خط استاد عباس بغدادی برای فروش

شفاعتی لاءهل الکبائر من اءمّتی
خط تمرینی و اتودیک: استاد عبّاس بغدادی
تحریر: اوایل دههء ۱۴۲۰
ابعاد اصلی: ۴۷ در ۲۳ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۸ میلیمتر
طالبین خرید این قطعه اعلام آمادگی و موافقت فرمایند: ۰۹۱۲۷۴۹۹۴۷۹
فروخته شد!

بت جقه به خط شیخ با تذهیب استاد رامین مرآتی

راست: خط رضا شیخ محمدی (پاییز ۸۶) در تلفیق با تذهیب بت جقّه‌ای کار استاد رامین مرآتی و تیم تذهیبش در کارگاه کرج / متن: یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه همراه با شعر فارسی: یا حضرت معصومه ای بانوی هر دو سرا - کن شفاعتی بر ما حق مادرت زهرا /
چپ: استاد رامین مرآتی در حال کار بر روی همین اثر (۱۳۸۶ ش) / لینک فیسبوکی: اینجا و اینجا

آپدیت پست (افزودن تصویر تازه با برچسب دیجیتال‌آرت)

http://sheikh.ir/post/797

به مناسبت سیزده رجب این لینک را کلیک کنید!
حاوی پست‌های مربوط به علی(ع) در بلاگ حاضر
اینجا

تلفیق خطوط خامت با تصاویر اسکنهای تذهیبهایت به مدد تجربهء فتوشاپی مهدی منصوری

تلفیق خطوط خامت که اسکنهای اصلیش را داری با اسکنهای اوریژینالی که از تذهیبهای قدیمی و جدید گرفته‌ای یا در آرشیو داری به کمک محمدمهدی منصوری شاگرد خوشنویسیت که در حال حاضر در تنکابن است و ترکیب کرده تذهیب برزکار روی خط عیب می تو را با خط خودش (صیقلی)
برای شروع آدرس اسکنهای تذهیبهایت را اینجا بیاور:

آر 248: اسکن از چهار اثر گل و مرغ زهرا ارشادی که اصلش را از حسینی خطباز امانت گرفتی تا به جایش خطوط خودت را بدهی و هنوز نداده‌ای و برخی از این آثار در معاملاتت با غیاث علوی در اسفند 91 و بهار 92 به ایشان داده شد.
# فولدر علیرضا نوربخش: سرلوح مطلا و مجدول قدیمی مال کتاب زادالمعاد مجلسی... مناسب برای اینکه خط نسخ وسطش کار بگذاری! .... البته اگر کتاب خودت را هم بتوانی در آن تزریق کنی عالی می‌شود.. اگر بشود... اگر وصلهء ناهمرنگ و ناجور جلوه نکند.. اگر صاحب اصلی این تذهیبها راضی باشد... اگر رضایتش شرط باشد... اگر اگر

ایمیلم در دو خرداد 92 به مهدی منصوری شاگرد خوشنویسیم:

http://s3.picofile.com/file/7713526127/sefleh4_920103_20x17_5_q0_9mm_r290.jpg

http://qom44.persiangig.com/9201/sheikh_mehraab1_8.5x8.5_q5mm_negativ~r290.jpg

http://rezasheikhmohammadi.persiangig.com/9104/sheikh_ya-hojjat_8x5.5_q3mm_r242-asl.jpg

http://qalam.persiangig.com/9103/sheikh_khatm-kon_23x18_q1cm_rangbari_r240-1.jpg

http://s1.picofile.com/file/7314671612/sheikh_sadaqallaah_6x9_r220_asl.jpg

http://s1.picofile.com/file/7304708274/asl_sheikh_fallaho_kheiron_haafezan_r211.jpg

http://s1.picofile.com/file/7341679672/sheikh_cheraq_va_khaneh_r162_asl.jpg

http://s2.picofile.com/file/7341850749/sheikh_daaqe_to_a_1200dpi_r209_asl.jpg

http://takand.persiangig.com/8808/sheikh_qesarmashq_keshti_r164_be-gerafist.jpg

http://chalipa.persiangig.com/8803/sheikh_17x27_q2.5mm_skan-qbl-az-tiqkari-dr-qbl_r245-asl.jpg

منصوری عزیز... در بالا ده تصویر مربوط به آثار خوشنویسی بنده به صورت خام تقدیم می‌شود و در پایین فولدری حاوی هفت تذهیب و مینیاتور.. با توجه به تجربهء خوبی که در عرصهء تلفیق خط و تصویر داری ببین خطوط بالا را می‌توانی با تذهیب‌های زیر بیامیزی که تابلوهای مستقل زیبایی خلق شود.


مهدی منصوری در ۳ خرداد ۹۲ دو کار برایم ارسال کرد. (اینجا و اینجا)

این اثر را بخرید!

نگارگری هندی
خریده‌شده از شهر «جیپور هندوستان»
توسّط بنده  در تیر ۸۹
قیمت برای فروش:
۵۰۰ هزار تومان
۰۹۱۲۷۴۹۹۴۷۹

مزار کهنه با سنگنبشتهء قرآنی

کتیبهء نقش برجستهء ثلث
بر سنگ قبری قدیمی
در منطقهء نظام‌الدّین اولیاء در دهلی
عکّاس: خودم، تیر ۸۹

یک ترکیب قرآنی

تعالی الله الملک الحق
(طه: ۱۱۴ و موءمنون: ۱۱۶)
و ربنا الرحمن المستعان علی ما تصفون
(انبیاء: ۱۲۱)

خط: رضا شیخ محمدی
(شهریور ۸۸)

سنگنبشتهء 130 ساله در جونیهء لبنان

جونیه شهری در نزدیکی بیروت است که دورنمایش از ساحل مدیترانه در بیروت هم پیداست و شاید به نظر برسد که پیاده هم میتوانی به آن بروی. اما با وسیلهء نقلیه باید رفت آنهم ترجیحا" وسایلی که از دور که برایت نگه میدارند بگویند: سرویس و نه تاکسی... چون منظور از تاکسی ماشین دربست است و  سوارشدن به آن هزینه‌بر است. بی‌اعتنا به وسوسهء بغلخوابیهای پنجاه دلاری و اسمس شوخی و طعنه‌آجین شیخ هادی محمدی که ریضای ما ردیف چندم دیسکوست، در خیابان‌های جونیه می‌چرخی به نیّت ردیابی بنایی تاریخی که گرد مرور زمان بر آن نشسته باشد... انگار لمس سنگ‌های تراشخورده که تاریخ ۱۸۸۰ یا ۱۸۹۲ میلادی را دارد، وصلت میکند به قرون ماضیه. و این همهء بهرهء توست شاید هم توجیه و بهانه‌ات در عدم توفیق یا توفیق کم در کار تجاری و افزودن به دلارهایت.

استفاده از چند اثر خوشنویسی من (یا برداشت‌شده از بلاگم) در یک سایت گرافیکی


http://naqsh.persiangig.com/9202/hamd-man_nurang3_9202.jpg
http://www.noorang.ir/files/viewfile/id/119/type/b
http://www.noorang.ir/files/viewfile/id/148/type/b
http://www.noorang.ir/Public/uploads/images/backgrounds/144.jpg
http://www.noorang.ir/Public/uploads/images/backgrounds/20.jpg

آوازخوانی غلامرضا صنعتگر و خطنویسی زندهء رضا شیخ محمدی

در این کلیپ غلامرضا صنعتگر ترانهء «میشه ضامنم بشی» در مورد امام رضا(ع) را می خواند و حقیر به نگارش زندهء خوشنویسی مشغولم.... این فیلم از سیمای مرکز قم در دی 86 پخش شد.
لینک دریافت فیلم:
اینجا

سفر لبنان

به یاری خدا جمعه عازم سفر لبنان هستم. امید که پربار باشد

قصارمشق مسجد / اجرای دوم

آیهء شریفهء «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطّهرین»
ابعاد اصلی: ۳۵ در ۲۱.۵ سانتیمتر
پهنای سر قلم: ۹ میلیمتر
این چند روز همه‌اش در فکر این قصارمشق هستم. از آیات مشهور قرآن است با موضوعیّت «مسجد»... آیه‌ای که در بسیاری از مساجد در قالب کتیبه و البته به خط ثلث به کار رفته است... خیلی جاها ترکیب‌ها موفق هم نیست ولی چون با خط ثلث اجرا شده، رفته آن بالا... بسیاری از مساجد از ضعف کتیبه‌ها رنج می‌برد... گاه برای تزیینات مسجد خرج هنگفتی می‌شود، اما به کتیبه که نوبت می‌رسد، کار را به خطاط ناکاردیده (که بر موج بلاهت متولیان بیخبر، به نان و نوا و شهرتی هم رسیده‌می‌فرمایند! (برخلاف توصیهء شاعر که: به ناکاردیده مفرمای کار) ... حتی بسیاری از تراکیب ثلث که افراد صاحب‌نام اجرا کرده‌اند، درجهء یک نیست... نیل به ترکیب محکم و خوش‌فرم که اجزا و عناصرش به بهترین شکل دست به دست هم دهند و فضای قطعه را بسازند، کار آسانی نیست... برخی از اعاظم به مفردات خود و هنرجویانشان می‌نازند. اما همان‌ها نبوغ خاصی در ترکیب‌زنی ندارند. رسیدن به ترکیب خاص در حکم یک کشف بزرگ مثل سرودن یک رباعی واجد مصراع چهارمی که کشفی در آن نهفته باشد، است. البته اگر ترکیب و مفردات هر دو  درجهء یک باشد، نور علی نور است. البته در مواردی هم هوشربایی مفردات خوب، تا حدودی عدم خلاقیت در ترکیب را جبران می‌کند؛ همچنانکه ترکیب خلّاقانه درصدی از ضعف مفرداتی عناصر را می‌پوشاند.
خیلی دوست دارم قصارمشق‌هایم را با مفردات عیارمند صنعت کنم. به خصوص به لحاظ آنکه چنین مفرداتی را در آستین دارم: مفردات سال ۸۳ از بنده که در سطرهایم استفاده می‌شد، گرچه نبوغ ترکیبی امروزه را نداشت؛ ولی خیلی‌ها آنها را اوج هنر من می‌دانند.
با این اوصاف نمی‌دانم چه کنم؟ آیا فقط باید همان توصیه‌های کلی که به من شود که مثلا": علیکم بالمشق و التمرین؟ یا به نحو دیگر هم می‌توان گفت؟ من دوست دارم قصارمشق‌هایم اوج هنر من باشد... ضمن اینکه دوست دارم قصارها در جای مناسب خود بنشیند و البته پول هم برایم بیاورد. شاید در ادامهء روند برگزاری نمایشگاههای انفرادی خوشنویسیم باید یک نمایشگاه مستقل قصارمشق که البته روی کاشی معرّق اجرا شده باشد و معرفی این قالب برای اجرا در محراب مساجد و دیگر جاهای خانهء خدا باشد... من باید اولش خودم هزینه کنم تا جا بیفتم....

قصارمشق مسجد / اجرای اول

لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین / سورهء ؟ آیه؟
این مطالب در نوشتهء ذیل این قصارمشق گنجانده شود: ادای دین با ابزار نستعلیق به قرآن / کاربردی کردنش برای نصب در مساجد

سیبای رضا شیخ محمدی 6037991809993953

اجرای چهارم قصارمشق سفله‌طبعقصارمشق یک فرصت‌سازی برای نمایش پشت و روی گل است! حروف و کلمات نستعلیق واژگونه‌شان هم زیباست... به کرّات دیده‌اید که یک قطعه را که در دست دوستی می‌بینید، حتی از وارونه‌اش می‌توانید حدس بزنید که اثر خوبی است یا نه؟
در قصارمشق ارائه‌شده در این پست، بیش از نیمی از کلمات و حروف را واژگون می‌بینیم. گمان دارم اتّصالات کلمهء «تکیه» مقلوبش هم دیدنی است و نیز کلمهء «بر»...
این قالب را جدّی بگیریم و برای تولید اتفاقات تازهء بصری در آن بسترسازی کنیم و به طرّاحش فرصت دهیم که اکتشافات جدیدش را عرضه کند و ازش بخواهیم که در این ضیافت نو با عناصر کهنه سهیممان کند. اینقدر بیذوق یا حسود نباشیم ... ابیات و مصراع‌ها و آیات شریفه را به او پیشنهاد کنیم که دستمایهء کارش قرار دهد ... بهش سفارش دهیم متن دلخواهمان را قصارمشق کند؛ نام و نام خانوادگیمان را بنویسد... ازش بخواهیم اسکن قصارهای نابش را برای اجرا در قالب کاشی لاجوردی و معرّق در اختیار کاربلدهای آن رشته‌ها قرار دهد و از صرف هزینهء بدوی در این راه نهراسد. بهش وعده بدهیم که هزینه کند، برمی‌گردد... باب را باز کنیم که قصارها روی جلد کتاب، در پهنهء پوسترهای تبلیغاتی، در تیتراژ فیلم‌ها و سریال‌ها بنشیند تا مردم وادار شوند که عجایب خط نستعلیق را بیش از پیش مشاهده کنند و به مغزشان فشار بیاورند بلکه بی‌راهنمایی کاتبش یک قصارمشق را بخوانند ...  مسابقه طرح کنیم و به کدشکن قصارها جایزه بدهیم.
این قصارها چه کم از کتیبه‌های کوفی معقّلی دارد؟ که تازه آنها را امثال این بنده که از بچه‌گی به کنجکاوی در مضامین این نقوش و کشف جمله و شعر گنجانده‌شده در آن رغبت داشته‌ است، کدشکنی می‌توانند.در هفتهء آخر سال 91 که به میدان نقش جهان اصفهان رفتم، فقط از کوفی‌های معقّلیش عکس گرفتم... دیدم که عکس گرفتم ... خیلی‌ها نمی‌بیینندش.... خیلی‌ها توجهشان به معقّلی سردر مسجد شیخ لطف‌الله که زیر کتیبهء علیرضا عباسی نصب شده، جلب نمی‌شود؛ تا چه رسد که عکسش را بگیرند؛ تا چه رسد که بخوانندش... با تلاش و کلنجار و چرخاندن‌های مکرّر بخوانندش:
«هست کلید در گنج حکیم - بسم الله الرحمن الرحیم»
قصارمشق‌هایی که می‌نویسم و می‌توانم بنویسم، پاداش به کسی است که از عنفوان طفولیت در رمز و راز نقوش مساجد و تکیه‌ها و حلّ پازل‌ها محو و غرق بوده است... چرا شما حق دارید به بهانهء عنوان‌کردن تلاش برای شکر نعمت حق، خود را بهره‌مند از تفضّلات او جلوه دهید؛ اما به من که نوبت می‌رسد نمی‌گذارید شاکر نعمت ویژه‌ای که به من داده شده باشم؟ اعتراف کنید که من در خط خیلی بلدم تا مجبورم کنید شاکر این «خیلی بلدی» باشم.

یک قدقد کرامت‌‌تراشانه!

در اوج طرح ایدهء توسعهء سیاسی از سوی سید محمد خاتمی و انتشار مطبوعات جورواجور در زمان ریاست جمهوریش، شماری از کسانی که به خاتمی میگفتند: «این قرتی‌بازی‌ها را ول کن و به فکر معیشت مردم باش» همان‌ها بودند که در دههء نخست انقلاب با مرحوم امام همصدا بودند که ما برای شکم قیام نکرده‌ایم.
برخی افراد متعبّد و معتقد، در گذر زمان و در واکنش به سوءاستفاده‌هایی که از دیانت یا ارزش
های اصیل اول انقلابی می‌شود، ناچار از چرخش از مواضع خود و اتّخاذ موضعی تازه که منادی عرفان گل و گشادتریست، می‌شوند که بعضا" حرف دلشان هم نیست و بوی لجاجت از آن برمی‌خیزد. در سال 66 همزمان با انتشار کتاب «سخن عشق» به خط جواد بختیاری، با برخی از اساتید خوشنویسیم که با پوتین جبهه در ارشاد قزوین تدریس خط می‌کردند، همنوا بودم که چرا در این کتاب ردّی از «هو العزیز» و دیگر الفاظ جلاله نیست؟ .... همین من، امروز حاضرم شبه‌روشنفکرانه دلیل بیاورم یا بگو بتراشم که شماری از آثار خوشنویسی این کاتب با ‌مددگیری از امداد غیبی نگاشته شده است.
یکی از بزرگان نظام یک بار فرموده بود: «مرغ که تخم می
کند، عالم و آدم را با قدقد خبر میکند.» چرا خوشنویسان حتی قرتی‌باز، نباید وقتی کار مثبتی در حوزهء خوشنویسی انجام میدهند، برایش داستان درست
کنند تا هر بار اگر قرار شد در جایی (نشستی، روی سنی، کنج دیری، گوشهء خیابانی) گزارش بدهند، با قصّه‌پردازی خوب، کارشان را کادوپیچ عرفانی کنند؟
من برای قصارمشق تقدیمی در همین پست، قدقد کرامت
‌تراشانه می‌کنم. بخوانید و تحت تاءثیر این شاءن نزول ملکوتی قرار بگیرید:
خواب دیدم در جلوخان مسجد «چارواداری» اصفهان هستم (حساب کن اصفهان همچین مسجدی ندارد و فقط مسجدی دارد به نام جارچی!). از یکی از سکوهای سنگی ورودی مسجد بالا رفتم و کتیبهء تیموری آنجا را که به صورت نقوشی فرورفته کار شده بود، لمس کردم و حتی بر چاک کلمهء «فرج» انگشت نهادم و چشم بستم تا وصل شوم. (حساب کن کتیبهء مسجد جارچی، تیموری نیست و صفوی است و تازه فرورفته نیست و برجسته است و نامی از فرج بر وزن نظر در آن برده نشده)
به ناگاه پیری سپیدمو با دشداشه‌ای که انگار ادامهء ریشش بود، ظاهر شد و گفت:
«چندکرسی بنویس؛ شیخ!» گفتم:
«نمی‌توانم مولانا... من نستعلیق کار می‌کنم... شمارهء ثلث‌نویس درجهء یک بدهم خدمتتان؟ تهران می‌نشیند نزدیک متروی دروازه شمیران» فرمود:
«نستعلیق را به سیاق خطّ ثلث و ترکیب‌هایش، درهم‌تنیده بنویس و سواد و بیاض ترکیب را یکسان توزیع کن!» گفتم: «نمی‌شودها!... به من خرده می‌گیرند که چرا به قاعدهء سیاه‌مشق‌های میرزا غلامرضا ننوشته‌ای که یکجایش متراکم باشد و یکجایش بیش از حد باز و بیاض!» گفت: «از گرفت و گیر خلوت و جلوت یکسان، بیرون بیا! ... گره گرافیکی را وللش و بافت خلق کن و نامش را بگذار قصارمشق و جار بزن که نستعلیق را با الهام از کوفی بنایی معقّلی نوشته‌ام... به مرور، به ضرب و زور حتی با چربکاری سبیل متولّی، به عنوان کتیبه در محراب مساجد بده نصبش کنند. سماجت کنی جا می‌افتد.» گفتم:
«والله چه عرض کنم.» گفت:
«بیدار شدی آیهء مربوط به محراب و ذکریا را بنویس. آنقدر تکرار کن تا به فرم دلخواه قصارمشقی برسی.... رسیدی دوباره به خوابت می‌آیم تلفن عباس قناعت را می‌دهم برای بقیهء ماجرا!»

آپدیت پست (افزودن اطلاعات مربوط به سرنوشت یک قطعه)

http://sheikh.ir/post/288

پوزش از قصور؛ پیشکش قصار!

روزهای پایانی سال ۹۱ است. در این سال عمدهء تمرکزم بر خلق تراک‌های سنتی موسیقی در استودیو بود. از نیمهء سال ۹۰ که تصنیف «نقش همت» با صدای بنده در جام جم تهران تولید و بارها از شبکه‌های مختلف سیما (آخرین بار روز گذشته ساعت ۵.۵ عصر از شبکهء نور استان قم) پخش شد، به این خودباوری رسیدم که تولید کار استودیویی ازم برمی‌آید. از این رو سال جاری با هزینهء شخصی و با مشکلات فراوان دو ترانه به ۵ میلیون تومان تولید کردم (به اسامی وداع با آهنگسازی و تنظیم هاشم شریفزاده و «خط خوش» کار محسن حسینی) و در ماه اخیر هم ۵ تصنیف ساخته‌شده و آماده برای خوانندگی از هاشم شریفزاده به ۱۰ میلیون تومان خریداری کردم. این مسائل سبب شد که علاوه بر فشار بر خانواده، بلاگ حاضر نیز آنگونه که درخور است آپدیت نشود. هرچند حضورم در برگه‌های شخصیم در اف.بی نیز در این خصوص بی‌تأثیر نبود. زیبایی صفحات سایت مزبور و امکان درگیرکردن کاربران مختلف با دنیایم و ابزارهای گوناگون ارتباط که آنجا وجود دارد، فریباست. مشکل تنها در فیلتربودن و سختی ورود به آن «مجازآباد» است که گاه باعث می‌شود عطایش را به لقایش و فریبائیش را به سختی ورودش ببخشیم.
شاید تصور شود که دیگر خط نمی‌نویسم. من همیشه خط کم می‌نوشتم. اما تدابیری اتخاذ می‌کنم که همان کم، زیاد جلوه کند. یکی تمرکز بر یک متن و مصراع است. اگر بهانه‌ دست دهد، به سمتش هجوم می‌آورم. مصراعی که در این پست در قالب اختصاصی خودم (قصارمشق) عرضه کرده‌ام در آخرین جلسهء مدرسین خوشنویسی انجمن خوشنویسان قم از سوی اعضا تحریر و مورد نقد و بررسی با کمک ابزار ویدئوپروژکشن قرار گرفت. همچنانکه که در پاسخ به سوءال مدرّس خوب انجمن: خانم حکیمه پوریزدانپرست گفتم، برای نگارش این قصارمشق مکرّرآ اتود زده‌ام. تازه اجرای عرضه‌شده در اینجا اجرای ارائه‌شده در روز جلسهء مدرّسین نیست و تحت تأثیر برخی انتقادهایی که به کارم شد (در کل ترکیب کار را علی بخشی رئیس انجمن و علی رضائیان و برخی موارد مثل ساختن مثلث را سه الف را خانم آهنی) پسندیدند ولی حسن اعرابی اتصال کاف «کر» را به انتهای «دست» باعث ایجاد یک فرم نامأنوس در نستعلیق دانست و رد کرد و به جای «مکن» در اجرای ارائه‌شده در آن روز انتقاد کرد که تغییرش دادم. اثر حاضر با جمع‌بندی دیدگاه‌های مثبت و منفی در منزل خلق شد. کاغذش قدیمی و دست‌ساز و پاره‌شده از یک کتاب قدیمی است؛ مُرکّبش قهوه‌ای و قلمش نی دزفولی به ضخامت ۳ میلیمتر و ابعاد اصلی کار (محدودهء نگارش): ۶.۴ در ۶.۴ سانتیمتر است. مهیّای تذهیب ظریف با طلاست و ارزشش را دارد.

کامنت جدید ذیل این پست را بخوانید (نوشتهء علی قرطاسی)

http://sheikh.ir/post/362

آپدیت (افزودن لینک فیسبوکی)

http://sheikh.ir/post/476