شاهکار ثلث عبداللهبک زهدی ( ۱۲۷۷ قمری) ۱۵۵سال پیش
اعتراض به تخریب آثار و ابنیهء تاریخی آنجا که حاکمی جائر به صرف خصومت با شاه و حاکمیت پیشین, فرمان آن را صادر کند، سهل و ساده است؛ اما آنجا که در بقاع و زیارتگاههایی با گذرگاههای تنگ ولی حاوی معماری باستانی، بازدیدکنندگان برای عبور و تردد به تعب میافتند، با این عذر به ظاهر موجه، مواجهیم که خوشا و کاش اگر مکان ضیق به فضای فراخجایی که موجبات رفاه زائر را فراهم کند، تبدیل شود. در این حال انتقاد از محوکردن آثار باستانی مزاحم، آسان نیست؛ چه اکثریت مردم، دعاگو و ثناخوان دستاندرکاران توسعه و گشایشند و زومکردن بر ارزش هنری چند گچبری و سنگنبشتهء خطاطیشدهء قدیمی، نابجا مینماید و سماجت به خرج دادن در این خصوص - به تعبیر تازیان - در حکم «خرطالقتاد» khartol-qataat (پنجهافکندن بر ساقهء خارآلود درخت بر خلاف مسیر خواب تیغها)ست.
وقتی حکام سعودی با صرف سرمایهء هنگفت و دعوت از بهترین تکنسینها و کاربلدها، چندین دههزار متر مربع به حرم پیامبر عظیمالشاءن اسلام(ص) افزودهاند، تلقی بدوی این است که به آسایش زائرانی میاندیشند که از اقصینقاط گیتی به عشق زیارت بارگاه سیدالکونین به مدینه سفر میکنند. لابد اگر بناست همین زائران مجذوب چیزی شوند، سنگهای الوان و معماری شیک و تازهساخت و صحن و رواقهای درندشت هست که میتوان همزمان با التذاذ از امکانات سرمایشی و تهویهء مطبوع، بر این ابنیهء پرزرق و برق هم چشم دوخت و احیانا در کنارشان عکس یادگاری گرفت.
در چنین بستری، حسرتخوری از امحای سردر «بابالسّلام» متعلّق به دورهء عثمانی در حرم نبوی که مقایسهء آن با سردر کنونی، رفعت قدر بنای کهن را ثابت میکند (تصویر ۱ و ۲ را مقایسه کنید) محدود به فضای همین وبلاگ و جمع ِ کمشمارگان ِ کسانی که اصالت و کهنگی را بر معماری شیک اما فاقد ریشه ترجیح میدهند، باقی خواهد ماند.
گاه میاندیشم که به اقتضای عدل الهی و حکم قرآن به عدم استوا میان دانایان و فاقدان دانایی، چرا چنین نباشد؟ باید میان کسی که به جای عطف توجّه به درخشش دروغ کالاهای دم دستی بوتیکفروشیها، عمریست دل به زیبایی نقوش معمّاگون و پیچش اسلیمیهای هزارتو خوش داشتهاند, تفاوت باشد. اگر این بار بر خلاف سفر اولّت به مدینه در سال ۸۲، دیگر رنگ و جلای ابنیهء نوساز حرم نبوی از تو دل نمیبرد، شاید پاداشی است در ازای میل و کلنجاری که این چندساله برای کشف معمّای زیبایی - زیبایی پستونشین و مستتر و نه دم دست و مبتذل - صرف و خرج کرده و سهدهه تمرین آهسته و پیوستهء باریکاندیشی و تربیت ذهن و فکر برای دقّت در نکات و دقایق مغفول از چشم نوع مردم داشتهای. اگر اجر محسنین در ترازوی حق ضایع نمیگردد، چرا پاداش کسانی که به خود زحمت داده و صیّاد ظرائف بودهاند, گم شود؟یادت هست که نوجوانی پانزده, هفده ساله بودی؟ پدرت در روستاهای اطراف قزوین برای عمران و آبادانی مساجد اهتمام می ورزید و تو دقایق متمادی در کتیبههای ثلثش (که در آن ایّام ضعف هنری و تکنیکی این خطوط را در نمییافتی) میخکوب میشدی و غلطهای املایی و اِعرابیاش را در میان شلوغی و تنیدگی حروف و کلمات، مییافتی و میگرفتی و به پدر گوشزد میکردی؟
اینک این تویی که به جای گشتزنی در اءسواق (بازارهای) مدینه و حتّی به جای ادعیه و مناسک مستحب رسمی که به خاطر ترکش از سوی برخی همکاروانیها چنان به تازیانهء نگاههای تند و چپ توبیخ و محکوم میشوی که تارکان کبیره را اینسان جریمه نمیکنند و نیز حتی به جای عکّاسی از مناظر هزارباردیدهء شدهء حرم پیامبر – که عکاسان حرفهای به قدر کافی برای ثبت و انتشارش وقت گذاشتهاند - دوربین کانن اس.تری.آی.است را خشاب میاندازی و ویزورش را دقیقا بر نقاطی فوکوس میکنی که مغفول مانده یا محتاطانه بگو: کمتر در تیررس دید بوده است.
روزهای نخست استقرار در شهر پیامبر، از بردن دوربین به حرم و مصادرهء احتمالی آن یا دست کم مموریکارتش واهمه داشتی؛ ولی به زودی در کنار مردمانی که به ثبت تصاویری با رزولاسیون پایین با گوشی موبایلشان دل خوش کردهاند, احساس امنیّت میکنی و در شلوغیشان گم میشوی. اگر همه جا رفتارهای عوام از نظرت مذموم و سطح پایین باشد، اینجا دست کم ممنون آنانی که کثرت گوشی موبایلشان، رشتهء کنترل را از دست ماءموران امنیّتی سعودی خارج کرده و دیگر حساسیتی نسبت به دوربین نیمهحرفهای هم به خرج داده نمیشود. پس به راحتی میتوان از این آب گلآلود ماهی صید کرد.
شرطههای حرم برخلاف سال ۸۲ که به شدت با ورود ابزار عکّاسی حتی به داخل حیاط نبوی برخورد میکردند، کاری به کار دوربین دیجیتال تو که لنز تلهء ۷۰ روی آن سوار است, ندارند و تو با فراغت بال – با کمی مایهء دلهره که نکند ماءمور رندی پیدا شود و فرق تو را با تودهء مردم که با حرکتهای ناشیانه و پسوند تری.جی.پی فیلم میگیرند، دریابد - به سمت کتیبهء ثلث بینظیر خطّاط ترک «عبداللهبک زهدی» زوم میکنی! (تصویر۳)
وه! چرا این اثر تاکنون پوستر نشده است؟هزاران افسوس بابت ناقصبودن این کتیبه! ابیاتی چند به زبان شیرین ترکی متضمن اوصاف پیامبر(ص) و روضهء شریفش و نیز مدح سلطان عبدالمجید عثمانی (که در خلال سالهای ۱۲۵۵ تا ۱۲۷۷ قمری حکومت داشته است). وااءسفا که چند متر از ابتدا و انتهای کتیبه موجود نیست. واحسرتا که بخشی از وسط کتیبه (مصراع «ایلدیلر زیور... و سه مصراع زیرش) بریده و کات شده. وافریادا که بخشی از سطر سوم به خاطر موانعی از جنس چوب و گچ غیرقابل روءیت است.
«عبداللهبک زهدی» خوشنویس گرانقدر ترک که از نسل «تمیم ِ داری» است (و در کتیبهای در مقابل آرامگاه پیامبر(ص) به این نکته اشاره میکند) به فرمان شاه عثمانی از ترکیه رحل اقامت به مدینه میافکند و در خلال ده سال اقامت در این شهر به نگارش مکتوبات قرآنی و متون آذری با فورمت ثلث استامبولی در بقعه و رواقهای نبوی میپردازد.
شاهکار او بر تارک بابالسلام - از ورودیهای قدیمی حرم پیامبر(ص) که همراه با باب بقیع و قبرستان بقیع در یک خط مستقیم قرار دارد – جا خوش کرده که از دور خوانا نیست و به یمن لنز تلهزوم، زیبایی مفردات و حسن ترکیبش جلوه میکند. بر فراز کتیبهء یادشده امضای سلطان عبدالمجید عثمانی را به خط طغرا میبینیم که بعضیها فکر میکنند بسم الله الرحمن الرحیم است! (تصویر ۴)
متن کتیبهء ترکی مزبور را تا جایی که موفق به خوانشش شدم, در زیر میآورم و در حد درک مطلب به ترجمهء آن مبادرت میورزم. امید که دوستان ترکزبان مرا در خواندن جاهایی از کتیبه که موفق به خواندنش نشدم, یاری کنند و نواقص ترجمه را برطرف نمایند:
فرط خلوصی اوقدر آنلرک / هر بریسی چاکر خیرالاءنام
ایلدیلر زیور ع..... / .....
....ایلدی عبدالمجید / بو اثر خیری ایدوب التزام
تخته چیقوب اددری عبدالعزیز / اولدی زماننده بناسی تمام
ابنیهء مسجد پیغمبری / اولدی حقیقتده چو بیتالحرام
ملهم تعمیری اولوب هر بری / صورت.....
نسبت ایله قبهء علیاسنه / حبه قالور گنبد فیروزفام
لوح و قلم نقش خ.....؟ / .....؟
....والای جلاسی ایدر / مهر و مهی مهبط انوار تام
نور قنادیل مناراتیدار؟ / عقد ثریایه ویرن انتظام
اهل جنان .... روضه... ایتمه ده / ... عطر مشام
روز و شب ایتمکده ملائک طواف / ......
... معتبر.... / ......
ترجمه:از فرط خلوصش آنقدر میفهمیم که هر کدامش چاکر خیرالاءنام است
انجام دادند زیور....؟
....عبدالمجید انجام داد / این اثر خیر را التزام کرده است
بر تخت جلوس کرده است .... عبدالعزیز / در زمان او بنایش تمام شده است
بناهای مسجد پیغمبرش / در حقیقت چون بیتالحرام شده است
برای تعمیر هر کدامش الهام شده است / صورت....؟
قبهء علیایش را نسبت بده به / ..... گنبد فیروزفام
لوح و قلم نقش....؟ / ....؟
....؟/ مهر و مهش محل هبوط انوار کامل است
نور قندیلهای منارهاش؟ / انتظامبخش به عقد ثریاست
....؟ / ....؟
روز و شب ملائک طواف میکنند؟ / .....؟