خط شیخ و تذهیب محسن روزگرد
غلام نرگس مست تو تاجدارانند / خراب بادهء لعل تو هوشیارانند (حافظ)
خط: شیخ / مهر ۸۹
تذهیب: محسن روزگرد / بهار ۹۰ / دستمزد: ۹۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۵ در ۲۱ سانتیمتر / قیمت اثر: ۲۰۰ هزار تومان
غلام نرگس مست تو تاجدارانند / خراب بادهء لعل تو هوشیارانند (حافظ)
خط: شیخ / مهر ۸۹
تذهیب: محسن روزگرد / بهار ۹۰ / دستمزد: ۹۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۵ در ۲۱ سانتیمتر / قیمت اثر: ۲۰۰ هزار تومان
تصویر راست: فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس (حافظ)
قطعهء ۱ و ۲ : بیت و مصراع از: آیةالله کمپانی / خط: رضا شیخ محمّدی / سمت راست: مرداد ۸۴ / تذهیب: علیرضا صادقی / سمت چپ: تیر ۸۳ / تذهیب: فاطمه شریعتی (۸۶ شمسی) قطعهء :
خط: شیخ / تذهیب: استاد سیّد حسین نجومی
قطعهء ۴: سطر رضا شیخ محمّدی / ماه و سال تحریر: مرداد ۱۳۸۴ شمسی / شعر: آیةالله کمپانی در وصف صدّیقهء طاهره فاطمهء زهرا (س) / تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی اثر: ۴۱.۵x۱۱.۵ سانتیمتر
قطعهء ۵: سطر تحریرشده توسّط حقیر
تاریخ تحریر : بهمن ۸۸
گل و مرغ (گل نرگس) : نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی : ۲۵x۱۵.۵ سانتیمتر تاریخ قبلی پست: ۲۷ اردیبهشت ۸۹
هفتهء معلم همزمان با دوازده اردیبهشت آغاز میشود. در این پست یک اثر خوشنویسی در قالب نستعلیق به قلم دوستم علی رضائیان در تلفیق با افههای گرافیکی که توسّط بنده انجام شده، به خلق اثری مناسب برای اهدا به معلم انجامیده است. نسخهء اصلی این اثر را رضائیان برای مرتضی ترابی هنرجوی نوجوان خوشنویسی در اردیبهشت ۸۷ نگاشته است.


دوست عراقی/ ایرانیم سیّد محمّد حسینی که بارها در این وب از او با لقب خطباز یاد کردهام، در شمار کسانی است که خود دستی در تولید آثار هنری در عرصهء خوشنویسی ندارد؛ ولی ضمن اینکه در قالب خرید و فروش آثار خوشنویسی روزگار میگذراند، به رونق این کارخانه کمک میکند.
تقارن آشنایی بنده با او با دورهء ذوقآزماییم در سیاهمشقهای خاص سبب شد که در خلال مبادلات و معاملاتم با او، این آثار هم داخل شود. به زودی خطباز با مسرّت اعلام کرد که برای این سیاهمشقها خریداران خوبی حتی در کشورهای عربی پیدا کرده است. او مرا به تولید هر چه بیشتر این دسته آثار خصوصا با مضامین قرآنی تشویق کرد و حتی قول با تواءم با عمل ِ مساعد داد که برایم کاغذ دستساز و حتّی مرکّب ترکیّهای از همان نوع که اوزجای با آن تحریر میکند، خواهد آورد. دو تصویر سمت چپ، مربوط به یکی از این دسته آثار است که سفارش نگاشتن آن را حسینی به من داد. یکی از آنها فاقد تذهیب و قطعهبندی و هنگام تحویل اثر به خطباز تهیّه شده و تصویر سمت چپ چند ماه بعد؛ پس از آنکه خطباز قطعه را برای قطعهبندی در اختیار استاد روحالله فاضلی وادقانی قرار داد. ابعاد اثر: 34x45.5 است.
گفتنی است ماهها قبل از تحویل این اثر به حسینی، سطری با مضمون ِ «صراف هنر باش نه سمسار هنر» بر اساس سرودهء استاد حسینی موحد تحریر کرده و در خلال معاملهای به خطباز داده بودم. وقتی سیاهمشق فوقالذّکر تولید شد، خطباز حاضر شد در ازای آن، قطعهء صراف هنر را به من برگرداند. البته بعدها این سطر را به «امیر هزاوه» رئیس گالری ماندگار اراک فروختم.

«به نام خداوند جان و خرد» مصراع جاودانهء فردوسی بزرگ در سایهء مباحث مبسوط خوشنویسی و کلنجارهای متعدّد از طریق چت با نسیم شیبانی کاربر ذوقمند و باریکاندیش نت، به خلق قصارمشق حاضر منتهی شد.
اصل قطعه را به دوست نگارگر قمی «محسن روزگرد» (برگزیدهء نگارگران استان قم در دوسالانهء نگارگری) سپردم. ایشان نخست کاغذ را با رنگ موسوم به «جوهری» که حلّال آن آب و رنگکردن کاغذی که روی آن خط نوشته شده با آن قدری ریسک دارد، رنگ کرد و سپس با استفاده از رنگ آکرولیک به همراه آبرنگ و گواش، از عنصر سیمرغ که از شخصیّتهای شاهنامه و مرتبط با فردوسی است، در تشعیر این اثر سود برد. پیش از آنکه کار را برای تذهیب از بنده تحویل بگیرد، عنوان کرد که رفتن به سراغ اشعار فردوسی برای تذهیب سختی خاصّ خود را دارد. اندازهء اصلی قطعه ۱۹ در ۲۲ سانتیمتر و دستمزد تشعیر آن ۲۰۰ هزار تومان و قیمت اثر برای فروش ۳۰۰ ه.ت است.
در خرداد ۹۲ اسکن اصلی اثر را برای جوان خوشقریحهای که تازه باهاش آشنا شدم، فرستادم به همراه این نامه:
سلام بر حامد باقرزادهء عزیز... در ادامهء صحبتی که در نگارستان اشراق در روز دیدار با استاد مجتبی ملکزاده در قم داشتیم و کارهای قشنگتو دیدم، لطف کن و کار زیر رو با افههای مطلوب فتوشاپی و با سلیقهء خودت به پوسترهای قشنگی تبدیل کن و حاصل کار رو با رزولاسیون بالا وسایز بزرگ برایم ایمیل کن... سپاس
در اواخر خرداد حاصل کار را برایم ایمیل کرد که مشاهده میکنید.

استفاده از نورپردازی اریب در هنگام اسکن از قطعات قدیمی (مگه اثر ارائهشده در این پستَ قدیمی است؟ کمک میکند که غلظت مرکّب و برجستگی نشاستهء ترکخورده اثر، خودش را بیشتر نشان دهد. تصاویر ارائهشده در این پست سمت راستی با نورپردازی اریب و سمت چپی با نورپردازی از روبرو اسکن شده است.

سمت راست: سورهی مبارکهی حمد به قلم و رقم استاد امیر فلسفیو تذهیب طلای روحالله فاضلی وادقانی قیمت: ۳ میلیون تومان
سمت چپ: همان سوره به قلم همان کاتبتذهیب حسنی / از مجموعهء سهیلا احمدی (یزد)
قیمت: چهار و نیم میلیون تومان

قلمزنی کار اصفهان
به خط ثلث استاد مرحوم حبیباللّه فضائلی
در ِ ورودی امامزاده صالح / تهران، میدان تجریش
تصویر در ۲۵ فروردین سال جاری عکّاسی شده است.
فالله ُخیر ٌحافظا و هو اءرحم الراحمین
خط: رضا شیخ محمّدی / تاریخ اجرا: بهار ۹۰
این اثر اجرای عناصر نستعلیق در فرم و فضای خطّ ثلث و تلاشی برای کاربردیکردن خط نستعلیق در قالب فاخر کتیبهء مساجد است. دوستان ثلثنویسم همچون محمّدتقی اسدی و ابوالفضل احمدی این اثر را مثبت ارزیابی کردند. / اسکن اصلی >> اینجا
لینک فیسبوکی (اثر بعد از انجام کار گرافیکی توسط آمنه صدری بر روی آن): اینجا
پوستر آمنه صدری: اینجا
کتابت با رقم نوروزی با قدمت حدود ۴۵ سال
که به سیاق مرحوم عمادالکتاب سیفی قزوینی تحریر شده است.
از مجموعهء دکتر حسن اختیاری که در بهار ۹۰ عکاسی کردم.
امیرحسینی سادات قدس الله تعالی سرّه العزیز میفرمایند:
علمی که از قلم ریزد پیداست کزان چه خیزد علم آنست که الله در دل بنده ریزد
احقرالعباد عمادالحسنی غفرله
این قطعه را اولین بار در اوایل دههء هشتاد در نگارستان عروس قلم در نخستین نمایشگاه آثار قدیمی که در این مکان برگزار شد، روءیت کردم. اخیرا در تماس تلفنی جناب شمسالدّین ابوالوفا حسینی دانستم که این قطعهء نفیس از مجموعهء خصوصی ایشان است و در نمایشگاه آثار اساتید خوشنویسی نیز در موزهء هنرهای معاصر به نمایش درآمده بوده است.
این اثر را پیش از این در ۱۶ شهریور ۸۸ با رنگ سیاه (تصویر راست) منتشر کرده در خصوص آن از بازدیدکنندگان گرامی نظرخواهی کرده بودم. دوستان هم در قالب ۹ کامنت به اظهار نظر در خصوص آن پرداختند. عادت ندارم کارهای قبلا انجام شده و منتشرشدهام را به امان خدا رها و پروندهاش را مختومه اعلام کنم؛ بل کلنجاررفتن با آثار به ظاهر تمامشده و عرضهء آنها را با ویرایش تازه خوشتر دارم. اثر سمت چپ دستکاریشدهء اسکن همین قطعه در ادیتور ای.سی.دی.سی و تغییر رنگ آن و نیز جاسازی یک نقطهء سفید در منطقهای از این قصارمشق است که از نظر برخی دوستان خوشنویسم، تداخل نامطلوبی در آن روی داده بود. جاگذاری این تنها نقطهء قطعه، تلاشی برای رفع و رجوع این عیب و حتی تبدیل این کاستی به فرصتی برای اجرای ایدهای تازه است.
دلیلی برای پرهیز از بیان این نکته نمیبینم که در آثار درجهء یک سیاهمشق به قلم اساتیدی چون میرزا غلامرضا نیز شاهد برخوردهای نامطلوب بین حروف و کلمات هستیم که در خوشبینانهترین حالت میتوان به سرمستی، شوریدگی و جنون کاتب در حین نگارش بداههء اینگونه آثار نسبت داد. معترفم که در اثری مثل همین «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» به لحاظ آنکه عقلانیّت بیشتری در آن حاکم است و «قصارمشقنویس» با دستمالکاغذی مرطوب مرتبا" کلمات را از روی کاغذ گلاسه پاک میکند و در جای مناسبتری مینویسد، حضور نقاط برخورد نامطلوب، توجیه ِ کمتری دارد.
یادآوری: دوستی که ظاهرا" کسی جز نسیم شیبانی عزیز نیست، در ۲۲ بهمن ۹۰ در خلال کامنتی به درج پنج لینک مبادرت کرد که اسکن از صفحاتی از سررسیدنامهای بود که برای سال ۹۱ منتشر شده بود. به شهادت این لینکها دستاندرکاران سررسیدنامهء مزبور خطوطی از بنده (از جمله همین اثر «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است») و نیز قطعاتی از تذهیبهای اوریژینال بلاگ بنده را مورد استفاده قرار داده بودند. این دوست در تیتر کامنتش آورده بود:
تبریک اگر در جریانید و تبریک و تسلیت اگر....![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
در پی تماسی که با شماره تلفنی که در یکی از لینکها آمده بود، با احمدرضا شفیعی مدیر انتشارات مزبور آشنا و با برخورد خوب ایشان مواجه شدم. در نهایت قرار شد بابت استفاده از اسکنهای مزبور در سررسیدنامهشان مبلغ ۱۲۰ هزار تومان به بنده بپردازند که همین اتّفاق هم افتاد. حتی بنا شد سفارش نگارش خطوط دیگری را هم به بنده بدهند. بدینوسیله از خانم شیبانی که مرا با تقبّل زحمت اسکنگیری از سررسید مزبور و انتشارش در کامنت مطلّع کردند، تشکّر میکنم.
جالب است که این خانم در مقام اسکنگیری از صفحهء داخلی سررسیدنامه که قصارمشق بنده در صفحات سمت راست آن تکرار شده ابتکار جالبی به خرج داده بود که با توجه به سابقه و شناختی که از او دارم، باید هم چنین باشد. ایشان دقیقا" از صفحهء مربوط به تاریخ تولد من (هشتم خرداد) اسکن گرفته بود.
پروندهء این قصارمشق همچنان مفتوح است. در اردیبهشت ۹۲ اسکن اصلی این قصار را همراه با اسکن اصلی از تذهیبی که توسط دوست نگارگرم حمید علیمحمدی انجام شده بود و در ۲۷ بهمن ۷۶ که ۲۱ ساله بود، به پارکینگم دعوتش کردم نشانم داد و اجازه داد از آن اسکن تهیه کنم، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم «مهدی منصوری» پست کردم و ایشان آن را با هم تلفیق کرد و برایم بازپس فرستاد که اینجا تقدیمتان میکنم.