چارقل الوان
قصارمشق تازهء شیخ بر روی آیهء فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
فالله ُخیر ٌحافظا و هو اءرحم الراحمین
خط: رضا شیخ محمّدی / تاریخ اجرا: بهار ۹۰
این اثر اجرای عناصر نستعلیق در فرم و فضای خطّ ثلث و تلاشی برای کاربردیکردن خط نستعلیق در قالب فاخر کتیبهء مساجد است. دوستان ثلثنویسم همچون محمّدتقی اسدی و ابوالفضل احمدی این اثر را مثبت ارزیابی کردند. / اسکن اصلی >> اینجا
لینک فیسبوکی (اثر بعد از انجام کار گرافیکی توسط آمنه صدری بر روی آن): اینجا
پوستر آمنه صدری: اینجا
دستمال کاغذی مرطوب در دست «قصارمشق»نویس!
این اثر را پیش از این در ۱۶ شهریور ۸۸ با رنگ سیاه (تصویر راست) منتشر کرده در خصوص آن از بازدیدکنندگان گرامی نظرخواهی کرده بودم. دوستان هم در قالب ۹ کامنت به اظهار نظر در خصوص آن پرداختند. عادت ندارم کارهای قبلا انجام شده و منتشرشدهام را به امان خدا رها و پروندهاش را مختومه اعلام کنم؛ بل کلنجاررفتن با آثار به ظاهر تمامشده و عرضهء آنها را با ویرایش تازه خوشتر دارم. اثر سمت چپ دستکاریشدهء اسکن همین قطعه در ادیتور ای.سی.دی.سی و تغییر رنگ آن و نیز جاسازی یک نقطهء سفید در منطقهای از این قصارمشق است که از نظر برخی دوستان خوشنویسم، تداخل نامطلوبی در آن روی داده بود. جاگذاری این تنها نقطهء قطعه، تلاشی برای رفع و رجوع این عیب و حتی تبدیل این کاستی به فرصتی برای اجرای ایدهای تازه است.
دلیلی برای پرهیز از بیان این نکته نمیبینم که در آثار درجهء یک سیاهمشق به قلم اساتیدی چون میرزا غلامرضا نیز شاهد برخوردهای نامطلوب بین حروف و کلمات هستیم که در خوشبینانهترین حالت میتوان به سرمستی، شوریدگی و جنون کاتب در حین نگارش بداههء اینگونه آثار نسبت داد. معترفم که در اثری مثل همین «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» به لحاظ آنکه عقلانیّت بیشتری در آن حاکم است و «قصارمشقنویس» با دستمالکاغذی مرطوب مرتبا" کلمات را از روی کاغذ گلاسه پاک میکند و در جای مناسبتری مینویسد، حضور نقاط برخورد نامطلوب، توجیه ِ کمتری دارد.
اسکن اصلی > اینجا اجرای دیگری از شعر چراغی که به خانه رواست توسط من > اینجا
یادآوری: دوستی که ظاهرا" کسی جز نسیم شیبانی عزیز نیست، در ۲۲ بهمن ۹۰ در خلال کامنتی به درج پنج لینک مبادرت کرد که اسکن از صفحاتی از سررسیدنامهای بود که برای سال ۹۱ منتشر شده بود. به شهادت این لینکها دستاندرکاران سررسیدنامهء مزبور خطوطی از بنده (از جمله همین اثر «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است») و نیز قطعاتی از تذهیبهای اوریژینال بلاگ بنده را مورد استفاده قرار داده بودند. این دوست در تیتر کامنتش آورده بود:
تبریک اگر در جریانید و تبریک و تسلیت اگر....
در پی تماسی که با شماره تلفنی که در یکی از لینکها آمده بود، با احمدرضا شفیعی مدیر انتشارات مزبور آشنا و با برخورد خوب ایشان مواجه شدم. در نهایت قرار شد بابت استفاده از اسکنهای مزبور در سررسیدنامهشان مبلغ ۱۲۰ هزار تومان به بنده بپردازند که همین اتّفاق هم افتاد. حتی بنا شد سفارش نگارش خطوط دیگری را هم به بنده بدهند. بدینوسیله از خانم شیبانی که مرا با تقبّل زحمت اسکنگیری از سررسید مزبور و انتشارش در کامنت مطلّع کردند، تشکّر میکنم.
جالب است که این خانم در مقام اسکنگیری از صفحهء داخلی سررسیدنامه که قصارمشق بنده در صفحات سمت راست آن تکرار شده ابتکار جالبی به خرج داده بود که با توجه به سابقه و شناختی که از او دارم، باید هم چنین باشد. ایشان دقیقا" از صفحهء مربوط به تاریخ تولد من (هشتم خرداد) اسکن گرفته بود.
پروندهء این قصارمشق همچنان مفتوح است. در اردیبهشت ۹۲ اسکن اصلی این قصار را همراه با اسکن اصلی از تذهیبی که توسط دوست نگارگرم حمید علیمحمدی انجام شده بود و در ۲۷ بهمن ۷۶ که ۲۱ ساله بود، به پارکینگم دعوتش کردم نشانم داد و اجازه داد از آن اسکن تهیه کنم، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم «مهدی منصوری» پست کردم و ایشان آن را با هم تلفیق کرد و برایم بازپس فرستاد که اینجا تقدیمتان میکنم.
قصارمشق نستعلیق اثر رضا شیخ محمدی
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود!
پیشتر نام آثاری از این دست را «قطعه - سیاهمشق» نهاده بودم؛ چرا که از طرفی واجد موءلفّههای قطعه و قصارنویسی چون چینش حسابگرانه، پرهیز از بداههنویسی و عدم تکرار حروف است و از دیگرسو تداخل و تزاحم و تنیدگی سیاهمشق را دارد. اخیرآ به نظرم رسید برای رعایت اختصار نام «قصارمشق» را بر این آثار بگذارم. در این پست دو ترکیب از مصراع حضرت مولانا که به تازگی کار کردهام، در قالب قصارمشق تقدیم میشود؛ امید که بازدیدکنندگان وب و پیگیران آثارم را خوش آید. لینک مرتبط > اینجا / اسکن اصلی اجرای سمت راست > اینجا
استفاده از ترکیب این قصارمشق در یک پوستر مربوط به امام خمینی(ره) از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خرداد ۹۲: اینجا / لینک فیسبوکی در این خصوص: اینجا
اجرای سیاهمشق شیخ با تکنیک چاپ سیلکاسکرین
اجرای ترکیب سیاهمشق رضا شیخ محمّدی (آیهء شریفهء غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین) با تکنیک چاپ سیلک توسط داوود خسروی بر روی ام.دی.اف هشت میل.
این اثر به نیّت شرکت در مسابقهء کاتبان وحی که به تازگی در شیراز برگزار شد، با تکنیک چاپ دستی در ابعاد ۸۰ در ۸۰ سانتیمتر اجرا شد. پیش از آن تعدادی از دوستان و اساتیدی که با سیاهمشقهای خاص بنده مواجه میشدند، پیشنهاد میکردند که این آثار و حتی دیتیلهایی از آنها خوب است در ابعاد بزرگ خوشنویسی شود و حتی به مدد چاپ سیلکاسکرین بر روی متریالهای گوناگونی چون گونی و سرامیک و چوب اجرا شود. تولید اثر مورد اشاره گرچه در مسابقهء مزبور حائز رتبه نشد و یاللعجب که دوستم محمّدتقی اسدی به نقل از استاد مسعود نجابتی که یکی از داوران جشنوارهء مزبور بود، ابراز کرد که جناب نجابتی از روءیت این اثر در حین داوری، اظهار بیاطّلاعی کردند. به هر تقدیر از تولید این اثر نادم نیستم و حتی قصد دارم یکی از نمایشگاههای انفرادیم را با استفاده از چنین روشی برگزار کنم.
قیمت اثر: ۱۸۰ هزار تومان
خط شیخ و قطعه'بندی مرتضی ترابی
سیاهمشق رضا شیخ'محمّدی
مضمون: حدیث نفس و خاطرات شخصی / تحریر: مرداد ۸۳
رنگشدن کاغذ بعد از نگارش با رنگ جوهر ترکیبشده توسّط امیر عاملی
قطعهبندی با کاغذ ابر و باد: مرتضی ترابی، زمستان ۸۹
لینک تلگرامی:
https://telegram.me/rSheikh/983
لینک فیسبوکی:
اندازهء اصلی: 36x31
خط شیخ + کتیبهء استاد موحد + عکس نرگس نجفیان
راست: خط رضا شیخ محمدی، فروردین ۸۴، مشهد
تذهیب: با طلا، میلاد رفیعی (اراک)، زمستان ۸۹، اندازهء اصلی: ۲۴x۴۰
چپ: کتیبهء ثلث استاد حسینی موحد
مشهد. تحریر: ۱۲ سال پیش
عکّاس: دوست ثلثنویس بروجنیام نرگس نجفیان
خط شیخ و تذهیب حسین نظیفی در وصف شهید و شهادت
امروز روز بزرگداشت شهدا و سالروز صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تاءسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامیست. به همین مناسبت یکی از آثار خوشنویسیم را که تلفیق سیاهمشق خاصنگاری من با مضمون آیهء شریفهء «و لا تحسبن الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» با کلامی از استاد شهید مرتضی مطهّری در وصف شهید است، تقدیم بازدیدکنندگان عزیز میکنم.
این اثر در زمستان ۸۶ به نیّت شرکت در نخستین مسابقهء خوشنویسی مشق عشق که در قزوین برگزار گردید، تحریر و توسّط دوست خوشذوقم حسین نظیفی در ازای ۷۵ هزار تومان تذهیب شد. با آنکه در مسابقهء مزبور حائز رتبهای نشدم، همینکه انگیزهء لازم برای خلق این کار در بنده ایجاد شد، خودم را برنده میدانم. (اینم نگم چی بگم؟)
این تابلو که با رویکرد ایجاد پرسپکتیو خلق شده و یک مرقّع آکاردئونی سه ورقی را تداعی میکند، در نمایشگاههای متعدّد خوشنویسی من شهر به شهر گشت؛ دیده شد و پسندیده شد؛ ولی به فروش نرفت. نهایتا در خرداد سال جاری در آستانهء سفرم به هند در خلال یک معاملهء ۸۰۰ دلاری به حجتالاءسلام علوی از روحانیّون مرتبط با مقولهء کتب و آثار نفیس خطّی فروخته شد. پولش هم خرج و مصرف شد و تنها این اسکن زیبا از اثر به یادگار باقی ماند. خدا را شکر!
ساقیا آمدن عید مبارک بادت! (کارت پستال نوروز kartpostal nowruz card عید سعید باستانی)
ساقیا ! آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی، مرواد از یادتشعر: حافظ / خط : بداههنگاری رضا شیخ محمدی در اسفند ۸۶
در کلاس تدریس انجمن خوشنویسان قم برای مرتضی ترابی هنرجوی ۱۵ ساله
اسکن و جلوههای رایانهای : ر.شیخ.م، اسفند ۸۹
سیاهمشق شیخ و تذهیب زهرا بیات
سیاهمشق رضا شیخ محمّدی
تحریر: مرداد ۸۳
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)
تاریخ تذهیب: زمستان ۸۹
اندازهء اصلی: ۲۲.۵x۲۹.۵ سانتیمتر
سطر شیخ و تذهیب میلاد رفیعی
خط : رضا شیخ محمّدی
شعر : حافظ
تحریر : دی ۸۳
تذهیب با طلا : میلاد رفیعی (زمستان ۸۹)
اندازهء اصلی : ۳۲x۱۱.۵ سانتیمتر
یادآوری میکنم: میلاد رفیعی متولد ۶۹ اراک و دانشجوی مهندسی مکانیک جامدات است.
رتبهء ۲۱ کنکور سراسری و رتبهء ۲ المپیاد علمی خوارزمی را دارد و مدّت ۱۹ ماه زیر نظر زهرا بیات
تذهیب کار کرده است. لینک مرتبط >>> اینجا
خط بنده و تذهیب اسدالله فقیهی
خط : رضا شیخ محمّدی / شعر : حافظ
قالب: چهارسطری دفتری و قصارمشق / تاریخ تحریر: آذر ۸۸
تذهیب در قالب گل و مرغ: اسدالله فقیهی بادجانی
تاریخ تذهیب: بهمن ۸۹/ دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به هنرجوی خوشنویسیم محمّد حبیبی کیاکلایی به ۳۰۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۰x۳۳.۵ سانتیمتر / لینک مرتبط: اینجا
خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری

شعر : حافظ / خط : رضا شیخ محمّدی / شهریور ۸۸
تذهیب با طلا : سهیلا اسکندری / بهار ۸۹
دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت /
ابعاد اصلی: ۳۰ در ۲۷ سانتیمتر / اسکن اصلی > اینجا
دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲
سطر شیخ و نگارگری نسرین حقیقت
سطر تحریرشده توسّط حقیر
تاریخ تحریر : بهمن ۸۸
گل و مرغ (گل نرگس) : نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی : ۲۵x۱۵.۵ سانتیمتر / قیمت: ۱۹۰ هزار تومان
سرنوشت قطعه: فروش به حاج آقا علوی کلکسیونر کتب خطی در قم
سطر شیخ و تذهیب زهرا بیات

شعر: آیةالله کمپانی در وصف صدّیقهء طاهره فاطمهء زهرا (س)
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی اثر: ۴۱.۵x۱۱.۵ سانتیمتر / قیمت: ۲۲۰ هزار تومان
سطر شیخ و تذهیب زهرا بیات
از ما گذشت نیک و بد، امّا تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!
شعر: عماد خراسانی / خط: رضا شیخ محمّدی، آبان ۸۴
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی: ۳۴x۱۲ سانتیمتر
انتشار این اثر توسط دوستداران شاعر معروف این سامان محمدعلی بهمنی در برگهاش در فیسبوک: اینجا
سرنوشت قطعه: فروش به مستاءجرمان رضا نصیرزاده در تابستان ۹۱ به ۱۰۰ ه.ت
سیاهمشق شیخ و تذهیب الناز ارجی
سیاهمشق بداههنگاری / متن: خاطرهء شخصی در خصوص بازدید نگارنده از کتیبهء میرزا آقا خمسه شاگرد برجستهء میرزا غلامرضا اصفهانی به همراه یکی از دوستان / تحریر: رضا شیخ محمّدی، مرداد ۸۳ / رنگکردن کاغذ بعد از نگارش و با رنگ جوهر (با حلّال تینر فوری ۲۰ هزار) که از امیر عاملی گرفتم. / تذهیب: الناز ارجی (نگارگر قزوینی) / دستمزد دریافتی بابت تذهیب: ۱۷ هزار تومان / ابعاد اصلی: ۳۵ در ۲۹ س.م
سطر به خط بنده به سفارش محمود لبافان
دل ز دستم رفت و جان هم، بیدل و جان چون کنم؟
ســر عشقــت آشکــارا گشـت پنهــان، چون کنــم؟
سطری است که در مرداد ۸۶ به سفارش دوست هنردوستم لبّافان که در کار فرش ابریشم در قم است، تحریر کردم. محمود لبّافان از قبل از پیروزی انقلاب، علاقمند به شجریان است و در کنسرت شیراز این هنرمند در دههء پنجاه شمسی شرکت کرده است. بیت فوق را این خوانندهء برجستهء موسیقی سنّتی در مایهء دشتی در یکی از کاستهای سنوات اخیرش خوانده است و لبّافان ترجیح داد که لذّت شنیداری آن را در تلفیق با التذاذ ناشی از خطّ نستعلیق بیامیزد. فقط شاید در انتخاب خوشنویسی که لذّت دیداری بیت شیخ عطّار را به او بچشاند، خوشسلیقگی نکرده است!
رباعی خیام نیشابوری به خط شیخ و تذهیب الناز ارجی

شمع طربم گیر، چون بنشستم هیچ! - خود جام جمم گیر، چو بشکستم هیچ!خط: رضا شیخ محمّدی / تحریر: بهمن ۸۶
تذهیب: الناز ارجی (نگارگر قزوینی، شاگرد استاد رامین مرآتی)
دستمزد تذهیب: ۳۰ هزار تومان /
حلیه به خط شیخ
حلیه به خطّ نستعلیق رضا شیخ محمّدیتذهیب با طلا: محمّدحسین سیّدکریمی
فوتک: روحالله فاضلی وادقانی / تحریر: سال ۱۳۸۷ شمسی
یادآوری: این قطعه را برای دوستم علی نجفی نوشتم و توسط خود ایشان به فروش رفت و دست به دست شد و نهایتا از موزهء «طارق رجب» کویت سر درآورد و علی نجفی در سفری که به آن سامان رفته بود، در آنجا مشاهده کرده بودش.
لینک فیسبوکی: اینجا
دو قطعهء ترکیبی از بنده با نگارگری استاد سید حسین نجومی
در مقطع همکاری هنریم با استاد سید حسین نجومی فرزند مرحوم آیتالله نجومی، تجربهء خوب ایشان در هنر نگارگری و گل و مرغ، در کنار مهارتشان در قطّاعی و وصّالی و مرمّت نسخههای خطّی، یکجا به کار من آمد: تعدادی از آثار خوشنویسی تحریرشده توسّط خودم را که مربوط به سنوات مختلف فعَالیّت هنریم بود و به رغم تغییر شیوه و پیشرفت در خوشنویسی از آنها دل نمیکندم (چون نماد مقطعی از تلاش هنری من بودند) در اختیار ایشان گذاشتم. حتّی آثار دوستان خوشنویسم را که سر کلاس تحریر کرده و یا به طریق دیگری از آنان به دستم رسیده و وارد مجموعهام شده بود، به نجومی دادم. ایشان هم به انتخاب و اختیار خود با مونتاژ و کنار هم قراردادن این مواد خام و استفاده از ابروبادهای دستساز و پرکردن جاهای خالی با گل و مرغ و گرهچینی، قطعات ترکیبی متعدّد و سروتهبستهای تولید کردند. تولید این دسته آثار در مقطعی بود که هنوز وارد پروسهء برگزاری نمایشگاه انفرادی خوشنویسی نشده بودم و از آنها تنها برای تزیین مجالس و محافلی که با دوستان داشتم و گاه متاعی برای گرمکردن معاملات و مبادلاتی که با دوستان خطباز داشتم، سود میبردم. تنها در یک مورد، در جریان برگزاری اولین نمایشگاه خوشنویسیم در اراک، چهار عدد از آنها را به صورت یکجا به امیر هزاوه رئیس گالری ماندگار اراک فروختم. الباقی قطعات در مبادلات کالا به کالا با قطعات قدیمی یا جدید تاق زده شد و همیشه این جریان و گردش برام لذّتبخش بود.
در پست حاضر دو اثر از این سری قطعات را که در سال ۸۶ توسّط استاد نجومی قطعهبندی و تذهیب شده - و اصل آنها خدا میداند کجاست - تقدیم دوستان میکنم.
اسکنهای چهارتکهای این آثار در بایگانی شیخ ظاهرا نه در آر ۷۲ که در آر ۷۶ است.
اثر خوشنویسی شیخ و نگارگری خانم نسرین حقیقت
بلغ العلی بکماله / شعر سعدی
سیاهمشق: رضا شیخ محمّدی
تحریر: بهمن ۸۸ / گل و مرغ، گرهچینی و تذهیب:
نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی) / اجرا: زمستان ۸۹
اندازهء اصلی: ۱۲ در ۲۲.۵ سانتیمتر
اسکن اثر قبل از تذهیب: آر ۱۷۹ / اسکن بعد از تذهیب: آر ۲۰۹
(یادآوری میکنم که اسکن دقیقی از آثار خوشنویسیم یکی قبل از تذهیب و دیگری پس از آن در آرشیو عریض و طویلی (بالغ بر هزار سی.دی) که با حروف انگلیسی نامگذاری و شمارهبندی شده نگهداری میکنم و شناسنامهء هر سی.دی یا دی.وی.دی هم در یک فایل هلپ تایپ شده و قابلیت سرچ دارد تا عنداللزوم به اطّلاعاتم دسترسی داشته باشم.
یازده سطر از من با تذهیب استاد رامین مرآتی
در این پست یازده قطعه خطّ دیگر از آثار خودم (مزیّن به تذهیب استاد رامین مرآتی) را که به تازگی از کارگاه ایشان در کرج تحویل گرفتم، تقدیم بازدیدکنندگان روزافزون وبلاگم میکنم. اثر نخست مصراعی است از حضرتحافظ ( گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن! ) و دومی سطر (سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل ) از حافظ با تذهیب طلا. و سومی مصراعی از حافظ با
مضمون: (فیالجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر) و چهارمی مصراع: (مرگ من یعنی قناری خواند و بیتابم نکرد) از شاعر خوب معاصر «ساعد باقری» که اوّل بار آن را از دوست معلّم و خوشنویسم کاظمی در قم شنیدم. و پنجمی سطر (ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند) و ششمی مصراعی از حافظ با تذهیب طلا: (ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید) نوشتهشده در آبان ۸۲ و هفتمی بیتی از حافظ: (کمال سرّ محبّت ببین نه نقص گناه / که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند) و هشتمی مصراع حافظ: (باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم) نوشتهشده در شهریور ۸۳ و نهمی مصراع صائب تبریزی: (در کمال
احتیاج از خلق استغنا خوش است) نوشتهشده در تیر ۸۵ تذهیبشده با طلا و دهمی مصراع: (جانپرور است قصّهی ارباب معرفت) از حافظ نوشتهشده در شهریور ۸۳ و یازدهمی مصراع: (در دام چگونه مرغ پرواز کند؟) نوشتهشده در خرداد ۸۴. تحریر و خلق مصراعهای یادشده عمدتاً محصول جلسات هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم بود که در سنوات گذشته به همّت علی بخشی رئیس کنونی انجمن و علی رضائیان - رئیس سابق -
ترتیب یافت و افسوس که استمرار نیافت. اصل برخی از این قطعات در اختیار بنده نیست و در معاملات و مبادلاتی که در همین روزهای نخست سال با دوستان خطباز داشتهام، در بازار خرید و فروش خط، تزریق شده یا به برخی مجموعههای خصوصی راه یافته است. (اصل سطور ارائهشده در این پست، عمدتاً در اختیار دوست هنرمندم «خسرو مرادی» - آ.آزرم - از اصفهان است). گفتن دارد که در فصل جدید فعّالیّت هنری، از انباشت آثار خوشنویسیام در منزل پرهیز میکنم و حتّی از این امر بیمناکم. دوستان، بسیار توصیه میکنند که با این آثار، نمایشگاهی انفرادی ترتیب دهم. ولی عجله دارم
که اثر را بعد از خلق و تذهیب، چون جنینی که دیگر نمیتواند و نباید در دنیای بستهی رحم نگه داشته شود، از خود دور کنم. لذا با اوّلین فرصت معاوضهی این قطعات با قطعات دیگر (ترجیحاً آثار قدما) آن را رد میکنم یا احیاناً به پول نزدیک میکنم. البتّه قبل از اسکنگرفتن قطعهای را دور نمیکنم و همواره حقّ استفاده از اسکن مزبور را حتّی بعد از فروش اثر برای خود محفوظ داشته و دانستهام. با تزریق خطّ خودم در بازار، انگار مسئولیّت حفظ و نگهداری از آن را به دوش دیگران - و اگر جراءت کنم
میگویم: تاریخ - انداختهام و خودم را خلاص کردهام. بر روی نمایشگاه دائمی اینترنت - حفظهالله تعالی! - نیز برای اثر خودم فرصت دیدهشدن فراهم میکنم. دوست دارم از این طریق بیآنکه هزینههای گوناگون انبارداری را بپردازم، اثرم را در تیراژ بالا تکثیر و جاوید کنم. خدا کند در این راه توفیق یابم.
لینک یازده سطر بالا در سایت اسنیپس:
سطر ۱ در سایز سهبرابر / سطر ۲ در سایز چهار برابر / سطر ۳ در سایز سه برابر / سطر ۴ در سایز چهاربرابر /
سطر ۵ در سایز سه برابر / سطر ۶ در سایز سه برابر / سطر ۷ در سایز سه برابر / سطر ۸ در سایز سه برابر /
سطر ۸ قبل از تذهیب / سطر ۹ در سایز سه برابر / سطر ۱۰ در سایز سه برابر / سطر ۱۱ در سایز سه برابر /
دیگر آثار خوشنویسی من با تذهیب استاد مراتی آپلودشده در پرشینگیگ:
استفاده از اسکن سیاهمشق حمد من که در بالا آوردم، در سایت نورنگ که در اردیبهشت ۹۲ در سرچ گوگلی یافتم.
تاریخ قبلی پست: ۱۵ فروردین ۸۷ ساعت ۰۰:۵۰ / آپ: دی ۸۹، دی ۹۱، اردیبهشت ۹۲
کامنت جلال و غرور شیخ!
کاربری به نام جلال با بیانی که آن را منصفانه توصیف کرد، در خلال کامنتی ابراز نمود که قطعهء نستعلیق سورهء حمد (تصویر سمت چپ که به قلم این حقیر در اسفند ۸۳ تحریر شده) در شمار آثار زیبای بنده و نسبت به کارهای امروزین و به خیال ایشان مغرورانهء من با حال و روزی متفاوتتر نگاشته شده است.
این نظرگاه حاوی تمجید بزرگ و در عین حال متضمّن نادیدهانگاشتن تلاشهای هنری معطوف به بخش مبسوط و طولانیی از حیات هنری من است. میتوان در مقابل این قضاوت موضع خصمانه گرفت و حتی بر پارهای از تعابیر آن شورید; ولی سالهاست آموختهام که از سطح برخی طعنهها و تعریضها که منتقدین و معترضانم وارد میکنند، به عمق بروم، تا اگر احیانا و حتی ندرتا کلام آنان از باطن درستی برخوردار است، اینگونه فرض کنم که آنان تنها در پوشاندن جامهء گفتار به مفاهیم و مضامین باطنی خویش و در مقام انتخاب واژگان مناسب، بدسلیقگی کردهاند و حاصل کار این شده که قشر سخنانشان واجد عناوین جزمی و یکسونگرانه باشد.
با این ذهنیّت اگر به سراع تعبیر «غرور شیخ» در کلام جلال بروم و آن را تحلیل کنیم، نتیجه میگیرم که اشارهء خوب و صحیحی است; چرا که من واقعآ قصد اقامت در فضای امن تقلید و تلمّذ را نداشتم و میدانستم که نهایتآ باید به سمت هوای تازهء هنر بجهم و چیدمان نو البتّه با مواد خام کهن را مشق و تجربه کنم و چنین گریز و فراری به «غرور» و «جراءت» و «جسارت» احتیاج دارد.واقعیّت این است که خوشنویسی چون من در برزخ بزرگی بسر میبرد. پس از سالها ریاضت نسبی در ساحت هنر، از یک سو مخیّر میان انتخاب قالبهای آزمودهشده و امتحانپسدادهام و از دیگر جهت، از من مطالبهء طرح نو در انداختن البتّه بر پایهء اصول و بنیانهای راسخ خوشنویسی میکنند. هر کدام از این راهها مزایا و معایب خود را دارد. شک نیست که باید از پاساژ تقلید گذر کرد و لهجهء خاص خویش را یافت. هنرمند بزرگ عالم خوشنویسی میرزا غلامرضا اصفهانی در فصل نخست فعّالیّت هنری به تقلید از میرعماد پرداخت و تا آنجا پیش رفت که برخی از آثار منتسب به میرعماد در مرقّعات موجود، اثر دست و پنجهء غلامرضاست، معالوصف اگر از حدود سال ۱۲۸۸ قمری به بعد خرق خرقهء تلمّذ نمیکرد و ردای اجتهاد هنری و استنباط ذوقی بر دوش نمیافکند، لامحاله منزلتی نهایتا در حد «عبّاس نوری» مییافت.
با وجود دلایل متقنی که بر لزوم «خودیابی» در هنر موجود است، آنچه سدّ راه ابتکار، خلاقیّت و نوآوری در عرصهء نستعلیق میشود، یکی آن است که مفردات این خطّ و نیز قالبهای کهن آن خود به قدر کفایت واجد جذّابیت و زیبایی است و تکرار هزاربارهء آن نیز جالب بوده، خوشنویس را به قدر و منزلتی که طالب آن است، میرساند. شاید اگر این تشبیه مقرّب به ذهن را بر من ببخشایید، شبیه تکرار قرائت قرآن یا دعای کمیل یا جملات عالیةالمضامین منقول از اهلبیت(س) که نه تنها نیازی به تغییر آن نیست که حتی در خیمهزنی سالک بر مناسک تکراری، مزیّت بل مزایایی هست.
برخی از دوستان نگارنده که به سرچشمههای نستعلیق نقب زدهاند و آب را از خواستگاهش مینوشند، لابد گیرم اگر لهجهء خود را هم نیابند، همین که گرد مرکز زیبایی و نسبت طلایی و قانون اساسی نستعلیق سینه میزنند، مقلّد هم که بمانند، به وصال زیبایی نایل میشوند.
در این پست علاوه بر قطعه حمد مورد اشاره، دو مشق و ذوقآزمایی با عناصر نستعلیق بر روی سورهء حمد را از سوی من مشاهده میکنید: یکی در تاریخ شهریور ۸۷ صورتبندی شده و دیگری در آذر ۸۹ بر روی آیهء شریفهء «غیرالمغضوب علیهم و لا الضالین» در خلال سفر هفده روزهام به یزد.
تقاضا
در اول آبان سال جاری پستی حاوی این نامه در وبلاگم قرار دادم:دوست عزیزم
جناب احمد سلطانیان! با عنایت به اینکه دوست شوشتریم مهدی منجزی یکی از دوستان خوزستانیم قطعهء حاضر را که به خطّ بنده در اسفند سال ۸۳ تحریر شده، از خطوط بسیار خوب و شاخص بنده میداند و حتّی مدّعیست که خوشنویسی بنده در سنوات بعد از تحریر این اثر، به گند کشیده شده و رو به افول نهاده، بیراه ندیدم قبول زحمت کرده برای این قطعهء فاقد تذهیب و قطعهبندی، به ذوق و سلیقهء خود، حاشیهء درخوری از آرشیوتان انتخاب و در فتوشاپ یا نرمافزارهای مشابه مونتاژ نمایید و محصول نهایی را برایم ارسال کنید تا در این تارنما مورد استفاده قرار دهم. از قرار معلوم بعدترها باید نسخهء اصل اثر را رنگامیزی کرده، برای نگارگری در اختیار تذهیبکار قابلی قرار دهم. سپاس!معالأسف آشناییزدایی بهخرجدادهشده در این پست درک و دریافت نشد. کاربری به نام عطا نوشت: خوب منظور؟ منظور شما از این پست چیست؟ بعضی از دوستان تماس تلفنی گرفتند و از کلمات خطخورده و حکمت آن پرسیدند.در نهایت، دوستم احمد سلطانیان خواستهام را اجابت و قبول زحمت کرد و خطّ فاقد تذهیب مرا با تصویری از یک تذهیب زیبا در رایانه آمیخت و حاصل کار را در قالب ایمیل و پستی که در سی آبان ۸۹ در بلاگش قرار داد، منتشر نمود که واکنشهایی را هم برانگیخت.
در نهایت دوستم حامد الوندی که خود در ذیل پست سلطانیان اظهار نظر کرده بود، دست به کار شد و حمد نستعلیق مرا با تذهیب دیگری تلفیق کرد و همراه با این نامه برایم فرستاد:
سلام. تصاوير سورهي حمدي که از آقاي سلطانيان خواسته بودي برايت در داخل قطعات تذهيب قرار دهد، ديدم. من حرکات و اشارات قلمي و نقطهگذاريهاي آموزشي را از روي اثرت پاک کردم تا خط بهتر ديده شود و آن را در يک قطعه تذهيب قديمي گنجانيدم. به نظرم خوب با هم عجين شدهاند.
لینک مرتبط (کامنت جلال و غرور شیخ) >> اینجا
اسکن اصلی سورهء حمد >> اینجا
سطر به خط شیخ

شعر شهریار و خط شیخ / تقدیم به مناسبت عید خجستهء غدیر
تقدیم به آستان مولیالموحّدین امیرالموءمنین علی(ع) و همزمان با عید سعید غدیر
شعر : استاد شهریار / خط : رضا شیخ محمّدی، آذر ۸۶ / تذهیب : سیّد محمّدحسین سیّدکریمی
به یاد منطق قربانیان کوی منا
در روز عید سعید قربان که با نام ابراهیم و اسماعیل (بر هر دو درود) آمیخته است، یک اثر دیداری و یک اثر شنیداری و هر دو از تولیدات حقیر فقیر در این پست تقدیم میشود.
نخست ببینید هفت جلوه از یک سیاهمشق بداههنگاریشده در یک مراسم تلویزیونی در آذر ۸۷ را بر اساس بیت:
به یاد منطق قربانیان کوی منا / به نای غفلت خود نیش خنجری بزنیماز زندهیاد: قیصر امینپور که اسکنهایی از آن به قبل از تذهیب (با چند جلوه) و اسکن دیگری همراه با تذهیب دوست نگارگرم زهرا بیات از اراک مربوط است.
و سپس بشنوید بخشی از تلاوت قرآن بنده را در محفلی در قم در ۸ آذر ۸۸ مصادف با عید سعید قربان قبل از سخنرانی شیخ علی زند قزوینی. در این قرائت، آیات مربوط به خواب ابراهیم(ع) مبنی بر ذبح اسماعیل(ع) و باقی ماجراها را میشنوید. >>> اینجا
شمع: عکس شمع + ترانه من شمعم داریوش رفیعی + سوختم در چاه صبر

در ادامهء پست قبل
کاربری به نام «نسیم» که هر از گاهی در این وبلاگ به اظهارنظرهای مفید میپردازد، در ذیل پست قبل نوشته است:
سهشنبه 25 آبان 1389 ساعت: 10:18. حتما (این چلیپا) در شرایط خاصی نوشته شده که بیش از 60% کلمات ناجوانمردانه خراشیده شدن... نمی دونم چرا بهم برخورد! شایدم من دارم اشتباه می بینم...
در پاسخ عرض میکنم: از قضا دیشب بعد از آپلود این تصویر که به بستر رفتم, به نظرم رسید که بهتر است فردا صبح بلافاصله بعد از روشنکردن رایانه، تصویر را با تصویری با سایز کوچکتر - حتی در حد نصف مقداری که الان هست - جاگزین کنم. امروز به دنبال مشکلی که برای پمپ آب منزل به وجود آمد، تعویض تصاویر میسّر نشد.
کاربران گرامی واقفند که اصرار من برای اینکه اسکنهای این وب غالبا در سایز بزرگ و حداقل در عرض 1280 پیکسل عرضه شود, اینگونه مواقع که اصل قطعه با ساخت و ساز و تیغکاری همراه است، کار دستم میدهد. این نوع ارائهء آثار خوشنویسی با دقت و وضوح بالا که امکان زوم بر حروف و کلمات را در اختیار بیننده قرار میدهد، شاید مبتنی بر این طرز فکر است که هنرمند تنها مجاز به آشکارسازی و بزرگنمایی نقاط قوّت کارش نیست و ضعفهایش را هم باید در معرض دید قرار دهد. انگار استتار کاستیها مساوی و مساوق با عدم صداقت است. این مبنا البته که جای نقض و ابرام دارد; چرا که گاه شرایط برای خلق اثر هنری به کمال فراهم نیست و در عین حال از هنرمند، کار میخواهند. در این حال یا باید از عمل طفره رفت که سلیقهء بعضیها این نیست. یا باید کار را همراه با نمایش نقاط قوّت و ضعفش - تواءمان - انجام داد و صداقت را در نمایش خللها دانست که شاید لزوم مالایلزم باشد. راه سومی وجود دارد که راه شجریان است که در جایی از او خواندم که اگر در شرایط خستگی تارهای صوتی یا بیماری، مجبور به خواندن آواز شوم، تکنیکهایی بلدم که به کمک آنها میتوانم از نقاطی از حنجرهام بهره ببرم که ضعف کارم بروز پیدا نکند!
شاید اگر چلیپای فوق به قلم بنده - که نسخهء اصل آن به ۱۰۰ دلار در دهلی توسط حاج آقا مهدوی نمایندهء ولیفقیه در هندوستان خریداری شد - به یکی از این دو شکل (۱ و ۲) عرضه و ارائه میشد، کاستیهای خوشنویسی من (و نیز قلمگیریهای دوست هنرمندم زهرا بیات) دیده نمیشد و من از نقد و گلایهء «نسیم» جهیده بودم. نه؟
چلیپای شیخ + تذهیب زهرا بیات (اراک)
سرمشق جدید شیخ
گنجشگ بین که صحبت شاهینش آرزوست
حافظ سعدی / سرمشق تحریرشده برای هنرجو در کلاس تدریس سهشنبه. انجمن خوشنویسان قم (مهر ۸۹)
خط شیخ و تذهیب فرشته مرادی

(سورهء حِجر، آیهء ۸۷)
خط: رضا شیخ محمدی / دی ۸۸
تذهیب: فرشته مرادی (خواهرزادهام) که در کلاس تذهیب خانم فتّاحی در قم شرکت میکند. / مهر ۸۹
خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری
تنزل الملائکة والروح فیها باءذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلعالفجر
قطعه/سیاهمشق: رضا شیخ محمّدی شهریور ۸۸/شب قدر
تذهیب (با طلا): سهیلا اسکندری (بهار ۸۹)
ابعاد اصلی بعد از تذهیب: 22x21 س.م / قلم: ۴.۵ میلیمتر
شهریور سال پیش هم این اثر را بدون تذهیب، ارائه و از مخاطبانم در خصوص ترکیب آن نظرخواهی کرده بودم >> اینجا / اسکن اصلی >> اینجا
لینک مرتبط (دیجیتال آرت با تلفیق اسکن اصلی این قصارمشق
با افههای فتوشاپی توسط سید جواد موسوی): اینجا
دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲
دکتر فاروق و خرید یک تابلوی خوشنویسی از بنده
دکتر فاروق - پزشک داروهای گیاهی در هند - که به یمن برخورداری از تموّل مالی خوب، چند مؤسّسۀ خیریه و مدرسه در هند دایر کرده است، در سفر تیرماهم به هند، مرا به منزلش دعوت کرد. صبح زود از خوب برخاستم و بر اساس آدرسی که دوست اهلسنّتم: محمد یاسین - کارمند خانۀ فرهنگ جمهوری اسلامی در دهلی نو - به من داده بود، بعد از ساعتی طیّ طریق با وسیلۀ نقلیّۀ معروف هند (ریکشا) و چند بار پرس و جو، خودم را به خانۀ فاروق رساندم.
دکتر منزل بزرگی داشت و مجهّز به تیم حفاظت و حراست و آداب ورود و خروج. با ایشان در سالن پذیرایی منزلش دیدار کرده، با میوۀ معروف هند: انبه پذیرایی شدم. آثار اوریژینال خوشنویسیم را که بدون قاب در یک کیف بزرگ مخصوص حمل تابلوهای نقاشی و خط به هند برده بودم، در اتاق پذیرایی دکتر در فاصلهای که منتظر بودم تا بیاید، جداجدا چیدم. فاروق یکی از تابلوهای خوشنویسی مرا خریداری کرد و معادل ۳۵۰ هزار تومان روپیۀ هندی به من پرداخت که هزینۀ رفت و برگشتم با هواپیما از ایران به هند بود. برای دکتر پولی نبود؛ برای من خیلی بود. البته اگر به توصیۀ علیرضا قزوه عمل کرده بودم، شاید به چیز بهتری میرسیدم. قزوه که آنموقع در خانۀ فرهنگ بود و از بسترسازان سفرم به هند، گفت: فاروق آدم دست و دلبازی است؛ به شرط اینکه ازت خوشش بیاید. از محمدکاظم نداف قاری قزوینی خوشش آمد و یک سفر مستقل با هزینه و اسکان دعوتش کردم هند. تو هم سعی کن در دلش جا باز کنی. گفتم: چطوری؟ گفت: گدابازی در نیار! رفتی آنجا وانمود کن برای فروش تابلو و پولگرفتن نیامدهای. تمام محتویات کیفت را بگذار آنجا و هیچ نگو و بیا بیرون! اجر میپرستان پیش او نمیشود گم! گفتم: وای من این ریسک را نمیتوانم بکنم. لذا به 350 ه.ت نقد راضی شدم و اینکه حالا کی بخواهد دوباره مرا با هواپیمای اختصاصی از قم بلند کند بگذارد دهلی، دلخوش نکردم. نقد را بچسب! وقتی برگشتم سفارت، قزوه گفت: حلوای نسیه را از دست دادی. به ابوطالبی قاری کرمانشاهی هم غیبت مرا کرده بود که شیخ خودش را ارزان فروخت. گفتم: تو اینجوری فکر کن!
عکس مربوط به این دیدار در حالی که دکتر فاروق، قطعۀ خریداریشده را به دست گرفته و یکی از اساتید ادبیّات فارسی دانشگاه هند هم در تصویر دیده میشود، مشاهده میکنید.
این پست با عکسها و مطالب زیر تکمیل شود:
اسکن از برچسب طلایی دکتر فاروق / عکس سخنرانی فاروق و همسرش و دخترش که خودم عکاسی کردم / عکس فاروق و سید محمّد خاتمی
آپ و تکرار در اینجا در 97/9
خط شیخ و تذهیب پریسا پگاه قزوینی
قطعه/سیاهمشق
شعر: سعدی (بلغ العلی بکماله)
خط: رضا شیخ محمّدی / بهمن ۸۸
تذهیب: پریسا پگاه قزوینی/ تابستان ۸۹
اندازهء اصلی: ۱۴.۵ در ۲۲.۵ سانتیمتر
خط شیخ و نگارگری مهرداد لطفیپور و نسرین حقیقت
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند /
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
شعر: حافظ / خط (قصارمشق) : رضا شیخ محمّدی
ابعاد اصلی: 19x30.5 س.م / تحریر : آبان ۸۸
گل و مرغ: مهرداد لطفیپور اجرا: بهار ۸۹ قیمت اثر: ۳۵۰ هزار تومان فروش به امیرعطاءالله جبّاری از وراژنهء سابقم در قزوین که گفت خانمم میخواهد به استاد دانشگاهش هدیه دهد؛ به 150 ه.ت در سال 91

تذهیب: نسرین حقیقت / دستمزد: ۳۵ هزار تومان
سرنوشت قطعه: فروش به سهیلا احمدی خوشنویسی یزدی در سفرم به یزد برای برگذاری نمایشگاه خوشنویسی و در خلال یک معامله
لینک مرتبط > اینجا
خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری
همه حمّال عیب خویشتنیم / طعنه بر عیب دیگران چه زنیم؟ شعر سعدی / خط رضا شیخ محمّدی، شهریور ۸۸
تذهیب با طلا: سهیلا اسکندری از شاگردان خوب استاد رامین مرآتی در قزوین، زمستان ۸۸دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲
خط شیخ و نگارگری نسرین حقیقت
«و ما نقموا منهم الا أن یوءمنوا بالله العزیز الحمید»
کافران از موءمنان جز به جرم ایمانشان به خدای مقتدر ستودهصفات
انتقام نگرفتند. (بروج: ۸)
خط: رضا شیخ محمّدی / دی ۸۸ / کرمان / تذهیب و گل و مرغ: نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی و از شاگردان استاد رامین مرآتی )
لینک مرتبط >> اینجا
عید فطر مبارک باد!

ماه میجستند مردم، آفتاب آمد برون!
خط و گرافیک:
رضا شیخ محمّدی / شهریور ۸۸
تذهیب:
محسن مرادی (رشت)
هشتمین نمایشگاه انفرادی خوشنویسی رضا شیخ محمدی
نمایشگاه آثار خوشنویسی
رضا شیخ محمّدی
مکان: قم، خیابان دورشهر، نگارخانهء فرهنگ
زمان: ۱۴ تا ۲۲ شهریور ۸۹
باز هم استفادهء خاموش از سیاهمشق خاص شیخ و این بار در یک همایش رسمی و بزرگ
دومين همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور
روز نخست اين همايش با حضور رئيس جمهور و دوهزار نخبه از سراسر جهان گشايش يافت و شامل نشستهاي تخصّصي در حوزههاي فرهنگ و هنر، فنّي و مهندسي، علوم پايه، علوم پزشكي، علوم انساني و مديريّت، دين و انديشه و اقتصاد و بازرگاني بود.
در روز یازده مرداد ماه از تمبر یادبود این همایش پردهبرداری شد. جالب توجّه اینجاست که در خلال این مراسم، بخشهایی از یکی از سیاهمشقهای خاصّ و متفاوت بنده که پیش از این، دو اسکن از آن یکی قبل از تذهیب و یکی بعد از آن، تنها از طریق یکی از پستهای وب حاضر منتشر شده بود، خودنمایی کرد.
فارغ از بحث کپیرایت و نیز اثبات چندین و چندبارهء لزوم استفاده از واترمارک در تصاویر اوریژینالی که از طریق این وب منتشر میشود، جای این سوءال وجود دارد که با آنکه فرهنگستان هنر در نمایشگاهی که در حاشیهء این همایش برگزار شد، غرفه داشت و حتّی مجموعهای از آثار منتشرشده توسّط فرهنگستان به همراه چند اثر نفيس از گنجينهء موءسّسه صبا وابسته به همین مرکز در معرض ديد عموم قرار گرفت، چه نیازی بود که از اثر خوشنویسی بنده و بدون تماس و اخذ اجازه از کاتب، در رونمایی این تمبر یادبود استفاده شود و همچنانکه در عکسها پیداست، به امضای آقایان: دکتر محمود احمدینژاد رییسجمهور، اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیسجمهور، منوچهر متّکی وزیر امورخارجه، غلامعلی حدّاد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیّات فارسی و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران برسد؟
شاید هم باید این اتّفاق را افتخاری برای این سیاهمشق و صاحب اثر و حتّی وبلاگ حاضر به حساب آورد که در میان وبلاگهای خوشنویسی در پهنهء اینترنت، به یمن عواملی چند که بارها ذکرش رفته، به مرجع و ماءخذی دائمی تبدیل شده است. به هر تقدیر رئیس جمهور کشورمان هنگام امضای تمبر یادبود فوقالذّکر نوشت:
"فردا از آن شماست بشتابید که عشق و عزّت در انتظار است".
عکسهای زیر را به ترتیب شماره نگاه کنید!





























لینکهای مربوط:
سايت دولت / سايت فارس.نيوز / و اینجا / سایت عصر ایران
در حشمت سلیمان!
قطعه/سیاهمشق (=قصارمشق) دیگری از شیخ حاوی پیشنهادهای تازه برای درگیری و حسن همجواری و هماغوشی کلمات و حروف
متن: در حشمت سلیمان هر کس که شک نماید / بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی (حافظ) / اجرا: آبان ۸۸
سمت راست: تحویل به سید محمّد سیّدکریمی برای تذهیب
سمت چپ: تذهیبشده توسّط اسدالله فقیهی با تکنیک گل و مرغ / به ۴۰ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به آقای شفیعی مجموعهدار اصفهانی
سیاهمشق متفاوت شیخ
تحریر غزل کامل خواجهء شیراز با مطلع: بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است / بیار باده که بنیاد عمر بر باد است / و مقطع: حسد چه میبری ای سستنظم بر حافظ؟ / قبول خاطر و لطف سخن خداداد است / تاریخ تحریر: تیر ۸۶ شمسی / تهران / ابعاد اصلی: ۲۰ در ۲۵ سانتیمتر / تذهیب: کارگاه استاد رامین مرآتی، کرج / سایز بزرگتر
سیاهمشق با ترکیب آشناییزدایانه از شیخ
در خلال چنددهه فعّالیّت هنریم در عرصهء تولید آثار و تابلوهای خوشنویسی، به مرور در قالب سیاهمشق به ترکیباتی ابداعی یا محتاطانهتر اگر بخواهم صحبت کنم (که حسّاسیّتها برانگیخته نشود که تو مگر سر پیازی یا ته پیاز که مدّعی هستی در یک هنر سنّتمدار و با چندصدسال قدمت، طرح نو در انداختهای) «سیاهمشقهای آشناییزدا» یا متفاوت دست یافتم. خوشبختانه در ازای کسانی که در این خصوص سکوت اختیار کردند، دوستان و اساتید بسیاری از جمله استاد امیرخانی ابراز کردند که این راه خوبیست که پیش گرفتهای و منتج نتیجه میشود. استاد ملکزاده به بنده فرمودند که سیاهمشقهایی از این دست نیاز به تذهیب ندارد، بلکه تذهیب گاه مانع و مزاحم است. در کار شما به لحاظ اصطکاکهای زیاد، چشم بیننده نیاز به استراحت بصری دارد و خالیبودن دوروبر کار این فرصت را به چشم میدهد.
اثری که در این پست تقدیم میشود، برای اوّلین نمایشگاه کریمهء اهلبیت(س) در قم در مهر ۸۶ خلق شد و تحت تاءثیر رهنمودهایی چند، بدون تذهیب رقم خورد و تنها با انتخاب رنگ کاغذ شاد که از جناب امیر عاملی گرفتم و خودش رنگ کرده بود و با بهره از مرکّب قهوهای خوشرنگ که احمد ابوطالبیان قزوینی مرحمت کرد، تحریر شد و به قطعهبندی سادهء علیرضا صادقی - دوست مذهّب اصفهانیم - قاببندی شد.
در خصوص این اثر که بر اساس مضمون «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه» و ترجمهء موزون آن: «یا حضرت معصومه! ای بانوی هر دو سرا / کن شفاعتی بر ما، حق مادرت زهرا» آفریده شد، بسی بختیار و خوشاقبال بودم که استاد مطرح گرافیک معاصر جناب مسعود نجابتی که در غیاب بنده از نمایشگاه کریمه دیدار کردند، مقابل این اثر مکث کرده بودند و خوشا که تاءثیری که پذیرفته بودند در حدی بود که به من پیامک دادند که:
«شیخ! با این اثرت خیلی حال کردم!» اثر مزبور در سایز بزرگتر
سیاهمشق رنگینویسی
سورهء قدر به خط شیخ و تذهیب مرجان عابدی
قطعه خطّ قرآنی نستعلیق
کاتب: خودم
تحریر: شب ۲۱ رمضان ۱۴۲۶ مطابق با آبان ۸۴
تذهیب: مرجان عابدی (شاگرد قزوینی استاد محمّدباقر آقامیری)
شهریور ۸۸، دستمزد: ۲۰۰ ه.ت
این قطعه یکی از سه تابلوی خوشنویسی بنده است که از سوی استانداری قزوین برای حوزهء هنری قزوین خریداری شد. گفتنی است سال گذشته در همین ایّام در جریان برگزاری مشق طرب (نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم در قزوین) بر اساس وعدهء مهندس طحایی استاندار وقت قزوین - که در روزهای تمدیدشده، از نمایشگاه بنده در نگارخانهء مهر حوزهء هنری قزوین بازدید کرد - قرار شد چهار اثر خوشنویسی بنده به دومیلیون تومان خریداری و هزینهء آن پس از واریزشدن به حساب حوزهء هنری به بنده پرداخت شود.
معالاءسف بعد از کش و قوسها و دوندگیهای بسیار که به کنتاکت حقیر با فریبرز شیرینی سرپرست وقت حوزهء هنری استان انجامید، ماجرا به خرید سه قطعه به یک و نیم میلیون تومان انجامید. تابلوی چهارم را هم در سفری مستقل به قزوین و بعد از پادرمیانی مهندس حمزهای در جلسهء استانداری قزوین به مجموعهام باز گرداندم.
لینک مرتبط (اجرای دیگری از سورهء قدر با تذهیب سید حسین نجومی): اینجا
لینک مرتبط (اجرای سوم که برای تذهیب به پیمان گلکار دادم و همچنان در دست اوست): اینجا
لوگوها و عناوین کتاب تحریرشده توسط شیخ
در شمار فعّالیّتهایی که در حوزهء هنر خوشنویسی انجام دادهام، نگارش لوگو برای کتاب بوده است. اکثر ناشرانی که از اوایل دههء ۷۰ با آنان مرتبط بودهام، مایل نبودند که در مقام نگارش نام کتاب، خط نستعلیق را به همان صورت سنتی بکار بگیرم. طبیعی بود که در ابتدا مقاومت میکردم. ولی به مرور این تصلّب (یکدندگی)
را نالازم دانستم و تلاش کردم با حفظ اصالتها، نقشی بیافرینم که به مذاق سرمایهگزاران کتاب که به بازگشت پولشان هم فکر میکردند، بیاید. طرح شمارهء یک تحریر کلمهء «نهجالبلاغه» به خط نستعلیق و نیز خط خودکاری است که یکی در روی جلد و دیگری در پشت جلد همان کتاب در سال ۱۳۸۲ چاپ شد.
عکس دوم، مربوط به تحریر نام «فرهنگ آسمانگر» است که در سال ۱۳۸۲ برای کتابی که به «اسماء و صفات الهی در قرآن، متون دینی و ادبیات فارسی» اختصاص داشت، نوشتم.عکس ۳ لوگوی معروف کتاب «هزار گلخانه آواز» است که به زندگی و آثار هنری استاد محمّدرضا شجریان اختصاص دارد و نام کتاب به گونهای تحریر شده که در قسمت هزارگلخانه، تداعیکننده گلبرگهای یک گل باشد. عکس ۴ کتاب هزار افسانهء ساز (مربوط به استاد حسین علیزاده) است و عکس ۵ هزار آوای مانا که به بررسی آثار استاد شهرام ناظری اختصاص دارد.
دلنگاری شیخ!
چهارسطری نستعلیق حاوی یادداشت روزانه و خاطرهء شخصی که دلنگاریش لقب دادهام؛ شیوهای دلپسند از سوی من برای خلق اثر هنری با گنجاندن اسامی اشخاص و بستگان به نیّت ادای دین، کمترین کاری که از دست چون منی که دستی بر آتش هنر دارم، برمیآید. جاسازی کردن پشت صحنهء زندگی در قفای سپر هنر. حالا دیگر میتوان جارش زد و در بستر زمان جاریش کرد. با این رویکرد موافقید؟ با این اثر نستعلیق که در عید امسال تحریر کردهام، کنار میآیید؟ یا دوستتر داشتید دو بیت از عطّار یا نثر خواجه عبدالله انصاری را در این پست میدیدید؟
حمد نستعلیق با ترکیب متفاوت از شیخ بر روی کاغذ دستساز هندی
معروف است که علمی که بر پهنهء کاغذ که تازیان قرطاسش گویند، حک و تحریر نشود، ضایع گردد. و من میافزایم که کلماتی که بر کاغذ نامناسب هم تحریر گردد، سرنوشتی جز زوال و اضمحلال ندارد. حضرت میرعلی هروی در ابیاتی مشهور که از وی به یادگار مانده، خطاطشدن را بدون «اسباب کتابت به کمال» امری محال خوانده است. از مشکلات عمده در هنر خوشنویسی، کاغذ یا همان بستر و سطحی است که قرار است پذیرای اثر خوشنویسی باشد. آثار بجامانده از قدما، درصدی از محسّنات خود را وامدار انتخاب جنس مناسب کاغذ و دستساز بودن آن است. امروز نیز کاغذهای دستساز تولید و برای نگارش اثر خوشنویسی آماده میشود. اثری که مشاهده میکنید، بر روی کاغذ دستساز هندی که استاد حسین نجفی عملیّات آهارمهرهکردن را روی آن انجام داده است، با مرکّب سنّتی نگاشته شده است. این کاغذها با ابعاد ۱۰۰ در ۷۰ سانتیمتر با قیمت ۱۵ هزار تومان خریداری شده است. گفتنی است با عنایت به اینکه در آستانهء سفر به کشور هند در ۱۳ ماه ژوئن (۲۳ خرداد) هستم، دوستانی چند مایل بودند که از این کشور کاغذ دستساز به ایران بیاورم.
مقایسه کنید!
دو اجرای مختلف از کلمهء شفا و سقا را مشاهده میکنید که به خامهء این حقیر و به سفارش یکی از دوستان صورت تحریر پذیرفته است. اجرای سمت راست، مرسوم و به چشم آشناتر است. ولی اجرای سمت چپ با آنکه با قواعد ادبی موافقتر به نظر میرسد، معالوصف مرجوح و مردود است.
مصاحبهء شیخ در شبکهء دو سیما
مصاحبهء تصویری من در موزهء امام علی(ع) تهران
در ۱۲ آذر ۸۸
با خبرنگار شبکهء دو تلویزیون
در پاسخ به سوءال او در خصوص
سیاهمشق و جایگاه آن در عرصهء خوشنویسی.
این مصاحبه از شبکهء دوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
>>> اینجا
Interview With Sheikh In Emam Ali Musium
December 12 , 2010 . Tehran , Iran
By Channel Two Reporter
About Siah Mashgh and Its Important role in Persian Calligraphy
This interview has been bradcast By The IRIB
کتابت نستعلیق شیخ + تذهیب الناز ارجی
حکمتی از بهارستان جامی
خط: رضا شیخ محمدی (خرداد ۸۸)
تذهیب: الناز ارجی (پاییز ۸۸)
اندازهء اصلی: ۱۷ در ۲۴ سانتیمتر
در مجلس کسری سه کس از حکما جمع آمدند: فیلسوف روم و حکیم هند و بوزرجمهر. سخن بدینجا رسید که: سختترین چیزها چیست؟ رومی گفت: پیری و سستی؛ با ناداری و تنگدستی. هندی گفت: تن بیمار با اندوه بسیار. بوزرجمهر گفت: نزدیکی اجل با دوری از حسن عمل. همه به قول بوزرجمهر رضا دادند و از قول خویش بازآمدند.
خط شیخ و نگارگری نسرین حقیقت

قطعه / سیاهمشق: رضا شیخ محمّدی / مهر ۸۸
گل و مرغ: نسرین حقیقت (قزوین) / دی ۸۸
پوستر طرّاحیشده در شاهرود بر اساس یکی از سیاهمشقهای حقیر
|
قطعهء مرصّع رضا شیخ محمّدی
راست: قطعه/سیاهمشق بنده
شعر : در شب عیدم پریرخ بیحجاب آمد برون /
ماه میجستند مردم، آفتاب آمد برون (مصراع اول منسوب به ناصرالدّینشاه قاجار و تکمیل توسط یکی از بانوان شاعرهء دورهء قاجار)
تاریخ تحریر : شهریور ۸۸ / شب عید سعید فطر / تذهیب و ترصیع : محسن مرادی (رشت) / موادّ بکاررفته در تذهیب: سنگهای قیمتی لاجورد و شنجرف. طلای ۲۴ عیار سفید و زرد ابروباد : دستساز (بابک حجازی / انجمن خوشنویسان کرج) / پاسپارتو : چوبپنبهای / نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۱۲۰ ه.ت) / اندازهء اصلی : ۲۷x۱۸سانتیمتر
سرنوشت قطعه: مبادله با سیّد محمّد حسینی خطباز در بهمن ۹۰ با سطور منسوب به میرزا کاظم / لینک مرتبط > اینجا / استفاده از این قصارمشق توسط مهران کمیلی در یک پوستر > اینجا / اسکن اصلی > اینجا آپ در اسفند ۸۹ و اسفند ۹۰
قصارمشق «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند» از شیخ
وحید عباسی عزیز. لینک زیر اسکن اصلی از قصارمشق «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند / تکیه آن به که بر این بحر معلّق نکنیم» به خط بنده و تحریرشده در آبان 88 است.
حافظ در این شعر از عناصر طبیعی مثل آسمان و دریا و کشتی یاد کرده و چون آسمان را به «بحر معلّق» تشبیه کرده، من هم در آسمان ترکیبم، این دو کلمه را به صورت معلّق نوشتم. سرکشهای متعدد کاف هم تداعیکنندهء بادبان کشتی است. «کشتی» ارباب هنر هم که فلک کجمدار شکسته است، در قسمت تحتانی ترکیب به گِل نشسته است.
با توجه به این عناصر، مایلم قبول زحمت کرده و این اثر را با هنر ناب و تبحّر خوبت به یک اثر نفیس و ماندگار تبدیل کنی و فایل نهایی را بدون کمکردن حجم و کاستن از کیفیت برای حقیر ارسال نمایی. پیشاپیش ممنون و امیدوارم بتوانم زحماتت را جبران کنم.
سی بهمن نود / رضا شیخ محمدی
http://takand.persiangig.com/8808/sheikh_qesarmashq_keshti_r164_be-gerafist.jpg
خط شیخ و تذهیب نسرین حقیقت

نکتهی سربسته چه دانی خموش؟
خط: رضا شیخ محمدی / شهریور ۸۸
تذهیب و گل و مرغ: نسرین حقیقت
اندازهء اصلی: ۱۳ در ۲۰.۵ سانتیمتر
شش اثر خوشنویسی از شیخ
دوست دارم به وب «شیخ دات آی آر» آنگونه که درخور است، برسم، ولی برگزاری نمایشگاههای زنجیرهای خوشنویسی که برخی دوستان از سر طنز به سفرهای استانی رئیس جمهور تشبیهش میکنند، فراغتی برایم باقی نگذاشته است تا حتّی گزارش آن نمایشگاهها را در این تارنما منعکس کنم. در هوای جلب رضایت یاران و معاونان از حواشی پایتخت شروع کردم و میخواستم زودتر خودم را به مرکز برسانم و نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم را در تهران برگزار کنم و ترسم ابتلا به یکی از این سه بلا بود: انعکاسی از رضامندیشان به سمتم حواله نشود. از شوقی که گامهایم را در این مسیر تند میکرد، تلقّی شتابزدگی کنند. از ابزار دسترسی به معاونت این وب برای آپدیت زود به زود این تارنما در ایامی که فشار کارهای نمایشگاه مجال به روز کردن بهنگام را از من گرفته بود، بهره نبرند.اینک که مبتلا به بلایایی چند هستم (سرماخوردگی فصلی و ضعف جسمانی و مشکلات مالی ناشی از برگزاری نمایشگاهها) نقدا در این پست شش قطعه از آثار خوشنویسیم را که مزیّن به تذهیب خانمها الناز ارجی و زهرا بیات است، تقدیم دوستان میکنم.
مونتاژ این قطعات طبق معمول حاصل زحمات دوست اصفهانیم آزرم است که همواره سپاسگزار ایشانم.
وضعیّت و سرنوشت قطعات فوق:۱. در خرداد ۸۹ و قبل از سفر به هند به جناب غیاث علوی - دوست روحانی که در کار خرید قرآنهای خطّی هستند - فروختم.
۲. فروخته شد به ابومهنّد
۳. در خلال معامله و مبادله به حسینی خطباز داده شد.
۴. به ۱۱۰ هزار تومان به مهندس نبیزاده سفیر ایران در هند در اواخر تیر ۸۹ در آخرین روزهای اقامتم در هندوستان فروخته شد.
۵. موجود است. قیمت: ۱۱۰ ه.ت
۶. چراغی که به خانه رواست... موجود است. قیمت: ۱۰۰ ه.ت... اجرای دیگر این شعر: اینجا
چند سیاه مشق از شیخ

از نی کلک همه قند و شکر میبارم(حافظ)
خط: رضا شیخ محمّدی (خرداد ۸۸)
تذهیب: زینب اسلامی (همسر سابق حسینی خطباز)
قطعهبندی: روحالله فاضلی وادقانی
قیمت: ۱۳۰ هزار تومان

به نای غفلت خود نیش خنجری بزنیم (قیصر امینپور)
خط: رضا شیخ محمّدی / تذهیب: زهرا بیات (اراک)
قیمت: ۱۲۰ هزار تومان

تذهیب: زهرا بیات (اراک)
قیمت: ۱۳۰ هزار تومان
سیاهمشق رضا شیخمحمّدی تحریرشده در سالروز میلاد علی(ع)
سیاهمشق ابداعی شیخ نگاشتهشده در ۱۳ رجب ۱۴۳۰/ شعر: در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید - نازم به حسن مطلع و حسن ختام او / شاعر: محمد علی ریاضی یزدی/ مرکّب: قهوهای (از احمد ابوطالبیان قزوینی) / سمت راست: بعد از تذهیب توسط نگار و ویدا برزگر زیر نظر استاد رامین مرآتی / قیمت قطعه: ۴۴۰ هزار تومان / لینک مرتبط: اینجا
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا !
سیاهمشق شیخ + تذهیب الناز ارجی
قطعه نستعلیق به خط شیخ و تذهیب زرّیننقش فراهانی

بر روی کاغذ دستساز هندی
(آهارمهرهی ایران)
تحریر: فروردین ۸۷
تذهیب: زرّیننقش فراهانی
اردیبهشت ۸۸
ابعاد اصلی: ۱۹ در ۲۲ سانتیمتر
قیمت: فروخته شد
دو اجرا از چلیپای شیخ (من دوستدار روی خوشم)
شعر: حضرت حافظ / خوشنویسی: رضا شیخمحمّدی
(تحریر: اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی)
اجرای سمت راست: نگارگری (گل و مرغ): اسدالله فقیهی
(اجرا: ۱۳۸۸) / قیمت: دو میلیون توماناین قطعه در خلال یک معامله در زمستان ۹۲ به ثمن بخس به غیاث علوی در قم واگذار شد. عجبا که این چلیپا همان تابلوییست که به خاطرش یک بار به قزوین رفتم و با دعوا و پرخاش از رئیس وقت حوزهء هنری پس گرفتم (اینجا)
اجرای سمت چپ: نسخهء دیگری از این شعر است که ابتدا همراه با مجموعهای از خطوطم برای تذهیب به استاد سید حسین نجومی دادم و مدتی بعد پسش فرستادند و عذر آورند که وقت ندارند. در تابستان ۹۱ آن را برای تذهیب در اختیار فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی قرار دادم. / اسکن اصلی >> اینجا
اواخر آذر ۹۱ فرزانه جعفری حاصل کار را در سفری که از اصفهان به قم آمد، در دیداری که در پارکینگ منزلمان داشتیم، به همراه اثر دیگری از من که تذهیبش کرده بود، تحویلم داد. سریعا" از هر دو اسکن تهیه کردم. نرخ تذهیب را ابتدا برای هر دو کار یک میلیون تومان اعلام کرد که سرم سوت کشید ولی سعی کردم به رویم نیاورم و فقط کمرمق بگویم: جدّی؟ تا ایشان هم بگوید: چون شمایید، دوتاش به ۸۰۰ ه.ت و این آخر تخفیف است! ... فردایش قطعهء چلیپا را بعد از تماس تلفنی با خانم جعفری با دوچرخه مقابل منزل یکی از بستگانش در قم بردم که شب را آنجا مانده بود. تحویلش دادم و عنوان کردم برخی سفیدیهایش اذیتم میکند. مقدور هست باز رویش کار کنی و بیاضها را خنثی و خاموش کنی؟ گفت: چرا که نه؟ و قطعه را تحویل گرفت. بعد از چند ماه، به دنبال چند تماس، با مشکلات بسیار ۴۰۰ ه.ت بابت تذهیب دوم که عذری برای مرجوعکردنش نداشتم، فراهم و به حساب فرزانه واریز کردم. اما تا امروز که خرداد ۹۲ است، سراغی از چلیپا نگرفتهام که گرفتن همان و مطالبهء حقالزحمه همان... لینک فیسبوکی: اینجا


سطر شیخ + تذهیب استاد رامین مرآتی

خط: رضا شیخمحمّدی
تحریر در مرداد ۸۵
تذهیب: استاد رامین مرآتی با رنگ شنگرف
دستمزد تذهیب: ۸۰ ه.ت
وضعیّت قطعهی فوق قبل از تذهیب و قبل از رنگکردن توسّط من با رنگ «جوهر»
خط رضا شیخ محمدی + تذهیب استاد رامین مرآتی

قطعهی نستعلیق با قلم جادو
از کتاب بهارستان جامی
خط: رضا شیخمحمّدی / بهمن ۸۶
تذهیب: استاد رامین مرآتی / زمستان ۸۷
دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت
ابعاد اصلی:
۱۱.۵ در ۲۲.۵ سانتیمتر
قیمت: فروخته شد به سید علی طباطبایی (همسایهء روبرومان در قم)
من و تو بی من و تو!
خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
داد ِ باغ و دم ِ مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
اختران فلک آیند به نظّارهی ما
مه ِ خود را بنماییم بدیشان من و تو
من و تو - بی من و تو - جمع شویم از سر ِ ذوق
خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو
این عجبتر که من و تو به یکی کنج اینجا
هم درین دم به عراقیم و خراسان من و تو
به یکی نقش برین خاک و بر آن نقش دگر
در بهشت ابدی و شکرستان من و تو
گزیدهی غزلیّات شمس
امروز که در دست توام.... هوم؟
به پسند تو بسنده میکنم!
هی مدام
با خودم کنار میآیم از خودم تعهّد میگیرم که اینجا را که محیط فاخر خوشنویسی است و محلّ آمد و شد دوستان فرهیخته از سراسر کشور و گاه از بیرون مرزهاست، محلّ طرح مطالب عشقولانه و احساسات شخصی که زمانش هم از ما گذشته و باید از موی سفیدمان شرم کنیم نکنم و به توصیهی استاد موحّد عمل کنم نمایم و بپردازم به رفع اشکالات مضمن مزمن خطّم (گریه) و از حاشیهرویها و امور اضافی بپرهیزم و بپردازم به بچسبم به اصل کار. ولی نمیشود. مگر میشود؟دلم هوایی است و چشمانم همنوا با بمخوانی باران موسمی که این روزها در قم باریدن گرفت، هوای گریه دارد. دوست خوشنویسم محمّدحسین رازقی دیروز در جلسهی مدرّسین انجمن خوشنویسان قم ازم پرسید که آخه برای چی؟ فراق؟ از درد فراق و از فشار ناکارآمدی مهارتهای متعدّدم برای اینکه یا تو قرار بگیری و بمانی پیشم و یا من در فراقت بیقراری نکنم.
باور نمیکنی که دست و دلم به نگارش پستی در این وب جز پس از آنکه به تو تقدیمش کنم یا ذکری از تو در میان آن به میان آورم، نمیرود. (گریه) نمیدانم چه شد که شدی محک و ملاک و خطکش و میزانسنج من. اگر بپسندیم، پسندیدنیم و گرنه ناپسندم. حال اینک میپسندی این اثر را؟ (گریه) میدانم که باز اصرار داری که شیخ! از پارکینگ ۵۵ متریات بزن بیرون. چرا آخه بزنم بیرون؟ مگه من کارم بیرون منزل خونه است؟ (گریه) به خدای لاشریک له به جان عزیزت که از جان دوستتر دارم، قطعاتی از سری آنچه در این پست تقدیمت میکنم، در همین پارکینگ و محیطهای اینچنینی اینجوری تحریر شده است. چرا خون به دلم میکنی؟
تذهیب این اثر در ازای رقم بالایی با طلا انجام شده است. قلمگیریهای استادانهی رامین مرآتی را میبینی که خیلی از خوشنویسان سابقهدارتر از من دوست دارند اثرشان مزیّن به چنین تذهیبی باشد و به هر دلیل نیست؟ (گریه)چرا اینقدر اصرار داری نت را رها کنم؟ (گریهی شدید) مگر این گالری مجازی که از همه جای دنیا بهش دسترسی هست و توانسته ام کاری کنم که اینجا هر روز قریب صد نفر کلّی بازدیدکننده داشته باشم، کمتر از گذاشتن نمایشگاه انفرادی در یکی از گالریهای تهران صبا است؟. چرا تصوّر میکنی که بار را کج بستهام و هی توصیهام میکنی به پرهیز از اتلاف وقت؟ چرا این حرف را به دهها هنرمندی که یک دهم من هم تولیدات هنری پروداکت ندارند نمیزنی؟یادآوری: قطعهء خوشنویسی ارائهشده در این پست را در خلال یک معامله به کیوان شجاعیمنش دادم و ایشان هم آنگونه که بعدآ عنوان کرد، آن را به خانوادهای در تهران که زندهیاد «صادق هدایت» با آنها مرتبط بوده هدیه میکند و این اثر در اتاق پذیرایی منزل آنها نصب میشود، منزلی که ظاهرا دارای ۵ هزار کتاب نفیس است. گفتنی است: خانوادهء مزبور که در خلال برخی معاملات خوشنویسی به جناب شجاعیمنش مساعدتهایی کرده و بهرههایی رسانده بودند، گهگاه در خلال تماسهایی که با شجاعیمنش میگیرند، میپرسند که حال شیخ چطور است؟
لینک مرتبط از راست به چپ:


به این دو اثر نگاه کنید!
چپ: سیاه مشق نستعلیق
به قلم رضا شیخمحمّدی و تذهیب الناز ارجی.
در حالی که هیچیک از دو کاتب در هنگام تولید این آثار، به محصول دست کاتب دیگر التفاتی نداشته، این دو قطعه به شکلی تصادفی شبیه هم از کار درآمده است. آیا در خوشنویسی هم میتوان قائل به نوعی «توارد» (پدیده ی رایج در هنگام سرودن شعر) شد؟ / قیمت اثر سمت چپ: ۲۰۰ هزار تومان
سیاهمشق بلغ العلای شیخ + تذهیب زهرا بیات
به تصوّر و قضاوت برخی و بسیاری از صاحبنظران رشتهی خوشنویسی، سیاهمشقهایی از این دست که نگارندهی این سطور و مدیر وبلاگ حاضر به تولید آنها در سنوات اخیر مبادرت میورزد، اتّفاقی خجسته و بایسته در خطّهی بسته و سنّتمحور نستعلیق است. در این قالب، با آنکه متریال مورد استفادهی هنرآفرین، اجزا و عناصر آشنا و ماءلوف نستلعیق است، در مقام پیونددهی و ایجاد هماغوشی میان اجزا، از هنجارهای آشنا تخطّی شده و گونهی تازهای از گلاویزی و تنیدگی اختیار گردیده است.
صاحب این آثار مدّتهاست در معرض این توصیهی اکید است که این تجارب نو و بدیع را در بوتهی آزمایش نمایشگاه انفرادی (و نه عرضه در عرصهی وبلاگ که معلوم نیست تلاش در آن به تعبیر دوست خوشنویسم استاد سیّد رضا بنیرضی به کدام باتلاق گاوخونی میریزد) به محک قضاوت اهالی هنر و کارشناسان خبره از دو حوزهی خط و گرافیک قرار دهد و با این کار ضمن معرّفی خود و روش کار و بار خویش، در پایان به جمعبندی قضاوتها و ارزیابیها بنشیند و ادامهی پویش این طریق را بر اساس معدّلها معادلهبندی کند.
نگارنده تاکنون به دلایل و عواملی چند از چنین کاری طفره رفته است: نخست تعدّد راستهها و رشتههای هنری که در آنها ذوقآزمایی میکند و تمرکز بر یک هنر خاص تا حصول قطعی نتیجه و فتح قلّهای که در رزومهی هنری او نقطهی درخشانی محسوب شود، نیازمند حذف یا تقلیل وقتگزاری در دیگر رشتههاست و او گویی دوریگزینی از هیچیک از این تعلّقات را برنمیتابد.
شیخ در ماههای اخیر و همزمان با فصل تازهی رشد و شکوفایی وب حاضر که در سایهسار یک دلسپاری انرژیزا رخ داد، درگیر تماسهای انگیزهشکن از سوی ناشناسانی است که از در دلسوزی و گاه با طعنه و تحقیر و حتی فحش و ناسزا در صدد خلع انگیزهی او در مسیر وبلاگنویسی هستند.ناشناسی در مسنجر به «جمعکردن این بساط» امر میکند و قلدرمآبانه میافزاید که جربزه و جنم آن را دارد که داغ وبلاگهای متعدّد حضرت شیخ را به دلش بگذارد. طبق معمول این لحن بدواً غیرموءدّبانه، در ادامه راهنمایانه و اصلاحجویانه شد و عنوان گردید که: شیخنا! اگر به راههای غیرطبیعی برای بزرگشدن متوسّل شوی، نتایج غیرطبیعی میگیری. از جمله کار و تلاشت به ظاهر جدّی است، ولی ثمرش جز متلکبار کردن خلقالله نیست که گفتم از قضا چنین هم شده و آنقدرها مرا در مجامع هنری جدّی نمیگیرند و بیشتر و پیشتر جنگولکبازیهایم تداعی میشود تا تلاشهای جدّیام. فرد ناشناس تاءکید اکید کرد که به جای انبوهسازی هنری در پی رزومه باش و از پست و آپلود فایلهای گونهگون و صرف وقت در نت و چت درگذر! پرسید:
تا حالا چند نمایشگاه مستقل خط زدهای؟ گفتم: هیچ! فوق ممتاز - آیا - داری؟ خیر. استاد شیرازی تا حالا برایت کامنت گذشته؟ لا! پس بدان بارت کج است و به منزل نمیرسد. افزود که حضرت دکتر حسابی مستقیماّ به ایشان گفته که اگر در جوی آب پرورش پیدا کنی و بدان بسنده نمایی، نهایتاً قورباغه میشوی. ماندن در قم و بسندهکردن به فضای پنجاه متری پارکینگت که کارگاهش کردهای و آزادنویسی خط و آزادخوانی آواز و دلخوششدن به آپلود آنها در وب - که در خیال تو گونهی انتشار و سپردن به دست تاریخ تلقّی میشود -دلخوشکنکی کاذب و دلیلسازی برای پرهیزت از دل به دریا زدن و کشتیگرفتن با تمساحهای قورباغهخور پایتخت است.
البتّه در چت با این دوست غریب، گهگاه سکوتشکنی میکردم یا تو بگو تلاشهای مذبوحانه مینمودم. یکجا ابراز کردم: اینهمه که گفتی درست! ولی بیا حضور موجودی به نام «رضا شیخمحمّدی» را در عرصهی هنر فرخنده تلقّی کن که به قول استاد موحّد: «جانور اعظم»ی که به جای تخصّص محض در یک فن و حرفه، نیمچهدستی در خوشنویسی و وبلاگنویسی و صفحهآرایی وب و عکّاسی و دیگر ملزومات برای ادارهی یک روزنامهی دیواری در وب را دارد، به نوبهی خود مفید است. چرا که محصول این اتّفاق آچرفرانسهوار، یک کار ژورنالیستی و نهایتاً خوراکدهی به علاقمندان و پیگیران فن شریف خوشنویسی است. اینهمه سماجت در مقایسهی منتهی به ترجیح ِ یک تکپیشهی متخصّص با (بر) شیخ چندپیشه - و البتّه کارراهرانداز - برای چیست؟
سیاهمشق شیخ و تذهیب زهرا بیات
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
پیوند سیاهمشقنویسی ابداعی رضا شیخمحمّدی با تذهیب زهرا بیات متولّد اراک، ۲۵ ساله و لیسانس زبان یک محصول بصری خوشنویسی را به ارمغان آورده است که امید میرود مورد پسند بازدیدکنندگان وبلاگ قرار گیرد. قیمت اثر: ۱۵۰ هزار تومان
خط من و تذهیب فاطمه شریعتی

تذهیب: فاطمه شریعتی
مضمون: غزل کامل حافظ شیرازی
با مطلع: بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
تحریر در مرداد ۸۶
چهارسطری دفتری به خط شیخ و تذهیب مرآتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهارسطری دفتریشعر: حکیم عمرخیّام نیشابوری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خط: رضا شیخمحمّدی
تذهیب: استاد رامین مرآتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این قطعه در خلال سفرم در تیر ۸۹ به هندوستان به سفارت ایران در دهلی فروخته شد
سیاهمشق چهار قل 4ghol 4qol chaharghol رضا شیخ محمّدی + تذهیب استاد رامین مرآتی
در شمار افتخاراتی که در طول فعّالیّت هنری نصیب من شد، دورهی همکاری با استاد رامین مرآتی (تذهیبکار موفّق ایرانی مقیم کرج) است.
اثر حاضر که نگارش چهارقل شریف به خطّ نستعلیق و در قالب سیاهمشق ابداعی و ابتکاری حقیر است، مزیّن به تذهیب خوب با طرّاحی و قلمگیری خوب جناب مرآتی است و امضای ایشان هم در پا و پایین اثر دیده میشود.
لینک قطعه در سایز بزرگتر
لینک چهار قلهای دیگری از من >>> اینجا
سیاهمشق ابداعی من

تذهیب: دخترخانمی از شهر اراک؟ / یا: زینب اسلامی همسر حسینی خطباز
متن: گزارش بداههنویسی از برخی وقایع سیاسی قزوین در اسفند ۸۶
قیمت: ۱۵۰ هزار تومان
قطعات خوشنویسی من بر روی اشعار فردوسی طوسی abolqasem abolghasem ferdosi toosi
قطعهخطّ شرکتیافته در جشنوارهی فردوسی و نگاشتهشده به سال ۱۳۶۹ هجری شمسی با تذهیب دوست قزوینیام: محمدحسن دانشگرنژاداصل قطعه را در سنوات اخیر به دوست خطباز قزوینیام امیر عاملی فروختم. گفتنی است: حکیم ابوالقاسم فردوسی - بزرگترین شاعر رزمی و حماسی و بنیانگزار کاخ سخن در فارسی - در سال ۳۲۹ قمری در یکی از روستاهای طوس متولّد شد، ۸۲ سال در جهان زیست و پس از مرگ، در باغ مسکونیاش در طوس دفن شد.
قطعهخط مقابل حاوی این ابیات از فردوسی است:
کنون ای خردمند! وصف خرد / بدین جایگاه گفتن اندر خورد
خرد رهنمای و خرد دلگشای / خرد دست گیرد به هر دو سرای
خرد چشم جان است چون بنگری / تو بیچشم شادان جهان نسپری
از اویی به هر دو سرای ارجمند / گسستهخرد پای دارد به بند
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود؟ / از این پس بگو کافرینش که بود؟
به گفتار دانندگان راه پوی / به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
کسی کو خرد را ندارد ز پیش / دل گردد از کردهی خویش، ریش
همیشه خرد را تو دستور دار / بدو جانت از ناسزا دور دار
ز هر دانشی چون سخن بشنوی / از آموختن یک زمان نغنوی
آثار تازهتری از من بر اساس اشعار فردوسی طوسی تصویر یک:سیاهمشق بر اساس شعر:
به نام خداوند جان و خرد
قیمت: ۱۰۰ هزار تومان
تصویر دو:سیاهمشق ابداعی حقیر بر اساس شعر:
سخن هیچ بهتر ز توحید نیست
تحریر: اسفند ۸۶
تذهیب: استاد رامین مرآتی (تابستان ۸۷)
قیمت: فروخته شد به سفارت ایران در هند تصویر سه:کتابتنویسی بر اساس شعر غرّای فردوسی: به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر نگذرد / کتابت: شیخ / تذهیب: کارگاه استاد رامین مرآتی / تیر 88
قیمت: ۲۲۰ هزار تومان (فروش رفت)
تاریخ پست قبل از آپدیت: ۱۵ اسفند ۸۴ ساعت ۱۵:۳۶آپدیت سوم در ۳۰ تیر ۸۸
خط من و تذهیب رامین مرآتی
الله نور السّموات و الاءرض
مثل نوره کمشکوة فیها مصباح
خط : رضا شیخ محمّدی
مرداد ۸۶
تذهیب : رامین مرآتی
اندازهی اصلی : 44x۳۱cm
با تشکّر از دوستم آ.آزرم
که زحمت مونتاژ این اثر را که در ۴ قطعه اسکن کرده بودم، به عهده گرفتند.
این اثر به ۵۰۰ هزار تومان به استانداری قزوین فروخته شد
سورهی حمد در قالب سیاهمشق نستعلیق به قلم من

سیاهمشق نستعلیق
خط :
رضا شیخ محمّدی
خرداد ۸۶
تذهیب : دخترخانمی از شهر اراک (شاید خانم ملیحه کاظمی)
شهریور ۸۷
خط من و تذهیب الناز ارجی
سورهٔ اخلاص، اثر خوشنویسی نستعلیق: رضا شیخ محمّدی، تذهیب: الناز ارجی
اندازهٔ اصلی: 21.5x۱۴ سانتیمتر
قیمت قطعهٔ پایین سمت چپ (شکل درخت): ۲۲۰ هزار تومان واگذار شد.
اصلاح لینکها: ۱۴۰۰/۱۱
در باب کتیبهنگاری با اجزا و عناصر نستعلیق
حضرت یوسف غیاثی!
تصوّری که من از کتیبهنگاری دارم این است که یک سورهی قرآن را در مستطیلی با عرض کم و طول دراز از راه بافتن کلمات و حروف در هم و بعضاّ ردکردن الف از سوراخ ف جاسازی کنند. من به رغم تصوّر جناب احمد عبدالرّضایی، کتیبه را هشتالهفت و قرمقاطی و شلّهقلمکار حتّی در ظاهر آن ندیدهام و این اتهام به این چاکر چرک وارد نیست. لذا ایشان چوب سگزنیشان را بهتر است روی بچّهمچّهها بلند کنند نه آدمی که با کمی اغماض به اندازهی خودشان سابقه در خط و خطبازی دارد. من از بچّهگی مقابل کتیبههای لاجوردی و هفت رنگ مساجد روستاهای اطراف قزوین که پدر آخوندم تعمیرات آن را به کمک اهالی، آستین بالا کرده بود، میایستادم و میتوانستم آیات را بخوانم. دیگران - حتّی پدرم - گاه از عهدهی ردگیری کلمات خطّ ثلث با چشم برنمیآمدند و من از عهدهی این کار برمیآمدم. حتّی غلطهای اعرابی و ادبی برخی کتیبههای نصبشده را میدیدم و به پدرم گوشزد میکردم. در یک مورد در اوایل انقلاب که حدوداّ سیزده، پانزده ساله بودم و یکی از کتیبههای مسجد روستای «نیکویه» را میخواستند نصب کنند، پدرم به من ماءموریّت داد که با بنّای مربوطه بروم بالای داربست تا کاشیهای کتیبه را اشتباه نصب نکنند.
در کل تصوّر من این است که در ثلث این قابلیّت هست که با یک سوره یا حتّی آیه، یک فضای مستطیلی را طوری فرش کنند که نه هیچ نقطهای سفید و کچل بماند و نه یک کلمه و حرف، لای دیگر کلمات و حروف گم و گور شود.
اینکه من به شما گفتم که با شیوهی ابداعیم در سیاهمشق میخواهم کتیبهنگاری کنم، چون با این کیفیّت از چیدمان پازلی حروف و کلمات، میتوان همان کار فرشکردن را انجام داد. در حالی که در سیاهمشقهای چندلایه و اصولاً در سیاهمشقهای مرسوم نستعلیق که در آن مکررنویسی هست، گاه یک واژه و حرف زیر دیگر لایهها دفن میشود. اما با راه و رسمی که من صنعت کردهام، میشود بدون ماسکهکردن اجزا و عناصر، فضاسازی کرد. نه آقاجان! بروید بگویید شیخک گفت:
«ما که حرفهای کتیبه نمینویسیم، در درک نظم ظاهر و باطن آن، کمتر از مجریان متبحّر در اجرای کتیبه نیستیم.»
لینک مرتبط (تصویر در سایت اسنیپس که فعلا غیرفعال است) >> اینجا
تذکّر:
در ۲۰ مرداد ۸۷ و بعد از تلفن دوست خوشنویس و خطبازم علی نجفی و به توصیهء ایشان مختصر تعدیلی در این نوشته به عمل آوردم که موارد تغییر با رنگ زرد مشخّص شده است.
سیاهمشق خودم روی کاغذ دستساز
سورهی مبارکهی حمد و کوثر که به خطّ نستعلیق
و در قالب سیاهمشق ابداعی خودم
با مرکّب قهوهای و آلبالویی بر روی کاعذ دستساز نوشتهام. این کاغذها از هند وارد و در اسلامشهر تهران آهارمهره میشود
و در ابعاد 50x۷۰ آن به قیمت ۱۵ هزار تومان به فروش میرسد.
دوست خطبازم سیّد محمّد حسینی در ماههای اخیر برای این قطعات مشتری پیدا کرده و شوق و ذوق مرا برای تولید آنها مضاعف کرده است. آنگونه که ابراز میکرد برخی از آثار مرا که از این دست تحریر شده است، از طریق واسطه در امارات و ترکیّه و حتّی لندن به فروش رسانده است. امیدوارم بدون افتادن به دام و دامن فلّهنویسی، آثاری خلق کنم که ضمن برخورداری از عیارها فنّی و متخصّصپسند، در بازارهای فروش هم موفّق باشد.
سطر نستعلیق به قلم و رقم رضا شیخمحمّدی
چند اثر نستعلیق از رضا شیخ محمّدی / تذهیب: الناز ارجی
خط رضا شیخ محمدی / نگارگری استاد سید حسین نجومی / لوکیشن فیلم حسن هدایت
خط بنده با مونتاژ / قطعه بندی / گره چینی و تذهیب
استاد سید حسین نجومی / دستمزد: ۱۰۰ ه.ت
نسخهء اصل این اثر در تلهفیلم «مرگ یک شاعر»
به کارگردانی حسن هدایت که به زندگی میرزادهء عشقی - شاعر و روزنامهنگار عصر مشروطه - اختصاص دارد
و توسط سیمافیلم تولید و آمادهء پخش شده،
در لوکیشن فیلم به عنوان تابلویی بر دیوار خانهء میرزاده مورد استفاده قرار گرفته است.
این اثر را در یک معامله به امیر عاملی قزوینی فروخته بودم.
آدرس اسکن در آرشیو شیخ: آر ۸۹ و ۱۰۰ و ۱۱۲ و ۱۳۳ و ۲۳۸
سوره حمد با خط من و تذهیب رامین مرآتی
سالی پربار و پرکار
سال جاری که روزهای پایانی آن را میگذرانیم، برای حقیر سالی پرکار و پربار در زمینهی خوشنویسی محسوب میشود. وبلاگ حاضر در این سال فعّالیّت گستردهای در خصوص عرضه و ارائهی آثار اوریژینال خوشنویسی از قدما و معاصرین داشت و مدیر وبلاگ با افزایش تعداد بازدیدکنندگان به میزان قابل توجّه و کامنتهای مهرورزانه و احیاناً تماسهای تلفنی از سوی مشتاقان خط و خوشنویسی پاداش گرفت.
در سال ۸۶ به اندازهی تمام سهدههای که در خطّهی خط کار میکنم، خطوط خودم را به دست تذهیبکاران سپردم و از طریق فروش آنها سرمایهی لازم برای تذهیب دیگر آثارم را فراهم کردم. تذهیبکاران متعدّدی چون استاد سید حسین نجومی، استاد رامین مرآتی، علیرضا صادقی، محمدحسین سیدکریمی، حسین نظیفی، ناصر طاووسی، خانم البرزی و فاطمه شریعتی برایم کار تذهیب انجام دادند و به آثار من جلوهی خاصّ بخشیدند. در این میان نقش و جایگاه «رامین مرآتی» برجستهتر است. این استاد خوشدست و پنجه به تازگی ۲۲ قطعه از آثار مرا با تذهیب ریزنقش و با طرحهای زیبا و خوشفرم و قلمگیریهای استادانه به همراه دستیارانش در کارگاه خود در کرج به زیور تذهیب آراست که در آستانهی سال جدید نمونهای از این آثار را تقدیم بازدیدکنندگان عزیزم میکنم؛ بیتی از حضرت سعدی که در مرداد ۸۳ با مرکّب رضایی زنجان بر روی کاغذ گلاسهء سفید تحریر کردم و پس از آن در سنوات اخیر با «رنگ جوهر» رنگ کردم و سپس در اختیار تذهیبکار نهادم. نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۵۰ ه.ت / سرنوشت قطعه: مبادله با ناصر طاووسی.
قطعهء فوق در سه سایز دیگر: ۱ و ۲ و ۳
لینک فیسبوکی
استفادهی خاموش روزنامهی کیهان از وبلاگ حاضر
ماجرای استفادهی سودجویانه و بیذکر نام منبع و ماءخذ از اسکنهای اوریژینالی که در وبلاگ حاضر قرار میدهم، همچنان ادامه دارد. اگر این روند ادامه یابد، شاید مجبور شوم در شیوهی ارائهی آثار (آپلود با دی.پی.آی و رزولاسیون بالا) تجدید نظر کنم و آثار مزبور را از طریق ایمیل و تنها برای اعضای وبلاگ ارسال کنم.
آخرین مورد از این اقتباسهای بیسروصدا و بیرعایت حقّ کپیرایت، استفادهی روزنامهی کثیرالاءنتشار کیهان از یکی از اسکنهایی است که در مورّخهی پنجشنبه ۲۵ بهمن ماه سال جاری در وبلاگ حاضر در این پست قرار داده بودم. تصویر، مربوط به خطّی به قلم و رقم من و نگارشیافته بر اساس سورهی مبارکهی حمد و اخلاص بود که به شیوهی سیاهمشق ابتکاری انجام داده یودم و تذهیب آن را دوست خوشذوق و جوانم «حسین نظیفی» انجام داده بود.
کیهان در صفحهی ۱۱ در خبر مربوط به برگزاری «جشنوارهی هنرهای تجسّمی کشور» که ۲۹ بهمن ماه در مشهد برگزار میشود، از این اسکن استفاده کرد. با تشکّر از دوست تذهیبکارم «سید محمّدحسین سیدکریمی» که مرا در جریان این امر قرار داد و روزنامه را در اختیار بنده گذاشت.