سیزده رجب میلاد مسعود امام علی(ع) مبارک باد

در آستانهء ۱۳ رجب میلاد مسعود حضرت امام علی(ع) با استفاده از لینک http://sheikh.ir/tag
تمام پست‏هایی که در وب حاضر با نام مبارک مولا برچسب خورده و به نوعی به آن وجود نازنین مربوط است، یکجا مشاهده کنید. روش کار به این صورت است که این لینک را در آدرس‏بار کپی کرده و بعد از کلمهء tag اسلش بزنید و کلمات "امام علی" را به همین شکل به فارسی تایپ کرده و اینتر بزنید.

سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره) تسلیت باد

در آستانهء ۱۴ خرداد سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره) با استفاده از لینک http://sheikh.ir/tag
تمام پست‏هایی که در وب حاضر با نام مبارک امام خمینی برچسب خورده و به آن وجود نازنین مربوط است، یکجا مشاهده کنید. روش کار به این صورت است که این لینک را در آدرس‏بار کپی کرده و بعد از کلمهء tag اسلش بزنید و کلمات "امام خمینی" را به همین شکل به فارسی تایپ کرده و اینتر بزنید.

شکستهء قدیمی منسوب به میرزا کوچک یا میرزا رضی تبریزی

ته و توی قضیّه را که درآوردم، دانستم این قطعه را نخست کیوان شجاعی‏‌منش از یک سمساری در تهران به ۱۰ ه.ت خریداری می‏کند و پس از آن همراه با خطّ دیگری به‏عنوان خسارت دیرکرد پاس‏شدن یک چک به حسینی خطباز می‏دهد.
خطباز در خرداد ۸۰ در ازای یک قطعه از آثار خودم، شکسته را به ملکیّت من درآورد و گفت: برای وبت خوب است. شاید میرزا کوچک نوشته باشدش!
من هم در عرضه‏گاه‏ها عنوان کردم که آنچه در خصوص این قطعه یقین دارم، ابعاد و ضخامت قلم آن است که به ترتیب ۱۹ در ۲۳ سانتیمتر و ۱ میلیمتر است. امّا در خصوص کاتبش شکّاکم؛ ولی منسوب به میرزا کوچک است!
دوست مجموعه‏دارم جناب طبری توحیدی که در پاریس بسر می‏برد، در تماس تلفنی ابراز داشت که این قطعه را اثر دست مرحوم میرزا رضی تبریزی می‏داند. بنابر این تیتر پست حاضر به شکلی درآمد که می‏بینید. مقابل تیتر هنوز جای سفید دارد و می‏توان محتمَلاتی را افزود.
این اثر فروشی است؛ به ۳۳۳ هزار تومان!

آپدیت پست (افزودن توضیح)

http://khat.blogfa.com/post/704

آپدیت پست (اشاره به درج عکس پست در گروه پرشین‏کالیگرافی در فیس‏بوک)

http://khat.blogfa.com/post/22

دوسطری به خط شیخ

در این فیروزه‌‏کاخ (دیرینه‏‌دیر) دیربنیاد
عجب غافل‌‏نهاد است آدمیزاد
خط:
رضا شیخ محمدی / اردیبهشت ۹۱
تحریر در سایه‌سار رابطۀ انگیزه‌زا با نسیم شیبانی
قلم: کمتر از دو میلیمتر
ابعاد اصلی آثار: در نام فایل‌ها اشاره شده است.
مرکّب: خریداری‌شده از آبیک در جریان مراسم مقدّماتی مربوط به دوسالانۀ خوشنویسی
کاغذها: تحریری قدیمی کنده‌شده از کتب چاپ قدیم (کاغذ اجرای شمارۀ دو را که رنگ طوسی دارد و نیز اجرای ۴ را که کاغذ خارجی قدیمی با الیاف طبیعی است، استاد رامین مرآتی به بنده دادند.)

 

آپدیت پست (افزودن توضیحاتی در خصوص سرنوشت قطعه)

http://sheikh.ir/post/62

شیخ و کیوان شجاعی‌‏منش

یک فیلم کوتاه با کیوان شجاعی‌منش در کنار تابلوهای خوشنویسی شیخ در پارکینگش در قم /
۱۳ اردیبهشت ۹۱ / پسوند mp4 / طول: چهار و نیم دقیقه / حجم: ۲۰ مگابایت
لینک دریافت فایل تصویری: اینجا

آپدیت (افزودن پست)

http://khat.blogfa.com/post/769

لطف خواب و خط!

رضا شیخ محمدی در حال نگارش قصارمشق / «دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع» / در کنار حجّت عطایی عکّاس خوب قمی
زمستان ۹۰ / نگارخانهء فرهنگ قم
در خلال برگزاری نمایشگاه خوشنویسیش در این نگارخانه
عکاس: سیّد محسن زمانی / دوربین: کانن اس.تری.آی.اس

آواز دشتی رضا شیخ محمدی

اشعار: صغیر اصفهانی + سعدی شیرازی
اجرا: ۲۴ اردیبهشت ۹۱ / طول اجرا: ده دقیقه
استودیو: شورای عالی قرآن / تهران
صدابردار: امید انصاری (از صدابرداران خوب صدا و سیما)
ضبط به نیّت پخش از رادیو تلویزیون در ساعات و لحظات ملکوتی و عرفانی همچون سحرهای ماه مبارک رمضان
لینک دریافت فایل صوتی >>> اینجا

خط شیخ چاپ‏شده در کتاب مجموعه آثار خوشنویسان معاصر ایران (جلد دوم) / چاپ: 1368ش

این پست حاوی نخستین خطّی است که از بنده به زیور تذهیب آراسته شد. وقتی استادم جناب احمد پیله‏چی در سال ۱۳۶۶ شمسی خبر داد که انجمن خوشنویسان در صدد چاپ دومین کتاب آثار خوشنویسان ایران است، انگیزهء تولید اثری که خورند چاپ در کتاب مزبور باشد، در بنده ایجاد شد. هنوز جنگ تحمیلی به اتمام نرسیده بود. من هم تحت تاءثیر شور و حال انقلابی آن مقطع، دو بیت از مثنوی خوب پرویز بیگی حبیب‏آبادی (شاعر شعر معروف یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) را دستمایهء نگارش قرار دادم. سپس با مشورت با استادم احمد پیله‏چی قطعه را برای تذهیب در اختیار آقای مقصودی که در آن مقطع کارمند بنیاد شهید قزوین بود و پرترهء شهدا رو می‌کشید، قرار دادم و ایشان هم در ازای پانصد تومان این اثر را تذهیب کرد.                 لینک مرتبط >>> اینجا

قصارمشق جدیدم: جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز (اجرای1) و پارامترهای دهگانه

سطر «جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز» از حضرت حافظ که از سوی نگارنده در قالب سطر در آذر ۸۳ در خلال جلسات انگیزه‌زای دعای توسّل در قم اجرا و در اینجا منتشر شد، در سایه‌سار مراودهء خوب با نکته‌سنجی‌های نسیم شیبانی به خلق قصارمشق تازه‌ای انجامید.
موءمنانه این قالب از نگارش را برآیند تلاش‌ها و این در و آن در زدن‌هایم در خوشنویسی برای دستیابی به ظرف و فرمی که در آن واحد، واجد موءلّفه‌های گوناگونی باشد، می‌دانم. اینها دغدغه‌های متعدّدی است که به خلق آثاری از این دست فرا می‌خوانَدم:
۱. اجرای فکورانه و مهندسی‌ساز
۲. نگارش دقیق مفردات در فرمی پازلگونه
۳. پرهیز از قالب سهل و ساده و مکرّرآ دیده‌شده و البته در جای خود مشکل ِسطر، با حفظ احترام به همهء سطرنویسان موفّق و بدون ندیده‌انگاشتن تجربیّات خودم در این عرصه
۴. پرهیز از سیاه‌مشق‌های چندلایه که مفردات عزیزم را دفن ‌کنند و بپوشانند.
۵. ادای دین به تمام اساتید رسمی و غیررسمیم در عین فاصله‌گیری از آنان و تلاش برای پرهیز از مشابهت کارهایم به آثار گرانسنگ ایشان
اساتید رسمی = پدرم، علیرضا نایبی، احمد پیله‌چی و جناب امیرخانی
غیررسمی‌ها = جنابان موحد و عبدالرضایی، همهء همتایان و همفکران و مشورت‌دهندگان و ایده‌پردازان و حتی منتقدانم. نیز اساتید قدیمی و درگذشته در تاریخ خوشنویسی که آثارشان در مرقّعات و کتب و منشورات و فتوکپی‌ها به دستم رسیده و الهامبخش کارهایم بوده است.
۶. ادای دین به ادبیّات غنی این مرز و بوم، با انتخاب ابیات و مصاریع مستقل‌المعنی و نیز ادای دین به متون دینی اصلی به خصوص قرآن با انتخاب آیات قلیل‌اللّفظ و کثیرالمعنی و اجرا در فرمی ترجیحآ خوانا
۷. رسیدن به بیان شخصی و لهجه‌ء انفرادی
۸. خلق معمّا و به فکرانداختن (حتی به مخمصه‌انداختن) دیگران!
۹. خلق قطعاتی که واجد اتفاق بصری تازه و کشفی نو باشد.
۱۰. خلق اثر به کیفیّتی که قابل عرضه در ابعاد ریز تا درشت (از سایزی شبیه تصویر کوچک همین پست که در صفحات نمایش کوچک موبایل‌ها دلبری کند تا اجرای همین قطعه به صورت پلت و بنر بزرگ)


اسکن اصلی >>> اینجا

دوسطری جلی به خط استاد امیرخانی

کیست در این دستگه دیرپای / کو لمن الملک زند جز خدای؟
خط: استاد غلامحسین امیرخانی
قطعه فاقد تاریخ است، ولی از سیاق نگارش و رگه‌های استاد حسنی اثر می‌توان آن را به اواخر دههء ۵۰ و اوایل دههء ۶۰ نسبت داد.

قصارمشق جدیدم: جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز (اجرای بی / سی / دی)

ادامه نوشته

پست به روز ‏شده (اصلاح یو.آر.ال خط)

http://khat.blogfa.com/post/176

عیب می، هنر می / خط شیخ و تذهیب ریزنقش حسن محمدی

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی! (حافظ)
خط : رضا شیخ محمّدی / کاغذ: یکروگلاسه
محصول: انگیزه‌بخشی حاصل از حضور در گروه خوب پرشین‌کالیگرافی در فیس‌بوک در دی ۹۰ و کل‌کل با خوشنویسان آنجا
و تلاش برای بلندشدن روی دست آنان
اندازهء قلم: ۳.۵ م.م / تذهیب : حسن محمدی هفشجانی / دستمزد : ۱۵۰ ه.ت / سایز اصلی : ۱۱.۵در ۱۸.۵سانتیمتر / قیمت قطعه : ۵۰۰ ه.ت
لینک مرتبط >> اینجا و اینجا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویر این خط در فیس‌بوک و کامنت‌های کاربران در این خصوص و پاسخ‌های من از راست به چپ:

    
    
    
   

سطر میرزا کاظم تهرانی

خوش آنکه حلقه‌های سر زلف وا کنی
شعر: فروغی بسطامی
خط: میرزا کاظم تهرانی

شعر هلالی جغتایی / خط شیخ / تذهیب حسن محمدی هفشجانی و فرزانه جعفری

راست: بی غم عشق تو صد حیف ز عمری که گذشت
پیش از این کاش گرفتار غمت می‌بودم / شعر: هلالی جغتایی
خط : رضا شیخ محمدی / نگارش : بهمن ۹۰
انگیزهٔ نگارش:
حضور و عرض اندام در گروه خوب «پرشین‌کالیگرافی» در فیس‌بوک
قلم: ۳.۵ میلیمتر / مرکّب: ساخته‌شده با پوست گردو که دوست خوشنویس و کلکسیونرم احمد ابوطالبیان قزوینی در اختیارم گذاشت.
کاغذ: آهارمهره عمل‌آوری‌شده و مرقش‌خورده توسّط استاد احمد پیله‌چی
تذهیب: حسن محمّدی هفشجانی (شاگرد خوب اساتید: آقامیری، تاکستانی و صادق‌زاده)
ابعاد اصلی: ۱۱.۵ در ۱۷.۵ سانتیمتر / دستمزد نگارگر: ۱۰۰ ه.ت / قیمت اثر: ۵۰۰ ه.ت فروش به ثمن بخس به غیاث علوی در خلال یک معامله با او در بهار 92
یادآوری: نگارگر ریزنقش اثر تلفنی عنوان کرد که اثر را قبل از تذهیب از ترس ریزش مرکّب یا خراب‌شدن در حین تذهیب با اسپری فیکساتیو ایتالیایی aerosol فیکسه کرده است. البته فیکسهء مزبور در این حال کار تذهیبکار را برای تذهیب مشکل می‌کند و با ترفندهای خاص باید چربی کار گرفته شود.
لینک مرتبط (اسکن اثر قبل از تذهیب) >> اینجا
لینک مرتبط فیسبوکی: اینجا نشر در کانال سروشم در ۰۲۱۰: اینجا
چپ: اجرای دیگری از این اثر / تحریرشده روی کاغذ پوستی که برای فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی که از طریق فیسبوک باهاش رابطه برقرار کردم، فرستادم و حاصل کار را در دیدار حضوری در پارکینگ منزل تحویلم داد و دستمزد تذهیب را که گرانترین وجهی است که تاکنون برای تذهیب یک قطعه پرداخت کرده‌ام، بعد از پیغامهای مکرّرش و از رورفتنم به حسابش واریز کردم. لینک فیسبوکی: اینجا

آپدیت پست با افزودن نام مالک جدید قطعه

http://sheikh.ir/post/404

قصارمشق دلقت / اجرای ششم در تلفیق با نقاشی ندا داودآبادی

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای ششم
تحریر: دی ۹۰ / ابعاد اصلی: ۱۴ در ۱۶.۵ سانتیمتر / قط قلم: ۳.۵ میلیمتر
نقّاشی: ندا داودآبادی
قیمت اثر: ۲۲۰ هزار تومان

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

لینک مرتبط (اجرای میرزا کاظم از این بیت) >>> اینجا

آپدیت پست با افزودن ترجمه انگلیسی

مصاحبهء بنده با روزنامهء جوان

به روز شدن کامنتدونی http://sheikh.ir/post/729 با افزایش چند کامنت

http://khat.blogfa.com/comments/?blogid=khat&postid=729&timezone=12600

پخش تصنیف شیخ از سیما

پخش تصنیف نقش همّتبا تنظیم‏ : استاد مهرداد دلنوازی و خوانندگی: رضا شیخ محمدی
امشب ۷ اردیبهشت ساعت یک ربع به نه شب از شبکهء یک سیما
                  
یادآوری: بیراه نیست فایل تصویری MVI_3481 از دی.وی.دی آر ۲۳۲ دقیقهء ۴:۳۸ تا ۵:۲۸ ضبط قسمت «ای ایران ای خرّم» از تصنیف مزبور به عنوان نمونهء مناسبی از کلیپ پشت صحنهء ضبط در استودیو در اینجا قرار گیرد.

کتابت صفوی

27برگی از دیوان لیلی و مجنون / دورهء صفوی / دورو
حلکاری حاشیه: تکرنگ باطلا
خریداری‌شده در خلال یک معامله از امیر عاملی قزوینی
اسکن در آرشیو شیخ: آر ۹۳
قیمت: ۷۰۰ ه.ت فروخته شد در اردیبهشت ۹۱ به یکی از کلکسیونرهای استان فارس
 

پرهیز از اجرای کارهای خوب!

 
ادامه نوشته

طلای نشسته بر لاجورد

      
بسیاری - و من نیز - بر این تصوّرند که اشتهار یک اثر هنری یا یک هنرمند نشانهء عیارمندی است و هر چه دامنهء بر سر زبان بودن پرگستره‌تر باشد، با هنر فاخرتری سروکار داریم. در حالی که هنرنمایی برخی از اساتید در حوزهء کارشان بی‌سروصدا و بی‌حاشیه‌پردازی و خبرسازی صورت می‌گیرد؛ انگار در خلاء و سکوتی گاه سنگین و ناخوشایند می‌زیند و کار تولید می‌کنند.
زنده‌یاد «سیّد حسن زرّینخط» در زمرهء آنان است که بی‌آنکه بر موج معروفیّت و آوازه گام زند، هم کتابت‌های مغزداری دارد که آرایندهء کتب فارسی قدیمی (مربوط به مقاطع مختلف درسی) یا برخی صفحات تصانیف قدیمی است (
اینجا) و هم کتیبه‌های خاموشش در این شهر و آن شهر بر دیوار مساجد و گاه میادین (اینجا
) نشسته است و به مخاطبی که با چشم کاونده اینجا و آنجا را به شوق صید هنر رصد می‌کند، خوراک فکری و هنری می‌دهد.(۱)
صاحب این وبلاگ با دوربین کاننش(۲) به بازدیدکنندگان این تارنما فرصت می‌دهد تا دقایقی بر دقایق نگاشته‌های زرّینخط - محصول کارخانهء «خاک‌نگار مقدّم» که پـزندهء تعداد قابل توجّهی از کاشی‌های این نستعلیق‌نویس است - چشم بدوزند.
برخی از تصاویر ارائه‌شده در این پست نود درجه به راست یا چپ چرخانده (روتیت) شده‌ است. شاید این کار از نظر اصول عکّاسی از یک بنای تاریخی ناصواب باشد؛ ولی در عوض دید بهتر و آسانتری را برای بینندهء مشتاق فراهم می‌آورد؛ تا کتیبه‌هایی را که با رنگ طلایی بر پهنهء لاجورد در مسجدی در منطقهء دزاشیب تهران و نزدیک شعبهء مشهور انجمن خوشنویسان نشسته است، مشق نظری کند.
شیوهء زرّینخط در کتیبه‌نویسی که آشکارا برگرفته از مکتب استادش مرحوم عمادالکتاب سیفی قزوینی است، یک پاسخ خاموش هم هست؛ به آندسته کسانی که تصوّر می‌کنند که گذار از میرزا غلامرضا به کلهر و عمادالکتاب، افول در خط و تزریق اهمال‌نگاری در قلم کاتب و آغشته به پسندهای نامطلوبی است.
استادی که خودش را همیشه دوست داریم - و پاره‌ای افاضاتش را خیر - مدّعیست: خطّ عمادالکتّاب «در زندان کمیتهء مجازات، چاییده است»... اثری در همان مشرب و مکتب ِ چاییده، در دانگ کتیبه که نمایش بی‌پروای کلمات است و هرگونه کژتابی در آن رسوا می‌شود، ۵۵ سال است اینقدر دلبرانه بر ویترین دیواری عمومی - که مردم و از جمله اهل هنر از برابرش می‌گذرند - خوش نشسته و جلوهء مطبوع دارد، در حالی که کتیبهء همان استاد بر تارک یکی از کتابخانه‌های بزرگ این سامان که از صافنگاشته‌های نچاییدهء میرزا غلامرضا اخذ و اقتباس شده، اثر خوبی نیست و حتی این حسرت را برمی‌انگیزد که کاش زرّینخط زنده بود و فزون بر کتیبه‌های نستعلیق حسینیّهء آیةالله نجفی مرعشی(ره) سردر کتابخانهء این مرجع تقلید متوفّی را هم می‌نگاشت.


پی‌نویس:
۱. آرشیو شیخ به این اسناد و مدارک در خصوص حسن زرّینخط مجهّز است:
عکس‌هایی که صاحب این بلاگ از کتیبه‌های آن مرحوم در یکی از امکان مذهبی ورامین گرفته است. عکس‌های حقیر از کتیبه‌های زرّینخط از سردر برخی قبرهای خانوادگی در قم. اسکن از یک قطعهء اوریژینال خوشنویسی از زرّینخط که از کیوان شجاعی‌منش خریدم و در خلال معامله‌ای به عادل محمّدی اصفهانی فروختم. یک تصویر رنگی خانوادگی خودمان در قم مربوط به دههء ۵۰ که پسرخاله‌ام محمود کمالی با دوربین لوبیتل۲ گرفت و در آن پوستر کاغذی «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» به خط زرینخط بر دیوار است. این اثر از وقتی به یاد دارم در منزل قدیمی ما در قم بود. مدتی از عهدهء خواندن امضای زرینخط برنمی‌آمدم و بعد که خواندمش، ترکیب کلمهء زرّین با خط برایم خیلی جلب توجه ‌کرد. (در آن ایّام هنوز ترکیباتی مثل زرین‌قلم و زرّین‌نقش و زرّین‌کلک و نی‌نگار باب نشده یا چندان روی بورس نبود و این مورد برایم تازگی داشت.
۲. مدل
 اس.تری.آی.اس

شکسته‏نستعلیق استاد حیدری

شکسته‌نستعلیق / استاد محمّد حیدری
شعر: حکیم نظامی گنجوی
تذهیب: الناز ارجی
ابعاد اثر: ۲۶.۵ در ۴۲ سانتیمتر / پهنای قلم: ۳.۵ میلیمتر
آدرس اسکن در آرشیو شیخ: آر ۹۵ (قبل از تذهیب)، آر ۱۱۶ (بعد از تذهیب)
قیمت: ۵۰۰ ه.ت در اردیبهشت ۹۱ به یکی از کلکسیونرهای استان فارس فروخته شد.

پست به روز ‏شده

چند قطعه خط منتشرنشده‌ی عربی از هاشم، ماجد و عباس بغدادی

پست به روز ‏شده

دعای تحویل سال و یادکردی از مرحوم محمدرضا قنبری

شعر وقاری و خط استاد عبدالرضایی

 سیاه‌مشق احمد عبدالرّضایی به سیاق کارهای میرزا غلامرضا / اصل در اختیار رضا شیخ‌محمّدیکجاست یکدو سه همدم که همچو موسیقار 
نشسته پهلوی هم برکشیم آوازی

سیاه‌مشق: اثر استاد احمد عبدالرّضایی
شعر: «میرزا غازی تته» (وقاری) حکمران قندهار در قرن یازدهم هجری و مربّی جمعی از شعراء از جمله طالب آملی و مرشد بروجردی.
از مجموعهء خصوصی رضا شیخ محمّدی خریداری‌شده از امیرمیثم سلطانی به ۷ هزار تومان / قیمت: ۴۰۰ هزار تومان / این اثر قبلا در این پست عرضه شده بود.

پست به روز شده

چلیپای بدون رقم از استاد خروش

به روزرسانی کامنت‌دونی

به روزرسانی کامنت‌دونی پست دستمال کاغذی مرطوب در دست «قصارمشق‏»نویس!:
http://khat.blogfa.com/comments/?blogid=khat&postid=326&timezone=12600


خط شیخ و تذهیب منظر محمدی زلیخایی

سیاه‏مشق با لهجهء شیخ
شعر: غزل کامل حضرت حافظ با مطلع:
گر چه ما بندگان پادشهیم / پادشاهان ملک صبحگهیم
تحریر: مرداد ۸۸ شمسی / قم
کاغذ: آهارمهره عمل‏آوری‏شده توسّط استاد احمد پیله‏چی قزوینی / تذهیب: منظر محمّدی زلیخایی (قزوین) / دستمزد تذهیبکار:
۷۰ هزار تومان / ابعاد اصلی: ۲۱ در ۳۰.۵ سانتیمتر / قیمت اثر: ۳۰۰ هزار تومان
یادآوری: با سرکار خانم منظر محمّدی زلیخایی در جریان برگزاری نمایشگاه خوشنویسیم در قزوین در شهریور ۸۸ آشنا شدم. عنوان کرد که شاگرد تذهیبکار خوب قزوینی «پیمان گلکار» است. از او خواستم قطعه‌خطّی از مرا تذهیب کند. گفت: مشکلی نیست ولی زمان می‌برد و باید با مطالعه این کار را انجام دهد. سیاه‌مشق فوق را در اختیارش گذاشتم و حدود یک سال بعد تحویلم داد. وقتی سال گذشته این اثر را در نمایشگاهم در نگارستان اشراق قم به نمایش گذاشتم، یکی از بازدیدکنندگان که به گمانم دانشجوی گرافیک و شاگرد آیدین آغداشلو بود، در خصوص آن به نکته‌ای اشاره کرد که تحسین مرا در خصوص تذهیبکار جوان آن برانگیخت. عنوان کرد که در تذهیب این اثر، رفتاری مشاهده کرده که تاکنون از هیچ تذهیبکاری ندیده است. مُذهِّب به عمد از عناصر خط نستعلیق سود برده و مشخصا حرف «ب» را وارد طرّاحی تذهیب کرده و در نقوش گلها از آن سود برده است.

چشم جادوی نگار!

چشم جادوی نگار!
بهاریّه‌ای با صدای خودم تقدیم به بازدیدکنندگان خوب وبلاگم
در آستانهء سال جدید

شعر و آهنگ و سه‌تار: محمّدحسین وحید
تنظیم و نظارت ضبط: مجتبی دلجو
مایه: بیات اصفهان (فانتزی)
صدابردار: حامد داوری
ضبط: استودیوی خانگی / قم

مستم از باد بهار - مستم از جلوهء یار
می‌کند عشوه و ناز - چشم جادوی نگار
*
بنگر سوی چمن - رنگ و روی نسترن
می‌برد هوش از سرم - می‌زند پر دل من
*
گل و بلبل به همند - فارغ از بیش و کمند
عاشقان یار ما - رسته از بند غمند

دریافت فایل صوتی: اینجا

یادداشت آهنگساز:
این شعر و آهنگ، اقتباس‌گونه‌ای است از ترانهء جاویدان «بهار دلنشین» که تقدیم می‌کنم به شادروانان: بیژن ترقّی آن مرد بسیاردان و آن آبروی موسیقی ایران روح‌الله خالقی
مبارک بادت این سال و همه سال : محمّدحسین وحید

تاریخ قبلی پست: ۲۸ اسفند ۹۰

سیاه‏مشق قدیمی قاجاری

سیاه‌مشق قاجاری در حال و هوای اجراهای میرحسین خوشنویسباشی
مضمون: مناجاتنامهء خواجه عبدالله انصاری
ابعاد اصلی: ۱۱ در ۲۱ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۱.۸ میلیمتر
این قطعه که بر روی کاغذ ابروباد قدیمی اجرا شده، دارای مفردات ملیح و ظریف و بدون اغراق و در کمال پختگی اجرا شده است. به وضوح می‌توان استادی این کاتب را در نگارش راحت و در عین حال اصولمند مشاهده کرد. قالب اکثر کلمات و حروف مطابق با استاندارد است و چیدمان و فضاسازی چشمنواز در جای جای اثر مشهود است.                قیمت اثر : ۵۰۰ هزار تومان فروش به غیاث علوی در اسفند ۹۱


سیاه‌مشق دیگر:
http://qalam.persiangig.com/9101/qadimi_az-alireza-nurbakhsh_r235-1.jpg
قیمت: ۵۰۰ هزار تومان 
مبادله با ابوالفضل خزاعی با پنج شش تا از کارهای نسخ به خط خودش در زمستان ۹۱

اجراهای متعدد قصارمشق «دایرهء قسمت»

در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
شعر: حافظ / خط: رضا شیخ محمّدی / مهر ۹۰
(تحریرشده در سایه‏سار رابطهء هنری خوبم با سرکار خانم نسیم شیبانی)
مرکّب سبز: از سید محمّد حسینی خطباز که ظاهرا عنوان کرد از مرکبهای مورد استفادهء عثمان اوزجای خطاط ترکیه است.
راست: اسکن قبل از تذهیب
چپ: اسکن بعد از تذهیب توسط سرکار خانم «اسرافیلی»
دستمزد تذهیب: ۷۵ هزار تومان / قیمت قطعه: ۳۰۰ هزار تومانفروش به ثمن بخس به غیاث علوی در قم در اسفند 91
لینک فیسبوکی: اینجا

دیگر تجربیّات و مشق‏هایم در خصوص ترکیب‌بندی این بیت:

اجرای c اجرای d / اندازهء اصلی: 7 در 7 سانتی‏متر اجرای e

اجرای e با تذهیب: محمّد شکاری اسفندی، دی ۹۰
دستمزد تذهیب: ۶۰ ه.ت
ابعاد اثر: 10.5x12.5سانتیمتر
قیمت اثر: ۲۰۰ ه.ت

لینک‌های مرتبط با اجرای e  از راست به چپ:



اسکن اصلی اجرای e >> اینجا
ارسال ایمیل به همدانیان برای پوسترسازی اجرای e در ۸ اسفند ۹۰

                              تاریخ قبلی پست: ۱۱ مهر ۹۰

عیب می - هنر می / خط شیخ و تذهیب استاد علیرضا برزکار

عیب می جمله چون گفتی هنرش نیز بگوی! (حافظ)
خط : رضا شیخ محمّدی / کاغذ : گلاسهء رنگ‏شده با ریواس(؟) توسط علی ایزدخواه دوست خوشنویسیم در سرچشمهء کرمان / اندازهء قلم: ۶ میلیمتر / تذهیب : استاد علیرضا برزکار / دستمزد : ۲۰۰ ه.ت / سایز اصلی : 17.5x30.5 سانتیمتر / قیمت قطعه : ۵۰۰ ه.ت / لینک مرتبط >> اینجا و اینجارزومهء برزکار در اف.بی: اینجا

سطر شیخ و تذهیب محمّد شکاری اسفندی

خط: رضا شیخ محمّدی/ مهر ۸۳ (تحریر در خلال جلسهء هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم) / تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / پاییز ۹۰ / دستمزد: ۵۰ هزار تومان / قیمت قطعه: ۲۵۰ هزار تومان

تصنیف دینی - میهنی نقش همّت با صدای حقیر

شیخ و استاد مهرداد دلنوازی در استودیوی 105 جام جم / تهراننقش همّت / تنظیم‏ : استاد مهرداد دلنوازی
خواننده : رضا شیخ محمدی / مایه : افشاری
آهنگساز: ~ مهیار فیروزبخت / شعر: حمید سبزواری
------------------------------
نوازندگان:‏
مهرداد دلنوازی : سینتی‌ / فرشاد فرهادپور : سنتور / نیما دلنوازی : تار / امید توفیقی : عودبابک بنی‏حسین : تمبک / سعید سرتائی : دف / سعید فهیمی : نی / علی رحیمیان : ویلنبهروز علی‏پناهی : ویلن / مرتضی جلایی : ویلن / هادی آرزم : ویلن
----------------------------------------
نت‏نویسی: فرشاد فرهاد‏پور / ناظر ضبط : مهرداد دلنوازی / صدابردار: نوید شاه‏بیگی
ضبط: استودیوی 105 جام جم / تهران
مرکز سرود و موسیقی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران / نیمهء اسفند 90
-------------------------------------
لینک دریافت فایل صوتی:‏ اینجا
پخش از شبکهء یک سیما در تاریخ یک ربع به نه شب / پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۱
لینک مرتبط (تصاویر پشت صحنهء اجرا): اینجا
دریافت کلیپ تصویری مربوط به این تصنیف از سایت آپارات که از شبکهء یک سیما پخش می‌شود: اینجا
بیشتر بدانید: اینجا

دوسطری خط شیخ. تذهیب شکاری اسفندی و مینو حیاتبخش

خط رضا شیخ محمدی / بهمن ۸۳
شعر: حافظ
تذهیب: محمد شکاری اسفندی / زمستان ۹۰
سرنوشت اثر: فروش به ثمن بخس به غیاث علوی در معامله‌ای در قم در بهار 91

لینک تلگرامی اجرای دیگر این شعر با تذهیب مینو حیاتبخش:

https://telegram.me/rSheikh/1006

لینک اینستاگرامی اثرم با تذهیب حیاتبخش:

https://www.instagram.com/p/BHacc6Djo3m/

 

نامه‏ام به فرزان کرمانی‏نژاد مدیر پرشین کالیگرافی که از آن اخراج شدم

دوست عزیزم فرزان کرمانی‌نژاد
سلام. بعد از آشنایی با عنوان «دیجیتال آرت» که نخستین بار از شما در گروه خوبتان شنیدم به نظرم رسید که به تولید آثار خوشنویسیم در مجرای سنتی (ارائهء اصل اثر به تذهیبکار و پاسپارتو و قطعه‌بندی و ...) بسنده نکنم و اسکن اصلی از روی برخی خطوط و سیاه‌مشق‌هایم را در اختیار گرافیست‌های مختلف قرار دهم و بدون اعمال سلیقه، چشم به فایل خروجی بدوزم.
در این راستا رایزنی‏های متعددی صورت دادم و حاصلش تولید چند فایل خوب بود که به نظرم میتواند آثار مستقل و قابل نمایشی در فضای مجازی یا به صورت پلات در نمایشگاه‏های واقعی و حتی قابل مصرف در روی جلد کتاب یا پوستر یا دیگر بسترها و فضاها و در کل فرصت‏سازی برای تکثیر یک اثر هنری خوشنویسی باشد.
به لحاظ تجربه‌ای که در دیجیتال آرت دارید، چند مورد زیر را روءیت و در خصوص آنها اظهار نظر فرمایید و در صورت صلاحدید، قبول کنید که یکی از اسکن‏های اصلی از خطوط بنده را با ذوق و ابتکار شخصی خود به یک اثر گرافیکی تبدیل کنید تا به یادگار داشته باشم:

http://takandi.persiangig.com/9011/olfatsaraa_sheikh_v-a2_holand_bidel-dehlavi_entekhab-nasim_sheibani_r211-230-1.jpg
http://qom1344.persiangig.com/9012/sheikh_s-javad-musavi1_qadr_11.5x12.5_qalam4.5mm_edit_r162-231-1.jpg
http://qalam.persiangig.com/9011/olfatsaraa_sheikh_v.a_holand_bidel-dehlavi_entekhab-nasim_sheibani_r211-228-1.jpg

ارادتمند. رضا شیخ محمدی. سیزده اسفند نود. قم
www.sheikh.ir


جواب آقای کرمانی‏نژاد:

خوشحالم که این اصطلاح راهی فرا روی شما گشوده ...... کارهای ارائه شده تجارب خوبی هستند ولی ناقص ........ متاسفانه در این ایام گرفتارتر از آن هستم که بتوانم روی این فایل‌ها کار کنم ...... به طور کلی در هر زمینه‌ای نیاز به تجارب فردی و جمعی هست ... دیجیتال آرت هرچند در عرصه بین المللی جایگاه تثبیت شده ای دارد اما در جامعه هنری ایران مقبولیت زیادی ندارد و خوشنویسان به‌کلی با آن بیگانه‌اند .... اداعا و انتظار این که شما یا من یا دیگری یکشبه ره صدساله رود و به یکبار کاری کند عاری از خطا عبث است ...... باید از تجربه و خطا نهراسید و تلاش کرد ....... در ضمن اینکه هدف باید روشن باشد ... با اینکه کاری بدون هدف و برنامه قبلی (چه سنتی چه مدرن) تولید شود و بعد برایش کاربردی مثل رویجلد کتاب و مانند آن بیابیم مخالفم ....... فقط برای هنر ناب (هنرهای زیبا) مانند نقاشی و مجسمه سازی می‌توان چنین کرد آن هم گاهی ... برای هنرهای کاربردی حتمن باتید هدف و جایگاه از پیش معین باشد ......

خطی از بنده در وبی به زبان فرانسه

تصویر از خط نستعلیق بنده در سایتی به زبان فرانسه >>> اینجا

تنزل الملائکه / خط شیخ و گرافیک سید جواد موسوی

دیجیتال آرت 
خط: رضا شیخ محمدی / گرافیست: سید جواد موسوی (قم)
لینک مرتبط (اسکن اصلی و نسخهء تذهیب‌شده): اینجا
لینک فیسبوکی (انتشار این دیجیتال آرت در فیسبوک و نظرات کاربران): اینجا
لینک فیسبوکی (تصویر اهدای یک نسخه از این دیجیتال آرت به آیةالله هاشمی رفسنجانی): اینجا

پنج سطر قدیمی از میرحسین و میرزا کاظم و غیره

123
45
شمارهء ۱ . میرزا کاظم تهرانی ۳۵۰ هزار تومان
شمارهء ۲ . میرزا کاظم ۴۰۰ هزار تومان
شمارهء ۳. سطر قدیمی ۱۰۰ هزار تومان
شمارهء ۴. سطر قدیمی ۲۵۰ هزار تومان
شمارهء ۵. میرحسین خوشنویسباشی ۴۰۰ هزار تومان

کلا به یک میلیون تومان در اواخر اسفند ۹۰ به یکی از مجموعه‌داران استان فارس فروخته شد.

قصارمشق دلقت / اجرای پنجم

    
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟

خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای پنجم
تحریر: اوایل اسفند ۹۰ / قم (کارگاه هادی پناهی و با مرکب و قلم ایشان)
ابعاد اصلی:سانتیمتر ۱۵ در ۱۳ سانتیمتر / قط قلم: ۶.۵ میلیمتر
 اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

اسکن اصلی این اجرا را در تابستان ۹۱ در اختیار دوست گرافیستم «محمود هدایی» که در بوستان کتاب دفتر تبلیغات مشغول طراحی جلد و کارهای گرافیکی است، قرار دادم تا به سلیقهء خود در یک پوستر و به سفارش بنده قرار دهد و دستمزد بگیرد.. نهایتآ در اواخر آذر ۹۱ فایل نهایی را از ایشان تحویل گرفتم... سه اجرا طراحی کرده بود که ذیلا" تقدیم می‌شود:

      

لینک فیسبوکی: اینجا

عاقبت خواهم بدان الفت‌سرا محمل کشید

 
لینک مرتبط > اینجا

ادامه نوشته

قصارمشق دلقت / اجرای چهارم

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای چهارم
تحریر: اواخر بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی: ۷ در ۷ سانتیمتر
قط قلم: ۳.۵ میلیمتر / اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

قصارمشق دلقت / اجرای سوم

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای سوم
تحریر: اواخر بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی:  سانتیمتر / قط قلم:  میلیمتر
اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

قصارمشق دلقت / اجرای دوم

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق)
تحریر: ۱۷ بهمن۹۰ / قم ابعاد اصلی: 7.5x7 سانتیمتر / قط قلم: ۴ میلیمتر مرکّب: سیاه مخصوص کتابت قرآن کریم که دوستم علی بخشی (کاتب قرآن) هدیه کرد. افهء رایانه‌ای: ای.سی.دی.سی
اصل قطعه را در دهم اسفند ۹۰ برای تذهیب در اختیار دوست مذهّبم "محسن روزگرد" قرار دادم. در پاییز ۹۱ قطعه را به صورت تذهیب‌شده تحویل گرفتم. ابعادش تا ۲۶ در ۳۰ پهن شده (بچّه‌م قد کشیده!)... به روزگرد گفتم چرا حواشی خطم را با کاتر نبریده و همه‌اش را تذهیب کرده؟ گفت: مدتی بود تذهیب نکرده بودم . وقتی آمدم روی این کار، به شدت پرانگیزه بودم و هیجان کار داشتم... لذا گفتم خودم را خالی کنم. این بود که اینقدر گسترده کار کردم.. حتی بعد از فراغت از متن، باز دیدم دلم میخواهد پیش بروم... لذا حاشیه‌ء پاسپارتو را هم تذهیب کردم. شما فقط لطف کنید ۱۸۰ ه.ت مرحمت کنید!
لینک فیسبوکی: اینجا


از آنجا که دوست گرافیستم هادی معزّی به افه‌های گرافیکی بنده معترض بود، در 23 بهمن 90 به او ایمیل زدم:
دوست عزیز گرافیستم هادی معزّی!
‏با سلام. این خط بنده را که بر اساس بیت سعدی در گلستان (دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع / خود را ز عملهای نکوهیده بری دار)‏ تحریر کرده‌ام، با سلیقهء خودتان به اثری «سنتی/مدرن» که حاصل دست یک خوشنویس و یک گرافیست خطشناس است، تبدیل کنید. دستتان برای هر ابداع و نوآوری باز است؛ فقط روح خط حفظ شود و مفردات و ترکیب دست نخورد. همانطور که حضوری عرض کردم بابت این کار به شما دستمزد می‌دهم. من این کار را دلی نوشته‌ام و دوست دارم شما هم دلی رویش کار کنید. قصد دارم به مرور این کارها جمع شود و در کتابی حاوی آثارم چاپ شود. ممنون و موفق باشید.

http://o9127499479.persiangig.com/9011/sheikh_dalqat2_kaqaz-qadimi_7.5x7_qalam4mm_be-moezzi.jpg

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

اخراجم از گروه پرشین‏کالیگرافی در فیس‏بوک

کامنت مدیر محترم گروه پرشین‌کالیگرافی آقای فرزان کرمانی‌نژاد
بعد از اخراجم از گروه مزبور (فایل وُرد) >>> اینجا


شیخ به فرزان کرمانی‌نژاد:
با احترامات فائقه. لطفا به طور مشخّص بفرمایید بابت کدام تخلّف بنده، تصمیم به قطع دسترسی اینجانب گرفته‌اید تا اگر مقدور هست و اجازه دهید با عذرخواهی از گروه مجددّا در جمع خوب شما حاضر شوم.‌‏ارادتمند رضا شیخ محمدی شانزده بهمن نود

From: Farzan Kermaninejad  To: reza sheikh
Sent: Sunday, February 5, 2012 4:04 PM
جناب شیخ مطمئن هستم که به یاد دارید که طی یک سیر طولانی عرایض مشوقانه بنده تبدیل به تذکرات ضمنی و سپس تذکرات روشن و نهایتن به اخطارهای چند باره و سر آخر به قول شما تحریم انجامید ..... و قطعن تصدیق می‌فرمایید این همه نبود مگر بازخورد رفتار شما و تخطی مکرر از بسیاری بندهای منشور نحوه همراهی با گروه ...... نه در صدد تحلیلش چرایی آن هستم نه در صدد اصلاحش ........ چرا که نه تخصص من است و نه به من ارتباطی دارد ....... جایی هم فرمودید که این تحریم‌ها را نصب العین خود کرده و خود را ملزم به اجرای آن می‌دانید .... لطفن به همان نصب‌العین مراجعه فرمایید .....
درضمن عرض کنم که اگر به خود من بود حالا حالاها با شما حال می‌کردم ..... حتمن این را هم درک کرده اید که شخصن هم پوستم کلفت‌تر از این حرف‌هاست که از این کارها برنجم و هم اصولن رفتار چالشی و جسورانه را می‌پسندم ..... بگذریم که رفتار شما گاهی از حالت چالشی خارج و به نوعی توهین به جمع و قوانین گروهی و لجبازی افسارگسیختهٔ کودکانه تبدیل می‌شد ..... به عرض می‌رسانم لغو عضویت شما در گروه در پی یک سری درخواست‌های مکرر اعضا انجام شد ...... و اغلب اخطارهای من از پی درخواست‌ای ایشن بود ...... ایشان در مقاطع مختلف از حذف پیام‌ها و پست‌های شما گرفته تا قطع دسترسی کامل شما را خواهان بودند ..... هر چند خاطر شما عزیز است اما احترام ایشان و درنظر گرفتن خواسته اعضای گروه نیز بر من واجب است ..... بی اغراق روزی نبود که پیامی از سمت دوستان مبنی بر درخواست تذکر به شما نداشته باشم و من مرتب همگان را به مدارا دعوت می‌کردم ........ تا جایی که بسیاری گروه را ترک یا فعالیتشان را محدود کردند و برخی به صورت علنی به من گفتند به دلیل مدارا بیش از حد من با شما و تغییر جو گروه توسط شماست ........
فعلن در سفر کاری هستم و فرصتم کم ........ فرداشب یا پس‌فردا صبح که برگشتم موضوع را دوباره با تنی چند از دوستان درمیان می‌گذارم .... نظر قطعی را ایشان خواهند داد ... کمی صبور باشید ....... جای شما باشم بیشتر خط می‌نویسم ....... حیف هنر و وقت شماست که بیهوده تلف شود .....
در ضمن خواهشمندم فعلن تقاضای عضویت ارسال نکنید و اگر دوستی ندانسته و بدون هماهنگی با ادمین‌های گروه شما را به جمع افزود خودتان خارج شوید ..... حضور بدون هماهنگی در گروه ولو غیرمستقیم به قطع دسترسی همیشگی شما خواهد انجامید .....
آرزوی موفقیت و سلامت شما را در پناه حضرت حق دارم
فرزان

On February 5, 2012 3:38:45 AM PST, reza sheikh wrote:


شیخ به کرمانی‌نژاد:
با سلام. اگر اهانتی به جمع کردم از تک‌تک معذرت میخواهم. اگر مقدور هست فرصتی دوباره بدهید بلکه اشتباهاتم را جبران کنم شیخ. شانزده بهمن نود. قم


On February 5, 2012 6:37:45 AM PST, Farzan Kermaninejad wrote

عرض کردم صبور باشید ...... چند روزی فرصت بدهید .... نظر نهایی را دوستان خواهند داد ...... عرض کردم تقاضا نفرستید ..... باز فرستادید ...... به نکاتی که گفته می‌شود توجه فرمایید ...... باز تکرار می‌کنم صبور باشید و شکیبا .....


و فرزان کرمانی‌نژاد چند روز بعد در بیست بهمن ۹۰:

سلام علیکم .... ضمن عرض ارادت مجدد به اطلاع می‌رسانم چنانچه به شما قول داده بودم نظر سنجی مفصلی در باره عضویت شما در گروه انجام شد .... تا حضور یا عدم حضور شما در گروه بر اساس خواست ۴-۵ نفر بخصوص و خدای نکرده اشتباه ما در فهم نظر جمع نباشد ..... به این منظور وقت و انرژی زیادی هم من و هم چندتن دیگر از دوستان گذاشتند و البته تک تک رای‌دهندگان .... به ویژه اینکه من این روزها درگیر اتمام بخش اصلی تز دکتری خود هستم و درحالی که ۳ هفته بیشتر فرصت ندارم دنیایی کار عقب مانده باقی است ...... با این حال با جان و دل و بدون اینکه کسی مرا مجبور کرده باشد این وقت را گذاشتم ... امیدوارم که درک کنید و قدر این وقت را بدانید .... متن نظر سنجی با هماهنگی دوستان تنظیم شد و برای ۶۵ نفر از اعضای فعال گروه ارسال گردید ....... اسامی ایشان چندان مهم نیست و اگر خود شما هم یک فهرست ۶۵ نفره انتخاب کنید به احتمال زیاد با یکی ۲ نفر تفاوت مشابه فهرست ما خواهد بود .........

=================
متن پیام ارسالی برای دوستان چنین بود:

ضمن سلام و تشکر فراوان از زحمات و همراهی‌های شما در گروه خوشنویسی ایرانی .... به منظور ارج نهادن به مدیریت جمعی در گروه و احترام به نظر اعضای فعال و رعایت اصل دموکراسی جهت نظرسنجی و مشورت در مورد لغو عضویت جناب رضا شیخ محمدی و نحوه عملکرد صحیح مزاحم وقت شما شده‌ام ....... چنانچه احتمالن مستحضر هستید دو روز پیش عضویت جناب شیخ در گروه لغو شد .... مسئله فقط یک نفر کمتر یا بیشتر نیست .... غرض دانستن نظر اعضا و محترم شمردن نظرات ایشان و بکاربستن در موارد دیگر است .....

نخست به عرض برسانم حذف ایشان در پی اخطارهای مکرر٬ نه فقط به خواست خود من که به سبب تقاضای تنی چند از اعضای گروه انجام شد که در مقاطع مختلف از تذکر ضمنی تا قطع دسترسی کامل را برای ایشان خواهان بودند ..... پس از این لغو عضویت ایشان شروع به واسطه تراشی کردند ..... و پیاپی پیام‌هایی مبنی به درخواست بازگشت به گروه دادند ........ از آنجایی که در سفری کاری بودم از ایشان خواستم که صبور باشند تا با دوستان و اعضای فعال گروه مشورت کنم ........ هر چند در این فرصت کوتاه هم چندان شکیبا نبودند بر اساس قولی که به ایشان دادم و همچنین باور عمیق بر اراده جمعی برای مدیریت و کنترل گروه و طبق اصول دموکراسی که آمال ماست مزاحم وقت شریف شما شده‌ام

خواهشمندم شماره یکی از گزینه‌هایی زیر را به عنوان نظر خود به صراحت اعلام کنید ..... و اگر خواستید شرح و توضیحی هم بدهید با کمال میل در خدمتم ..... قابل ذکر است که نظر شما نزد من محفوظ و مخفی خواهد ماند ....
۱- بازگشت بی‌قید و شرط به گروه
۲- بازگشت همراه با محدودیت‌های کم و موقت
۳- بازگشت با محدودیت‌های شدید و طولانی مدت
۴- عدم بازگشت قطعی
۵- بی‌نظر یا نظر ممتنع (بی‌پاسخ گذاشتن این درخواست تا ۴۸ ساعت به منزله رای ممتنع خواهد بود)

این درخواست برای همه فعالان گروه ارسال شده و ادمین‌های گروه به اتفاق آرا پذیرفته‌اند که برایند نظر دوستان هرچه باشد بی‌چون و چرا بر آن گردن نهند ...... خواهش می‌کنم دور از مسائل احساسی و با درنظر گرفتن وظیفه حفظ و سیانت از آرامش گروه و رسیدن به اهداف آن و همچنین تلاش برای ضایع نشدن حقوق افراد نظر خود را اعلام نمایید .... مشورت با دوستان بلامانع است اما خواهش دارم در صفحه اصلی گروه چیزی از این نظرسنجی ننویسید .....

خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود گردی و ما رستگار

شرح مختصری از وقایع پیش‌آمده از طرف جناب شیخ مشابه آنچه که در جواب آقای حیدری در گروه نوشته شد برای روشن شدن ماجرا در ادامه آمده است .... البته بسیاری از نکات به جهت اختصار نیامده ..... و برخی مسائل بیرون از فیس‌بوک نیز ذکر نشده ........ و به گلایه‌ها و شکایت‌های مکرر دوستان و دلایل مطرح شده از سوی ایشان اشاره نشده است ..... اگر در جریان ماوقع هستید می‌توانید ادامه این پیام را نخوانید .....

امیدوارم که دیگر چنین مواردی نداشته باشیم ..... از اینکه وقت شما را گرفتم عذرخواهی می‌کنم ......
ارادتمند
فرزان کرمانی‌نژاد

شرح مختصری از مسائلی که به قطع دسترسی جناب رضا شیخ محمدی انجامید:

اگر فرصت و حوصله‌ داشته باشید و به مرور آنچه که بین ایشان و گروه طی ماه‌های گذشته انجامیده بپردازید ...... قطعن تصدیق خواهید کرد که طی یک سیر طولانی عرایض مشوقانهٔ بنده تبدیل به تذکرات ضمنی و سپس تذکرات روشن و نهایتن به اخطارهای چند باره و تند و سر آخر به قول ایشان به تحریم انجامید .... و قطعن تصدیق می‌فرمایید این همه نبوده است مگر بازخورد رفتار خود ایشان و تخطی مکرر از بسیاری بندهای منشور نحوه همراهی با گروه ...... در اینجا نه در صدد تحلیل چرایی رفتار ایشان هستم و نه در صدد اصلاحش ........ چرا که نه تخصص من است و نه به من ارتباطی دارد ....... ارتباطش فقط حفظ انسجام و حراست از اهداف گروه است ..... همانطور که عرض کردم لغو عضویت ایشان در پی درخواست اعضا بوده و فقط در روزی که ایشان حذف شد ۴ نفر از دوستان که احترامشان بر من واجب است چنین درخواستی داشتند ....... در طول زمان من مرتب همگان را به مدارا و تساهل دعوت می‌کردم ........ تا جایی که بسیاری از من هم رنجیدند و گروه را ترک یا فعالیتشان را محدود کردند ...... برخی به صورت علنی به من گفتند به دلیل مدارا بیش از حد من با شیخ و تغییر جو گروه توسط ایشان یا سخنان سخیف و پیام‌های وقت‌گیر و بیهوده ایشان است ........ بسیار تلاش کردم به ایشان تفهیم کنم که سر به سر دیگران نگذارد و طنز با آزار دادن دیگران متفاوت است ..... اما نشد ....... به ایشان گفتم شما که درست سخن گفتنی نمی‌دانی٬ سخن نگفتن را بیاموز .... نیاموخت .... پیشنهاد کردم گروهی مطابق سلیقه خودشان ترتیب دهند یا در وبلاگ مشهورشان به فعالیت بپردازند ..... نکرد ..... هر کسی هر چیزی می‌گفت ایشان باید جواب‌های تند و گاه بی‌ربط و گاه با ربط بدهد .... و گاهی دور از مدار ادب .... از شرح زندگی خود و پدر و مادر و نحوه ازدواج اجباری شان گرفته تا نکات و شوخی‌های بیمزه‌ای در باره بند ناف ایشان هنگام زایمان والده مکرمه٬ یا شرح دم شان که مانند مارمولک است و بسیاری چیزهای دیگر را در گروه مطرح کردند...... تلاش برای تبلیغ و ارجاع به وب‌لاگ خودشان و فروش تصویر نسخه‌برداری شده کار مردم ترجیع‌بند پیام‌هایشان بود ..... که این کار افزون بر اینکه کاری غیراخلاقی و مزموم است از نظر قوانین ایران که برایشان ارسال کردم و همچنین قوانین کپی رایت امریکا جرم محسوب می‌شود ..... می‌دانید که شکایت یک نفر به فیس‌بوک که ملزم به رعایت قوانین امریکاست می‌توانست منجر به بستن کامل گروه ما از طرف فیس‌بوک شود ...... با این وجود با ایشان مدارا شد بسیار بیش از آنکه قدر بداند ..... اگر به خود من بود حالا حالاها تحمل ایشان را داشتم ..... حتمن این را از رفتار من درک کرده‌اید که شخصن هم اهل مدارا هستم و هم پوستم کلفت‌تر از این حرف‌هاست که از این حرکات برنجم و هم اصولن رفتار چالشی و جسورانه را می‌پسندم ..... منتها رفتار ایشان گاهی از حالت چالشی خارج و به نوعی توهین به جمع و عناد علنی با قوانین گروهی و لجبازی کودکانه تبدیل می‌شد ..... هر بار در پی تذکری مدتی به قول خودشان «عقب‌نشینی تاکتیکی» می‌کردند (گویا از نظر ایشان در وضعیت جنگی قرار داشتیم) و پس از چندی باز به قول خودشان «به حالت خزنده» پیش‌روی می‌کردند .... حتا پس از آخرین اخطار که گفته شد «حتا یک کلمه در مورد افراد صحبت کنند به قطع دسترسی ایشان می‌انجامد» و ایشان هم فرمودند که این گفته را نصب‌العین‌ خودشان کرده‌اند باز هم بارها بحث‌های چالشی راه انداختند و دیگران را خطاب قرار داده یا کار خود را با دیگران مقایسه کردند ..... و باز هم تحمل کردیم و ندیده گرفتیم .... حتا ایشان روی وال صفحه شخصی خود٬ در پاسخ به درخواست دوست عزیز جناب رئیسی که دعوت به حضور مودبانه در گروه داشته‌اند به صراحت گفته که موقتی رفتاری مودب خواهد داشت و به این روش اعتقادی ندارد و فکر می کند سلاح جدیدی است که باید بیاموزد ....

====================
تعداد کسانی که در نظر سنجی شرکت داده شدند ۶۵ نفر بودند که پس از گذشت ۴۸ ساعت از ارسال پیام‌ها نتایج زیر به دست آمد:
۱- (بازگشت بی‌قید و شرط به گروه): ۲ نفر
۲- (بازگشت همراه با محدودیت‌های کم و موقت):۴ نفر
۳- (بازگشت با محدودیت‌های شدید و طولانی مدت):۱۴ نفر
۴- (عدم بازگشت قطعی): ۲۴ نفر
همچنین از ایشان یک نفر رای‌ ممتنع داد؛ ۲ نفر مسیجشان بسته بود و نتوانستیم نظرشان را بخواهیم؛ و ۱۸ نفر با گذشت ۴۸ ساعت پاسخی ندادند که جمعن ۲۱ نظر ممتنع در نظر گرفته شد

همچنین در شرح نظرهایی که داده شد میزان گلایه از شما بسیار بالا بود بسیاری از کسانی که گزینه ۳ را انتخاب کردند از پاسخ مشروحشان پیدا بود که درجریان اینکه قبلن به شما اخطار و فرصت داده شده بی‌اطلاعند و یا می‌گفتند نظرشان ۴ بوده اما چون شما٬ ایشان را به وساطت طلبیده‌اید گزینه ۳ را انتخاب می‌کنند .....

به این ترتیب با نظر اکثریت اعضای فعال از پذیرش شما در گروه معذوریم. این نظر برای اسامی غیرحقیقی که به شما وابسته باشد هم جاری است.

در انتها به‌عرض می‌رسانم .... شخصن بسیار از هنر و خط شما لذت می‌برم و در این مدت از شما بسیار آموختم ..... امیدوارم که شما هم کدورتی به دل نگیرید .... جای فعالیت در عرصه‌های مجازی و حقیقی برای شما فراوان است و بدون تعارف عرض می‌کنم که هر کمکی از من ساخته بود بی دریغ در خدمتم .....

و من الله توفیق
فرزان

جواب شیخ به آقای کرمانی‌نژاد:
درود و پوزش که اسباب زحمت برای شما و ادمین‌های محترمتان ایجاد کردم.... حال جای این سوءال وجود دارد که آیا آلبوم بنده در گروه خوب شما باقی خواهد ماند؟ اگر آری، با توجه به اینکه خود شما هم اذعان فرمودید که از هنر و خط حقیر لذت می‌برید قبول زحمت کنید تا هر از گاهی نمونهء آثار جدیدم را را برای حضرتعالی ایمیل کنم تا ضمن اینکه نظرتان را در خصوص روند فعالیت هنریم جویا می‌شوم، تصویر را در آلبوم مزبور قرار دهید تا به مرور این آلبوم غنیتر شود. همینکه دسترسی بنده را به طور کامل به گروه نبسته‌اید، ممنونم. بنده گهگاه وارد گروه می‌شوم و بازخوردها را در خصوص آثارم می‌خوانم. اگر خودتان وقت ندارید، برای یکی از دوستانم که در گروه هست ارسال کنم و او زحمتش را بکشد و اگر تصمیم به حذف آلبوم دارید، دلیل این حذف را با توجه به اینکه آثار بنده گناهی نکرده که بخواهد به آتش من بسوزد، بفرمایید. اگر تصمیمتان برای حذف آلبومم جدّیست، خواهش می‌کنم قبل از راءی‌گیری مجدّد در این خصوص مبادرت به حذف نفرمایید. بنده را در جریان قرار بدهید. مخلص شما رضا شیخ محمدی
بیست و یک بهمن نود

فرزان کرمانی‌نژاد ¤ بیست و یک بهمن نود:
جناب شیخ عزیز از لطف شما ممنون .... اما دلیل دلبستگی یا بهتر بگویم وابستگی شما به این گروه را درک نمی کنم ... اسرار شما یرای فعالیت در گروه در حالی است که ما دیگران را با خواهش و تمنا به فعالیت وا می‌داریم ... دیدن بازخوردها هم با توجه به شناختی که از شما پیدا کردم تعارفی بیش نیست .... که اگر چنین بود در رفتار خود تجدیدنظر می‌کردید .... به هرحال آلبوم شما پاک نخواهد شد و آثار شما همچنان هستند .... مگر آنکه مثل تصاویری که پیش‌تر حذف شد موجب اختلاف و رد و بدل حرف‌های زشت و توهین آمیز شود ..... توهین به هر کس شما٬ بنده٬‌ گروه٬ نظام٬ عقاید و اعتقادات مردم٬ یا هر کس و چیز دیگری ....... با توجه به بازخوردی که از نظرات دوستان دارم (و شما فقط جمع‌بندی عددی آن را دیدید) مطمئن هستم که ارسال مرتب کار از جانب شما به واسطه هرکسی صورت پذیرد موجب تنش خواهد شد ..... البته ممکن است کار شما هم مثل کار هر خوشنویس مطرح دیگری زمانی از طرف دوستی ارائه شود یا با پیامی دوباره بر دیوار گروه نقش بندد .... اما شما می‌دانید که هوشمندی دوستان آنقدر هست که تفاوت پیامی معمولی و فعالیت مدیریت‌ شده و هدفمند را متوجه شوند و متوجه هستند که بسیار بعید است این کار خودجوش باشد .... به‌ویژه پس از این همه بحث و ایجاد حساسیت .... مطمئن هستم این کار از جانب هرکسی انجام شود٬ حتا من٬ نوعی دهن کجی و نادیده گرفتن نظریت اکثریت قاطع گروه تلقی می‌شود و موجب تشتت ...... لذا خواهشمندم محیط‌های دیگر مجازی و حقیقی را برای فعالیت خود برگزینید و به همین خواندن نظرات و دیدن آثار دیگران بسنده کنید .... زیاده جسارت است.

شیخ به فرزان کرمانی‌نژاد ¤ بیست و یک بهمن نود:

بارها از لزوم طرح نو در انداختن در هنر سنّتی نستعلیق گفته‌اید. خوشنویسی پیدا شده که رفتارهایش زشت و هنرش زیباست و جسارت لازم برای ترکیب‌های بدیع با حفظ اصالت مفردات را دارد و گواهش قصارمشق‌های موفّقی چون «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند» است که «بحر معلق»ش را معلّق نوشت و تقاطع‌های تازه‌ای را در آن پیشنهاد داد. لایکش نکردید و خطوط بسیار ضعیفتر را لایک می‌کنید و لابد دلیلش مصلحت‌اندیشی و سیاستمداری است؛ به سیاق برخی حاکمان که ناچار از پنهان‌کردن احساساتشان هستند. خدا بهشان صبر دهد که به سیاستی ملزم می‌شوند که پدر و مادر ندارد.
تمرین کنید و دوستان هوشمندتان را تمرین دهید که مثل نسیم شیبانی، یک هنرمند را دوست نداشته باشند و اثر هنریش را چرا. برایم جالب است که بدانم این توان را دارید که قصارمشق «دلقت به چه کار آید و تسبیح مرقّع» را که لینکش در پی می‌آید، دوست نداشته باشید؟
این اثر به راحتی می‌تواند به آلبومم در گروه شما افزوده شود و خبر خلق و تولیدش در صفحهء حوادث گروه خوب خوشنویسی شما انعکاس یابد. هوم؟

http://naqsh.persiangig.com/9011/sheikh_dalqat2_kaqaz-qadimi_7.5x7_qalam4mm_edit-web3_r228-1.jpg
From: Farzan Kermaninejad <farzan.kermaninejad@facebook.com>
To: reza sheikh <qom.reza@yahoo.com>
Sent: Friday, February 10, 2012 9:02 PM
Subject: Re: با سلام و احترام

جناب شیخ اینکه گفتم خط شما را دوست دارم اغراق نبود اما من خط خیلی ها را دوست دارم ... به طور کلی چیزهایی که دوست‌دارم از چیزهایی که بدم می‌آید بیشتر است .... اما در رفتار شما چیزهایی وجود دارد که از آن بدم می آید و به رغم سیاق کلی مجبور به تکرار «نه» در مقابل شما هستم ...... به عنوان مثال این درس‌نگرفتن شما از وقایع و نادیده گرفتن بازخوردها و نظرات دیگران برایم توهین‌آمیز است ..... این خودمحوری شما که خود را مرکز ثقل همه چیز می‌بینید اصلن برایم دلچسب نیست .... این که دیگران را احمق می‌پندارید برایم خنده‌دار است ..... و این لجاجت شما که از هر راهی شده می‌خواهید رخنه‌ای باز کنید چندش‌آور است ..... و بیش از همه اینکه نیاموختید که گاهی بهترین جواب چواب ندادن است ...... لطفن دیگر به این کشمکش ادامه ندهید ..... من دیگر به این دست از خواسته‌های شما پاسخی نخواهم داد ......

On February 10, 2012 8:52:15 AM PST, reza sheikh wrote:


شیخ به فرزان کرمانی‌نژاد:
ببخشید که گرفتار یک دوست زودباور و بدفهم شده‌اید. فک کردم منظورتان از اینکه پوست‌کلفت هستید، این است که دست کم در محیط ایمیل می‌توانید فرزان کرمانی‌نژاد دیررنجی باشید و تحمّلم کنید. اما وقتی از دل جملات ِ پوشیده در آرایه‌های کلامیم، رگه‌های نخوت بیرون می‌کشید، طبیعی است که خشمگین شوید. بهتان حق می‌دهم.
وقتی بهانه‌ای نمی‌یابید، عنوان می‌کنید که شهوت ِ حرف‌زدن دارم و توصیه به سکوت می‌کنید. دقیقا مثل اینکه نتوانید به اثر یک خوشنویس - که تخصصش سیاه‌مشق‌نویسی است - ایراد بگیرید و بگویید اگر راست می‌گویی به جای اینهمه کلمه، یک سطر بنویس!
درست است که «اینهم که جوابی ننویسند، جوابی است» ولی این دلیل نمی‌شود که حقّ جواب‌دادن را از من سلب کنید. مگر همهء جواب‌ها و حرف‌هایم بی‌ادبانه بود که به روزهء سکوت فراخوانیم کردید و به جرم افطار اخراجم کردید؟.... فقط تکّهء «بند ناف» را که آنهم حرکت در مسیر یک جریان طنزِ طرح‌شده از سوی یک کاربر بود، از من به عنوان گزلیک دست گرفتید و بارها (حتی بعد از اینکه قرار شد بر مدار آن نوع طنز حرکت نکنم) به رخم کشیدید؛ اما کلمه‌ای از مقالات بلند تحلیلیم در نقد خطوط دوستان و ایدهء «هنر می / عیب می» به زبان نیاوردید.
خیلی‌ها در همان گروه خوبتان - که همچنان دوست دارم به عنوان عضو فعّالی در آن باشم و در بسترش فرصت یابم ابداعات خوشنویسی و توانایی نقادی و تصاویر خطوط نایاب آرشیوم را عرضه کنم - به من بددهنی کردند و چیزی نگفتید. در عوض شوخی‌های پیچیده در استعارات مرا عریان کردید تا در سطح یک آدم بی‌ادب تنزّلم دهید؛ در حالی که بی‌ادبتر از شماری از کاربران گروهتان نیستم.
به شما حق می‌دهم که درعصر نیرنگ‌های هزاررنگ، از دست آدمی عصبانی باشید که بی‌توسّل به اهرم لاپوشانی و تزویر، راست‌راست می‌گردد و به فسق‌های نکرده‌اش مباهات می‌کند.

بیست و یک بهمن نود / یازده و نیم شب

قصارمشق دلقت / اجرای اول

دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقّع؟
خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار!
خط
: رضا شیخ محمّدی (قالب قصارمشق) اجرای اول / متن: گلستان سعدی
تحریر: اواسط بهمن۹۰ / قم / ابعاد اصلی:  ۷ در ۷.۹ سانتیمتر
قط قلم: ۴ میلیمتر /کاغذ: آهارمهره با افشان پودر مرقش بر آن عمل‌آمده توسّط احمد پیله‌چی /  اسکن اصلی >> اینجا

کل حکایت سعدی از این قرار است:
یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع - خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار
حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست - درویش‌صفت باش و کلاه تتری دار

چلیپای منتشرنشدهء استاد امیرخانی



دوستم زنده‌یاد مجید امینی نائینی به حذف واترمارک مخصوص من از روی این اثر مبادرت کرد
و در کمال ناباوری برایم فرستاد و رویم را کم کرد.

من و جلیل ناصح و واترمارک

بحث من و «جلیل ناصح» در خصوص واترمارک در فیسبوک (قابل روءیت با word) >>> اینجا

خط استاد مجتبی ملکزاده و تذهیب و گل و مرغ رامین مرآتی

چلیپای استاد خروش / شعر خیام

محمود رهبران و جایزهء 20 هزار دلاریش

استاد «محمود رهبران» در شمار آندسته پیروان شیوهء استاد امیرخانی است که به خیال من حتّی در مشق‌ها و تمرین‌های دم دستیش هم پاکیزه‌نویسی را پیشهء خود کرده و از لَچَرکاری و اِهمال در مرکّب‌برداری و عدم وسواس در اجرای اتّصالات که برخی از شاگردان امیرخانی بدان مبتلا هستند، پرهیز می‌کند.
رهبران در شبی که در یزد مهمانش بودم، به بنده گفت:
«در مسابقهء یاسین که استاد جوادزاده حائز رتبهء اول شد و من دوم شدم، استاد امیرخانی به من گفت: فاصلهء شما با نفر اول خیلی کم بود و اگر کمی «مُنقّح‌تر» نوشته بودی، اوّل بودی!»
شاید جایزهء 20000 دلاریی که این هنرمند خوش‌خلق به تازگی در مسابقهء بین‌المللی حِلیه به عنوان نفر نخست مسابقه از آن خود کرده است، ثمرهء نگارش نظیفتر و مُنقَّح‌تر در این سنوات است. در این پست ضمن ارائهء تصویری که در آذر 89 از ایشان در منزلش در یزد با دوربین کانن مدل s3is گرفتم، تصویر مشقی از او را تقدیم می‌کنم که خود تابلویی قابل عرضه و ارائه در نمایشگاه است.
لینک مرتبط: اینجا

پلاکارد‌نوشته‌های بیست سال پیش شیخ

یکی از اشتغالاتم در ایّام اقامت در قزوین، نوشتن پلاکارد با رنگ پلاستیک بر روی پارچه‌های چِلوار سفید و سیاه بود. پلاکاردهایی را که در تصویر نصب شده، در سال ۱۳۶۹ شمسی برای ستاد برگزاری نماز جمعهء قزوین نوشتم.
عکس‌ها مربوط به مجلس سخنرانی حجـةالاءسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان در مسجدالنّبی (شاه) قزوین در صفرالمظفّر ۱۴۱۴ قمری (ظاهرا" مطابق با ۱۳۷۱ شمسی) است که دوست طلبه‌ام عبدالهاشم مالکی عکّاسی کرده و در اسفند ۷۲ در اختیار بنده گذاشته است.
تذکّر: مطلب فوق در گروه «پرشین‌کالیگرافی» در فیس‌بوک منعکس شد و کامنتهای متعدّدی در ذیل آن قرار داده شد و مباحث عدیده‌ای درگرفت که در نهایت به حذف تمام کامنت‌ها توسّط ادمین محترم آقای فرزان کرمانی‌نژاد انجامید.
لینک کامنت‌های محذوف قابل اجرا با وُرد ۲۰۰۳: اینجا

استاد خروش

الهی عاقبت محمود گردان! / احمد پیله‌چی قزوینی

شکسته اثر میرزا کاظم تهرانی

این فتوکپی، اثر شکسته از میرزا کاظم را در سال ۱۳۶۳ شمسی از کلکسیونر قزوینی «علی‌اکبر مهدی‌پور» گرفتم. در آن سال‌ها همراه با استادم احمد پیله‌چی قزوینی به خیابان ناصرخسرو و منوچهری می‌رفتیم و من شاهد خرید قطعات خوشنویسی قدیمی توسّط ایشان بودم. یک بار به منزل مهدی‌پور در تهران رفتیم و آثار قدیمی بسیاری را دیدیم. مهدی‌پور فتوکپی سیاه‌سفیدی از تعدادی از آثار قدیمی مجموعه‌اش را به پیله‌چی داد و وقتی بنده هم ابراز کردم که مایل نسخه‌ای از آن‌ها داشته باشم، برای بنده تکثیر کرد. هیچ درک و دریافتی از خطوط قدیمی بجز موارد اندک نداشتم و فقط دلم میخواست چون پیله‌چی یک نسخه دارد من هم داشته باشم خصوصا که پیله‌چی روی حساب علاقه‌ای که به من داشت، وجهی بابت آنها از من دریافت نمی‌کرد.
بیست سال بعد این اثر در کتاب «کِلک مستی» چاپ شد و البته با مقایسه می‌توان فهمید که در این فاصله توسط یکی از کلکسیونرهای قزوینی به دست تذهیبکار سپرده شده است.

یادآوری: در خرداد ۹۱ در جریان بازدید به همراه اردوی خوشنویسان قم از نسخهء اصل این قطعه عکس گرفتم... ر.ک آر ۲۴۰ یا ۲۴۱ فولدر اس.تری.آی اس

با استاد ناصر جواهرپور در کنار تابلوهای اصل میرحسین

r111\ax\870122_manzel naser javaherpoor_golshahr karaj

چند نسخ از استاد بنی‌رضی

r111\ax\skan

بیغم عشق تو صد حیف / اجرای دوم شیخ

http://qalam.persiangig.com/9011/sheikh_biqame-eshq2_r227-0.jpg

سطر بیخ نیکی / رضا شیخ محمدی

در اسفند 82 روی مصراع «بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی» از حضرت حافظ مشق می‌کردم. در آن مقطع یک جلسهء سیّار هفتگی دعای توسّل‌خوانی در منزل خوشنویسان قم برگزار می‌شد و هر بار سطری را هم انتخاب می‌کردند و افراد برای هفتهء بعد تحریر می‌کردند؛ بعد روی اجراهای مختلف و مقایسهء آنها با هم بحث و نقد صورت می‌گرفت. کارگاه خوشنویسی مجازی اینجا خیلی مرا به یاد آن جلسات مفید دعای توسّل می‌اندازد.
به هر تقدیر هنگام نگارش سطر مزبور کلمهء «بیخ» را کشیدم و در شب ارائه در جلسه از سوی برخی دوستان (شاید از جمله حسن اعرابی) مورد توبیخ هم قرار گرفتم؛ که البتّه انتخاب آن در شروع سطر هم اعتراض جداگانه در پی داشت.
این سطر هنوز در اختیار من است و به خاطر همین نقیصه تا امروز در اختیار تذهیبکار قرار نداده و حتّی در وبلاگم منتشر نکرده‌ام. کشیدهء «گنج» را که در اینجا دیدم، مُستند خوبی در اختیارم گذاشت و دل و جراءت لازم برای انتشار این سطر و به زودی تذهیب آن را در بنده ایجاد کرد.

برگرفته از کامنت من در فیسبوک در ذیل خط محمّداسعد یساری‌زاده. دریافت فایل doc قابل اجرا در word2003 >>> اینجا

نقد سطر الهام پورمردان (اجرا با وِورد 2003)

http://qom1344.persiangig.com/9010/901101-2_naqde-elham-pourmardan.doc

هواگرفتهء عشق از پی هوس نرود!

قصارمشق شیخ / مصراع: هواگرفتهء عشق از پی هوس نرود / خلق: اول بهمن 90 / با تشکر از «اسماعیل رشوند» که این اثر در «سایه‌سار» ارتباط مجازی با ایشان و به دنبال اجرای ایشان از این مصراع تولید شد.
:لینک اجرای «اسماعیل رشوند» و کامنت‌هایش در فیس‌بوک
www.facebook.com/photo.php?fbid=364583200225442&set=oa.259367364120374&type=1&theater
بکاپ محتوای لینک فوق با پسوند داک قابل اجرا با وُرد دوهزاروسه: اینجا

فراست و مغتنم‌شماری فرصت

به تصوّر حقیر و به رغم ادّعای مطروحه از سوی اسماعیل رشوند مدّعیم: تفاوت چندانی بین اجراهای مشقی و نمایشگاهی برخی و بسیاری از خوشنویسان از جمله حسن اعرابی وجود ندارد. فراتر از آن، بسیاری از آثار تمرینی و بداهه‌نگاشته‌های آنان از عیار بالاتری برخوردار بوده؛ بیش از نمونه‌های نمایشگاهی به اعتبار هنریشان می‌افزاید.
سوگمندانه شماری از این دست هنرآفرینان، این هوشمندی، فراست و مغتنم‌شماری ِفرصت‌ را ندارند که وقتی در شرایط مساعدی برای خلق قرار گرفتند، حاصل کار را صرفا" چون سر کلاس تحریر شده یا به نیّت کار نمایشگاهی صورت‌بندی نشده، به راحتی بذل و بخشش نکنند یا دور نیندازند؛ بلکه کناری نهند و چون چشمان خویش از آن مراقبت کنند تا در فرصت مقتضی قطعه‌بندی و پاسپارتو و تذهیبش نمایند و به عنوان شناسنامهء هنری خویش معرّفی کنند.
به جراءت بر این باورم که بهترین آثار حسن اعرابی، آن یک مشت دلنگاری‌های اوست که برای این صدیق یا آن شفیق قلمی کرده و هم‌اینک در دست هنرجویان و دوستانش به صورت پراکنده و گاه در شرایط نگهداری نامناسب و نهایتا" لای سلیفون جا خوش کرده است. بگذریم از اثر زیر که ده سالی است در غل و زنجیر آرشیو مخوف شیخ زیر شکنجه است.
برگرفته از کامنت من در فیس‌بوک >>> 
اینجا
مطالب کامنت مزبور به صورت فایل وورد >>> 
اینجا

عیب و هنر ِ می! / خط شیخ و واکنش‌های فیس‌بوکی

پست من در فیس‌بوک:
تا جایی که خودم را شناخته‌ام، آنقدر که روی دست رقیب بلند شدن، داغ و شارژم میکند، دیگر اسباب ِانگیزه‌بخش به سختکوشی و وداع با رکود و خمودی نمی‌خوانَدم!
خلق قطعه‌ای که با ابعاد اصلی 6.5 در 13.5 سانتیمتر پیشکش می‌شود، در خلوت و خلسهء کاتب آن میسّر نبود. تولید ترکیب‌های ارائه‌شده در این گروه از مصراع زیبای حضرت حافظ و نقد و ارزیابی آنها – که بخشی از نقدها را خودم آستین بالا کردم - جاده‌صاف‌کن ِ خلق این اثر که شاید برآیند تمام ترکیب‌ها باشد، گردید.
جمع جبری مجموعهء صحبت‌هایی که در خلال عرضهء آثار بانوان و آقایان هنرمند در این گروه مطرح شد، این قطعه را که با قلمی به پهنای 3.5 میلیمتر تحریر شده، سامان داد. بیراه نیست اگر تمام آبرو و اعتبار این اثر وامدار کسانی باشد که چراغ این گروه را فر(و)زان نگه داشته، به تنورش هیزم می‌افزایند.
                                                شیخ. 4 و نیم صبح / 22 دی 90 / قم

تصاویر پست مزبور و کامنت‌هایش از راست به چپ:

    
کامنت من:
جناب Kermaninejad! پرسیده‌اید:
«ای‌کاش می‌فرمودید درصد استفاده از نرم‌افزارهای کامپیوتری چقدر بوده؟»
باید عرض کنم قطعه خطّ فوق به شهادت تصویر زیر کلا" کار دست است. مجموعا" تمایلی به استفاده از نرم‌افزار در خوشنویسی ندارم و معتقدم باعث خشکی و بیروحی کار می‌شود. ارزش اثر هنری به مانوال‌بودن آن است. از نرم‌افزار ای.سی.دی.سی تنها برای نگاتیوکردن خط و روتوش مختصر برخی قسمت‌ها استفاده کرده‌ام.

لینک اجرای حسن اعرابی و کامنت‏هایش: ۱ و ۲ و ۳

کامنت من در 05:00_90.10.24: حسن اعرابی انگار موقع نوشتن کامنت چشم‌های مبارک را می‌بندد و به اطرافش نگاه نمی‌کند. در ذیل ترکیب شیخ یادداشتی درج شد که در خلال آن عنوان گردید که این اثر، برآیند دیگر ترکیب‌ها و حتی مدیون و مرهون مجموعهء صحبت‌ها و نقدهایی است که در این گروه مطرح شد و تمام آبرو و اعتبارش را وامدار چراغ‌افروزان و هیزم‌کشان و حتّی رقباست.
این نوع یکدستی‌زدن و پیشدستی‌کردن را از کارگردان خوب سینمای بعد از انقلاب: «محسن‌ مخملباف» آموخته‌ام. در خلال ساخت فیلم «بایسیکل‌ران» در اواسط دههء 60 به ایشان انتقاد شد که فیلمنامهء شما با نگاه به فیلم «آنها به اسب‌ها شلّیک می‌کنند» نوشته شده. مخملباف برای خلع سلاح منتقدان، رندانه در صحنه‌ای از فیلمش که در قهوه‌خانه‌ای می‌گذشت، تلویزیونی را نشان داد که در حال نمایش بخش‌هایی از فیلم «آنها به اسبها شلّیک می‌کنند» بود!
قبل از نوشتن کامنت اگر کمی به دور و برتان نگاه کنید، شاید فیلمی را که در قهوه‌خانه‌ در حال پخش است، ببینید؛ جناب اعرابی!
شما به کوتاه‌نویسی «می» در اجرای بنده انتقاد کرده و مدّعی شدید این کار باعث می‌شود که «ی» درست روی «عیب» ننشیند. این ذهنیّت برخاسته از این یکسونگری است که با تساوی کشیدهء «می» و کشیدهء «ب» همه چیز حل می‌شود و به تناسب مطلوب دست می‌یابیم. حالا دیگر بقیّهء اجزا (مثل کلمهء «جمله» که در اجرای شما هیچ نسبتی با کلمهء «عیب می» ندارد) چه بلایی سرشان می‌آید به ما چه؟
هنر بزرگ استاد امیرخانی و پیروان ایشان در این است که فارغ از جزمیّت و بسنده‌کردن به یک پارامتر در ایجاد تناسب، با انقباض و انبساط‌های به موقع و بازی‌ با طول و قامت حروف و کلمات و مجموعهء مصالحی که برای ساخت و ساز یک قطعه در اختیار دارند و تغییر جای استقرار آنها و درنظرگرفتن مصالح کلّی صفحه، مجموعهء به‌هم‌پیوسته و منسجمی خلق می‌کنند که گاه مفرداتش به تنهایی صاف و تراشخورده نیست؛ اما همه در خدمت تیمند!
عجیب است که یک خوشنویس با اجرای واز و ولنگ مدّعی باشد که صلاحیّت بیشتری برای خلق ترکیباتی از این دست نسبت به یک خوشنویس «قصارمشق‌نویس» دارد.
بنده با کوتاه‌نویسی «ی» معکوس در واقع درصدد بوده‌ام کشیده را به وسط کلمهء «عیب» برانم و تقارن بهتری به نمایش بگذارم. در این حال انتهای یای معکوس به همان اندازه که از چانهء عین عقب نشسته؛ قسمت پشت یای معکوس هم تقریبا به همان اندازه از انتهای «ب»ی کشیده فاصله گرفته است. (در تصویر زیر با دو خط آبی موازی مشخّص کرده‌ام)
این امر علاوه بر این باعث شده که دو منطقهء بیضوی زیبا که به رنگ سبز و قرمز که بر روی اجرای خودم در تصویر مشخّص کرده‌ام، حاصل شود.
جناب اعرابی دلش به این خوش است که کشیده را خوب روی «ب» سوار کرده و «ب» و «ی» را مساوی نوشته که تازه عرض من این است که اگر بنا به تساوی «ی» با «ب» باشد، باید انتهای دم «ی» با ابتدای کشیدهء «ب» محاذی باشد؛ پش چرا کشیده تا نزدیک عین ادامه یافته است؟

کامنت من در فیس‏بوک در نقد ترکیب استاد امیرخانی

# برخی نقاط قوت: انتقال خوب عین به لام در علی بالایی / دوایر معکوس زیبا با فرم و قوس خوب / ترکیب‌بندی خاص
# برخی نقاط ضعف: تختی و یکنواختی ضخامت یای معکوس بالایی / فقدان شیب و قوس و دور مطلوب در یای معکوس مزبور / کم‌شیب‌بودن اتصال قاف به ر و ناهماهنگی «لقر» و «ن» اول / شکستگی کشیدهء عین به لام / ناموفقیّت در تقسیم ضخامت در کشیدهء عین به لام / ناهماهنگی میان شیب یای معکوس پایینی و کشیدهء عین به لام.

قصارمشق شیخ (تنور لاله) و تذهیب محمد شکاری اسفندی

تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که (غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) / شعر: حافظ
 خط: رضا شیخ محمّدی/ اردیبهشت ۹۰ / پهنای قلم: یک سانتیمتر
تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / ابعاد: ۱۸.۸x۱۷.۲سانتیمتر
اجرای نخست این قصارمشق > اینجا / اجرای حاضر قبل از تذهیب > اینجا
حضور این قطعه و کامنت‌هایش در فیس‌بوک (روءیت با word2003) > اینجا


ایمیلم به دوست گرافیستم سید محسن زمانی در ۲۷ بهمن ۹۰:با سلام و احترام. این اثر بر اساس بیت حافظ (تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار / که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) نوشته شده. دلم میخواهد یک پوستر بهاری از آن بسازید با این مشخصّات:
۱. جهت کار مرا تغییر ندهید.
۲. شعر حافظ را ناقص نوشته‌ام. (تا «که» نوشته‌ام). بقیه‌اش (غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) را با فونت مناسب در زیر خط من به سلیقهء خودتان اجرا کنید.
۳. حافظ در این شعر، گل لاله را به تنور سوزانی که باد بهار با وزش خود آن را برمی‌افروزد و غنچهء درون آن در اثر گرمای زیاد عرق می‌کند و گل در اثر انبساط ناشی از گرما همچون ذرّت روی تابه شکفته می‌شود، تشبیه کرده است. ببینید که آیا این حال و هوا را می‌توانید در پوستر منعکس کنید؟


چون از طریق سید محسن زمانی به نتیجه نرسیدم، در نوروز ۹۱ به دنبال درخواست دوست گرافیستم وحید عبّاسی ساکن هلند که اثری مناسبتی برای نوروز برای چاپ روی جلد مجلّه‌ای که در خارج از کشور چاپ می‌شد، می‌خواست، قرار شد همین «تنور لاله» را استفاده کند و البته تتمهء شعر را (غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) را هم بنویسم و اسکنش را برایش بفرستم... حاصل کار را مشاهده می‌کنید:
لینک فیسبوکی: اینجا

متخصص واترزدایی از اسکن‌های شیخ!

استاد حسینی موحّد در یکی از مکالمات تلفنیش به بنده که نوار صوتیش موجود است، با پرخاش می‌گوید:
«برو به جای این حرف‌زدن‌ها و فراخوانی افراد ساکت به نظردادن در وبلاگت، بنشین «عیوب مزمن» خطّت را درست کن!»
اگر تلخی گفتارم را ببخشایید، جسارتا عرض... میکنم که شمار زیادی از خطوطی که در این گروه عرضه می‌شود، از مشکلات عدیده و «عیوب مزمن» رنج می‌برد که علاجش در تقویت روحیهء هنرجویی و کوچک‌نشمردن تقلید و نمونه‌سازی است. اصلا فراخوان بدهید برای «جعل مقدّس» که اوس Hassan گفت! یک نمونه از سرمشق‌های موجود از اساتید قدیم و جدید تعیین کنید و به بهترین کسی که شبیه‌نگاری کند، جایزه بدهید.
در ضمن مژده می‌دهم که واترمارک‌های سطر مرحوم میرخانی و دیگر قطعات مبتلا به واتر، قابل حذف است. نابغه‌ای پیدا شده از آذربایجان که متخصّص «واترزدایی!» از اسکن‌های شیخ است و در سایت Hamed Alvandi فعّالیّت دارد و هر بار هم بعد از ساعت‌ها تلاش - که اگر چنین تلاشی را در خط‌نوشتن کرده بود، میرعماد ثانی شده بود - تصویر خالی از واتر را منتشر می‌کند، سوت و کف می‌زند و به ریش کم‌پشت و تُنُک شیخ می‌خندد.

              برگرفته از کامنتم در فیسبوک: تصویر: اینجا / فایل با پسوند اچ.تی.ام: اینجا

خط شیخ و شعر امام خمینی(ره)

غزل حضرت امام خمینی(ره) / خطّ رضا شیخ محمّدی
تحریر: دی ۸۶ (به نیّت شرکت در جشنوارهء طلیعهء ظهور)
تذهیب: حسین نظیفی (دستمزد: ۹۰ ه.ت)
اثر مزبور در جشنوارهء یادشده رتبه نیاورد، ولی بعدا توسّط دست‌اندرکاران جشنواره با حقیر برای فروش اثر مزبور به دبیرخانهء مزبور تماس گرفته شد و نهایتا اثر را به ۳۰۰ ه.ت خریداری نمودند.

نقد سطر حسن اعرابی (نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند) در فیس‏بوک

لینک مطلب فیس‌بوک با پسوند htm >>> اینجا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینگونه به نظر می‌رسد که قلم Hassan A'rabi در هنگام نگارش با فشار اندکی بر سطح کاغذ حرکت می‌کند؛ به لاستیک ماشین‌های مسابقه می‌ماند که بر روی لایه‌ای از هوا می‌رانند! این شیوه نوشتن به ظاهر عاری از تکلّف و با سلاست و روانی تواءم است؛ ولی در مرز و معرض خطرِ درغلتیدن به دامن اجرای غیرعمیق و کم‌مغز است. بیهوده نیست که آثار او در بازه‌های زمانی نزدیک به هم، بیش از بسیاری از خوشویسان دچار افت و خیز می‌شود. در همین گروه شاهد آثاری پرارج و عیارمند از او بوده‌ایم و دیری نگذشته که قطعه‌ای که در اندازهء شاءن و سواد تئوریک کاتبش نیست، روی دستمان گذاشته شده است.
در این کامنت به نقد و ارزیابی سطر آقای اعرابی با متن «نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند» می‌نشینیم. گفتنی است: نقدها و کامنت‌هایی که نگارندهء این سطور در گروه حاضر عرضه می‌کند، همراه با تصاویر و کامنت‌های پیرامونش در تارنمای «شیخ دات آی آر» منعکس و به مرور بایگانی و موضوع‌بندی می‌شود و بارها و سال‌ها اینجا و آنجا بدان ارجاع داده شده و لینک خواهد شد و در اوّلین فرصت در قالب کتابی همراه با عکس و تفصیلات و حواشی متعدّد و حتّی ایرادات و انتقاداتی که به حقیر شده است، به چاپ خواهد رسید. جناب اعرابی در جریان راه و رسم این کمترین در چاپ کتاب هست.
نقد سطر حاضر از اعرابی با تصویری از اجرای خودم که برآیند مطالعات و مشق‌های نظری و عملی بوده، همراه است. طبعا همین نقد، خود قابل نقد و نقض است:
# در افتتاح سطر، کلمهء «نفی» با اتّصالاتی طویل به میزان زیادی به چپ کشیده شده است. فلش بنفش در اجرای بنده به این اشکال توجّه می‌دهد.
نقص دیگری که نوعا برای دوایر ِ «ی»ی حسن اعرابی مشکل‌آفرینی می‌کند، رانش قلم با شیب کم در ناحیه‌ایست که با رنگ زرد هاشور زده‌ام.
این توصیه که اعرابی این منطقه را با شیب بیشتری در زاویهء قلم مدیریّت کند، بجاست؛ چرا که مشابه این کار را به خوبی در دایرهء «ن» از کلمهء «مکن» انجام داده است و این شیوه قلمگذاری مورد پسند اوست.
فایدهء قلمرانی با شیب تند، شکل‌دادن ِ بهتر به حالت بیضوی دایره است. با این روش، گودترین جای دایره هم به موقع خودش را نشان می‌دهد.
# در خصوص کلمهء «حکمت» ضمن تحسین کاتب به خاطر این انتخاب، به نظر می‌رسد اجرای ایشان از مشکلاتی رنج می‌برد:
زاویه‌ء زیر حرف «ح» که با خطّ قرمز مشخّص کرده‌ام، اگر به قائمه نزدیک شود، باعث می‌شود منطقهء بالای ح با امتداد کاف دالی، توازی خوبی برقرار کند. در این حال برای هماهنگی بهتر شایسته است منطقه‌ای که با رنگ سبز مشخّص کرده‌ام و کاتب آن را با دور زیاد به انجام رسانده است، با زاویهء نزدیک به قائمه تدارک شود.
در کل به نظر می‌رسد که دور دست کاتب زیاد است و میل به سریع‌نویسی و رهانگاری گاه عنصر اندیشه و تاءمّل را در کار او کمرنگ کرده است.
# در حرف میم از کلمهء «حکمت» نیز شایسته‌ است جهت میم با ضخامت کمتر و تحت تاءثیر شیوهء نگارش میم در کلمه‌ای مثل بسم‌ کشیده باشد.
# یکی از اشکالات مهم در نگارش حسن اعرابی «سرکش‌»های پرشیب و کم‌ضخامت اوست که پیوند خوبی هم با پایه‌اش ندارد. در کلمهء «مکن» منطقه‌ای که با بیضی قرمز مشخص کرده‌ام، باید به کیفیّتی پایان‌بندی شود که گویی این دو ناحیه مهیّای پیوند با یکدیگرند؛ انگار هر لحظه قرار است آنجا جرقه‌ای زده شود!
# کشیدهء «بهر» سلیس انجام شده؛ امّا اختلاف فاحش بیاض بین دو چشم ِ «ها» مطلوب نیست و به نظر می‌رسد دلیلش شروع زودهنگام ِ کشیده است.
مشکل دیگر، ارتفاع بیش از اندازهء کشیده است که با فلش فیروزه‌ای مشخّص کرده‌ام. اجرای دیگری از کلمهء «بهر» را به صورت مقلوب در صفحهء غلطگیری انجام داده‌ام.
# از اشکالات مهم دیگری که بارها از این محرّر دیده‌ایم، فضای سفید داخل کلمهء «عا»ست. این فضا همانطور که در تصویر نشان داده‌ام، باید به اندازهء یک پهنای قلم باشد و به دایره میل کند و نه بیضی کشیده.
در کلمهء «چند» شاهدیم که کاتب ما فاصلهء بین دندانهء نون و نازکی شروع «چ» را که در شکل با علامت نارنجی مشخّص کرده‌ام، زیاد در نظر می‌گیرد و از همه بدتر قوس و دور افراطی و ولنگارنگارانهء نون به دال است. در آن فضا طبق تعالیم فقط باید یک نقطه بیاض وجود داشته باشد.

                                                                             90.10.14_04:20 / رضا شیخ محمّدی

دیدگاهم در خصوص تغییر محور کلمات در طول یک سطر

 
با ادب و احترام. مشکل سطر «حسین صدیقی» تعدّد زاویهء کلمات نیست. جسارتا با مطالعهء آثار برخی اساتید دستگیرم شد که گاه بزرگان خوشنویس هم در طول سطر، مبادرت به تغییر محور کلمات - فراتر از آنچه Farzan Kermaninejad عنوان کرد - می‌کردند و گذار - البته تدریجی و ملایم - از شیب تندتر به شیب ملایمتر را به نمایش می‌گذاردند. شاید هدف از این کار با نگاه به تصویر پیوست که چلیپای منتشرنشده‌ای از استاد امیرخانی است، گرایش تدریجی انتهای سطر به سمت ابتدای آن و تلاش برای نوعی وصال و هماغوشی باشد. در تصویر تقدیمی به نظر می‌رسد استاد در چرخاندن محور کلمات به خصوص در سطور سوم و چهارم توفیق داشته‌ است؛ در حالی که صدیقی عزیز در این کار خطیر کامیاب نبوده است. گفتنی است: حقیر نیز مطیع صِرف اساتید نام‌آور نیست و به شهادت برخی مطالب وبلاگم که در مقایسهء حمد میرعماد با حمد استاد امیرخانی نوشتم و نیز نقد و بررسی آثار استاد شیرازی - که انعکاس خوبی در سطح کشور داشت - ابائی از نگاه انتقادی و آسیب‌شناسانه به آثار بزرگان ندارد. 10:12_04:30

دریافت پست فیس‌بوک به صورت htm: >>> اینجا

پیشنهاد تغییر ترکیب به طیبه رمضانی

لینک به صفحهء فیس‌بوک با پسوند htm >>> اینجا

نقد خطّ حسن اعرابی در فیس‌بوک

# برخی قوّت‌ها: کرسی‌بندی عالی و استقرار دقیق قریب به اتّفاق کلمات و حروف در جای استاندارد خود / اجرای صحیح و سالم کلماتی که نوع خوشنویسان حتی طراز اوّل‌ها در نگارش آن مشکل دارند؛ شبیه «صر» و «نبر»
# برخی ضعف‌ها: اضافه دور ِ دستهء «ی» و گردنویسی افراطی گوشه‌هایش / ضعف و لاغری «تر» از کلمهء «ترسم» و نامتناسبی آن با سایر نقاط سطر / ضخامت فزون از حد «خ» در «خواست» / مشکل اساسی در فراز و فرود دندهء سوم سین در کلمهء «خواست» / مشکل اساسی در اجرای «ر»ی تنها.

# از فرصت استفاده و عرض می‌کنم:
در نشست دونفره‌ای که در اردیبهشت 86 با دوست شاعر، خوشنویس و کلکسیونرم امیر عاملی در منزلشان در قزوین داشتم، تصمیم گرفتیم دکلمه‌ای دونفره انجام دهیم.
غزل انتخابی ما از خواجه بود و متضمّن بیت فوق که Hassan A'rabi تحریر کرده‌ است. قرار شد یک مصراع را بنده بخوانم و مصراعی را امیر عاملی. به بیت «ترسم که صرفه‌ای نبرم روز بازخواست / نان حلال شیخ ز آب حرام ما» که رسیدیم، عاملی پیشنهاد کرد:
شما به نمایندگی از شیوخ، «نان حلال شیخ» را تلفّظ کنید و من هم طیف دیگر را نمایندگی می‌کنم و «ز آب حرام ما» را می‌خوانم!
فایل صوتی حاصل کار را در لینک زیر بشنوید: http://eshq.ir/post/220

خط رضا شیخ محمدی و تذهیب منیژه گلستانی

جملهء دعائی «کل هم و غم سینجلی / بولایتک یا علی یا علی یا علی»
خط: رضا شیخ محمّدی / تذهیب: منیژه گلستانی
سمت راست: اجرای اول تذهیب/ سمت چپ: اجرای دوم ...
یادآوری: این قطعه را سال گذشته در همین ایّام در اختیار مذهّب قرار دادم و امسال در تماسی ابراز علاقه کرد که قطعه خط را از بنده خریداری کند و کلّ کار به ملکیّت ایشان درآید. روی بیست ه.ت توافق کردیم. وجه را پرداختند و بنده تنها تصویر سمت راست نصیبم شد که خود خانم گلستانی تهیّه کرده بود و برایم بلوتوث کرد!
بعد از مدتی خبردار شدم که روی این قطعه خط تذهیب دیگری اجرا کرده است که حاصل کار را از ایشان امانت گرفتم و اسکن کردم. (تصویر سمت چپ) .... این تصویر از مونتاژ دو تصویر که تقریبا" به اندازهء کاغذ آ.4 است تشکیل شده... چرا که اسکنر بنده فقط قادر به اسکن قطعاتی با ابعاد آ.4 است... تصویر مونتاژشده را در بهترین کیفیت روی فلش مموری ریختم و در ازای حدود 25 ع.ت توسط مغازهء ماتریس با کیفیت خوب روی کاغذ کُتد پلت گرفتم و گفتم لمینت کنند و روی شاستی چوبی پرس کنند که در ازای حدود 25 ه.ت چنی کردند... محصول کار را در برنامهء تلویزیونی 13 آبان 91 مصادف با عید غدیرخم در برنامهء زندهء تلویزیون قم به نمایش در آوردم. لینک دریافت فیلم: اینجا ... 
در نهایت هم اثر مزبور (پرس‌شده روی چوب) را در 2 خرداد 91 مطابق با شب سیزده رجب (روز پدر) به پیشنهاد همسرم زینب میرکمالی به ایشان دادم که با خود به تهران ببرد و به مناسبت روز پدر به والد بزرگوارشان آقا مرتضی میرکمالی هدیه کند. عیال عنوان کرد که وجهش را می‌پردازد. فک کنم بتوانم 50 ه.ت از ایشان بستانم!

لینک مرتبط>>> اثر قبل از تذهیب

لینک فیسبوکی (اسکن این خط زیر آرایشگری گرافیکی مجید امینی نائینی)
لینک فیسبوکی (اسکن این خط زیر آرایشگری گرافیکی ریحانه حبیبی)
در  صحنه‌ای از فیلمی که لینکش در بالا ارائه شد، همین اثر ریحانه حبیبی هم به نمایش در می‌آید.

بسم الله الرحمن الرحیم / اثر استاد امیرخانی

اثر استاد غلامحسین امیرخانی
تاریخ تحریر: تیر ۷۲
عکاسی از روی اصل توسط: رضا شیخ محمدی
مکان عکّاسی: نگارخانهء شیخ هادی تهران
تاریخ عکاسی: اردیبهشت ۷۳
دوربین: آنالوگ. زنیت ۱۲۲ روسی

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است!

سطر نستعلیق / شعر: خیام نیشابوری ه.ا.سایه/ خط : رضا شیخ محمدی / تیر ۸۳
تذهیب: محسن روزگرد / سال ۱۳۸۹
توضیح: مقوای آبی سه دست نشاسته خورده و سپس طلا به صورت تکرنگ در قالب تشعیر در آن بکار رفته است و به همین جهت طلای زیادی مصرف کرده است. پدر «محسن روزگرد» در کار تولید فرش دستباف بوده و محسن هم مدتی به همین کار اشتغال داشته است / ترخ دریافتی بابت تذهیب: ۱۱۰ هزار تومان / ابعاد: ۳۶ در ۲۱ سانتیمتر / سرنوشت: فروش به سمساران بزخر

لینک تلگرامی:

https://telegram.me/rSheikh/979

لینک فیسبوکی:

https://m.facebook.com/sheikh.khat/photos/a.247713492013877.53277.247710328680860/1013897228728829/?type=3&source=48&__tn__=E

 

سطر کلاس درس سرمشق

http://qalam.persiangig.com/9009/sheikh_sarmashqe-kelas_anjoman-khoshnevisan-qom_1.jpg

خط استاد خروش / ربنا ظلمنا

ز دست گریه کتابت ...

سطوری از بنده با مضامین قابل انطباق بر عاشورا از حافظ

تحریر مهر ۸۲تحریر: فروردین ۸۴تحریر: اسفند ۸۳ 

قطعهء عاشورایی

این دو فرد شعر سوءال امتحان ممتاز بنده در خرداد ۶۴ شمسی بود که به قبولیم در آن آزمون انجامید. تحریری که تقدیم می‌شود در فروردین ۸۴ شمسی (بیست سال بعد از تاریخ مزبور) در قزوین بر روی کاغذی که امیر عاملی رنگش کرده بود، انجام شده و امروز همزمان با روز عاشورای حسینی تقدیم بازدیدکنندگان وب می‌شود. التماس دعا!


کپی نظرات از کامنت‏دانی:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دوشنبه 21 آذر1390 ساعت: 11:17 توسط:نورور
جناب شیخ محمدی
با سلام و قبولی عزاداری
خدمت شما عرض کنم اگر الان این خط را مبنی بر امتحان ممتاز حضرتعالی بود مطمئن باشید رد میشدید بدون برو برگرد .مومن مثل آقای امیرخانی چرا رفتی دنبال آپارتمان سازی ...مگر نمیدانید پایه هنرهای تجسمی بر زیبا دیدن و انکسار اصول تفکر به مخاطب است.من که اصلا نتوانستم شعر را بخوانم .هرچند از علاقمندان بخط حضرتعالی هستم مطمئن هستم هر وقت درست نوشتید کارهایتان خوب و یکدست میشود ولی تا وقتی بخواهید نوگرایی کنید همین آش شور و بی مزه درباری می شود ,مطمئن باشید هنر مدرن از ابتدای درست نوشتن در خط پیش میرود
وب سایت ایمیل

جمعه 16 دی1390 ساعت: 6:53 توسط:پژمان
آقای نورور
شما هنوز تو اینترنت مشق میکنید ؟ آقا جان الان چند ساله که شما در اینترنت پشت سر استاد امیرخانی حرف میزنی و گاهآ بد میگی . تو تمام این مدت دریغ از یه چلیپا که از شما دیده باشم . تنها اثر هنری خوشنویسی که از شما دیدیم دو سه صفحه کتابت روی کاغذ معمولی دفتر چهل برگ قدیمی ها بوده . خوب عزیز من شما اگر بجای اینکه اینهمه دنبال بدگویی استاد امیرخانی تو اینترنت باشی میرفتی چهار صفحه مشق میکردی حداقل میتونستی یک چلیپا بذاری تو اینترنت که خلق الله نگن یارو که اینهمه حرف میزنه در حد یه هنرجوی عالی هم نیست و نمیتونه یه چلیپا تحریر کنه . از همه اینها گذشته مگه بده آدم دنبال آپارتمان سازی باشه ؟ مگه بده دنبال سرپناه واسه زن و بچش باشه ؟ شما اگه ارث پدری داشتی و خداروشکر خونه و اموال داری و زن و بچه ای هم نداری یا داری که نگران آیندشون نیستی دلیل نمیشه همه مثل شما باشن که . برو جانم برو یه کم تو خلوت خودت با وجدان خودت فکر کن . گیرم استاد امیرخانی بده بده بد . استاد امیرخانی حرفه اش خط و خوشنویسی هست . شهرت و محبوبیت و همه زندگیش بر پایه خط و خوشنویسی هست. هر خوبی و بدی هم داشته باشه پس فردا تاریخ این مملکت رو حساب اعتبار خطش در موردش قضاوت میکنه . شما هم اگر میخوای مردم بعدآ قضاوت درستی از شما داشته باشن حداقل برو یه چلیپا بنویس چند تا کاره درست و درمون از خودت بجا بذار که پس فردا نگن نورور زده بود به سرش نمیتونست حتی یه چلیپا تحریر کنه سره خودشو گرم کرده بود به حرف ... !!!

سطر / تقدیم به مناسبت شب عاشورای حسینی / التماس دعا از همگی

انّ الحسین مصباحُ الهدی و سفینةُ النّجاة
سطر نستعلیق / خط :  رضا شیخ محمّدی /  تحریر:  بهمن ۸۵

بیت عاشورایی حافظ و چلیپای استاد موحد

هر اثر هنری «حسب‌الحال مشتاقی» به نام هنرمند است و گزارشی از پسند او و نیز هم: نوع نگاهش به پیرامونش و به خویش و به ایده‌ها و ایده‌آل‌هایش. از این منظر باکی نیست اگر آثار درجۀ دو و پنج یک آرتیست هم در تاریخ بماند؛ یا آثاری که متعلّق به شیوه و مکتبی است که دیگر تمایلی به پوییدن مسیر آن ندارد.
از آثار هر هنرمند آلبومی می‌توان ساخت، دربردارندۀ مراحل بزرگ‌شدن یا حتّی پسروی و انحطاط او. می‌توان از طریق رهگیری و ردگیری محصولاتی که از او در زمان‌های مختلف صادر ‌شده، با او در جادۀ هنر همراه شد و با افت و خیزهایش افتاد و برخاست! پس اگر نه باید دست کم شاید حتی چرکنویس‌ها را نگه داشت و دور نریخت و هر تجربه‌ای را - گیرم هنوز به انجام نرسیده یا حتّی بعداً به انحراف یا انصراف هنرمند انجامیده - مهر و امضا کرد.
در ایّام منسوب به سرور پاکان و پاک‌بینان امام حسین(ع) هستیم و به شب عاشورا نزدیک می‌شویم؛ شبی که یارانِ آن امام همام به جای ترس و نگرانی، رقص شادی و نیک‌‏سرانجامی ‏کردند. تناسب خوبی دارد در این ایّام نگاه به ابیاتی از حضرت حافظ که قابلیّت تأویل عاشورایی دارد و جناب حسینی موحّد خوشنویس نام‌آشنای قمی در آذر ۵۶ در مقطعی که تحت تأثیر مرحوم استاد سیّد حسن میرخانی می‌نوشتند، تحریرش کرده‌اند.                لینک‌های مرتبط: اینجا و اینجا و اینجا

اجرای تازه‏ای از «داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‏شود»

تذهیب: محمد شکاری اسفندی / دستمزد: 50 ه.تمصراع زیبای «داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود» از مولوی پیش از این در اینجا سوژهء نگارش دو قصارمشق از سوی حقیر با مرکّب سیاه شد و یکی از این دو به معجزهء نرم‌افزار، جامهء سرخ به تن کرد. در هفته‏های اخیر که دوازده شب در تلویزیون استانی قم همراه با خوانندگی خوانندگان پاپ کشور برنامهء نگارش خوشنویسی داشتم (گو که نگارش نستعلیق با موسیقی سنّتی همخوانی و همخونی بیشتری دارد) شبی مصراع مزبور را در برابر دوربین سیما با قلم یک سانتیمتری بر کاغذ گلاسهء ۲۵۰ گرمی ابریشمی که دوستم سیّد محمّد ابطحی (فوق لیسانس گرافیک) به من هدیه کرده بود، با مرکّب سرخرنگی که دوستم سیّد محمّد حسینی خطباز به رایگان در اختیارم گذاشت و آن را از مرکّب‌های مورد استفادهء عثمان اوزجای - خطّاط شهیر ترکیّه - خواند، اجرا کردم.
این مصراع با این ایّام که در کوی و برزن ذکر سیّد و سالار شهیدان جاری است، تناسب خوبی دارد و حال و روز کسانی است که داغ آن عزیز را بر دل دارند و هر سال در ایّام محرّم این داغ را نو می‌کنند.
این اجرا به نسبت قبل، رهاتر و با تکلّف کمتر اجرا شده؛ تا مطالبهء آن دسته دوستان و منتقدانم را برآورده کند که مدّعیند استاد شیرازی گیرم چنین تراکیب بدیعی نزند؛ ولی خط می‌نویسد؛ اما تو خط را می‌سازی و می‌پردازی.
مضافا بر اینکه اجرای خط در برنامهء تلویزیونی و زیر پروژکتورها و در فضایی که میز کار و صندلی و زیردستی و دیگر اسباب کتابت به دلخواه کاتب نیست، سختی و مشقّت خود را دارد و اغلب تمرکز و تعمّق لازم در میان نیست و به جای سکوت یا دست کم موسیقی ملایم انتخابی از سوی خود کاتب، صدای گوروپ گوروپ موسیقی پاپ از باندها پخش شود و حضار مجلس از سوی مجریان به هر بهانه به کف‏زدن و جیغ و هوراکشیدن فراخوانده می‏شوند.
دوستان بنده اگر هم در اجراهای تلویزیونی حاضر شوند و حتّی در لوکیشن کاخ گلستان خط بنویسند، از حاصل کار راضی نیستند و آن را برای خود برنمی‌دارند. خوشا که قطعهء ارائه‏شده در این پست به کیفیّتی اجرا شده که حکم پاکنویس را دارد و دیر یا زود به دست تذهیبکار سپرده می‌شود.
قیمت قطعه با همین کیفیّت:  ۷۵ هزار تومان

                                   

خط استاد امیرخانی در وصف سیدالشهدا(ع)

متنی در وصف وجود نازنین سیّدالشّهدا(ع) از زبان پیامبر عظیم‌الشاءن اسلام(ص)
خط: استاد غلامحسین امیرخانی / تحریر: اوایل دههء ۶۰ شمسی
عکّاس: رضا شیخ محمّدی / دوربین: مینولتا (آنالوگ)
مکان عکّاسی: تهران، تالار وحدت
زمان: سال ۶۳ شمسی در سفری که به همراه زنده‌یاد محمّدرضا قنبری از قزوین با اتوبوس به تهران سفر کردم. ۱۹ساله بودم و آنقدر بزر گ نشده بودم که تنها سفر ‌کنم. قنبری به تهرانم برد و برای اوّلین بار با نسخهء اصل از یکی از خطوط استاد امیرخانی مواجهم کرد. لحظات هیجان‌انگیزی بود. از پشت شیشه از آن عکس گرفتم. برای اینکه نور فلاش به نگاتیو منعکس نشود و نسوزاندش، تصویر را با پرسپکتیو ثبت کردم. شنیده‌ام با نرم‌افزار رایانه‌ای می‌توان این اعوجاج تصویر را اصلاح کرد؛ افسوس که بلد نیستم.

ناتمام‏‌های استاد امیرخانی!

سه اتود و اثر ناتمام از استاد غلامحسین امیرخانی.
اتود ِ «عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» بر روی پوست دبّاغی‌شده و دو اجرای دیگر بر روی کاغذ قدیمی اجرا شده است. این آثار را چند سال پیش در خلال یک معامله از امیرمیثم سلطانی (که در حال حاضر از شکسته‌نویسان مطرح کشور است) خریدم و به ۳۰۰ هزار تومان می‌فروشمشان. طالبان ایمیل یا اسمس بزنند.
فروخته شد!

پرهیز از ولنگار‏نویسی یا نگاه ارکسترال به تک‏مضراب!

چه این قطعه به شهادت دکتر رامین قدیمی کلکسیونر شهیر خوشنویسی (که دیدگاهش را در ظَهر قطعه درج کرده) از خطوط مرحوم محمّدحسین شیرازی (مشکین‌قلم) و چه به ادّعای مرجوح مرحوم دکتر مهدی بیانی (باز هم قیدشده در پشت اثر) از آثار دورهء جوانی مرحوم میرزا غلامرضا باشد، تابلوی فاخری با مجموعه‌ای از حروف و کلمات پاکیزه و تراشخورده است که از دقّت و وسواس کاتب در نگارش حاکی است. پرپیداست که قالب سیاه‏مشق در منظر او، عرصهء «ولنگارنویسی» مفردات نیست. البتّه در این {نوع} سیاه‏مشق به ظاهر شاهد گره‏فکنی‏های خاص و فنی نیستیم و شاید درگیرنبودن ذهن کاتب به فضاسازی باعث شده که نیرویش را دربست به درآوردنِ مفردات اختصاص دهد و به هر حرف و کلمه به عنوان یک تابلو بنگرد. در جایی خوانده بودم که نوازنده و آهنگساز بزرگ معاصر حسین علیزاده که شاهکار «نینوا»یش فراموش‌نشدنی و حضور در برخی کنسرت‌هایش از جمله کنسرت فرهنگسرای بهمن در اواسط دههء هفتاد از افتخارات بنده است، در برخی تکنوازیهایش به تاءسی از اساتیدش به هر مضراب به دید یک ارکستر می‏نگرد.

سیاه‏مشق تمرینی یا نمودار قلب!

خریداری فتوکپی اثر توسط حقیر از امیر عاملی قزوینیبحثی در گروه «خوشنویسی فارسی» در فیس‌بوک که عضو و هموند آن هستم، درگرفت (۱ و ۲ و ۳ و ۴) که به انتشار اثری منتشرنشده از مرحوم عمادالکتّاب سیفی قزوینی که در آرشیو داشتم، وادارم کرد.
در این اثر که توسط مرحوم عماد در سال 1312 شمسی در قصر سعدآباد جهت فردی به نام «فقیه راد آقا میرزا رحیمخان» تحریر شده, حال و احوالی که در حین نگارش، عارض کاتب شده قابل ردگیری و رهگیری است. عماد در خلال نگارش بداههء اشعار، به یاد اظهار نظر استاد رشیدیاسمی می‌افتد و اشاره می‌کند که به عقیدهء این محقّق، بیت آخر متعلّق به نظامی است و نه فردوسی. بعد عنوان می‌کند که بیتی که بلاشبهه از فردوسی است این است:
کف شاه محمود والاتبار / نه اندر نه آمد سه اندر چهار. و آنگاه برای همهء این ازدست‌رفتگان روانشادی آرزو می‌کند.
به نظر بنده این نوع قالب سیاه‌مشق هم ارزش‌های خودش را دارد. اصرار بر اینکه همهء کاتبان به سمت سیاه‌مشق‌های پالیده (!؟ = پالایش‌یافته), تراشخورده و شق و رقّ میرزا غلامرضا سوق یابند, به قیمت تعطیل‌شدن یک عرصهء خوب و پر حس و حال است که امواج متلاطم درون هنرمند را مثل نمودار قلب نشان می‌دهد و بیننده/خواننده را با فراز و فرود روح و روان کاتب همساز و دمساز می‌کند.

تقدیر و تشکر به سیاق تیتراژ پایانی فیلم‏ها

سنّت خوبیست که در تیتراژ پایانی فیلم‌ها به خصوص سریال‌های تلویزیونی از عوامل و دست‌اندرکاران آن یا ذکر اسامیشان تشکّر می‌شود. من چرا چنین نکنم؟ چرا شاد و شاکر نباشم از تمام آنان که در فرآیند خلق و به سرمنزل مقصودرسیدن اثری که در تصویر مشاهده می‌کنید، دخیل بوده‌اند؟ از پدر ِ دین و درسمدار ِ ۷۸ ساله‌ام: حضرت شیخ علی محمّدی تاکندی که بدون استفاده از کلماتی مثل: «هنر» و «خلق هنری» و مصطلحاتی که از قضا من خود بکاربردن آنها را سخت خوش دارم، اوّلین استاد خوشنویسی من بود. تشکّر از تمام اساتیدم. تشکّر از دست‌اندرکاران جلسهء دعای توسّل هفتگی خوشنویسان قم بین سال‏های ۸۲ تا ۸۵ به خصوص علی بخشی و علی رضائیان که در یکی از همین جلسات، دوسطری مزبور را برگزیدند تا تحریر و هفتهء بعد در جلسه ارائه کنیم. تشکّر از خودم که دقیق نگارش کردم. تشکّر از خودم که بعد از تحریر و ارائه به جلسه برای نقد و بررسی، دوباره با سماجت، کار را پس گرفتم؛ چون می‌دانستم که آرشیوکردن آنها فایده‌ای ندارد و هیچ کس به دلسوزی خودم از آثارم نگهداری نمی‌کند. تشکّر از خودم که معتقدم آثارم در هر مقطع آنقدر مهم هست که باید نگهداری شود و قبل از اینکه درست و حسابی روی آنها کار نشده و به کمال نرسیده و تذهیب و پاسپارتو و پرس و اسکن و فیکسه‌خورده و قاب‌کرده نشده، ازش حفظ و حراست کنم.
از امیر عاملی که چند سال بعد از تحریر این اثر، رنگ موسوم به جوهر را در دبّه‌ای پلاستیکی در اختیارم گذاشت تا رنگش کنم. باز از خودم که مینو حیاتبخش را در خلال برگزاری نمایشگاه خوشنویسیم در نگارستان اشراق قم در زمستان ۸۹ دعوت کردم که از کارهایم بازدید کند. از مینو که قبول کرد این قطعه را از من برای تذهیب تحویل بگیرد تا تذهیب کند و حدود هشت ماه بعد تحویلم داد. از این دختر که به خاطر تذهیب زیبای این اثر فقط ۵۰ هزار تومان مطالبه کرد. از محسن روزگرد که توصیه کرد آثارت را بعد از اینکه تذهیب کردی و اسکن گرفتی، با «فیکساتیو وینزور» تثبیت کن تا از ریختگی‌های احتمال و فرسایشش جلوگیری کنی. تشکّر از خودم که دلم می‌آید که برای یک کپسول کوچک پیف‌پافی «فیکسهء وینزور» انگلیسی ۸۵۰۰ تومان هزینه کنم.
از کورش مظفّربیگی دوست خوشنویسیم که در متروی شهید بهشتی غرفه دارد و مرا از طریق همین بلاگ شناخت. از او که در تالار وحدت در شب تحریر قرآن در ماه مبارک رمضان جلو آمد و خودش را معرّفی کرد. از او که پذیرفت برای برگزارکردن نمایشگاه خوشنویسیم در ایستگاه متروی یادشده رایزنی کند. از خانم حدّادی که مقدمات برگزاری نمایشگاه خوشنویسی مزبور را فراهم کرد. و نهایتا از رهگذری ناشناس که هنگام  عبور از کنار این تابلوی خوشنویسی آن را از میان ۸۰ تابلویی که با خود به مترو برده و به نمایش گذاشته بودم، برگزید و برای خرید آن وسوسه شد و حاضر شد ۱۶۰ هزار تومان بابت آن بپردازد.

خیال کج!

سطر «بهار عمر خواه ای دل» (اینجا) از تولیدات فصل جدید فعّالیّت هنریم در عرصهء خوشنویسی و محصول یک ارتباط تصمیم‌ساز با دوستی هنردوست بود که با آنکه قصارمشق‌هایم در منظر باریک‌بینش ارج و قرب داشت، سطرنویسی‌های سال هشتاد و سه و هشتاد و چهارم را بیشتر می‌پسندید؛ این بانو.
البتّه اگر به دنیای سطرنویسی بازگشت آشتی‌جویانه داشته باشم، به این معنا نیست که دست کم در مجال یک لحظه، رگهء شیخانه‌ام را بروز ندهم و کار را خاص نکنم. از این رو شاهد تراکم یا حتّی بگو بی‌نظمی و ناهنجاریی در میان ِ سطر «بهار عمر» هستیم؛ گو اینکه دوست خوشنویسم حسن اعرابی (استاد پیشکسوت انجمن خوشنویسان قم) آن را به «مرکّب‌خوانی» در موسیقی تشبیه کرد که به عمد در میان اجرا، مقام را عوض می‌کنند و در نهایت به گوشه و نغمه‌ای که با آن درآمد کرده‌اند، بازمی‌گردند.
این نگارش غریب، واکنش‏های متعدّدی را برانگیخت که در خلال کامنت‌های پست مزبور ارائه شد و تنها نظرات و دیدگاه‌هایی که در قالب اسمس به دستم رسید، از قلم افتاد و منتشر نشد. دلیلی برای پنهان‌کردن خوشحالیم از پیامک انگیزه‌بخش جناب استاد موحّد نمی‌بینم که با تعبیر «دست مریزاد!» و البته افزودن عبارت ِ «به پیش!» که حاکی از لزوم استمرار تجربه در این مسیر است، مرا نواخت.
سطری که در ‌پست حاضر بر اساس بیت حضرت حافظ تقدیم می‌شود، ادامهء همان مسیر است و در خلال مشق‌های مکرّر در یک برنامهء تلویزیونی که به مدّت ده شب برای سیمای مرکز قم در ایّام قربان تا غدیر ضبط و پخش شد، نوشته‌ام. امیدوارم این تصویر و این اجرا نشانهء «به پیش رانی»م در جادهء خط باشد. سایز بزرگتر سطر: اینجا

بهار عمر (اجرای دیگر)

قصارمشق بهار عمر