مالک دیلمی، علیرضا افتخاری و عین سین قاف!
هماره، یافتن وجوه مشترک میان هنرهای مختلف را خوش داشتهام. برایم جذّاب بوده که کلمهء قصاری از کنفسیوس را که با دیالوگی از یک فیلم سینمایی یا آیهای از مصحف شریف شباهتی دارد، در مصاحبه یا سخنرانی (در خلال سالهای ۶۴ تا ۶۷ که با لباس روحانیّت در قزوین و حومه و گاه جبهههای جنگ سخنرانی میکردم) یا در کتاب مورد استفاده قرار دهم. کشف شباهتها و تلاش برای ایجاد حسن همجواری میان آنها ضمن اینکه مخاطب را با محاسن هر یک آشنا میکند، لذّت سومی فراتر از برخورد منفرد با آثار در کام مخاطب باقی میگذارد.
در کتاب هفتصد صفحهای «عسل و مثل» (چاپشده در سال ۸۵) که به تازگی نشر فراگفت در صدد چاپ دوم آن است، شمار بسیاری از ضربالمثلها، کلمات و نقل قولها را از قرآن و حدیث و اشعار فارسی و ترکی و انگلیسی با محور مشترک، مجاورنشین هم کردم. این طبع در وبلاگ حاضر نیز به خصوص در پستهای اخیر خودی نشان داده است.
در این پست تناسب و اشتراک میان مضمون بکاررفته در یک قطعهء ناب از مالک دیلمی (۹۲۴-۹۶۹ق) با مفهوم شعر خواندهشده از سوی علیرضا افتخاری بهانهء قرارگیری این دو اثر در همسایگی هم شده است. اجرای افتخاری متعلّق به دورهء درخشان فعّالیّت هنری اوست که به مذاق اصیلگرایان، از دیگر فصول عملکرد این چهرهء ماندگار عرصهء موسیقی خوشتر مینماید. غافل نمیشویم از آهنگسازی محمّد آذری و تنظیم مجتبی میرزاده (هر دو رخت به دیار باقی فکنده) که لباس فاخری بر اندام ابیات ابوسعید ابوالخیر پوشانده است:
گر با غم عشق سازگار آيد دل - بر مرکب آرزو سوار آيد دل
گر دل نبود کجا وطن سازد عشق؟ - گر عشق نباشد به چه کار آيد دل؟
گفتنی است: واژهء عشق در مصحف شریف بکار نرفته؛ ولی در ابتدای سورهء شوری حرف مقطعهء «عسق» که شباهت صوری غریبی با کلمهء عشق دارد، جا خوش کرده است. در کتیبهء گچی مسجد جامع شهر ابرقو در ۱۴۰ کیلومتری یزد که به قرن هشتم هجری منتسب است، آیهء شریفهء مزبور بکار رفته است و بنده در سفر آذرماه امسال به این شهر از این واژه اختصاصآ عکس تهیّه کردم که در این پست تقدیم میشود.
پس بیبهاست دل بدون عشق و سر بدون سجود. شاعرگفتنی: سر که در چوگان یار آید، وبال شانه نیست. لینک دریافت فایل صوتی >> اینجا تاریخ قبلی پست: هشت آذر ۸۹، ساعت ۱۵:۰۸