپ: همان قطعهء سمت راست پس از تذهیب توسط استاد رامین مرآتی و تیم کارگاهش در کرج / لینک مرتبط: یازده سطر از من با تذهیب استاد رامین مرآتی
لینک فیسبوکی: اینجا
پایندگی دولت ِ هنر
در تیر ۸۴ در سایهسار انگیزهگیری از یک مکالمهء تلفنی طویل و البته پربار، قطعهای تولید کردم که در حال حاضر نه چشمم بدون عینک قادر به نگارش چنین کاریست و نه سلیقهء مفرداتی و ترکیبیم به این سمت رهنمون میشود ... انتشار کارهای قدیمیم که شکر خدا آنقدر زیاد است که سالها هم اگر منتشرشان کنم، چیزهای تازه دارم، ترجیح دارد بر نگاشتن مجبورانه و از سر تکلیف و بیمیلی... امروز دست به قلم شدم ولی نوشتنم نیامد و حاصل کار ارضایم نکرد. من در گام نخست در پی لذّتچشانی به خویشم. اگر با نوشتن نشود، رو میآورم به نبش قبر گذشتهء هنریم و ارائهء کارهایی که پیشتر تولید کردهام و عیارمندترند. با این پیشفرض که بینندگانم از سلامت نفس برخوردارند و کار خوب را در هر حال تحسین میکنند، مبادرت به رونمایی از کارهای گردگرفته میکنم. کسی که خلق هنری میکند، برگ برندهء زیبایی در دست اوست و هر گاه آن را رو کند، وقتِ وقت است. معنای پایندگی دولتِ هنر که سعدی در گلستانش میگوید، همین است. مخاطبی که به جای تحسین برگهای زرّین کارنامهء یک هنرمند، بر ضعف او در تکرار توفیق و مثلا" ناتوانیش در نگارش بدون عینک زوم کند، بیمار است.
سطر «وفا کنیم» شیخ

از سطور تکلیفی یکی از جلسات دعای توسل خوشنویسان قم در شبهای چهارشنبه که اکثرا" در منزل علیرضا بخشی یا علی رضائیان ترتیب مییافت/ کاغذ با رنگ «جوهر» که از امیر عاملی گرفتم، بعد از نوشتن، رنگ شده است.
سرنوشت اصل قطعه: در آرشیو بنده نیست و اهمیتی هم ندارد. همین اسکن که جایی هم نمیگیرد و به مرور دچار فرسایش نمیشود و به راحتی در همه جای جهان قابل کپیبرداریست، موجود است و جزئیات نگارش با این دقت در نسخهبرداری قابل مطالعه است.
انعکاس بلاخیزی دنیای بیرون در آثار خوگرانه به تنهایی
اخبار و وقایع مربوط به انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۸۸ در آثار خوشنویسی حقیر انعکاس داشته است و اینک که چهار سال از آن روزهای پرتنش میگذرد و انتخابات آرامتری را دنبال میکنیم، تورّق تاریخ گذشته خالی از لطف نیست.
برای خوشنویس متنوعنویس و پرآثاری مثل من پرداختن به وقایع روز و اختصاص هنری که انگار «خوگری به تنهایی درون» و «گریز از فضای بلاخیز بیرون» را ترغیب میکند، جای اعتراض ندارد؛ به خصوص که آثار مناسبتی من به چند اثر محدود، خلاصه میشود. گو اینکه این دسته آثار هم در تنهایی صورتبندی شده است... و گاه به نظر میرسد برخی پدیدههای بیرونی، هنرمند درونگرا را نیز به ورود به برخی واکنشها و حتی موضعگیریها وامیدارد. صدای انفجار موشکهایی که در جریان موشک باران تهران در اواسط دههء ۶۰ از سوی رژیم صدام به تهران شلیک شد، آنقدر مهیب بود که استاد امیرخانی هم دست به قلم شد و در این باره نستعلیق نوشت.
لینک مرتبط: سیاهمشقهای دومنظوره
مجاورنویسی معنادار یک آیهء قرآن با بیتی از حافظ
دو تکّه خط به قلم بنده و تحریر شده در دی ۸۸ در کرمان در مدت اقامتم در سویتی که ادارهء ارشاد اسلامی کرمان در اختیارم گذاشته بود و جناب عبدالله فکری هم گهگاه به بنده سرمیزد.... مدتی بعد در سفری به قزوین این قطعات را در اختیار دوست نگارگرم مهرداد لطفیپور قرار دادم؛ در قراری که در منزلش داشتم و با او به همراه فرزند گلش عکسی به یادگار انداختیم و ایشان در ازای ۱۰۰ ه.ت آن را قطعهبندی کرد و با نگارگری خاصّش که نوعی اجرای گل و مرغ به شیوهء نوین است، آمیخت که حاصل کارش را در نمایشگاههای مختلف عرضه کردم که با پیشنهاد خریدش از سوی کسی مواجه نشدم.
در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی در سنوات اخیر که دکتر لاریجانی کاندید بود و در دفتر مرحوم پدرشان آیتالله شیخ هاشم آملی در قم جلسهای با حضور هنرمندان ترتیب داده بودند، به نمایندگی از خوشنویسان در حضور دکتر صحبت کردم و این اثر را در حین صحبت نشانشان دادم و راجع به مجاورنویسی معنادار یک آیهء قرآن با بیتی از حافظ مطلبی گفتم... خیلیها فکر کردند قصد دارم تابلو را به لاریجایی هدیه کنم. حتی در حین صحبت من ابراهیم سلیمانی (عکاس مشهور قم) به شوخی پراند که شیخمحمدی اثر را آورده که هدیه کند و بنده محکم گفتم: «خیر! آوردهام که آقای دکتر خریداری کنند!» که لاریجانی و حضار خندیدند.
سرنوشت اثر: پس از سالها نهایتا" در تابستان ۹۱ در اکسپوی قم به ۶۰۰ هزار تومان توسط ادارهء ارشاد اسلامی قم خریداری شد.
لینک مرتبط: انتشار قطعهء مذهّب مزبور در فیسیوک
لینک مرتبط: مونتاژ مضامین ظاهرآ مختلف و باطنآ همافق
یک ترکیب قرآنی

(طه: ۱۱۴ و موءمنون: ۱۱۶)
و ربنا الرحمن المستعان علی ما تصفون
(انبیاء: ۱۲۱)
خط: رضا شیخ محمدی
(شهریور ۸۸)
قصارمشق مسجد / اجرای دوم

با این اوصاف نمیدانم چه کنم؟ آیا فقط باید همان توصیههای کلی که به من شود که مثلا": علیکم بالمشق و التمرین؟ یا به نحو دیگر هم میتوان گفت؟ من دوست دارم قصارمشقهایم اوج هنر من باشد... ضمن اینکه دوست دارم قصارها در جای مناسب خود بنشیند و البته پول هم برایم بیاورد. شاید در ادامهء روند برگزاری نمایشگاههای انفرادی خوشنویسیم باید یک نمایشگاه مستقل قصارمشق که البته روی کاشی معرّق اجرا شده باشد و معرفی این قالب برای اجرا در محراب مساجد و دیگر جاهای خانهء خدا باشد... من باید اولش خودم هزینه کنم تا جا بیفتم....
سیبای رضا شیخ محمدی 6037991809993953
قصارمشق یک فرصتسازی برای نمایش پشت و روی گل است! حروف و کلمات نستعلیق واژگونهشان هم زیباست... به کرّات دیدهاید که یک قطعه را که در دست دوستی میبینید، حتی از وارونهاش میتوانید حدس بزنید که اثر خوبی است یا نه؟
در قصارمشق ارائهشده در این پست، بیش از نیمی از کلمات و حروف را واژگون میبینیم. گمان دارم اتّصالات کلمهء «تکیه» مقلوبش هم دیدنی است و نیز کلمهء «بر»...
این قالب را جدّی بگیریم و برای تولید اتفاقات تازهء بصری در آن بسترسازی کنیم و به طرّاحش فرصت دهیم که اکتشافات جدیدش را عرضه کند و ازش بخواهیم که در این ضیافت نو با عناصر کهنه سهیممان کند. اینقدر بیذوق یا حسود نباشیم ... ابیات و مصراعها و آیات شریفه را به او پیشنهاد کنیم که دستمایهء کارش قرار دهد ... بهش سفارش دهیم متن دلخواهمان را قصارمشق کند؛ نام و نام خانوادگیمان را بنویسد... ازش بخواهیم اسکن قصارهای نابش را برای اجرا در قالب کاشی لاجوردی و معرّق در اختیار کاربلدهای آن رشتهها قرار دهد و از صرف هزینهء بدوی در این راه نهراسد. بهش وعده بدهیم که هزینه کند، برمیگردد... باب را باز کنیم که قصارها روی جلد کتاب، در پهنهء پوسترهای تبلیغاتی، در تیتراژ فیلمها و سریالها بنشیند تا مردم وادار شوند که عجایب خط نستعلیق را بیش از پیش مشاهده کنند و به مغزشان فشار بیاورند بلکه بیراهنمایی کاتبش یک قصارمشق را بخوانند ... مسابقه طرح کنیم و به کدشکن قصارها جایزه بدهیم.این قصارها چه کم از کتیبههای کوفی معقّلی دارد؟ که تازه آنها را امثال این بنده که از بچهگی به کنجکاوی در مضامین این نقوش و کشف جمله و شعر گنجاندهشده در آن رغبت داشته است، کدشکنی میتوانند.در هفتهء آخر سال 91 که به میدان نقش جهان اصفهان رفتم، فقط از کوفیهای معقّلیش عکس گرفتم... دیدم که عکس گرفتم ... خیلیها نمیبیینندش.... خیلیها توجهشان به معقّلی سردر مسجد شیخ لطفالله که زیر کتیبهء علیرضا عباسی نصب
شده، جلب نمیشود؛ تا چه رسد که عکسش را بگیرند؛ تا چه رسد که بخوانندش... با تلاش و کلنجار و چرخاندنهای مکرّر بخوانندش:
«هست کلید در گنج حکیم - بسم الله الرحمن الرحیم»
قصارمشقهایی که مینویسم و میتوانم بنویسم، پاداش به کسی است که از عنفوان طفولیت در رمز و راز نقوش مساجد و تکیهها و حلّ پازلها محو و غرق بوده است... چرا شما حق دارید به بهانهء عنوانکردن تلاش برای شکر نعمت حق، خود را بهرهمند از تفضّلات او جلوه دهید؛ اما به من که نوبت میرسد نمیگذارید شاکر نعمت ویژهای که به من داده شده باشم؟ اعتراف کنید که من در خط خیلی بلدم تا مجبورم کنید شاکر این «خیلی بلدی» باشم.
یک قدقد کرامتتراشانه!
در اوج طرح ایدهء توسعهء سیاسی از سوی سید محمد خاتمی و انتشار مطبوعات جورواجور در زمان ریاست جمهوریش، شماری از کسانی که به خاتمی میگفتند: «این قرتیبازیها را ول کن و به فکر معیشت مردم باش» همانها بودند که در دههء نخست انقلاب با مرحوم امام همصدا بودند که ما برای شکم قیام نکردهایم.
برخی افراد متعبّد و معتقد، در گذر زمان و در واکنش به سوءاستفادههایی که از دیانت یا ارزشهای اصیل اول انقلابی میشود، ناچار از چرخش از مواضع خود و اتّخاذ موضعی تازه که منادی عرفان گل و گشادتریست، میشوند که بعضا" حرف دلشان هم نیست و بوی لجاجت از آن برمیخیزد. در سال 66 همزمان با انتشار کتاب «سخن عشق» به خط جواد بختیاری، با برخی از اساتید خوشنویسیم که با پوتین جبهه در ارشاد قزوین تدریس خط میکردند، همنوا بودم که چرا در این کتاب ردّی از «هو العزیز» و دیگر الفاظ جلاله نیست؟ .... همین من، امروز حاضرم شبهروشنفکرانه دلیل بیاورم یا بگو بتراشم که شماری از آثار خوشنویسی این کاتب با مددگیری از امداد غیبی نگاشته شده است.
یکی از بزرگان نظام یک بار فرموده بود: «مرغ که تخم میکند، عالم و آدم را با قدقد خبر میکند.» چرا خوشنویسان حتی قرتیباز، نباید وقتی کار مثبتی در حوزهء خوشنویسی انجام میدهند، برایش داستان درست کنند تا هر بار اگر قرار شد در جایی (نشستی، روی سنی، کنج دیری، گوشهء خیابانی) گزارش بدهند، با قصّهپردازی خوب، کارشان را کادوپیچ عرفانی کنند؟
من برای قصارمشق تقدیمی در همین پست، قدقد کرامتتراشانه میکنم. بخوانید و تحت تاءثیر این شاءن نزول ملکوتی قرار بگیرید:
خواب دیدم در جلوخان مسجد «چارواداری» اصفهان هستم (حساب کن اصفهان همچین مسجدی ندارد و فقط مسجدی دارد به نام جارچی!). از یکی از سکوهای سنگی ورودی مسجد بالا رفتم و کتیبهء تیموری آنجا را که به صورت نقوشی فرورفته کار شده بود، لمس کردم و حتی بر چاک کلمهء «فرج» انگشت نهادم و چشم بستم تا وصل شوم. (حساب کن کتیبهء مسجد جارچی، تیموری نیست و صفوی است و تازه فرورفته نیست و برجسته است و نامی از فرج بر وزن نظر در آن برده نشده)
به ناگاه پیری سپیدمو با دشداشهای که انگار ادامهء ریشش بود، ظاهر شد و گفت:
«چندکرسی بنویس؛ شیخ!» گفتم:
«نمیتوانم مولانا... من نستعلیق کار میکنم... شمارهء ثلثنویس درجهء یک بدهم خدمتتان؟ تهران مینشیند نزدیک متروی دروازه شمیران» فرمود:
«نستعلیق را به سیاق خطّ ثلث و ترکیبهایش، درهمتنیده بنویس و سواد و بیاض ترکیب را یکسان توزیع کن!» گفتم: «نمیشودها!... به من خرده میگیرند که چرا به قاعدهء سیاهمشقهای میرزا غلامرضا ننوشتهای که یکجایش متراکم باشد و یکجایش بیش از حد باز و بیاض!» گفت: «از گرفت و گیر خلوت و جلوت یکسان، بیرون بیا! ... گره گرافیکی را وللش و بافت خلق کن و نامش را بگذار قصارمشق و جار بزن که نستعلیق را با الهام از کوفی بنایی معقّلی نوشتهام... به مرور، به ضرب و زور حتی با چربکاری سبیل متولّی، به عنوان کتیبه در محراب مساجد بده نصبش کنند. سماجت کنی جا میافتد.» گفتم:
«والله چه عرض کنم.» گفت:
«بیدار شدی آیهء مربوط به محراب و ذکریا را بنویس. آنقدر تکرار کن تا به فرم دلخواه قصارمشقی برسی.... رسیدی دوباره به خوابت میآیم تلفن عباس قناعت را میدهم برای بقیهء ماجرا!»
پوزش از قصور؛ پیشکش قصار!
روزهای پایانی سال ۹۱ است. در این سال عمدهء تمرکزم بر خلق تراکهای سنتی موسیقی در استودیو بود. از نیمهء سال ۹۰ که تصنیف «نقش همت» با صدای بنده در جام جم تهران تولید و بارها از شبکههای مختلف سیما (آخرین بار روز گذشته ساعت ۵.۵ عصر از شبکهء نور استان قم) پخش شد، به این خودباوری رسیدم که تولید کار استودیویی ازم برمیآید. از این رو سال جاری با هزینهء شخصی و با مشکلات فراوان دو ترانه به ۵ میلیون تومان تولید کردم (به اسامی وداع با آهنگسازی و تنظیم هاشم شریفزاده و «خط خوش» کار محسن حسینی) و در ماه اخیر هم ۵ تصنیف ساختهشده و آماده برای خوانندگی از هاشم شریفزاده به ۱۰ میلیون تومان خریداری کردم. این مسائل سبب شد که علاوه بر فشار بر خانواده، بلاگ حاضر نیز آنگونه که درخور است آپدیت نشود. هرچند حضورم در برگههای شخصیم در اف.بی نیز در این خصوص بیتأثیر نبود. زیبایی صفحات سایت مزبور و امکان درگیرکردن کاربران مختلف با دنیایم و ابزارهای گوناگون ارتباط که آنجا وجود دارد، فریباست. مشکل تنها در فیلتربودن و سختی ورود به آن «مجازآباد» است که گاه باعث میشود عطایش را به لقایش و فریبائیش را به سختی ورودش ببخشیم.
شاید تصور شود که دیگر خط نمینویسم. من همیشه خط کم مینوشتم. اما تدابیری اتخاذ میکنم که همان کم، زیاد جلوه کند. یکی تمرکز بر یک متن و مصراع است. اگر بهانه دست دهد، به سمتش هجوم میآورم. مصراعی که در این پست در قالب اختصاصی خودم (قصارمشق) عرضه کردهام در آخرین جلسهء مدرسین خوشنویسی انجمن خوشنویسان قم از سوی اعضا تحریر و مورد نقد و بررسی با کمک ابزار ویدئوپروژکشن قرار گرفت. همچنانکه که در پاسخ به سوءال مدرّس خوب انجمن: خانم حکیمه پوریزدانپرست گفتم، برای نگارش این قصارمشق مکرّرآ اتود زدهام. تازه اجرای عرضهشده در اینجا اجرای ارائهشده در روز جلسهء مدرّسین نیست و تحت تأثیر برخی انتقادهایی که به کارم شد (در کل ترکیب کار را علی بخشی رئیس انجمن و علی رضائیان و برخی موارد مثل ساختن مثلث را سه الف را خانم آهنی) پسندیدند ولی حسن اعرابی اتصال کاف «کر» را به انتهای «دست» باعث ایجاد یک فرم نامأنوس در نستعلیق دانست و رد کرد و به جای «مکن» در اجرای ارائهشده در آن روز انتقاد کرد که تغییرش دادم. اثر حاضر با جمعبندی دیدگاههای مثبت و منفی در منزل خلق شد. کاغذش قدیمی و دستساز و پارهشده از یک کتاب قدیمی است؛ مُرکّبش قهوهای و قلمش نی دزفولی به ضخامت ۳ میلیمتر و ابعاد اصلی کار (محدودهء نگارش): ۶.۴ در ۶.۴ سانتیمتر است. مهیّای تذهیب ظریف با طلاست و ارزشش را دارد.
سطر به خط شیخ

شعر صائب تبریزی و سطر شیخ

به کفی خاک چه تعمیر توانم کردن (صائب)خط: شیخ / هفده تیر ۹۱ / با نگاه به برخی سطور روءیتشده در اینترنت / اندازهء قلم: دو و نیم میلیمتر / ابعاد اصلی: ۱۴ در ۴ سانتیمتر / کاغذ: ابریشمی کارت عروسی / مرکّب: خریداریشده از آبیک
قصارمشق جدید شیخ / تقدیم به مناسبت پانزدهء شعبان
تصویر سمت راست: در آستانهء نیمهء شعبان میلاد مسعود امام الاءنس و الجان حضرت ولیعصر(عج) قصارمشق تازهام را تقدیم میکنم. / تحریر: اسفند ۹۰
متن: یا حجة بن الحسن العسکری عجّل علی ظهورک
ابعاد اثر: ۸ در ۵.۵ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۳ میلیمتر
اسکن اصلی >> اینجا
تصویر سمت چپ: در خرداد ۹۲ اسکن اصلی تصویر سمت راست را به همراه دو اسکن اصلی از تذهیبهای اوریژینال که توسط هنرمندان: برزکار و حمید علیمحمّدی انجام شده بود، در اختیار دوست خوشنویسم مهدی منصوری که زمانی شاگرد بنده در انجمن خوشنویسان قم بود و در حال حاضر در تنکابن بسر میبرد و کتب متعدّدی را با نرمافزار کلک نگاشته و به زیور طبع آراسته شده، فرستادم. حاصل کار را مشاهده میکنید.
اجرای کورلی اثر در مرداد 94:
tlgrm.me/rSheikh/1081
قصارمشق شیخ بر روی مصراع خواجهء شیراز

خط: رضا شیخ محمدی / اجرا: ۱۷ خرداد ۹۱
ابعاد اصلی: ۲۳ در ۱۸ سانتیمتر / ضخامت قلم: ۱ سانتیمتر
یادآوری: نسخهء اصلی قطعه به همین شکل است و از تکنیک نگاتیوکردن با نرمافزار استفاده نشده است.
لینک مرتبط >> اینجا
دوسطری به خط شیخ
در این فیروزهکاخ (دیرینهدیر) دیربنیاد
عجب غافلنهاد است آدمیزاد
خط: رضا شیخ محمدی / اردیبهشت ۹۱
تحریر در سایهسار رابطۀ انگیزهزا با نسیم شیبانی
قلم: کمتر از دو میلیمتر
ابعاد اصلی آثار: در نام فایلها اشاره شده است.
مرکّب: خریداریشده از آبیک در جریان مراسم مقدّماتی مربوط به دوسالانۀ خوشنویسی
کاغذها: تحریری قدیمی کندهشده از کتب چاپ قدیم (کاغذ اجرای شمارۀ دو را که رنگ طوسی دارد و نیز اجرای ۴ را که کاغذ خارجی قدیمی با الیاف طبیعی است، استاد رامین مرآتی به بنده دادند.)
خط شیخ چاپشده در کتاب مجموعه آثار خوشنویسان معاصر ایران (جلد دوم) / چاپ: 1368ش
این پست حاوی نخستین خطّی است که از بنده به زیور تذهیب آراسته شد. وقتی استادم جناب احمد پیلهچی در سال ۱۳۶۶ شمسی خبر داد که انجمن خوشنویسان در صدد چاپ دومین کتاب آثار خوشنویسان ایران است، انگیزهء تولید اثری که خورند چاپ در کتاب مزبور باشد، در بنده ایجاد شد. هنوز جنگ تحمیلی به اتمام نرسیده بود. من هم تحت تاءثیر شور و حال انقلابی آن مقطع، دو بیت از مثنوی خوب پرویز بیگی حبیبآبادی (شاعر شعر معروف یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) را دستمایهء نگارش قرار دادم. سپس با مشورت با استادم احمد پیلهچی قطعه را برای تذهیب در اختیار آقای مقصودی که در آن مقطع کارمند بنیاد شهید قزوین بود و پرترهء شهدا رو میکشید، قرار دادم و ایشان هم در ازای پانصد تومان این اثر را تذهیب کرد. لینک مرتبط >>> اینجا
قصارمشق جدیدم: جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز (اجرای1) و پارامترهای دهگانه
سطر «جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز» از حضرت حافظ که از سوی نگارنده در قالب سطر در آذر ۸۳ در خلال جلسات انگیزهزای دعای توسّل در قم اجرا و در اینجا منتشر شد، در سایهسار مراودهء خوب با نکتهسنجیهای نسیم شیبانی به خلق قصارمشق تازهای انجامید.
موءمنانه این قالب از نگارش را برآیند تلاشها و این در و آن در زدنهایم در خوشنویسی برای دستیابی به ظرف و فرمی که در آن واحد، واجد موءلّفههای گوناگونی باشد، میدانم. اینها دغدغههای متعدّدی است که به خلق آثاری از این دست فرا میخوانَدم:
۱. اجرای فکورانه و مهندسیساز
۲. نگارش دقیق مفردات در فرمی پازلگونه
۳. پرهیز از قالب سهل و ساده و مکرّرآ دیدهشده و البته در جای خود مشکل ِسطر، با حفظ احترام به همهء سطرنویسان موفّق و بدون ندیدهانگاشتن تجربیّات خودم در این عرصه
۴. پرهیز از سیاهمشقهای چندلایه که مفردات عزیزم را دفن کنند و بپوشانند.
۵. ادای دین به تمام اساتید رسمی و غیررسمیم در عین فاصلهگیری از آنان و تلاش برای پرهیز از مشابهت کارهایم به آثار گرانسنگ ایشان
اساتید رسمی = پدرم، علیرضا نایبی، احمد پیلهچی و جناب امیرخانی
غیررسمیها = جنابان موحد و عبدالرضایی، همهء همتایان و همفکران و مشورتدهندگان و ایدهپردازان و حتی منتقدانم. نیز اساتید قدیمی و درگذشته در تاریخ خوشنویسی که آثارشان در مرقّعات و کتب و منشورات و فتوکپیها به دستم رسیده و الهامبخش کارهایم بوده است.
۶. ادای دین به ادبیّات غنی این مرز و بوم، با انتخاب ابیات و مصاریع مستقلالمعنی و نیز ادای دین به متون دینی اصلی به خصوص قرآن با انتخاب آیات قلیلاللّفظ و کثیرالمعنی و اجرا در فرمی ترجیحآ خوانا
۷. رسیدن به بیان شخصی و لهجهء انفرادی
۸. خلق معمّا و به فکرانداختن (حتی به مخمصهانداختن) دیگران!
۹. خلق قطعاتی که واجد اتفاق بصری تازه و کشفی نو باشد.
۱۰. خلق اثر به کیفیّتی که قابل عرضه در ابعاد ریز تا درشت (از سایزی شبیه تصویر کوچک همین پست که در صفحات نمایش کوچک موبایلها دلبری کند تا اجرای همین قطعه به صورت پلت و بنر بزرگ)
اسکن اصلی >>> اینجا
عیب می، هنر می / خط شیخ و تذهیب ریزنقش حسن محمدی
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی! (حافظ)
خط : رضا شیخ محمّدی / کاغذ: یکروگلاسه
محصول: انگیزهبخشی حاصل از حضور در گروه خوب پرشینکالیگرافی در فیسبوک در دی ۹۰ و کلکل با خوشنویسان آنجا
و تلاش برای بلندشدن روی دست آنان
اندازهء قلم: ۳.۵ م.م / تذهیب : حسن محمدی هفشجانی / دستمزد : ۱۵۰ ه.ت / سایز اصلی : ۱۱.۵در ۱۸.۵سانتیمتر / قیمت قطعه : ۵۰۰ ه.ت
لینک مرتبط >> اینجا و اینجا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویر این خط در فیسبوک و کامنتهای کاربران در این خصوص و پاسخهای من از راست به چپ:
شعر هلالی جغتایی / خط شیخ / تذهیب حسن محمدی هفشجانی و فرزانه جعفری
راست: بی غم عشق تو صد حیف ز عمری که گذشت
پیش از این کاش گرفتار غمت میبودم / شعر: هلالی جغتایی
خط : رضا شیخ محمدی / نگارش : بهمن ۹۰
انگیزهٔ نگارش:
حضور و عرض اندام در گروه خوب «پرشینکالیگرافی» در فیسبوک
قلم: ۳.۵ میلیمتر / مرکّب: ساختهشده با پوست گردو که دوست خوشنویس و کلکسیونرم احمد ابوطالبیان قزوینی در اختیارم گذاشت.
کاغذ: آهارمهره عملآوریشده و مرقشخورده توسّط استاد احمد پیلهچی
تذهیب: حسن محمّدی هفشجانی (شاگرد خوب اساتید: آقامیری، تاکستانی و صادقزاده)
ابعاد اصلی: ۱۱.۵ در ۱۷.۵ سانتیمتر / دستمزد نگارگر: ۱۰۰ ه.ت / قیمت اثر: ۵۰۰ ه.ت فروش به ثمن بخس به غیاث علوی در خلال یک معامله با او در بهار 92یادآوری: نگارگر ریزنقش اثر تلفنی عنوان کرد که اثر را قبل از تذهیب از ترس ریزش مرکّب یا خرابشدن در حین تذهیب با اسپری فیکساتیو ایتالیایی aerosol فیکسه کرده است. البته فیکسهء مزبور در این حال کار تذهیبکار را برای تذهیب مشکل میکند و با ترفندهای خاص باید چربی کار گرفته شود.
لینک مرتبط (اسکن اثر قبل از تذهیب) >> اینجا
لینک مرتبط فیسبوکی: اینجا نشر در کانال سروشم در ۰۲۱۰: اینجاچپ: اجرای دیگری از این اثر / تحریرشده روی کاغذ پوستی که برای فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی که از طریق فیسبوک باهاش رابطه برقرار کردم، فرستادم و حاصل کار را در دیدار حضوری در پارکینگ منزل تحویلم داد و دستمزد تذهیب را که گرانترین وجهی است که تاکنون برای تذهیب یک قطعه پرداخت کردهام، بعد از پیغامهای مکرّرش و از رورفتنم به حسابش واریز کردم. لینک فیسبوکی: اینجا
قصارمشق دلقت / اجرای ششم در تلفیق با نقاشی ندا داودآبادی
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عملهای نکوهیده بری دار!
خط: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای ششم
تحریر: دی ۹۰ / ابعاد اصلی: ۱۴ در ۱۶.۵ سانتیمتر / قط قلم: ۳.۵ میلیمتر
نقّاشی: ندا داودآبادی
قیمت اثر: ۲۲۰ هزار تومان
کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عملهای نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویشصفت باش و کلاه تتری دار
لینک مرتبط (اجرای میرزا کاظم از این بیت) >>> اینجا
خط شیخ و تذهیب منظر محمدی زلیخایی
سیاهمشق با لهجهء شیخ
شعر: غزل کامل حضرت حافظ با مطلع:
گر چه ما بندگان پادشهیم / پادشاهان ملک صبحگهیم
تحریر: مرداد ۸۸ شمسی / قم
کاغذ: آهارمهره عملآوریشده توسّط استاد احمد پیلهچی قزوینی / تذهیب: منظر محمّدی زلیخایی (قزوین) / دستمزد تذهیبکار:
۷۰ هزار تومان / ابعاد اصلی: ۲۱ در ۳۰.۵ سانتیمتر / قیمت اثر: ۳۰۰ هزار تومان
یادآوری: با سرکار خانم منظر محمّدی زلیخایی در جریان برگزاری نمایشگاه خوشنویسیم در قزوین در شهریور ۸۸ آشنا شدم. عنوان کرد که شاگرد تذهیبکار خوب قزوینی «پیمان گلکار» است. از او خواستم قطعهخطّی از مرا تذهیب کند. گفت: مشکلی نیست ولی زمان میبرد و باید با مطالعه این کار را انجام دهد. سیاهمشق فوق را در اختیارش گذاشتم و حدود یک سال بعد تحویلم داد. وقتی سال گذشته این اثر را در نمایشگاهم در نگارستان اشراق قم به نمایش گذاشتم، یکی از بازدیدکنندگان که به گمانم دانشجوی گرافیک و شاگرد آیدین آغداشلو بود، در خصوص آن به نکتهای اشاره کرد که تحسین مرا در خصوص تذهیبکار جوان آن برانگیخت. عنوان کرد که در تذهیب این اثر، رفتاری مشاهده کرده که تاکنون از هیچ تذهیبکاری ندیده است. مُذهِّب به عمد از عناصر خط نستعلیق سود برده و مشخصا حرف «ب» را وارد طرّاحی تذهیب کرده و در نقوش گلها از آن سود برده است.
اجراهای متعدد قصارمشق «دایرهء قسمت»
در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرماییشعر: حافظ / خط: رضا شیخ محمّدی / مهر ۹۰
(تحریرشده در سایهسار رابطهء هنری خوبم با سرکار خانم نسیم شیبانی)
مرکّب سبز: از سید محمّد حسینی خطباز که ظاهرا عنوان کرد از مرکبهای مورد استفادهء عثمان اوزجای خطاط ترکیه است.
راست: اسکن قبل از تذهیب
چپ: اسکن بعد از تذهیب توسط سرکار خانم «اسرافیلی»
دستمزد تذهیب: ۷۵ هزار تومان / قیمت قطعه: ۳۰۰ هزار تومانفروش به ثمن بخس به غیاث علوی در قم در اسفند 91
لینک فیسبوکی: اینجا
دیگر تجربیّات و مشقهایم در خصوص ترکیببندی این بیت:
اجرای e با تذهیب: محمّد شکاری اسفندی، دی ۹۰
دستمزد تذهیب: ۶۰ ه.ت
ابعاد اثر: 10.5x12.5سانتیمتر
قیمت اثر: ۲۰۰ ه.ت
لینکهای مرتبط با اجرای e از راست به چپ:
اسکن اصلی اجرای e >> اینجا
ارسال ایمیل به همدانیان برای پوسترسازی اجرای e در ۸ اسفند ۹۰
تاریخ قبلی پست: ۱۱ مهر ۹۰
عیب می - هنر می / خط شیخ و تذهیب استاد علیرضا برزکار

خط : رضا شیخ محمّدی / کاغذ : گلاسهء رنگشده با ریواس(؟) توسط علی ایزدخواه دوست خوشنویسیم در سرچشمهء کرمان / اندازهء قلم: ۶ میلیمتر / تذهیب : استاد علیرضا برزکار / دستمزد : ۲۰۰ ه.ت / سایز اصلی : 17.5x30.5 سانتیمتر / قیمت قطعه : ۵۰۰ ه.ت / لینک مرتبط >> اینجا و اینجارزومهء برزکار در اف.بی: اینجا
سطر شیخ و تذهیب محمّد شکاری اسفندی
خط: رضا شیخ محمّدی/ مهر ۸۳ (تحریر در خلال جلسهء هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم) / تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / پاییز ۹۰ / دستمزد: ۵۰ هزار تومان / قیمت قطعه: ۲۵۰ هزار تومان
دوسطری خط شیخ. تذهیب شکاری اسفندی و مینو حیاتبخش
خط رضا شیخ محمدی / بهمن ۸۳
شعر: حافظ
تذهیب: محمد شکاری اسفندی / زمستان ۹۰
سرنوشت اثر: فروش به ثمن بخس به غیاث علوی در معاملهای در قم در بهار 91
لینک تلگرامی اجرای دیگر این شعر با تذهیب مینو حیاتبخش:
https://telegram.me/rSheikh/1006
لینک اینستاگرامی اثرم با تذهیب حیاتبخش:
https://www.instagram.com/p/BHacc6Djo3m/
تنزل الملائکه / خط شیخ و گرافیک سید جواد موسوی

خط: رضا شیخ محمدی / گرافیست: سید جواد موسوی (قم)
لینک مرتبط (اسکن اصلی و نسخهء تذهیبشده): اینجا
لینک فیسبوکی (انتشار این دیجیتال آرت در فیسبوک و نظرات کاربران): اینجا
لینک فیسبوکی (تصویر اهدای یک نسخه از این دیجیتال آرت به آیةالله هاشمی رفسنجانی): اینجا
قصارمشق دلقت / اجرای پنجم
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عملهای نکوهیده بری دار!
خط: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای پنجم
تحریر: اوایل اسفند ۹۰ / قم (کارگاه هادی پناهی و با مرکب و قلم ایشان)
ابعاد اصلی:سانتیمتر ۱۵ در ۱۳ سانتیمتر / قط قلم: ۶.۵ میلیمتر
اسکن اصلی >> اینجا
کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عملهای نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویشصفت باش و کلاه تتری دار
اسکن اصلی این اجرا را در تابستان ۹۱ در اختیار دوست گرافیستم «محمود هدایی» که در بوستان کتاب دفتر تبلیغات مشغول طراحی جلد و کارهای گرافیکی است، قرار دادم تا به سلیقهء خود در یک پوستر و به سفارش بنده قرار دهد و دستمزد بگیرد.. نهایتآ در اواخر آذر ۹۱ فایل نهایی را از ایشان تحویل گرفتم... سه اجرا طراحی کرده بود که ذیلا" تقدیم میشود:
لینک فیسبوکی: اینجا
قصارمشق دلقت / اجرای چهارم

خود را ز عملهای نکوهیده بری دار!
خط: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای چهارم
تحریر: اواخر بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی: ۷ در ۷ سانتیمتر
قط قلم: ۳.۵ میلیمتر / اسکن اصلی >> اینجا
کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عملهای نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویشصفت باش و کلاه تتری دار
قصارمشق دلقت / اجرای سوم

خود را ز عملهای نکوهیده بری دار!
خط: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای سوم
تحریر: اواخر بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی: سانتیمتر / قط قلم: میلیمتر
اسکن اصلی >> اینجا
کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عملهای نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویشصفت باش و کلاه تتری دار
قصارمشق دلقت / اجرای دوم
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عملهای نکوهیده بری دار!
خط: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق)
تحریر: ۱۷ بهمن۹۰ / قم ابعاد اصلی: 7.5x7 سانتیمتر / قط قلم: ۴ میلیمتر مرکّب: سیاه مخصوص کتابت قرآن کریم که دوستم علی بخشی (کاتب قرآن) هدیه کرد. افهء رایانهای: ای.سی.دی.سی اصل قطعه را در دهم اسفند ۹۰ برای تذهیب در اختیار دوست مذهّبم "محسن روزگرد" قرار دادم. در پاییز ۹۱ قطعه را به صورت تذهیبشده تحویل گرفتم. ابعادش تا ۲۶ در ۳۰ پهن شده (بچّهم قد کشیده!)... به روزگرد گفتم چرا حواشی خطم را با کاتر نبریده و همهاش را تذهیب کرده؟ گفت: مدتی بود تذهیب نکرده بودم . وقتی آمدم روی این کار، به شدت پرانگیزه بودم و هیجان کار داشتم... لذا گفتم خودم را خالی کنم. این بود که اینقدر گسترده کار کردم.. حتی بعد از فراغت از متن، باز دیدم دلم میخواهد پیش بروم... لذا حاشیهء پاسپارتو را هم تذهیب کردم. شما فقط لطف کنید ۱۸۰ ه.ت مرحمت کنید!
لینک فیسبوکی: اینجا
از آنجا که دوست گرافیستم هادی معزّی به افههای گرافیکی بنده معترض بود، در 23 بهمن 90 به او ایمیل زدم:
دوست عزیز گرافیستم هادی معزّی!
با سلام. این خط بنده را که بر اساس بیت سعدی در گلستان (دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع / خود را ز عملهای نکوهیده بری دار) تحریر کردهام، با سلیقهء خودتان به اثری «سنتی/مدرن» که حاصل دست یک خوشنویس و یک گرافیست خطشناس است، تبدیل کنید. دستتان برای هر ابداع و نوآوری باز است؛ فقط روح خط حفظ شود و مفردات و ترکیب دست نخورد. همانطور که حضوری عرض کردم بابت این کار به شما دستمزد میدهم. من این کار را دلی نوشتهام و دوست دارم شما هم دلی رویش کار کنید. قصد دارم به مرور این کارها جمع شود و در کتابی حاوی آثارم چاپ شود. ممنون و موفق باشید.
http://o9127499479.persiangig.com/9011/sheikh_dalqat2_kaqaz-qadimi_7.5x7_qalam4mm_be-moezzi.jpg
کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عملهای نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویشصفت باش و کلاه تتری دار
پلاکاردنوشتههای بیست سال پیش شیخ
یکی از اشتغالاتم در ایّام اقامت در قزوین، نوشتن پلاکارد با رنگ پلاستیک بر روی پارچههای چِلوار سفید و سیاه بود. پلاکاردهایی را که در تصویر نصب شده، در سال ۱۳۶۹ شمسی برای ستاد برگزاری نماز جمعهء قزوین نوشتم.
عکسها مربوط به مجلس سخنرانی حجـةالاءسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان در مسجدالنّبی (شاه) قزوین در صفرالمظفّر ۱۴۱۴ قمری (ظاهرا" مطابق با ۱۳۷۱ شمسی) است که دوست طلبهام عبدالهاشم مالکی عکّاسی کرده و در اسفند ۷۲ در اختیار بنده گذاشته است.
تذکّر: مطلب فوق در گروه «پرشینکالیگرافی» در فیسبوک منعکس شد و کامنتهای متعدّدی در ذیل آن قرار داده شد و مباحث عدیدهای درگرفت که در نهایت به حذف تمام کامنتها توسّط ادمین محترم آقای فرزان کرمانینژاد انجامید.
لینک کامنتهای محذوف قابل اجرا با وُرد ۲۰۰۳: اینجا
بیغم عشق تو صد حیف / اجرای دوم شیخ
سطر بیخ نیکی / رضا شیخ محمدی
در اسفند 82 روی مصراع «بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی» از حضرت حافظ مشق میکردم. در آن مقطع یک جلسهء سیّار هفتگی دعای توسّلخوانی در منزل خوشنویسان قم برگزار میشد و هر بار سطری را هم انتخاب میکردند و افراد برای هفتهء بعد تحریر میکردند؛ بعد روی اجراهای مختلف و مقایسهء آنها با هم بحث و نقد صورت میگرفت. کارگاه خوشنویسی مجازی اینجا خیلی مرا به یاد آن جلسات مفید دعای توسّل میاندازد.
به هر تقدیر هنگام نگارش سطر مزبور کلمهء «بیخ» را کشیدم و در شب ارائه در جلسه از سوی برخی دوستان (شاید از جمله حسن اعرابی) مورد توبیخ هم قرار گرفتم؛ که البتّه انتخاب آن در شروع سطر هم اعتراض جداگانه در پی داشت.
این سطر هنوز در اختیار من است و به خاطر همین نقیصه تا امروز در اختیار تذهیبکار قرار نداده و حتّی در وبلاگم منتشر نکردهام. کشیدهء «گنج» را که در اینجا دیدم، مُستند خوبی در اختیارم گذاشت و دل و جراءت لازم برای انتشار این سطر و به زودی تذهیب آن را در بنده ایجاد کرد.
برگرفته از کامنت من در فیسبوک در ذیل خط محمّداسعد یساریزاده. دریافت فایل doc قابل اجرا در word2003 >>> اینجا
هواگرفتهء عشق از پی هوس نرود!

عیب و هنر ِ می! / خط شیخ و واکنشهای فیسبوکی
پست من در فیسبوک:
تا جایی که خودم را شناختهام، آنقدر که روی دست رقیب بلند شدن، داغ و شارژم میکند، دیگر اسباب ِانگیزهبخش به سختکوشی و وداع با رکود و خمودی نمیخوانَدم!
خلق قطعهای که با ابعاد اصلی 6.5 در 13.5 سانتیمتر پیشکش میشود، در خلوت و خلسهء کاتب آن میسّر نبود. تولید ترکیبهای ارائهشده در این گروه از مصراع زیبای حضرت حافظ و نقد و ارزیابی آنها – که بخشی از نقدها را خودم آستین بالا کردم - جادهصافکن ِ خلق این اثر که شاید برآیند تمام ترکیبها باشد، گردید.
جمع جبری مجموعهء صحبتهایی که در خلال عرضهء آثار بانوان و آقایان هنرمند در این گروه مطرح شد، این قطعه را که با قلمی به پهنای 3.5 میلیمتر تحریر شده، سامان داد. بیراه نیست اگر تمام آبرو و اعتبار این اثر وامدار کسانی باشد که چراغ این گروه را فر(و)زان نگه داشته، به تنورش هیزم میافزایند.
شیخ. 4 و نیم صبح / 22 دی 90 / قم
تصاویر پست مزبور و کامنتهایش از راست به چپ:
کامنت من:
جناب Kermaninejad! پرسیدهاید:
«ایکاش میفرمودید درصد استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری چقدر بوده؟»باید عرض کنم قطعه خطّ فوق به شهادت تصویر زیر کلا" کار دست است. مجموعا" تمایلی به استفاده از نرمافزار در خوشنویسی ندارم و معتقدم باعث خشکی و بیروحی کار میشود. ارزش اثر هنری به مانوالبودن آن است. از نرمافزار ای.سی.دی.سی تنها برای نگاتیوکردن خط و روتوش مختصر برخی قسمتها استفاده کردهام.
لینک اجرای حسن اعرابی و کامنتهایش: ۱ و ۲ و ۳
کامنت من در 05:00_90.10.24: حسن اعرابی انگار موقع نوشتن کامنت چشمهای مبارک را میبندد و به اطرافش نگاه نمیکند. در ذیل ترکیب شیخ یادداشتی درج شد که در خلال آن عنوان گردید که این اثر، برآیند دیگر ترکیبها و حتی مدیون و مرهون مجموعهء صحبتها و نقدهایی است که در این گروه مطرح شد و تمام آبرو و اعتبارش را وامدار چراغافروزان و هیزمکشان و حتّی رقباست.
این نوع یکدستیزدن و پیشدستیکردن را از کارگردان خوب سینمای بعد از انقلاب: «محسن مخملباف» آموختهام. در خلال ساخت فیلم «بایسیکلران» در اواسط دههء 60 به ایشان انتقاد شد که فیلمنامهء شما با نگاه به فیلم «آنها به اسبها شلّیک میکنند» نوشته شده. مخملباف برای خلع سلاح منتقدان، رندانه در صحنهای از فیلمش که در قهوهخانهای میگذشت، تلویزیونی را نشان داد که در حال نمایش بخشهایی از فیلم «آنها به اسبها شلّیک میکنند» بود!
قبل از نوشتن کامنت اگر کمی به دور و برتان نگاه کنید، شاید فیلمی را که در قهوهخانه در حال پخش است، ببینید؛ جناب اعرابی!شما به کوتاهنویسی «می» در اجرای بنده انتقاد کرده و مدّعی شدید این کار باعث میشود که «ی» درست روی «عیب» ننشیند. این ذهنیّت برخاسته از این یکسونگری است که با تساوی کشیدهء «می» و کشیدهء «ب» همه چیز حل میشود و به تناسب مطلوب دست مییابیم. حالا دیگر بقیّهء اجزا (مثل کلمهء «جمله» که در اجرای شما هیچ نسبتی با کلمهء «عیب می» ندارد) چه بلایی سرشان میآید به ما چه؟
هنر بزرگ استاد امیرخانی و پیروان ایشان در این است که فارغ از جزمیّت و بسندهکردن به یک پارامتر در ایجاد تناسب، با انقباض و انبساطهای به موقع و بازی با طول و قامت حروف و کلمات و مجموعهء مصالحی که برای ساخت و ساز یک قطعه در اختیار دارند و تغییر جای استقرار آنها و درنظرگرفتن مصالح کلّی صفحه، مجموعهء بههمپیوسته و منسجمی خلق میکنند که گاه مفرداتش به تنهایی صاف و تراشخورده نیست؛ اما همه در خدمت تیمند!
عجیب است که یک خوشنویس با اجرای واز و ولنگ مدّعی باشد که صلاحیّت بیشتری برای خلق ترکیباتی از این دست نسبت به یک خوشنویس «قصارمشقنویس» دارد.
بنده با کوتاهنویسی «ی» معکوس در واقع درصدد بودهام کشیده را به وسط کلمهء «عیب» برانم و تقارن بهتری به نمایش بگذارم. در این حال انتهای یای معکوس به همان اندازه که از چانهء عین عقب نشسته؛ قسمت پشت یای معکوس هم تقریبا به همان اندازه از انتهای «ب»ی کشیده فاصله گرفته است. (در تصویر زیر با دو خط آبی موازی مشخّص کردهام)
این امر علاوه بر این باعث شده که دو منطقهء بیضوی زیبا که به رنگ سبز و قرمز که بر روی اجرای خودم در تصویر مشخّص کردهام، حاصل شود.
جناب اعرابی دلش به این خوش است که کشیده را خوب روی «ب» سوار کرده و «ب» و «ی» را مساوی نوشته که تازه عرض من این است که اگر بنا به تساوی «ی» با «ب» باشد، باید انتهای دم «ی» با ابتدای کشیدهء «ب» محاذی باشد؛ پش چرا کشیده تا نزدیک عین ادامه یافته است؟
قصارمشق شیخ (تنور لاله) و تذهیب محمد شکاری اسفندی
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که (غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) / شعر: حافظ
خط: رضا شیخ محمّدی/ اردیبهشت ۹۰ / پهنای قلم: یک سانتیمتر
تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / ابعاد: ۱۸.۸x۱۷.۲سانتیمتر
اجرای نخست این قصارمشق > اینجا / اجرای حاضر قبل از تذهیب > اینجا
حضور این قطعه و کامنتهایش در فیسبوک (روءیت با word2003) > اینجا
ایمیلم به دوست گرافیستم سید محسن زمانی در ۲۷ بهمن ۹۰:با سلام و احترام. این اثر بر اساس بیت حافظ (تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار / که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) نوشته شده. دلم میخواهد یک پوستر بهاری از آن بسازید با این مشخصّات:
۱. جهت کار مرا تغییر ندهید.
۲. شعر حافظ را ناقص نوشتهام. (تا «که» نوشتهام). بقیهاش (غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) را با فونت مناسب در زیر خط من به سلیقهء خودتان اجرا کنید.
۳. حافظ در این شعر، گل لاله را به تنور سوزانی که باد بهار با وزش خود آن را برمیافروزد و غنچهء درون آن در اثر گرمای زیاد عرق میکند و گل در اثر انبساط ناشی از گرما همچون ذرّت روی تابه شکفته میشود، تشبیه کرده است. ببینید که آیا این حال و هوا را میتوانید در پوستر منعکس کنید؟

لینک فیسبوکی: اینجا
خط شیخ و شعر امام خمینی(ره)

تحریر: دی ۸۶ (به نیّت شرکت در جشنوارهء طلیعهء ظهور)
تذهیب: حسین نظیفی (دستمزد: ۹۰ ه.ت)
اثر مزبور در جشنوارهء یادشده رتبه نیاورد، ولی بعدا توسّط دستاندرکاران جشنواره با حقیر برای فروش اثر مزبور به دبیرخانهء مزبور تماس گرفته شد و نهایتا اثر را به ۳۰۰ ه.ت خریداری نمودند.
خط رضا شیخ محمدی و تذهیب منیژه گلستانی
جملهء دعائی «کل هم و غم سینجلی / بولایتک یا علی یا علی یا علی»
خط: رضا شیخ محمّدی / تذهیب: منیژه گلستانی
سمت راست: اجرای اول تذهیب/ سمت چپ: اجرای دوم ... یادآوری: این قطعه را سال گذشته در همین ایّام در اختیار مذهّب قرار دادم و امسال در تماسی ابراز علاقه کرد که قطعه خط را از بنده خریداری کند و کلّ کار به ملکیّت ایشان درآید. روی بیست ه.ت توافق کردیم. وجه را پرداختند و بنده تنها تصویر سمت راست نصیبم شد که خود خانم گلستانی تهیّه کرده بود و برایم بلوتوث کرد!
بعد از مدتی خبردار شدم که روی این قطعه خط تذهیب دیگری اجرا کرده است که حاصل کار را از ایشان امانت گرفتم و اسکن کردم. (تصویر سمت چپ) .... این تصویر از مونتاژ دو تصویر که تقریبا" به اندازهء کاغذ آ.4 است تشکیل شده... چرا که اسکنر بنده فقط قادر به اسکن قطعاتی با ابعاد آ.4 است... تصویر مونتاژشده را در بهترین کیفیت روی فلش مموری ریختم و در ازای حدود 25 ع.ت توسط مغازهء ماتریس با کیفیت خوب روی کاغذ کُتد پلت گرفتم و گفتم لمینت کنند و روی شاستی چوبی پرس کنند که در ازای حدود 25 ه.ت چنی کردند... محصول کار را در برنامهء تلویزیونی 13 آبان 91 مصادف با عید غدیرخم در برنامهء زندهء تلویزیون قم به نمایش در آوردم. لینک دریافت فیلم: اینجا ... در نهایت هم اثر مزبور (پرسشده روی چوب) را در 2 خرداد 91 مطابق با شب سیزده رجب (روز پدر) به پیشنهاد همسرم زینب میرکمالی به ایشان دادم که با خود به تهران ببرد و به مناسبت روز پدر به والد بزرگوارشان آقا مرتضی میرکمالی هدیه کند. عیال عنوان کرد که وجهش را میپردازد. فک کنم بتوانم 50 ه.ت از ایشان بستانم!
لینک مرتبط>>> اثر قبل از تذهیب
لینک فیسبوکی (اسکن این خط زیر آرایشگری گرافیکی مجید امینی نائینی)
لینک فیسبوکی (اسکن این خط زیر آرایشگری گرافیکی ریحانه حبیبی)
در صحنهای از فیلمی که لینکش در بالا ارائه شد، همین اثر ریحانه حبیبی هم به نمایش در میآید.
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است!
سطر نستعلیق / شعر: خیام نیشابوری ه.ا.سایه/ خط : رضا شیخ محمدی / تیر ۸۳
تذهیب: محسن روزگرد / سال ۱۳۸۹
توضیح: مقوای آبی سه دست نشاسته خورده و سپس طلا به صورت تکرنگ در قالب تشعیر در آن بکار رفته است و به همین جهت طلای زیادی مصرف کرده است. پدر «محسن روزگرد» در کار تولید فرش دستباف بوده و محسن هم مدتی به همین کار اشتغال داشته است / ترخ دریافتی بابت تذهیب: ۱۱۰ هزار تومان / ابعاد: ۳۶ در ۲۱ سانتیمتر / سرنوشت: فروش به سمساران بزخر
لینک تلگرامی:
https://telegram.me/rSheikh/979
لینک فیسبوکی:
سطر کلاس درس سرمشق
ز دست گریه کتابت ...
سطوری از بنده با مضامین قابل انطباق بر عاشورا از حافظ
قطعهء عاشورایی
این دو فرد شعر سوءال امتحان ممتاز بنده در خرداد ۶۴ شمسی بود که به قبولیم در آن آزمون انجامید. تحریری که تقدیم میشود در فروردین ۸۴ شمسی (بیست سال بعد از تاریخ مزبور) در قزوین بر روی کاغذی که امیر عاملی رنگش کرده بود، انجام شده و امروز همزمان با روز عاشورای حسینی تقدیم بازدیدکنندگان وب میشود. التماس دعا!
کپی نظرات از کامنتدانی:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوشنبه 21 آذر1390 ساعت: 11:17 | توسط:نورور | ||||
جناب شیخ محمدی با سلام و قبولی عزاداری خدمت شما عرض کنم اگر الان این خط را مبنی بر امتحان ممتاز حضرتعالی بود مطمئن باشید رد میشدید بدون برو برگرد .مومن مثل آقای امیرخانی چرا رفتی دنبال آپارتمان سازی ...مگر نمیدانید پایه هنرهای تجسمی بر زیبا دیدن و انکسار اصول تفکر به مخاطب است.من که اصلا نتوانستم شعر را بخوانم .هرچند از علاقمندان بخط حضرتعالی هستم مطمئن هستم هر وقت درست نوشتید کارهایتان خوب و یکدست میشود ولی تا وقتی بخواهید نوگرایی کنید همین آش شور و بی مزه درباری می شود ,مطمئن باشید هنر مدرن از ابتدای درست نوشتن در خط پیش میرود | |||||
وب سایت ایمیل |
جمعه 16 دی1390 ساعت: 6:53 | توسط:پژمان | ||||
آقای نورور شما هنوز تو اینترنت مشق میکنید ؟ آقا جان الان چند ساله که شما در اینترنت پشت سر استاد امیرخانی حرف میزنی و گاهآ بد میگی . تو تمام این مدت دریغ از یه چلیپا که از شما دیده باشم . تنها اثر هنری خوشنویسی که از شما دیدیم دو سه صفحه کتابت روی کاغذ معمولی دفتر چهل برگ قدیمی ها بوده . خوب عزیز من شما اگر بجای اینکه اینهمه دنبال بدگویی استاد امیرخانی تو اینترنت باشی میرفتی چهار صفحه مشق میکردی حداقل میتونستی یک چلیپا بذاری تو اینترنت که خلق الله نگن یارو که اینهمه حرف میزنه در حد یه هنرجوی عالی هم نیست و نمیتونه یه چلیپا تحریر کنه . از همه اینها گذشته مگه بده آدم دنبال آپارتمان سازی باشه ؟ مگه بده دنبال سرپناه واسه زن و بچش باشه ؟ شما اگه ارث پدری داشتی و خداروشکر خونه و اموال داری و زن و بچه ای هم نداری یا داری که نگران آیندشون نیستی دلیل نمیشه همه مثل شما باشن که . برو جانم برو یه کم تو خلوت خودت با وجدان خودت فکر کن . گیرم استاد امیرخانی بده بده بد . استاد امیرخانی حرفه اش خط و خوشنویسی هست . شهرت و محبوبیت و همه زندگیش بر پایه خط و خوشنویسی هست. هر خوبی و بدی هم داشته باشه پس فردا تاریخ این مملکت رو حساب اعتبار خطش در موردش قضاوت میکنه . شما هم اگر میخوای مردم بعدآ قضاوت درستی از شما داشته باشن حداقل برو یه چلیپا بنویس چند تا کاره درست و درمون از خودت بجا بذار که پس فردا نگن نورور زده بود به سرش نمیتونست حتی یه چلیپا تحریر کنه سره خودشو گرم کرده بود به حرف ... !!! |
سطر / تقدیم به مناسبت شب عاشورای حسینی / التماس دعا از همگی
اجرای تازهای از «داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود»
مصراع زیبای «داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود» از مولوی پیش از این در اینجا سوژهء نگارش دو قصارمشق از سوی حقیر با مرکّب سیاه شد و یکی از این دو به معجزهء نرمافزار، جامهء سرخ به تن کرد. در هفتههای اخیر که دوازده شب در تلویزیون استانی قم همراه با خوانندگی خوانندگان پاپ کشور برنامهء نگارش خوشنویسی داشتم (گو که نگارش نستعلیق با موسیقی سنّتی همخوانی و همخونی بیشتری دارد) شبی مصراع مزبور را در برابر دوربین سیما با قلم یک سانتیمتری بر کاغذ گلاسهء ۲۵۰ گرمی ابریشمی که دوستم سیّد محمّد ابطحی (فوق لیسانس گرافیک) به من هدیه کرده بود، با مرکّب سرخرنگی که دوستم سیّد محمّد حسینی خطباز به رایگان در اختیارم گذاشت و آن را از مرکّبهای مورد استفادهء عثمان اوزجای - خطّاط شهیر ترکیّه - خواند، اجرا کردم.
این مصراع با این ایّام که در کوی و برزن ذکر سیّد و سالار شهیدان جاری است، تناسب خوبی دارد و حال و روز کسانی است که داغ آن عزیز را بر دل دارند و هر سال در ایّام محرّم این داغ را نو میکنند.
این اجرا به نسبت قبل، رهاتر و با تکلّف کمتر اجرا شده؛ تا مطالبهء آن دسته دوستان و منتقدانم را برآورده کند که مدّعیند استاد شیرازی گیرم چنین تراکیب بدیعی نزند؛ ولی خط مینویسد؛ اما تو خط را میسازی و میپردازی.
مضافا بر اینکه اجرای خط در برنامهء تلویزیونی و زیر پروژکتورها و در فضایی که میز کار و صندلی و زیردستی و دیگر اسباب کتابت به دلخواه کاتب نیست، سختی و مشقّت خود را دارد و اغلب تمرکز و تعمّق لازم در میان نیست و به جای سکوت یا دست کم موسیقی ملایم انتخابی از سوی خود کاتب، صدای گوروپ گوروپ موسیقی پاپ از باندها پخش شود و حضار مجلس از سوی مجریان به هر بهانه به کفزدن و جیغ و هوراکشیدن فراخوانده میشوند.
دوستان بنده اگر هم در اجراهای تلویزیونی حاضر شوند و حتّی در لوکیشن کاخ گلستان خط بنویسند، از حاصل کار راضی نیستند و آن را برای خود برنمیدارند. خوشا که قطعهء ارائهشده در این پست به کیفیّتی اجرا شده که حکم پاکنویس را دارد و دیر یا زود به دست تذهیبکار سپرده میشود.
قیمت قطعه با همین کیفیّت: ۷۵ هزار تومان
تقدیر و تشکر به سیاق تیتراژ پایانی فیلمها
سنّت خوبیست که در تیتراژ پایانی فیلمها به خصوص سریالهای تلویزیونی از عوامل و دستاندرکاران آن یا ذکر اسامیشان تشکّر میشود. من چرا چنین نکنم؟ چرا شاد و شاکر نباشم از تمام آنان که در فرآیند خلق و به سرمنزل مقصودرسیدن اثری که در تصویر مشاهده میکنید، دخیل بودهاند؟ از پدر ِ دین و درسمدار ِ ۷۸ سالهام: حضرت شیخ علی محمّدی تاکندی که بدون استفاده از کلماتی مثل: «هنر» و «خلق هنری» و مصطلحاتی که از قضا من خود بکاربردن آنها را سخت خوش دارم، اوّلین استاد خوشنویسی من بود. تشکّر از تمام اساتیدم. تشکّر از دستاندرکاران جلسهء دعای توسّل هفتگی خوشنویسان قم بین سالهای ۸۲ تا ۸۵ به خصوص علی بخشی و علی رضائیان که در یکی از همین جلسات، دوسطری مزبور را برگزیدند تا تحریر و هفتهء بعد در جلسه ارائه کنیم. تشکّر از خودم که دقیق نگارش کردم. تشکّر از خودم که بعد از تحریر و ارائه به جلسه برای نقد و بررسی، دوباره با سماجت، کار را پس گرفتم؛ چون میدانستم که آرشیوکردن آنها فایدهای ندارد و هیچ کس به دلسوزی خودم از آثارم نگهداری نمیکند. تشکّر از خودم که معتقدم آثارم در هر مقطع آنقدر مهم هست که باید نگهداری شود و قبل از اینکه درست و حسابی روی آنها کار نشده و به کمال نرسیده و تذهیب و پاسپارتو و پرس و اسکن و فیکسهخورده و قابکرده نشده، ازش حفظ و حراست کنم.
از امیر عاملی که چند سال بعد از تحریر این اثر، رنگ موسوم به جوهر را در دبّهای پلاستیکی در اختیارم گذاشت تا رنگش کنم. باز از خودم که مینو حیاتبخش را در خلال برگزاری نمایشگاه خوشنویسیم در نگارستان اشراق قم در زمستان ۸۹ دعوت کردم که از کارهایم بازدید کند. از مینو که قبول کرد این قطعه را از من برای تذهیب تحویل بگیرد تا تذهیب کند و حدود هشت ماه بعد تحویلم داد. از این دختر که به خاطر تذهیب زیبای این اثر فقط ۵۰ هزار تومان مطالبه کرد. از محسن روزگرد که توصیه کرد آثارت را بعد از اینکه تذهیب کردی و اسکن گرفتی، با «فیکساتیو وینزور» تثبیت کن تا از ریختگیهای احتمال و فرسایشش جلوگیری کنی. تشکّر از خودم که دلم میآید که برای یک کپسول کوچک پیفپافی «فیکسهء وینزور» انگلیسی ۸۵۰۰ تومان هزینه کنم.
از کورش مظفّربیگی دوست خوشنویسیم که در متروی شهید بهشتی غرفه دارد و مرا از طریق همین بلاگ شناخت. از او که در تالار وحدت در شب تحریر قرآن در ماه مبارک رمضان جلو آمد و خودش را معرّفی کرد. از او که پذیرفت برای برگزارکردن نمایشگاه خوشنویسیم در ایستگاه متروی یادشده رایزنی کند. از خانم حدّادی که مقدمات برگزاری نمایشگاه خوشنویسی مزبور را فراهم کرد. و نهایتا از رهگذری ناشناس که هنگام عبور از کنار این تابلوی خوشنویسی آن را از میان ۸۰ تابلویی که با خود به مترو برده و به نمایش گذاشته بودم، برگزید و برای خرید آن وسوسه شد و حاضر شد ۱۶۰ هزار تومان بابت آن بپردازد.
خیال کج!
سطر «بهار عمر خواه ای دل» (اینجا) از تولیدات فصل جدید فعّالیّت هنریم در عرصهء خوشنویسی و محصول یک ارتباط تصمیمساز با دوستی هنردوست بود که با آنکه قصارمشقهایم در منظر باریکبینش ارج و قرب داشت، سطرنویسیهای سال هشتاد و سه و هشتاد و چهارم را بیشتر میپسندید؛ این بانو.
البتّه اگر به دنیای سطرنویسی بازگشت آشتیجویانه داشته باشم، به این معنا نیست که دست کم در مجال یک لحظه، رگهء شیخانهام را بروز ندهم و کار را خاص نکنم. از این رو شاهد تراکم یا حتّی بگو بینظمی و ناهنجاریی در میان ِ سطر «بهار عمر» هستیم؛ گو اینکه دوست خوشنویسم حسن اعرابی (استاد پیشکسوت انجمن خوشنویسان قم) آن را به «مرکّبخوانی» در موسیقی تشبیه کرد که به عمد در میان اجرا، مقام را عوض میکنند و در نهایت به گوشه و نغمهای که با آن درآمد کردهاند، بازمیگردند.
این نگارش غریب، واکنشهای متعدّدی را برانگیخت که در خلال کامنتهای پست مزبور ارائه شد و تنها نظرات و دیدگاههایی که در قالب اسمس به دستم رسید، از قلم افتاد و منتشر نشد. دلیلی برای پنهانکردن خوشحالیم از پیامک انگیزهبخش جناب استاد موحّد نمیبینم که با تعبیر «دست مریزاد!» و البته افزودن عبارت ِ «به پیش!» که حاکی از لزوم استمرار تجربه در این مسیر است، مرا نواخت.
سطری که در پست حاضر بر اساس بیت حضرت حافظ تقدیم میشود، ادامهء همان مسیر است و در خلال مشقهای مکرّر در یک برنامهء تلویزیونی که به مدّت ده شب برای سیمای مرکز قم در ایّام قربان تا غدیر ضبط و پخش شد، نوشتهام. امیدوارم این تصویر و این اجرا نشانهء «به پیش رانی»م در جادهء خط باشد. سایز بزرگتر سطر: اینجا
بهار عمر (اجرای دیگر)
تازهترین سطرنویسی رضا شیخ محمدی

چون نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آردشعر: حافظ / تحریر: اواخر مهر ۹۰ / عرض قلم: ۳ میلیمتر اندازهء اصلی اثر: ۲۸ در ۵ سانتیمتنر
من و ایزدخواه
تضییع حقوق تذهیبکاران
داشتن دو اسکن از آثاری که تحریر میکنم (یکی قبل از تذهیب، یکی بعد از آن) و مقایسهء آنها مرا به تاءثیر انکارنشدنی هنر تذهیب به عنوان مکمّل و متمّم خطّاطی و راهی برای رفع و رجوع نقائص احتمالی کارم (خصوصا که از آن دسته خوشنویسانم که تحریر مجدّد یک قطعه را خوش ندارم و اگر هم چنین کنم، دل از نسخهء اول نمیکنم) باورمند کرده است. البتّه برخی تذهیبها لطمهزننده هم هست.
اثری در این پست به نمایش میگذارم که پیشتر در اینجا بدون تذهیب ارائه شد و این بار هماغوش با هنر دوست نگارگر قزوینیام مهرداد لطفی پور (اجرای مرداد ۹۰) تقدیم آستان دوستان میشود.
تحریر مصراع نخست از این بیت خواجه است که: «به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم / بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی» و در شمار قطعات قصارنویسی (و نه قصارمشقنویسی) بنده است؛ بدین معنا که کلمات و اجزا از حالت سادهء ترکیبی که در سطرنویسی رایج است، فاصله گرفته و علاوه بر انتخاب دانگ درشتتر، رو به ترکیب پیچیدهتر و تواءم با اتّفاقات بصری بیشتر آوردهام. با این حال از آنجا که این اثر فاقد گلاویزیهای سیاهمشقی جز در یک مورد است، در ردهء «قصارمشق» قرارش نمیدهیم.
مقایسهء چلیپاهای فاخر حضرت میرعماد با همان آثار با حذف عنصر تذهیب (به مدد نرمافزار) و پاسخ به این پرسش که آیا این آثار بیتلفیق با نگارگری هم بینقص است یا خیر، موضوع تحقیق و بررسی مستقلیست که جایش خالیست.
این بنده در شمار خوشنویسانی هستم که تذهیب و تذهیبکار را دوست دارم و گاه حتی در حدّ پنجاه درصد برای آنها در جلوهبخشی به آثار نستعلیقم نقش قائلم و این تا آنجاست که نرخ نهایی یک تابلو را با عنایت به دستمزد پرداختی به تذهیبکار تعیین کردهام. اگر نگارگر ۳۵ ه.ت حقّالعمل گرفته است، قیمت تابلو را حدود دوبرابر آن درنظر گرفتهام نه بیشتر. شاهدیم گاه ۷۰ ه.ت برای تذهیب اثر پرداخت میشود و قیمت اثر پنج میلیون تومان لحاظ میشود. اگر نقش تذهیبکار در چنین اثری اینقدر نازل است که عمدهء قیمت تابلو را خوشنویسیش تعیین میکند، چرا اصلا تذهیب میشود؟ و اگر نقش موءثری دارد، چرا دست کم یک سوم تا یک پنجم از عواید حاصل از فروش تابلو به تذهیبکار پرداخت نمیشود؟
و اگر دستمزد مذهّب قبل از قیمتگذاری به او پرداخت شده، چرا قیمت نهایی تابلو از سه و نهایتا پنج برابر آنچه به تذهیبکار پرداخت شده، بیشتر در نظر گرفته میشود؟
مونتاژ مضامین ظاهرآ مختلف و باطنآ همافق
میخواهیم صفحهء سفیدی را با عناصر خطّ نستعلیق صفحهآرایی کنیم. چه کنیم؟ به نگارش سطری بسنده کنیم؛ یا چلیپایی بنگاریم و در لچکی بالایش یکی از اسماء جلاله را با سایز کوچکتر بنویسیم و در فضای قرینهء پایینش امضایی و تاریخی یا ثبت مکان نگارش یا نام شاعر؟ یا متنی عربی بنگاریم و ترجمهاش را با قلم کوچکتر در زیر آن بنویسیم و تمام؟
استفاده از سایزهای متعدّد قلم و قالبهای گوناگون (کتابت، چلیپا، قصارنویسی) در یک صفحه به شرط آنکه با همزیستی خوبی در کنار هم قرار گیرند، فضای نیکو و چشمنوازی را تولید میکند. مضافا بر اینکه میتوان برای غنای محتوای قطعه از روشی سود برد که به زعم بنده شاخصترین هنرمند خوشنویس در این عرصه استاد امیرخانی است. مُکرّرآ دیدهام که ایشان دو مطلب به ظاهر متفاوت را به اعتبار ارتباط معنوی آنها با یکدیگر است، کنار هم قرار داده است. بنگرید به قطعهء «فوفَ کُلِّ ذی برّ برٌّ حتّی قٌتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر» که در دانگ جلی در اواسط دههء ۶۰ اجرا و چاپ شده است.
نخست اینکه این اثر حتّی اگر به سفارش یک ارگان دولتی خلق شده باشد، ادای دین کاتب به موضوع ارزش مقام شهادت در مقطعی است که کشور ما درگیر نائرهء جنگ تحمیلی بود و هر روز پیکر شهیدی بر فراز دستان امّت تشییع میشد. به تصوّر حقیر کیفیّت نگارش این قطعه به لحاظ برخورداری از موءلّفههایی همچون دوایر متعدّد و مُردّف که از ترکیبهای مورد علاقهء امیرخانی است، بیگانه با درونیّات این کاتب نیست. (حتّی آن بخش از باورهای او که شاید به لحاظ برخی خصوصیّتهای فردی یا دلخوری از برخی سلیقهها مایل به فریادکردن آن نباشد.)
معتقدم تاءثیر آثاری از این دست و سنخ، بیشتر است تا نمونههایی با اجرای بد ولی با محتواهای ظاهرا ارزشمدار و تحریرشده از سوی چهرههایی با آرایش مذهبی.آنچه در این اثر امیرخانی مدّنظر حقیر در این پست است، آن است که به جای ترجمهء مستقیم حدیث عربی، از بیت مناسبی که همان فحوا و محتوا را میگوید، استفاده شده است. طبق مضمون حدیث، بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است؛ تا جایی که فرد به فیض عظمای شهادت برسد. در این حال دیگر خیری فراتر از آن نمیتوان سراغ کرد. بیت ِ «همچو حافظ غریب در ره عشق / به مقامی رسیده ام که مپرس» نیز از درجه و مقام توصیفناپذیری که سالک مسیر عشق بدان نایل شده، سخن رفته است.
در این پست، اثری از خودم (تحریرشده در زمستان ۸۸) نیز تقدیم میکنم با این مضمون:
«و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»
طبق نظر مفسّرین، این آیهء شریفه (سورهء حجر آیهء ۸۷) به سورهء مبارکهء حمد اشاره دارد. این ایده به ذهنم رسید که خوب است این آیه را قصارمشقش کنم و با تحریر سورهء حمد در یک قاب به دست تذهیبکار بسپرم. فعلا در این پست این دو اثر را جدا از هم میبینید.
در اثر دیگری که در دی ۸۸ تحریر کردم و بعدها به تذهیب دوست نگارگر قزوینیام مهرداد لطفیپور مُزیّن شد، بیتی از حضرت حافظ به جای ترجمهء آیهء شریفهء قرآن: «و ما نقموا منهم الا اءن یوءمنوا بالله العزیز الحمید» (سورهء بروج، آیهء ۸) نشسته است:
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس!»
خوشنویسی که مضامین به ظاهر مختلف - و باطنا همافق - را اینگونه در کنار هم مونتاژ میکند، به نحوی از انحاء فراتر از یک خوشنویس ظاهر شده و به یک کار آخوندی و تفسیری دست یازیده است.
لینک مرتبط: مجاورنویسی معنادار یک آیهء قرآن با بیتی از حافظ
لینک مرتبط: خط شیخ و نگارگری نسرین حقیقت
خط شیخ و تذهیب طیبه پای'بست
سطر: رضا شیخ محمّدی سورهء مبارکهء کوثر
نگارش: مرداد و شهریور ۸۵
تذهیب: طیّبه پایبست / مرداد ۹۰
ابعاد اثر: ۱۸ در ۲۴ س.م / قیمت: ۱۵۰ هزار تومان
فروش به شاگرد خوشنویسیم محمد حبیبی کیاکلایی
لینک تلگرامی:
https://telegram.me/rSheikh/977
لینک فیسبوکی:
https://m.facebook.com/sheikh.khat/?ref=bookmarks#!/sheikh.khat/photos/a.247713492013877.53277.247710328680860/1012632695521949/?type=3&source=48&__tn__=E
سیاهمشقهای دومنظوره!
سیاهمشقنویسی تواءم با حدیث نفس یا تو بگو یومیّهنویسی در شمار آن دسته فرآوردههای خوشنویسی است که کاتب در عین خلق اثر هنری، به ثبت وقایعالأیّام نیز میپردازد. این شیوه نگارش ضمن برخورداری از ارزشهای هنری، واجد نکات خبری و اطّلاعاتی از اوضاع زمان کتابت است و به کار مورّخان و محقّقانی که در اعصار بعد با این اثر هنری مواجه میشوند نیز میآید. مرحوم عمادالکتاب قزوینی در شمار آن دسته خوشنویسانی است که به نگارش چنین آثاری مبادرت ورزیده است. نمونههای متعدّدی از این کاتب زبردست و زجرکشیده در دست است که ضمن صفحهآرایی هنری متضمّن تشریح اتّفاقاتی است که بر سر او در زندان کمیتهء مجازات رفته است.
در سیاهمشقی از عمادالکتّاب که برای اوّلین بار از طریق این پست منتشر میشود، میخوانیم:
«در ماه شعبانالمعظّم و سیّمین سال محبوسیّت که در پنجهء بیرحمی جوادث و در چنگال خونین اهریمن نادانی و جهالت گرفتار و هنوز در بیغولهء شوم و سیاهچال مظلم ادارهء نظمیّه محبوس و مسجون بود این صفحه را با حالت زکام و قولنج نوشتهام العبد عمادالسیفی»
تاریخ قبلی پست: ۵ فروردین ۸۹ / با افزودن قطعهء استاد امیرخانی در ۴ آذر ۸۹ آپدیت شد. / با افزودن سیاهمشق من با تذهیب نسرین حقیقت در ۷ اسفند ۸۹ آپ شد.
در ۱۶ شهریور ۹۰ با افزودن سیاهمشق من تحریرشده در سالن عروسی در بهمن ۸۴ آپ شد. در ۱۴ خرداد ۹۲ با افزودن سیاهمشق دیگری از خودم با تذهیب الناز ارجی (متن: شتبه بیست و سوم خرداد) آپ شد.
لینک فیسبوکی: اینجا
عید فطر مبارک!
اینها را ببینید:
http://www.sheikh.ir/post-445.aspx
http://www.sheikh.ir/post-355.aspx
سورهء قدر با فونت جورجیا و نستعلیق
أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا أنزلناه فی لیلة القدر
و ما أدریک ما لیلة القدر
لیلة القدر خیر من ألف شهر
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل أمر
سلام هی حتی مطلع الفجر بالا: فونت: georgia پوینت 6 (24pt)
راست: خط: رضا شیخ محمّدی / قالب قصارمشق
ابعاد اصلی: 6x9cm اندازهء قلم: 6mm
اسکن اصلی >> اینجا
ارسال ایمیل در ۸ اسفند ۹۰ برای حسین سامانی برای پوسترسازی بر اساس مصالح فوق
ارسال ایمیل در ۸ تیر ۹۱ برای فاطمه مرتضایی برای پوستر سازی بر اساس مصالح فوق... که چند روز بعد حاصل کار را با دستکاریش در حرف «ی» از کلمهء العلی برایم فرستاد.. (تصویر سبز)
لینک مرتبط (همان تصویر سبز در سایت کلوب که در ۹۲/۳ منتشر کردم: اینجا)
چپ (تصویر با حاشیهء کدر): ارسال اسکن اصلی از قصارمشق در خرداد ۹۲ برای دوست خوشنویس و فتوشاپدانم: مهدی منصوری ساکن تنکابن به همراه اسکن از تذهیب محسن روزگرد و ماکت استفادهشده در حاشیهء تذهیب جناب برزکار فرستادم؛ تا این مصالح را با هم بیامیزد....حاصل کار را مشاهده میکنید.
قصارمشق تازه بر روی آیهء شریفهء شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن
در ماه پرفیض و برکت رمضان، توفیق خلق قصارمشق تازهای در کلاس تدریس تابستانی خوشنویسیم در انجمن خوشنویسان قم فراهم شد. در حضور یکی از هنرجویانم به نام «محمّد حبیبی کیاکلائی» این قطعه با عناصر خطّ نستعلیق به صورت بداهه اجرا شد و جای برخی کلمات در منزل با دستمالکاغذی مرطوب تغییر یافت. در مقام ترکیب اثر به وضوح رویکرد و علاقهء خودم را به خط ثلث به خصوص با ترکیبهای به قول استاد موحّد «غوغائی» آن نشان دادهام. مدّعی و مباهیم که با این کار هم به نستعلیق ادای دین کرده و هویّت ایرانیم را ثابت کردهام و هم به ثلث و صبغهء دینی و قرآنی پررنگ آن حرمت نهادهام. آدرس آیه: بقره: ۱۸۵
اثر خوشنویسی شیخ / تحریرشده در مکه مکرمه
آیهء شریفهء:
«و اذّن فی النّاس بالحجّ یاءتوک رجالاً و علی کلِّ ضامرٍ
یاءتینَ من کلِّ فجٍّ عمیقٍ»
خط: حقیر رضا شیخ محمّدی / تاریخ تحریر: تیرماه ۱۳۹۰ / روزهای اقامت در مکّهء مکرّمه / خیابان عزیزییّه / هتل مواکب
اثر ناقابل خوشنویسی بنده تحریرشده در مدینهء منوره

ملک دو جهان، قیمت کالای مدینه
شعر: جامی / تیر ۹۰ / تحریرشده در مدینه، هتل مراجالشّرق
انعکاس مضامین مربوط به پیامبر اعظم(ص) در آثار چند خوشنویس (اکثرا قزوینی)
پیشکش به مناسبت مبعث آن وجود نازنین
و در آستانهء سفرم به مدینهء منورّه در یازدهم تیرماه
۱. امینی (قزوین) / ۲. مصطفی عابدینی (آبیک قزوین) / ۳ تا ۶: رضا شیخ محمدی (قم و قزوین)
تحریرشده به ترتیب در: اردیبهشت ۸۶، آذر ۷۵، تیر ۸۷ و اسفند ۶۷
۷. علی آقاحسینی (قزوین) / ۸. قدیمی / ۹. امینی؟ (قزوین) / ۱۰. ..... (قزوین)
۱۱. استاد امیرخانی (طالقان قزوین) لینک مرتبط >>> اینجا
خط، دکلمه و آواز شیخ بر روی شعر مژدهء وصل تو کو؟
مژدهء وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم / طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین / تا به بویت ز لحد رقصکنان برخیزم
شعر: حافظ / خط، دکلمه و آواز: رضا شیخ محمّدی
دریافت فایل صوتی >>> اینجا
سمت چپ:
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی) - واسطهء ارتباط با تذهیبکار: حسین امانی
اندازهء اصلی: ۱۳ در ۲۲ س.م / آدرس اسکن قطعه: سی.دی آر۱۱۲ و آر۱۴۸ در آرشیو منزل شیخ
دستمزد تذهیب: ۲۵ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به حجتالاءسلام مهدوی نمایندهء ولی فقیه در هندوستان /تیر ۸۹ به ۱۰۰ دلار
لینک نظر خانمی به نام نسیم و پاسخ بنده به او در خصوص این چلیپا >>> اینجا و اینجا
سمت راست:
تذهیب: زکیّه (الناز) ارجی (نگارگر قزوینی) / دستمزد تذهیب: ۳۵ هزار تومان
اندازهء اصلی: ۲۲ در ۳۲.۵ س.م
آدرس اسکن قطعه: سی.دی آر ۱۱۶ و آر ۲۱۴ در آرشیو منزل شیخ
سرنوشت قطعه: طاقزدن با علیرضا نوربخش با سطر بدون تذهیب و قطعهبندی که گفت از استاد اخوینه و بعد معلوم شد جعلی است. نوربخش البته در ازای آن مجددا خط دیگری بهم داد.
شعر ژولیدهء نیشابوری و خط شیخ / تحریرشده در مهر 84
تلاش برای رسیدن به فرمی تازه با عناصر کهن
-----------------
به منجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم!
شعر: شهید بلخی
سیاهمشق بر اساس مفردات نستعلیق
و چیدمان ابداعی رضا شیخ محمّدی / تیر ۸۶
تذهیب: استاد سیّد حسین نجومی
-----------------
این شیوه سیاهمشق به رغم برخورداری از موارد شباهت با سیاهمشقهای سنّتی دیدهشده از اساتیدی مانند میرزا غلامرضا و میرحسین ترک همچون: تنظیم سواد و بیاض و رهاکردن برخی نقاط صفحه (خلوت) و تراکم حروف در نقاط دیگر (جلوت) و ایجاد تضاد، به شهادت برخی از اهالی هنر متضمّن تلاشی برای ایجاد فرم و فضایی تازه با حفظ اصالتها و وفاداری به قواعد و بنیادهاست.
بنگرید به عدم حذف نقطهها و همآغوشی نقطهها با حروف. نیز بنگرید به تداخل حروف در نقاط اشتراکشان مانند «هو» که قطعه با آن شروع شده و یک بار هم به صورت مقلوب اجرا شده و دو واو با هم ادغام شدهاند.
بنگرید به شروع تیزی عین «عذاب» از محلّ شروع دایرهی «قاف» منجنیق در سطراوّل و همچنین تداخل حرکت زیر «چو» با میم «اندرم» و الی آخر و الی آخر.
گفتنی است: پست حاضر را در سوم اسفند ۸۶ در این تارنما منتشر کرده بودم؛ اما از آنجا که شبکهٔ استانی قم در ۲۳ خرداد ۹۰ ساعت یازده شب در برنامهٔ «رواق» که به بررسی هنر خط اختصاص داشت، به پخش این سیاهمشق مبادرت ورزید، صلاح دیدم که پست را با ویرایش تازه و افزودن دو سطر با همین مضمون از خودم آپدیت کنم.
«رواق» مصاحبهٔ برخی از اساتید انجمن خوشنویسان قم را بدون نشاندادن آثارشان پخش کرد و با پخش تصویر این سیاهمشق در هر دو حالت نگاتیو و پوزیتیو جای خالی احتمالی مصاحبه با بنده را پر نمود. گاهی ارائهٔ یک اثر، تمامی حرفهایی که میتوانستم بزنبم را نمایندگی میکند.
دوستانی که مایلند برنامهٔ مزبور را در آرشیو خود داشته باشند، به شرکت سروش سیما مراجعه کنند و با ذکر تاریخ پخش در ازای ۲هزار تومان برنامه را روی سی.دی دریافت کنند. بنده اینجور وقتها کپی روی فلشمموری را مطالبه میکنم تا هزار تومان بیشتر نپردازم!
نشر مطلب در ۹۹/۷ در فیسبوک:
https://fb.com/sheikh.khat/photos/a.247713492013877/3305846196200576
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را؟ (تقدیم به مناسبت میلاد مولی و روز پدر)
اسکن قبل از تذهیب و بعد از تذهیب از دو سیاهمشق خاص از بنده بر اساس غزل معروف شهریار در وصف مولیالموحّدین امیرالموءمنین علی (ع) که به نیّت شرکت در مسابقهء غدیر تبریز در آذر ۸۶ تحریر و توسّط سیّد محمّدحسین سیّدکریمی در ازای ۱۲۰ هزار تومان تذهیب شد.
سیاهمشق بالایی را میتوان «سطر/سیاهمشق» نامید و سیاهمشق پایینی هم در فضایی خاص و با لحاظ جای خالی برای تذهیب نگاشته شده است. بافت و فرم سیاهمشق تحتانی خوشبختانه مورد توجّه دوستم محمود حبیباللّهی - از هنردوستان خوب و فعّال اصفهانی - قرار گرفت. لینک اثر با جلوهء دیگر: اینجا
سطوری از شیخ با یک مضمون (قبل و بعد از تذهیب)

نگارش سه سطر با مضمون واحد (شعر حافظ) بر روی کاغذ تحریر قدیمی در تیر ۸۸ که از استاد رامین مرآتی در کرج گرفتم.
دو اجرا از این سه اجرا را در اختیار تذهیبکاران طاهره عسکری نوری (سمت چپ در شهریور ۸۸) و لیلی عظیمی فهیم (سمت راست) قرار دادم. تابلوی سمت چپی در خلال برگزاری نمایشگاهم در کرمان در زمستان ۸۸ به عادل منصوری ویولونیست به ۷۰ ه.ت فروخته شد. سمت راستی به ۱۳۰ هزار تومان آمادۀ فروش است.
لینک مرتبط (سطر وسطی در پست دیگری در بلاگفا و نظر خاطره توتونچیان در مورد آن): اینجا
لینک فیسبوکی (اجرای این مضمون در قالب قصارمشق توسط حقیر در دی 91): اینجا
قصارمشق تازه بر روی کلمهء «شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی»
گرچه قالب «قصارمشق» برای ایجاد فرم و فضای خوب - البته بر پایهء مفردات مرغوب - هر متن و مضمون کوتاه و بلندی را تاب میآورد، معالوصف عبارات و جملات کوتاه، بهتر و خوشتر در این فورمت با شکل و شمایل خاص و تازه قابل عرضه است.
ظرفیّتپذیری قصارمشق تا بدان جاست که ایدههای جالبی را میتوان بر پایهء آن پیاده کرد و با حاصل برخی از آنها حتی یک نمایشگاه کامل و مستقل را پوشش داد؛ از آن جمله است نگارش ضربالمثلهای رایج در زبان گرانسنگ پارسی و نیز آیات کوتاه، نغز و پرمغز قرآن.
پیرو ذوقورزی چندماههء اخیرم در عرصهء قصارمشقنویسی، اخیرا در خلال چتِ انگیزهزا با یکی از دوستان عزیز خوشنویس، ایدهء نگارش اسامی بزرگان این سرزمین در حوزهء شعر، ادب و فرهنگ، چون نسیمی در خاطر وزیدن گرفت. وقتی جناب استاد حسینی موحّد نیز در مکالمهء چهارساعتهء چند روز پیش، به فرخندگی این ایده صحّه نهادند، تاءخیر و تسویف را روا ندانستم و کار را با نام شیخ مصلحالدّین سعدی شیرازی استارت زدم.
از محصول کار که طبق معمول با اتودزنیهای متعدّد تولید شد، اسکن گرفتم و ۲۵ تصویر از فیگورهای مختلف آن بر اساس تغییر زاویهء تصویر (روتیت rotate) و فلیپ (flip) ایجاد کردم و قصدم عرضهء همهء آنها در نت بود. اما از آنجا که ارائهء تمام تصاویر از سوی همان دوست انگیزهبخش، عدم اعتماد به ذهن جستجوگر مخاطب و ارائهء لقمهء آماده و جویده لقب گرفت، ترجیح دادم تنها تعدادی از آنها را در پست حاضر منتشر کنم. حذف و گزینش به همان عزیز در چت چندساعتهء امروز سپرده شد و او هم سلاّخانه و سختپسندانه تنها دو تصویر را برگزید.
قصارمشق تازهء شیخ = «تولدت مبارک»
نمونه غلطگیریها و سرمشقدهیهایم در کلاس تدریسم در انجمن خوشنویسان قم
حکایت سرمشقهایی که در کلاس تدریس خوشنویسی به هنرجویان داده میشود، حکایت شیرینی است. انتخاب مضامین، کیفیت غلطگیری، استفاده از ابزارها و نشانهها و علائمی که تفهیم مطلب را به هنرجو آسان سازد و او را در کمترین زمان ممکن به مقصد و مقصود رساند. در پست حاضر تعدادی از سرمشقهایی که در ماههای اخیر در کلاس روز سهشنبه در انجمن خوشنویسان قم به هنرجویانم دادهام و احیانا غلطگیری بر روی خط آنها تقدیم میشود. امید که بازدیدکنندگان وب را خوش آید:
وصیتنامه / کتابت: رضا شیخ محمدی

قصارمشق تازهء شیخ بر روی مصراع مولانا عبدالقادر بیدل دهلوی
مصراع «عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید» از: بیدل دهلوی
تحریر: اواخر اردیبهشت ۹۰ / اندازهء اصلی: ۱۴ در ۱۵ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۸ میلیمترقیمت: ۹۰ هزار تومان فروخته شد در یک مزایده به ۱۵۰ هزار تومان
تصاویر بازدید نگارندهء وب از آرامگاه بیدل در دهلی نو در خلال سفر به هندوستان / تیر ۱۳۸۹
نامهام به وحید عباسی ساکن هلند در ۲۸ بهمن ۹۰:
http://s1.picofile.com/file/7304701498/asl_sheikh_she_bidel_dehlavi_entekhabe_nasim_sheibani_r211.jpg
سلام وحید. این لینک، اسکن اصلی قصارمشقی است که بر اساس مصراع «عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید» ازمولانا عبدالقادر بیدل دهلوی نوشتهام. مایلم این اثر را به هر کیفیت که مایلی و با هر نرمافزار گرافیکی که صلاح میدونی و با هر رنگبندی و افهای که دوست داری به اثری در خور بیدل تبدیل کنی. اگر دوست داشتی از برخی از تصاویر زیر هم که در خلال بازدید بنده از آرامگاه بیدل در دهلی نو در طی سفر به هندوستان در تیر ۱۳۸۹برداشت شده هم استفاده کن و اگر صلاح نمیدانی استفاده نکن. دستت برای هر ابتکاری باز است ولی دوست دارم اثری باشد که بعدها قابلیت چاپ هم داشته باشد. ممنون و پیشاپیش از زحمتی که دادم عذرخواهم.
اواخر بهمن 90. رضا شیخ محمدی
لینک مرتبط >>> اینجا
خط شیخ و تذهیب محسن روزگرد
غلام نرگس مست تو تاجدارانند / خراب بادهء لعل تو هوشیارانند (حافظ)
خط: شیخ / مهر ۸۹
تذهیب: محسن روزگرد / بهار ۹۰ / دستمزد: ۹۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۵ در ۲۱ سانتیمتر / قیمت اثر: ۲۰۰ هزار تومان
قصارمشق جدید (فلک به مردم نادان دهد زمام مراد)


اندازهء اصلی: ۲۳ در ۱۲ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۱۳ میلیمتر
اجرا: ۱۷ اردیبهشت ۹۰ / اسکن اصلی >>> اینجا / لینک مرتبط: اینجا
تصویر چپ: نسخهء بعد از تذهیب توسط محسن روزگرد / اجرای تذهیب: سال ۹۱ / دستمزد: ۱۵۰ هزار تومان / اندازهء اصلی: ۳۰ در ۲۰.۵ سانتیمتر / سرنوشت قطعه: فروش در خلال آثار متعددی از خودم به ثمن بخس به غیاث علوی در قم بابت تاءمین بدهیهایم در بهار ۹۲
پنج قطعه تقدیم به آستان صدّیقهء طاهره(س) به مناسبت شهادت جانسوزشان
قطعهء ۱ و ۲ : بیت و مصراع از: آیةالله کمپانی / خط: رضا شیخ محمّدی / سمت
راست: مرداد ۸۴ / تذهیب: علیرضا صادقی / سمت چپ: تیر ۸۳ / تذهیب: فاطمه شریعتی (۸۶ شمسی) قطعهء :
خط: شیخ / تذهیب: استاد سیّد حسین نجومیقطعهء ۴: سطر رضا شیخ محمّدی / ماه و سال تحریر: مرداد ۱۳۸۴ شمسی / شعر: آیةالله کمپانی در وصف صدّیقهء طاهره فاطمهء زهرا (س) / تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی اثر: ۴۱.۵x۱۱.۵ سانتیمترقطعهء ۵: سطر تحریرشده توسّط حقیر
تاریخ تحریر : بهمن ۸۸
گل و مرغ (گل نرگس) : نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی : ۲۵x۱۵.۵ سانتیمتر تاریخ قبلی پست: ۲۷ اردیبهشت ۸۹
تاءثیر خطبازی در رونق کارخانهء خوشنویسی
دوست عراقی/ ایرانیم سیّد محمّد حسینی که بارها در این وب از او با لقب خطباز یاد کردهام، در شمار کسانی است که خود دستی در تولید آثار هنری در عرصهء خوشنویسی ندارد؛ ولی ضمن اینکه در قالب خرید و فروش آثار خوشنویسی روزگار میگذراند، به رونق این کارخانه کمک میکند.
تقارن آشنایی بنده با او با دورهء ذوقآزماییم در سیاهمشقهای خاص سبب شد که در خلال مبادلات و معاملاتم با او، این آثار هم داخل شود. به زودی خطباز با مسرّت اعلام کرد که برای این سیاهمشقها خریداران خوبی حتی در کشورهای عربی پیدا کرده است. او مرا به تولید هر چه بیشتر این دسته آثار خصوصا با مضامین قرآنی تشویق کرد و حتی قول با تواءم با عمل ِ مساعد داد که برایم کاغذ دستساز و حتّی مرکّب ترکیّهای از همان نوع که اوزجای با آن تحریر میکند، خواهد آورد. دو تصویر سمت چپ، مربوط به یکی از این دسته آثار است که سفارش نگاشتن آن را حسینی به من داد. یکی از آنها فاقد تذهیب و قطعهبندی و هنگام تحویل اثر به خطباز تهیّه شده و تصویر سمت چپ چند ماه بعد؛ پس از آنکه خطباز قطعه را برای قطعهبندی در اختیار استاد روحالله فاضلی وادقانی قرار داد. ابعاد اثر: 34x45.5 است.
گفتنی است ماهها قبل از تحویل این اثر به حسینی، سطری با مضمون ِ «صراف هنر باش نه سمسار هنر» بر اساس سرودهء استاد حسینی موحد تحریر کرده و در خلال معاملهای به خطباز داده بودم. وقتی سیاهمشق فوقالذّکر تولید شد، خطباز حاضر شد در ازای آن، قطعهء صراف هنر را به من برگرداند. البته بعدها این سطر را به «امیر هزاوه» رئیس گالری ماندگار اراک فروختم.
آیةالکرسی يه خط شیخ (با قلم نیم میلیمتر) / تذهیب ندا داودآبادی
قصارمشق تازهء شیخ (به نام خداوند جان و خرد)
«به نام خداوند جان و خرد» مصراع جاودانهء فردوسی بزرگ در سایهء مباحث مبسوط خوشنویسی و کلنجارهای متعدّد از طریق چت با نسیم شیبانی کاربر ذوقمند و باریکاندیش نت، به خلق قصارمشق حاضر منتهی شد.
نامهام به میترا محمدی در ۲۸ بهمن ۹۰:
http://s1.picofile.com/file/7304685050/asl_qesarmashq_sheikh_be_naame_khoda_r211.jpg
سلام میترا. این لینک مربوط به اسکن اصلی از قطعه خط «به نام خداوند جان و خرد» سرودهء فردوسی طوسی و خط نستعلیق بنده است. دوست دارم اینو به هر کیفیت که مایلی و با هر نرمافزار گرافیکی که صلاح میدونی و با هر رنگبندی و افهای که دوست داری به اثری که درخور فردوسی بزرگ هست، تبدیل کنی. ممنون و بای
فعلن ارتباط با خانم میترا به تولید اثری نینجامیده است.

در خرداد ۹۲ اسکن اصلی اثر را برای جوان خوشقریحهای که تازه باهاش آشنا شدم، فرستادم به همراه این نامه:
سلام بر حامد باقرزادهء عزیز... در ادامهء صحبتی که در نگارستان اشراق در روز دیدار با استاد مجتبی ملکزاده در قم داشتیم و کارهای قشنگتو دیدم، لطف کن و کار زیر رو با افههای مطلوب فتوشاپی و با سلیقهء خودت به پوسترهای قشنگی تبدیل کن و حاصل کار رو با رزولاسیون بالا وسایز بزرگ برایم ایمیل کن... سپاس
در اواخر خرداد حاصل کار را برایم ایمیل کرد که مشاهده میکنید.