فصلنامهء فرهنگی / آموزشی «کلک دیرین» که به همّت انجمن خوشنویسان شیراز و با سابقهء هفت سال انتشار به چاپ می‌رسد و در سراسر کشور توزیع می‌گردد، در شمارهء تابستانی خود مبادرت به مصاحبه با بنده نمود که حاصل این گفتگو را به همراه تصاویر صفحاتی که به بنده اختصاص دادند، در این پست مشاهده می‌کنید:
                                                                    ***
در دنیای بیکران اینترنت٬ خلاء سایت‌هایی که به انتشار نسخه‌های منحصر به فرد از قطعات خوشنویسی قدیم و جدید آن هم با کیفیّت بالا اقدام کنند، به چشم می‌خورد. آثار ناب و نایابی که به خامه‌ی پرمایه‌ی هنرمندان صاحب‌ذوق در عرصه‌ی خوشنویسی صورت تحریر و ترقیم به خود گرفته است، معمولاً در گنجینه‌ی موزه‌های داخلی و خارجی و احیانآ هزارتوی منزل کلکسیونرها نگهداری می‌شود. در این حال طالبان و مشتاقان این فنّ شریف ناچارند به فتوکپی‌های «چند دست چرخیده» و رنگ و رورفته بسنده یا به نُسخ چاپی با قیمت‌های بالا رجوع کنند.
وبلاگ خوشنویسی رضا شیخ‌محمّدی در شمار معدود بلاگ‌هایی است که حدود ۵ سال است به انتشار اسکن‌هایی با دقّت بالا و سایز بزرگ از خطوط نایاب قدیمی و جدید مبادرت می‌ورزد. کافیست در یکی از موتورهای جستجوی اینترنت (مثل یاهو و گوگل) به سرچ یکی از واژه‌های کلیدی مربوط به خوشنویسی (نظیر نستعلیق، تذهیب، خطّ قدیمی،....) اقدام کنید. خواهید دید که یکی از نخستین گزینه‌های حاصله، وبلاگ خوشنویسی www.sheikh.ir است.
بهتر آن است که در قالب مصاحبه‌ای که مجلّه‌ی کلک در این شماره با رضا شیخ محمّدی انجام داده، در جریان کم و کیف فعّالیّت این هنرمند عرصه‌ی مجموعه‌داری خوشنویسی قرار گیریم.

از خودتان بگویید و اینکه چند سال است مجموعه‌داری می‌کنید و از چه زمانی به فکر این کار افتادید؟
رضا شیخ‌محمّدی هستم، تنها فرزند ذکور آیت‌الله محمّدی تاکندی. پدرم و نیز پدربزرگم مرحوم ملاّ علی‌اصغر محمّدی تاکندی در کنار فعّالیّت‌های درسی و مطالعات دینی، به مقوله‌ی بایگانی اسناد و مدارک قدیمی اهتمام می‌ورزیدند. بعد از فوت مرحوم ملاّ علی‌اصغر مجموعه‌ی ایشان حاوی عقدنامه‌ها و مبایعه‌نامه‌های گوناگون و همچنین اعلامیّه‌های چاپ سنگی و نیز جراید و خبرنامه‌های قدیمی، به پدرم رسید و ابوی نیز با توجّه به علاقه‌ای که در من به جمع‌آوری این اسناد مشاهده کرد، آن‌ها را یکجا در اختیار من گذاشت. این اسناد آنقدرها ذیقیمت نیست ولی محافظت از آن‌ها برای من در حکم مشق ِ مجموعه‌داری بود. بعدها که به صورت جدّی وارد کار خوشنویسی شدم و کم‌کم به خرید آثار خطّی از خوشنویسان قدیم و جدید تمایل نشان دادم، از حس و حالی که از کودکی با من بود و پایه‌های شخصیّتم را ساخته بود، خیلی بهره بردم.

تعریف مجموعه‌داری چیست؟
از نگاه من مجموعه‌داری، یک تمایل عاشقانه است برای «از آنِ خود کردن» آثار منحصر به فرد قدیمی یا جدید. ولی بیشتر در مورد اشیاء سالخورده که گرد زمان بر روی آن‌ها نشسته معنا پیدا می‌کند.

آیا تصوّر شما این است که مجموعه‌دار، یک قطعه خطّ قدیمی را از آنِ خود می‌کند و حتی حق دارد آن را نابود کند یا در آن دست ببرد؟
از یک منظر که بنگریم شاید آری. مجموعه‌دار با تصاحب ِحقوقی یک اثر، در واقع آن را  به تملّک خود در می‌آورد. در این حال می‌تواند آن را به خلوت خود برده و به گونه‌های مختلف در آن دستکاری کند یا حتّی نابودش کند. ولی قواعد اخلاقی و وجدانی هم در اینجا دخیل است و مانع می‌شود که فرد حس کند تنها اوست که حقّ بهره‌برداری از این آثار نفیس که هویّت فرهنگی یک قوم را می‌سازند، دارد. اینجاست که دیگر به راحتی به خود اجازه نمی‌دهد که در آنها کمترین دخل و تصرّفی کند.

چه خاطره‌ای از دخل و تصرّف‌های احتمالی در اینگونه آثار دارید؟
خاطره‌ی تلخ که زیاد است. در خلال دست به دست شدن برخی آثار قدیمی از خوشنویسان صاحب‌نام این سامان، مشاهده می‌کردم گاه قطعات، دستخوش تغییراتی می‌شدند. برخی از دلاّلان و سودجویان برای اینکه به خیال خود به ارزش ریالی یک قطعه بیفزایند، به دستکاری آثار می‌پرداختند. سیاه‌مشقی از مرحوم میرزا غلامرضا اصفهانی (خوشنویس شهیر دوره‌ی قاجار)  که به تعبیر استاد حسینی موحّد در شمار مشق‌های شبانه‌ی میرزا بوده و حالت قلم‌انداز و اتودزنی داشته، به دست برخی دلّالان می‌افتد و آنها هوس می‌کنند که قطعه را صاف و صوف کرده، لچرکاری‌های ناشی از مشق سریع و احیانآ آزمایش قلم و مرکّب را -که مکرّراً در میان خوشنویسان قدیم مشاهده می‌شده - مرمّت و تیغکاری کنند. این کار نوعی خیانت در امانت و موجب گمراهی بینندگان محسوب می‌شود.
اِعمال سلیقه‌های ناشیانه و احیاناً سودجویانه زمانی لو می‌رود که نسخه‌ی قبل از دستکاری یک اثر در جایی چاپ شده باشد. بنده خودم از برخی قطعات میرزا غلامرضا دو نسخه‌ی چاپ‌شده در اختیار دارم. با مقایسه‌ی آنها - که شاید روزی به عنوان یک مطلب تحقیقی در وب منتشر کنم - می‌توان تشخیص داد که در خلال فاصله‌ی زمانی مزبور٬ قطعه دستکاری شده است. برای مثال سر جیم را تراشیده و به خیال خود به آن ظرافت بخشیده‌اند و ...

حتماً این کاری که به آن انتقاد دارید٬ داستانش با مرمّت آثار معیوب متفاوت است.
البتهّ. خطوطی که به مرور زمان، دستخوش ریختگی مرکّب شده‌اند و با آن وضعیّت دیگر قابل استفاده نیستند، می‌تواند و باید توسط یک مرمّت‌کار حرفه‌ای و با صرف وقت و قوّت بسیار٬ مجدداً به بهره‌برداری برسد. مرحوم مهدی بیانی مجموعه‌دار و محقّق خوشنویسی در کتابش به چاپ یکی از قطعات مرحوم میرحسین خوشنویسباشی که در اختیارش بوده، مبادرت می‌ورزد، ولی خودش صادقانه ابراز می‌کند که مرکّب این قطعه دچار ریختگی شده بود و من مرکبّ‌دوانی کردم. با ادب خاصّی به این امر اشاره و تصریح می‌کند که خودش درسی است برای سایرین.


ملاک اعتبار و قیمت‌گذاری بر روی قطعات خوشنویسی قدما چیست؟ به طور میانگین قیمت‌ خطوط خوشنویسانی مثل میرعماد، میرزا غلامرضا، کلهر و میرحسین چقدر تخمین زده می‌شود و پرخریدارترین قطعات متعلّق به کدام خوشنویس است؟
ملاک اعتبار قطعات خوشنویسی قدما٬ اصالت و سلامت آثار٬ عیار هنری آن‌ها و رقم‌داربودنشان است. (گاه برخی آثار دارای چند رقم از سوی کاتب آن است که تأکیدی بر تاءیید هنری آن از سوی خالق اثر است). در مورد پرخریدارترین قطعات باید گفت:
آثار مرحوم میرعماد قزوینی (خوشنویس صاحب‌نام عصر صفوی) دارای جایگاه رفیعی در این خصوص است. حتّی گاه به نحو اغراق‌آمیزی عنوان می‌شود که در یک دوره، حروف و کلمات قطعات ایشان شمارش می‌شده٬ در ضریب بالایی ضرب می‌شده و قیمت قطعه را تعیین می‌کرده‌اند.
آثار مرحوم میرزا غلامرضا اصفهانی به خصوص سیاه‌مشق‌های سحرآمیز ایشان هم همواره در شمار مرغوب‌ترین قطعات در مبادلات و معاملات خوشنویسی است. خطوط ایشان با توجّه به پارامترهایی مثل سلامت قطعه، کیفیّت نگارش و عیار آن، امضاداربودن آن (حتّی چندامضاداشتن) و قطعه‌بندی و تذهیب اثر از حدود ۳ میلیون تومان تا حدود ۲۰ و ۳۰ میلیون تومان معامله می‌شود. برخی از آثار ایشان دارای سابقه و خاطره است. ذکر برخی از قطعات مرحوم میرزا و احوالات او در هنگام نگارش آنها در دفتر خاطرات(بیاض)ش رفته است و این باعث محبوبیّت بالای آن قطعات در نزد کلکسیونرها می‌شود.
من زمانی یک قطعه‌ی دوسطری ناب از مرحوم سیّد علی‌اکبر گلستانه در اختیار داشتم (اسکنش را برای چاپ در اختیار مجلّه‌ی کلک دیرین قرار می‌دهم). این اثر باصفا ضمن برخورداری از عیار بالای خوشنویسی٬ متضمّن حدیث نفس و گزارشی از وضع گرانی تهران در مقطعی که خوشنویس در آن بسر می‌برد، بود.
نباید غفلت کرد که برخی از آثار خوشنویسی همچون سیاه‌مشق‌های مرحوم عمادالکتّاب سیفی قزوینی حامل اطّلاعات حاشیه‌ای در خصوص احوال زمانه‌ی کاتب هم هست و طبعاً از این حیث نیز دارای ارزش و اعتبار می‌باشد. 

تعیین قدمت آثار خوشنویسی از چه راه‌هایی امکان‌پذیر است؟ آیا در ایران روش‌های مانند کربن برای تعیین قدمت آثار وجود دارد؟
شنیده‌ام که در دورهء صفوی به دلیل محدودیت کاغذ، خوشنویس برای صرفه‌جویی٬ بر روی کاغذ کوچکی هنرنمایی می‌کرد و حتی نوشته‌هایش را در نزدیکترین فاصله ی ممکن نسبت به کناره‌های کاغذ می‌نوشت. بعد از اتمام کار، قطعه در اختیار قطعه‌بند و وصّال قرار می‌گرفت تا برای آن حاشیه‌ای از جنس کاغذی با درجه‌ی مرغوبیت پایینتر درنظر بگیرد. به این کار اصطلاحاً «متن و حاشیه» می‌گفتند. طبعاً یکی از راه‌های شناسایی آثار دوره‌ی صفویّه و نیز اوایل دوره‌ی قاجار همین پدیده‌ی «متن و حاشیه» است.
به علاوه کارشناسان خبره از روی کاغذ و گاه جنس مرکّب و آثار و علائم دیگر می‌توانند زمان نگارش اثر را تخمین بزنند. گاهی نیز از روی مضامین نوشته‌ها می‌توان حدس هایی زد٬ برای مثال اشاره به نام «مظفّرالدّین شاه» یا کلمات مشابه آن مانند «سلطان مظفّر» در آثار مرحوم محمّدحسین شیرازی (مشکین‌قلم). در چلیپای بی‌رقمی که در مجموعه ی بنده موجود است و برای چاپ در اختیار دوستان کلک دیرین قرار می‌دهم، استفاده از کلمه‌ی «سلطان مظفّر» در کنار سبک و سیاق نگارش، از علائم و نشانه‌هایی است که انتساب این قطعه را به مرحوم محمّدحسین شیرازی تقویت می‌کند.

به عنوان کسی که قسمتی از تاریخ و هویت خوشنویسی را در مجموعهء خود دارید، چه تدابیری را جهت نگهداری و حفاظت آنها انجام می‌دهید؟
یک خاطره از مادرم سرکار خانم بتول تقوی‌زاده (ایشان هم به خاطر بایگانی اصوات مرحوم سیّد جواد ذبیحی، این روحیّه را در خصوص نگهداری از نوارهای صوتی در من تقویت کردند) نقل می‌کنم.
بچّه که بودیم و احیانآ اسباب‌بازیی را مادرم برایمان می‌خریدند یا مرحوم دائی‌ام برایمان می‌آوردند، وقتی ذوق می‌کردیم که صاحب وسیله‌ی ‌بازی شده‌ایم، مادرم می‌گفت:
«خریدن مهم نیست. نگه‌داشتن مهم است.»
در کار مجموعه‌داری خط و خوشنویسی هم نگهداری امری مشکل‌تر از اصل خرید و تصاحب یک اثر است.
برخی از همکاران ما از طرف موزه‌ی اسناد ملّی دعوت شدند که نسخه‌های قدیمی خوشنویسی خود را را به محلی در تهران ببرند تا در آنجا «میکروب‌زدایی» شود. ظاهراً قطعات را در پاکت‌های مخصوصی قرار می‌دهند و کاملاً بسته‌بندی می‌کنند. روی پاکت چند سوراخ و روزنه ایجاد می‌کنند و بعد آن را در اتاقی حاوی گاز سمّی مخصوص قرار می‌دهند و بعد از مدّت مشخّصی خارج می‌‌کنند و تحویل صاحب آثار می‌دهند. حتی به ایشان سفارش شده بود که کارهایتان را در قاب و در معرض تابش نور قرار ندهید.

استقبال از خطوط و قطعات خوشنویسی به جامانده از قدما در دیگر کشورها چگونه است؟
خوشبختانه در تمام نقاط جهان انگیزه‌ی نگهداری از آثار فاخر هنری و منحصر به فرد در افراد وجود دارد. گاه زوج‌هایی به طور مشترک به جمع‌آوری صنایع دستی و آثار هنری اوریژینال می‌پردازند. می‌دانید که علت اصلی این وسوسه٬ «تک بودن» این آثار است. پروین اعتصامی شاعر نام‌آور این سامان می‌گوید:
«زین رو گرانبهاست که مانند ِ آن کم است / آری! هر آنچه نیست فراوان گرانبهاست»
اینکه من صاحب چیزی شوم که «مانند ِ آن کم است» و یا نیست، خیلی وسوسه‌انگیز است. بسیاری ‌از افراد به علت نداشتن تمکّن مالی یا حوصله‌ی کافی یا محل نگهداری و یا بیم زوال و فرسایش و سرقت این آثار٬ پا بر  این وسوسه‌ی باطنی می‌گذارند؛ نه شیر شتر را طلب می‌کنند و نه دیدار عرب را و عطایش را به لقایش می‌بخشند.

اساسآ هدف از مجموعه‌داری چیست؟
اجازه بدهید که بگویم نوعی معاشقه با اصل آثار هنری است. همیشه رؤیت نسخه‌ی اصل یک قطعه‌ی خوشنویسی، باشکوه است. اگر یک بیننده‌ی اهل فن باشید، در لحظاتی که با ذرّه‌بین و لوپ به مطالعه‌ی دقایق و ظرایف یک خطّ قدیمی ناب و نفیس می‌نشینید و تمام حالت‌های قلمگذاری و مرکّب‌برداری و کیفیّت رانش قلم و حتّی سرعت کاتب در هنگام نگارش اثر را مجسّم می‌کنید و بر کویر ِ نشاسته‌های ترک‌خورده‌ی کاغذ سیر و سفر می‌نمایید، حال عجیبی به شما دست می‌هد که این حال هرگز با رؤیت فتوکپی آن اثر و نسخه‌ی چاپی و حتّی اسلاید و اسکن دقیق آن قابل قیاس نیست. به همین خاطر است که برخی از کلکسیونرها با مشکلات مالی فراوان دست و پنجه نرم کرده‌ و کنار آمده‌اند، ولی حاضر نشده‌اند که خطوط مجموعه‌شان را به پول تبدیل کنند.

برای کسانی که از تمکّن مالی کافی برخوردار نیستند تا بتوانند مجموعه‌ی خطوط اصل را گردآوری کنند، چه راه حلّی پیشنهاد می‌کنید؟
پیشنهاد می‌کنم که بابی گشوده شود تا دوستدارانِ داشتن کلکسیون خط، به آرشیو اسکن‌های ناب و نایاب مبادرت ورزند. حتی به نظر من خوب است راه حل‌هایی برای جلوگیری از سوءاستفاده‌ی سوداگران اندیشیده شود. بدین ترتیب که اسکن‌های خطوط نایاب هم در مسیر فروش (صدالبتّه با قیمتی کمتر از قیمت اصل آثار) قرار گیرند و  این اسکن‌ها نه آنقدر ارزان و دم دست باشند که ارزش کار هنری پایین بیاید و نه آنقدر گرانقیمت که طالبان و  مشتاقان٬ قادر به خرید آنها نباشند.


شما که دست اندرکار انتشار عکس‌ها و اسکن‌های منحصر به فرد با کیفیّت بالا در اینترنت هستید، با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم ‌می‌کنید؟
بنده در ابتدای این کار با گونه‌ای دست و دلبازی که ناشی از غفلت من از روزنه‌های سوءاستفاده بود، این عکس‌ها و اسکن‌ها را با کیفیّت بالا و سایز بزرگ در تارنمای خودم قرار می‌دادم. کم‌کم متوجَه شدم که این عکس‌ها بدون ذکر نام مأخذ در بعضی جراید و روزنامه‌ها چاپ می‌شود و حتّی در یک مورد مشاهده کردم که به صورت بنر تبلیغاتی در خیابان نصب گردیده است!
ناچار شدم شیوه‌ام را تغییر داده، از تکنیکی به نام «واترمارک» استفاده کنم تا بدون تغییر سایز عکس و کاستن از دی.پی.آی آن، جلوی سوءاستفاده‌های احتمالی را بگیرم. این کار با دلخوری تعداد زیادی از بازدیدکننده‌های وبلاگ روبرو شد. سعی کردم آن‌ها را قانع کنم که در آشفته‌بازاری که در آن به سر می‌بریم، ناچاریم که چنین کنیم. بعضی از دوستانم هنوز قانع نشده‌اند و تصوّرات دیگری دارند.

 
در میان مجموعه‌داران کشور با کدامیک حشر و نشر و ارتباط دارید؟
بد نیست همینجا از دوستان مجموعه‌دارم: احمد پیله‌چی، امیر عاملی و محمود حبیب‌اللّهی که تجربیّاتشان را در این حوزه در اختیار من گذاشتند و امکان مشق ِ مجموعه‌داری را برای من فراهم کردند، تشکّر کنم. جناب پیله‌چی در اوایل دهه‌ی ۶۰ شمسی که من هیجده، نوزده سال بیشتر نداشتم، مرا با خود به بازار منوچهری تهران و نیز منزل کلکسیونرهای صاحب‌نامی چون جناب مهدی‌پور و همچنین استاد ابوالحسن محصّص مستشاری بردند و مرا در جریان برخی آداب و عادات این کار قرار دادند. از دیگر مجموعه‌دارانی که با آنها مرتبط بودم و احیاناً معاملاتی هم با آنان انجام دادم، خوب است از دکتر صادق محفوظی، احمد ابوطالبیان، حسن رجبیان، زرّین‌نقش فراهانی و جواد جدّی نام ببرم.


 اسکن این قطعات از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی نیز به این مصاحبه ضمیمه می‌شود که با ذکر توضیح هر کدام در کنار هر عکس چاپ شود:

۱. چلیپای «کعبتین» منسوب به محمّدحسین شیرازی از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی / اندازه‌ی اصلی: ۱۹ در ۲۹ سانتی‌متر
۲. چلیپا «چهار چیز است» به خطّ استاد غلامحسین امیرخانی از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی / اندازه‌ی اصلی: ۱۴ در ۲۷ سانتی‌متر
۳. سیاه‌مشق فتحعلی حجاب شیرازی از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی / اندازه‌ی اصلی: ۱۴ در ۲۴ سانتی‌متر
۴. نسخ فارسی به قلم و رقم عبدالغفّار سال ۱۲۲۶ قمری / از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی / اندازه‌ی اصلی: ۱۷ در ۲۳ سانتی‌متر
۵. نسخ به قلم و رقم محمّدهاشم اصفهانی (لوءلوء) از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی / اندازه‌ی اصلی: ۱۷ در ۲۵ سانتی‌متر
۶. ثلث به قلم و رقم استاد عبّاس بغدادی ۱۴۱۷ قمری از مجموعه‌ی خصوصی رضا شیخ محمّدی / اندازه‌ی اصلی: ۴۰ در ۵۰ سانتی‌متر
۷. چلیپای نستعلیق به قلم رضا شیخ‌محمّدی (تحریر در اردیبهشت ۸۵) گل و مرغ اثر اسدالله فقیهی (خرداد ۸۸) / اندازه‌ی اصلی: ۱۹ در ۲۹ سانتی‌متر