استفاده‌ی خاموش روزنامه‌ی کیهان از وبلاگ حاضر

کیهان ۲۵ بهمن ۸۶ صفحه‌ی ۱۱ماجرای استفاده‌ی سودجویانه و بی‌ذکر نام منبع و ماءخذ از اسکن‌های اوریژینالی که در وبلاگ حاضر قرار می‌دهم، همچنان ادامه دارد. اگر این روند ادامه یابد، شاید مجبور شوم در شیوه‌ی ارائه‌ی آثار (آپلود با دی.پی.آی و رزولاسیون بالا) تجدید نظر کنم و آثار مزبور را از طریق ایمیل و تنها برای اعضای وبلاگ ارسال کنم.
آخرین مورد از این اقتباس‌های بی‌سروصدا و بی‌رعایت حقّ کپی‌رایت، استفاده‌ی روزنامه‌ی کثیرالاءنتشار کیهان از یکی از اسکن‌هایی است که در مورّخه‌ی پنج‌شنبه ۲۵ بهمن ماه سال جاری در وبلاگ حاضر در این پست قرار داده بودم. تصویر، مربوط به خطّی به قلم و رقم من و نگارش‌یافته بر اساس سوره‌ی مبارکه‌ی حمد و اخلاص بود که به شیوه‌ی سیاه‌مشق ابتکاری انجام داده یودم و تذهیب آن را دوست خوش‌ذوق و  جوانم «حسین نظیفی» انجام داده بود.
کیهان در صفحه‌ی ۱۱ در خبر مربوط به برگزاری «جشنواره‌ی هنرهای تجسّمی کشور» که ۲۹ بهمن ماه در مشهد برگزار می‌شود، از این اسکن استفاده کرد. با تشکّر از دوست تذهیب‌کارم «سید محمّدحسین سیدکریمی» که مرا در جریان این امر قرار داد و روزنامه را در اختیار بنده گذاشت.

دردسرهای یک نویسنده-سمسار

در سه سال اخیر که در کنار کار خوشنویسی، به خرید و فروش خطّ قدیمی و جدید هم اشتغال دارم، در خلال معاملات و مبادلات صورت‌گرفته، به برخی شیوه‌ها و شگردهای رایج در میان سمساران هنر و معامله‌گران خط برخورد کردم که ذکر آن در وبلاگ حاضر که محیطی برای تولید محتوا در خصوص خوشنویسی و مسائل حاشیه‌ای آن است ، خالی از لطف و فایده نیست. عادتم این است که در هر حوزه و حیطه که وارد می‌شوم، مسائل به ظاهر کم‌اهمّیّت آن را که کمتر سوژه‌ی نگارش می‌شود، آگراندیسمان ‌کنم و دستمایه‌ قرار دهم تا ذهن دیگران را درگیر آن کنم. انگار گمانم این است که مسائل مهم و اساسی را همیشه هستند کسانی که مطمح نظر قرار دهند. این دست دوهاست که سرشان بی‌کلاه می‌ماند و در حدّ فرهنگ شفاهی و گفتمان محاوره‌ای رایج در میان اعضای آن حیطه و حوزه محصور می‌شود. به هر حال وقتی رضا شیخ‌محمّدی وارد کار سمساری خطّ می‌شود، با یک «نویسنده-سمسار» سروکار داریم و محصول این پدیده، تولید پست‌هایی از سری پست حاضر  است.
الغرض وقتی وارد کار معامله و مبادله‌ی خط شدم، برخی شگردها یا تو بگو طرّاری‌ها و دوز و کلک‌ها را در میان جماعت خطباز دیدم و احیاناً آموختم‌ و در واقع به رغم اینکه بدواً از آن احتراز می‌جستم،صفحه 23صفحه 24 به تدریج از برخی اصول و ضوابط ذهنی - بعضاً خودساخته و لزوم مالایلزم - تخطّی کردم و حتّی مرتکب شیوه و شگردی شدم که ابتدا بدان تن در نمی‌دادم و از آن سر باز می‌زدم. یکی از این موارد، «خوردکردن» و به قول دوست خوشنویس و خطبازم احمد پیله‌چی pilechi: داغان‌کردن کتب خطّی و عمدتاً قرآن کریم خطّی برای دستیابی به سود بیشتر است. دو صفحه‌ای را که مشاهده می‌کنید، دو برگ از یک قرآن خطّی است که جناب سیّد رضا بنی‌رضی - استاد برجسته‌‌ی معاصر در رشته‌ی نسخ - نگارش أن را به فرزندان وصال شیرازی منتسب دانست. علی‌الظّاهر نسخه‌ی کامل این قرآن را به نیّت دستیابی به سود بیشتـر مثـل گوشت قربانــی برگ‌برگ کرده، به طـور مجـزّا قطعه‌بندی‌اش کرده و می‌فروشندش. این دو برگ را چند ماه قبل از دوست خوشنویس قزوینی‌ام سیّد علی فخّاری به ۳۰۰ هزار تومان (برگی ۱۵۰ هزار تومان) خریداری کردم و چک دریافتی‌ام از مسابقه‌ی رضوی یزد را که بابت برنده‌شدنم در رشته‌ی کتاب نستعلیق بود، به این دوست دادم.  «داغان‌شدن» قرآن مزبور به‌خصوص وقتی دو برگ از آن به دست چون منی که دستی در اسکن و اینترنت و وبلاگ و عمومی‌کردن اسناد شخصی دارم، می‌افتد، طبعاً از جهاتی به سود فرهنگ است که اگر این قرآن در قالب یک نسخه باقی می‌ماند، بسا که از سوی افراد محدودی دیده می‌شد. ولی اینک دست کم دو برگ از آن در دنیای اینترنت با رزولاسیون بالا منتشر می‌شود و از همین دو برگ، عیار کتابت کاتب آن را به مصداق مشتی از خروار می‌توان ارزیابی کرد، یا همان قرآن تیموری ۷۰۰ ساله که دو ورقش در اختیار من است و الباقی به خارج از کشور رفته و معلوم نیست به کجاَ لااقل در این جا و جایگاه روءیت می‌شود. تا نظر دوستان در این باب چه باشد.

>>> برگ قرآن سمت راست در  سایز بزرگتر                                      برگ قرآن سمت چپ در سایز بزرگتر <<<

آلبوم آثار گل و مرغ استاد سید حسین نجومی

آدرسش در بایگانی شیخ: آر ۱۰۴ / به مرور در اینجا قرار گیرد

قطعه‌خطی به قلم و رقم حقیر رضا شیخ محمدی

خط رضا شیخ ‌محمدی / بهمن ۸۶

سوره‌ی مائده
آیه‌ی هشت :

 

 

 



یا ایها الذین آمنوا
کونوا قوامین لله
شهداء بالقسط
و لایجرمنکم شنئان قوم
علی الا تعدلوا
اعدلوا
هو اقرب للتقوی
و اتقوا الله
ان الله خبیر بما تعملون 





 



قطعه در سایز بزرگتر

شکسته نستعلیق درویش عبدالمجید طالقانی

darvish abdolmajid taaleqaani

این قطعه‌ی شکسته‌نستعلیق
دارای رقم عبدالمجید طالقانی است.
قطعه، زمانی در تملّک دوست و استاد خوشنویس قزوینی‌ام
احمد پیله‌چی بود و چند ماه قبل آن را در سفرش به قزوین برای شرکت در نمایشگاه طلیعه‌ی ظهور، به
یک میلیون و دویست هزار تومان
به دوست خطباز عربم سید محمد حسینی فروخت.
حسینی در این مدّت، گاه آن را برای فروش عرضه می‌کرد و  گاه به عنوان مهره‌ی گروکشی استفاده می‌نمود. برای مثال آنگونه که خودش ابراز کرد،
یک بار خطّی از دوست مذهّب و خطبازم
کیوان شجاعی‌‌منش به رسم امانت گرفت و این قطعه را به گرو در اختیارش ‌گذاشت. هم از این رو در سفر شجاعی‌منش به قم این قطعه را در دست او دیدم و اجازه داد که از آن اسکن بگیرم.
در ملاقات دیروزم با سید محمد حسینی در بنده‌منزل، این اثر همراهش بود
 و فرصتی شد تا بار دیگر از آن با دقت
۶۰۰ دی.پی.آی اسکن بگیرم.
این بار از پشت قطعه هم اسکن گرفتم،
چون نسبت به دفعه‌ی قبل
تغییر کرده بود:
حسینی آن را برای اخذ تاءیید
در اختیار استاد رضا مشعشعی
قرار داده و جناب مشعشعی هم در پشت قطعه جمله‌ای در تاءیید انتساب قطعه به درویش مرقوم کرده، ostad reza moshashaeامضا نموده‌ و مهر زده بود.
حسینی برای این قطعه قیمت ۲ میلیون تومان را در نظر گرفته است.
شعر تحریرشده در این تابلو
از غزلیّات ناب مرحوم سعدی شیرازی است
که بسیار آن را دوست می‌دارم.
 مطلع شعر از این قرار است:
 

«خوش می‌رود این پسر که برخاست
سروی است چنین که می‌رود راست
»



تذهیب قطعه ظاهراً کار دوست تذهیب‌کار
قزوینی‌ام «پیمان گلکار» و با طلا صورت گرفته است.
تلاش شده که تذهیب، «همزمان» و «کهنه» جلوه کند،
به قدمت اثر لطمه نزند و به قیمت آن بیفزاید.

جزوه‌ی قرآن و دعا به خط نسخ با رقم احمد نیریزی ۱۱۲۷ قمری mirza ahmad neirizi neirizy

 

       

ادامه نوشته

از پستو تا پوستر!

kheiabane doreshahre qom یکی از آفت‌ها و شاید هم امتیازات اینترنت
به خصوص در مورد وبلاگ‌هایی نظیر وبلاگ من
  که به درج آثار اوریژینال و منحصر به فرد می‌پردازد
و آن را با کیفیت و دی.پی.آی بالا عرضه و ارائه می‌کند (امری نامرسوم در اینترنت)
فراهم‌کردن امکان نقل و استفاده برای دیگران
و به نوعی آماده‌کردن سفره و زین‌کردن اسب
برای کسانی است که دوست دارند
به رایگان به بعضی چیزها برسند.
امروز ۶ بهمن ۸۶ که به اتفاق عیال و برای بردن
مینوی ۴ساله‌مان به مطب دکتر
با ماشین از خیابان «دورشهر» قم می‌گذشتیم،
در همان حال که پشت فرمان بودم، سر کوچه‌ی یکم، چشمم در بنر تبلیغاتی حاشیه‌ی خیابان خیره ماند، بی‌اختیار پا بر ترمز گذاشتم، طوری که عیال از جا پرید که چی شد؟
آنچه در تصویر می‌بینید، بنری تبلیغاتی حاوی
برگی از قرآن نسخ قدیمی ۲۰۰ساله
است که کتابتش به «عبدالله عاشور» منسوب است.
 abdollah aashoor

 بنده این قرآن را به ۲ میلیون تومان
از دوست خطباز اصفهانی‌ام محمود حبیب‌اللهی
 خریداری کردم. چند برگ از آن را اسکن کردم و در وبلاگ حاضر در
این پست قرار دادم.
سازمان محترم
بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
اینک یکی از بهترین برگ‌های این قرآن را
در بنر تبلیغاتی‌اش بکار برده است،
 بی‌آنکه اگر دست‌کم اذن و اجازه نگرفته،
لااقل نامی از عبدالله عاشور یا آن دوست خطباز
یا حسن اعرابی که زمانی این قرآن در تملک او بود
یا سایرین! ببرد.
با این وصف و اوصاف این سایرین! خرسندند
که در حد وسع و توانشان، برخی نمونه‌های
خوشنویسی اصیل را از پستو به خیابان کشیده‌اند.
باشد که مذاق ایرانی از رضایت‌دادن به آثار هنری کم‌مایه اما خوش‌ آب و رنگ، به نمونه‌های اصیل و البته دیریاب و تاءمل‌بَر چرخش کند.

چند قطعه خط نسخ منتشرنشده

naskh abdolqaffar دوست خوبم « خسرو مرادی » از اصفهان
با ایمیل آ.آزرم
a.azarm@gmail.com 
اسکن چند قطعه نسخ برای حقیر ارسال کردند که با تشکر از این عزیز،
قطعات را تقدیم دوستان می‌کنم.
توضیحات کنار هر قطعه از دوست ارسال‌کننده است.











 قطعه با رقم "عبدالغفار
 بسیار محکم و قوی نوشته شده و تندی و تیزی‌های خاصی دارد و هنوز آثاری از نسخ یاقوتی در آن مشاهده می‌شود.

سایز بزرگتر



khatte naskh

 
 


 

 قطعه‌ی تمرینی - تعلیمی
 با رقم "محمدکاظم"
که در نهایت استادی و روانی و صلابت
نوشته شده است.
بنده تا بحال به‌چنین استواری
از کسی خط نسخ ندیده‌ام
و جالب اینکه کاتب قطعه
 برای من و اکثر دوستان ناشناس می‌باشد.


  

                                                                        

  سایز بزرگتر

                                                                                                                  

بنظر من این قطعه‌ی تعلیمی بدون امضا،
خط مرحوم استاد زین‌العابدین اصفهانی است که در نهایت قدرت و استادی نگاشته شده است.

سایز بزرگتر



 

 

 

قطعه‌ نسخ از سخنان "علی بن الهلال" می‌باشد که قسمت بالای آن را
به دلیل خرابی‌هایی که در این قطعه بود،
جداگانه اسکن کردم.
این قطعه در بالا ممهور به
"العبد المذنب محمد
علی" است
که معلوم نیست  نام کاتب است یا صاحب قطعه.
سایز بزرگتر

 

 

 دوست عزیز! امیدوارم که فایل‌های ارسالی
که بجز قطعه با رقم «عبدالغفار»، بقیه متعلق به بنده می‌باشد،
 مقبول‌طبع واقع شده و مورد استفاده‌ی عموم قرار گیرد.

 آ.آزرم