کتابت نستعلیق به شیوهء مرحوم عمادالکتاب با قدمت کمتر از 50 سال

کتابت با رقم نوروزی با قدمت حدود ۴۵ سال
که به سیاق مرحوم عمادالکتاب سیفی قزوینی تحریر شده است.
از مجموعهء دکتر حسن اختیاری که در بهار ۹۰ عکاسی کردم.

پنج‌سطری به رقم احقرالعباد عمادالحسنی غفرله

امیرحسینی سادات قدس الله تعالی سرّه العزیز می‌فرمایند:
علمی که از قلم ریزد پیداست کزان چه خیزد علم آنست که الله در دل بنده ریزد
احقرالعباد عمادالحسنی غفرله
این قطعه را اولین بار در اوایل دههء هشتاد در نگارستان عروس قلم در نخستین نمایشگاه آثار قدیمی که در این مکان برگزار شد، روءیت کردم. اخیرا در تماس تلفنی جناب شمس‌الدّین ابوالوفا حسینی دانستم که این قطعهء نفیس از مجموعهء خصوصی ایشان است و در نمایشگاه آثار اساتید خوشنویسی نیز در موزهء هنرهای معاصر به نمایش درآمده بوده است.

دستمال کاغذی مرطوب در دست «قصارمشق‏»نویس!

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است

این اثر  را پیش از این در ۱۶ شهریور ۸۸ با رنگ سیاه (تصویر راست) منتشر کرده در خصوص آن از بازدیدکنندگان گرامی نظرخواهی کرده بودم. دوستان هم در قالب ۹ کامنت به اظهار نظر در خصوص آن پرداختند. عادت ندارم کارهای قبلا انجام شده‌ و منتشرشده‌ام را به امان خدا رها و پرونده‌اش را مختومه اعلام کنم؛ بل کلنجاررفتن با آثار به ظاهر تمام‏شده و عرضهء آن‏ها را با ویرایش تازه خوشتر دارم. اثر سمت چپ دستکاری‏شدهء اسکن همین قطعه در ادیتور ای.سی.دی.سی و تغییر رنگ آن و نیز جاسازی یک نقطهء سفید در منطقه‌ای از این قصارمشق است که از نظر برخی دوستان خوشنویسم، تداخل نامطلوبی در آن روی داده بود. جاگذاری این تنها نقطهء قطعه، تلاشی برای رفع و رجوع این عیب و حتی تبدیل این کاستی به فرصتی برای اجرای ایده‏ای تازه است.
دلیلی برای پرهیز از بیان این نکته نمی‏بینم که در آثار درجهء یک سیاه‏مشق به قلم اساتیدی چون میرزا غلامرضا نیز شاهد برخوردهای نامطلوب بین حروف و کلمات هستیم که در خوشبینانه‏ترین حالت می‏توان به سرمستی، شوریدگی و جنون کاتب در حین نگارش بداههء اینگونه آثار نسبت داد. معترفم که در اثری مثل همین «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» به لحاظ آنکه عقلانیّت بیشتری در آن حاکم است و «قصارمشق‌نویس» با دستمال‌کاغذی مرطوب مرتبا" کلمات را از روی کاغذ گلاسه پاک می‌کند و در جای مناسبتری می‌نویسد، حضور نقاط برخورد نامطلوب، توجیه ِ کمتری دارد.


اسکن اصلی > اینجا        اجرای دیگری از شعر چراغی که به خانه رواست توسط من > اینجا

یادآوری: دوستی که ظاهرا" کسی جز نسیم شیبانی عزیز نیست، در ۲۲ بهمن ۹۰ در خلال کامنتی به درج پنج لینک مبادرت کرد که اسکن از صفحاتی از سررسیدنامه‌ای بود که برای سال ۹۱ منتشر شده بود. به شهادت این لینک‌ها دست‌اندرکاران سررسیدنامهء مزبور خطوطی از بنده (از جمله همین اثر «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است») و نیز قطعاتی از تذهیب‌های اوریژینال بلاگ بنده را مورد استفاده قرار داده بودند. این دوست در تیتر کامنتش آورده بود: 
تبریک اگر در جریانید و تبریک و تسلیت اگر....

در پی تماسی که با شماره تلفنی که در یکی از لینک‌ها آمده بود، با احمدرضا شفیعی مدیر انتشارات مزبور آشنا و با برخورد خوب ایشان مواجه شدم. در نهایت قرار شد بابت استفاده از اسکن‌های مزبور در سررسیدنامه‌شان مبلغ ۱۲۰ هزار تومان به بنده بپردازند که همین اتّفاق هم افتاد. حتی بنا شد سفارش نگارش خطوط دیگری را هم به بنده بدهند. بدینوسیله از خانم شیبانی که مرا با تقبّل زحمت اسکن‌گیری از سررسید مزبور و انتشارش در کامنت مطلّع کردند، تشکّر می‌کنم.
جالب است که این خانم در مقام اسکن‌گیری از صفحهء داخلی سررسیدنامه که قصارمشق بنده در صفحات سمت راست آن تکرار شده ابتکار جالبی به خرج داده بود که با توجه به سابقه‌ و شناختی که از او دارم، باید هم چنین باشد. ایشان دقیقا" از صفحه‌ء مربوط به تاریخ تولد من (هشتم خرداد) اسکن گرفته بود.


پروندهء این قصارمشق همچنان مفتوح است. در اردیبهشت ۹۲ اسکن اصلی این قصار را همراه با اسکن اصلی از تذهیبی که توسط دوست نگارگرم حمید علی‌محمدی انجام شده بود و در ۲۷ بهمن ۷۶ که ۲۱ ساله بود، به پارکینگم دعوتش کردم نشانم داد و اجازه داد از آن اسکن تهیه کنم، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم «مهدی منصوری» پست کردم و ایشان آن را با هم تلفیق کرد و برایم بازپس فرستاد که اینجا تقدیمتان می‌کنم.

کتیبهء ثلث اثر استاد موحد متعلق به سال 1416 قمری

این کتیبه در سالن اجتماعات مدرسهء فیضیّهء قم که بعد از پیروزی انقلاب بعد از گودبرداری حیاط مدرسهء مزبور احداث گردید، در محراب نصب شده است. لای بکاررفته در وسط کتیبه، دستانی است که از دو سو به سمت آسمان بلند شده است.

سطر شکستهء قدیمی

این سطر شکستهء قدیمی را در زمستان ۸۹ در منزل استاد احمد عبدالرّضایی در قم دیدم و با اجازهء ایشان از آن با دوربین کانن اس.تری.آی.اس عکس گرفتم.

سوءال

عکاس: سید نواب حسینی / دوست ِ سید پابرهنه / نوروز 90 / قم

به قدر وسع خویش
از شاخسار هنر چقدر خوشه چیدی
و چه میزان در دریای هنر چمیدی؟ شیخ!

 تاکنون که در سفر بوده‌ام. پر است یا خالی چمدانم؟
نگشوده‌ام، چه می‌دانم!

کتیبهء نستعلیق دربکوشک قزوین

کتیبهء نستعلیق با رقم حسین
به سال ۱۲۹۶ قمری
دربکوشک قزوین
عکّاس: رضا شیخ محمّدی

عرض شود که..........چیزه.......

 

قصار‏مشق نستعلیق اثر رضا شیخ محمدی

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‏شود!

پیشتر نام آثاری از این دست را «قطعه - سیاه‌مشق» نهاده بودم؛ چرا که از طرفی واجد موءلفّه‌های قطعه و قصارنویسی چون چینش حسابگرانه، پرهیز از بداهه‌نویسی و عدم تکرار حروف است و از دیگرسو تداخل‌ و تزاحم و تنیدگی سیاه‌مشق را دارد. اخیرآ به نظرم رسید برای رعایت اختصار نام «قصارمشق» را بر این آثار بگذارم. در این پست دو ترکیب از مصراع حضرت مولانا که به تازگی کار کرده‏ام، در قالب قصارمشق تقدیم می‏شود؛ امید که بازدیدکنندگان وب و پیگیران آثارم را خوش آید. لینک مرتبط > اینجا / اسکن اصلی اجرای سمت راست > اینجا
استفاده از ترکیب این قصارمشق در یک پوستر مربوط به امام خمینی(ره) از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خرداد ۹۲: اینجا  /  لینک فیسبوکی در این خصوص: اینجا

سطر استاد حسینی موحد

تحریر مصراع حافظ شیرازی
که بی‌مناسبت با ایّام بهار نیست
توسّط استاد حسینی موحّد در منزلشان در قم
برای دوست اصفهانیم: محمود حبیب‌اللّهی
در عصر روز ۴ خرداد
۸۳

مغنی! کجایی؟ که وقت گل است!

مغنّی! کجایی که وقت گل است!
                   ز بلبل چمن‌ها پر از غلغل است!
         بیتی از ساقی‌نامهء حافظ / خط: استاد عبّاس اخوین

اجرای سیاه‏مشق شیخ با تکنیک چاپ سیلک‏اسکرین

اجرای ترکیب سیاه‏مشق رضا شیخ محمّدی (آیهء شریفهء غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین) با تکنیک چاپ سیلک توسط داوود خسروی بر روی ام.دی.اف هشت میل.
این اثر به نیّت شرکت در مسابقهء کاتبان وحی که به تازگی در شیراز برگزار شد، با تکنیک چاپ دستی در ابعاد ۸۰ در ۸۰ سانتی‌متر اجرا شد. پیش از آن تعدادی از دوستان و اساتیدی که با سیاه‏مشق‏های خاص بنده مواجه می‌شدند، پیشنهاد می‌کردند که این آثار و حتی دیتیل‌هایی از آنها خوب است در ابعاد بزرگ خوشنویسی شود و حتی به مدد چاپ سیلک‌اسکرین بر روی متریال‌های گوناگونی چون گونی و سرامیک و چوب اجرا شود. تولید اثر مورد اشاره گرچه در مسابقهء مزبور حائز رتبه نشد و یاللعجب که دوستم محمّدتقی اسدی به نقل از استاد مسعود نجابتی که یکی از داوران جشنوارهء مزبور بود، ابراز کرد که جناب نجابتی از روءیت این اثر در حین داوری، اظهار بی‌اطّلاعی کردند. به هر تقدیر از تولید این اثر نادم نیستم و حتی قصد دارم یکی از نمایشگاه‌های انفرادیم را با استفاده از چنین روشی برگزار کنم.
قیمت اثر: ۱۸۰ هزار تومان

سه سالنامهء قدیمی متعلّق به ۸۳ و ۶۶ و ۶۴ سال پیش

یک صفحه از تقویم مزبور به خط مرحوم ابراهیم بوذریروی جلد تقویمی متعلّق به سال ۱۳۲۵ شمسیدر آستانهء سال جدید، نخست سه صفحه از یک سالنامهء قدیمی را که در ۱۶۰ صفحه و ابعاد ۱۱ در ۱۷ سانتیمتر در سال ۱۳۲۵ شمسی به چاپ رسیده، تقدیم بازدیدکنندگان عزیز می‌کنم. اسکن نخست را از روی جلد این سالنامه تهیّه کرده‌ام و دو تصویر دیگر متن و ملودی یک ترانهء قدیمی با شعر و تقویم معارف / ۱۳۰۶ شمسی / ۸۳ سال پیشسالنامهء قدیمی متعلّق به سال ۱۳۲۳ شمسی / ۶۶ سال پیشبرگی از این سالنامهء قدیمیبرگی از این سالنامهء قدیمی به خط زنده‌یاد حسن زرّینخطصفحهء اوّل سررسید مربوط به سال ۱۳۰۶ شمسی (۸۳ سال پیش)آهنگسازی زنده‌یاد: امیرجاهد است که ظاهرآ صاحب موءسّسهء چاپ‌کنندهء سررسید هم می‌باشد. تحریر متن ترانه توسّط مرحوم ابراهیم بوذری از خوشنویسان آن دوره در قالب کتابت نستعلیق انجام شده است. اسکن دیگری که تقدیم می‌شود روی جلد و صفحهء نخست سررسیدی است متعلّق به سال ۱۳۰۶ شمسی که مرحوم علی‌اصغرخان حکمت به تاءلیف آن مبادرت ورزیده است. آنگونه که از دوست شاعر و خوشنویسم حسن اعرابی در مرداد ۸۴ شنیدم، میرزا علی‌اصغرخان حکمت وزیر معارف (آموزش و پرورش) ایران بود. حافظیّهء شیراز و مدرسهء حکیم نظامی قم از بناهایی است که این شخص در ساخت آن نقش داشته است.
سه اسکن هم از تقویمی چاپ‌شده در سال ۱۳۲۳ شمسی تقدیم می‌شود که یکی از آنها کتابت نستعلیق مرحوم استاد حسن زرّینخط است.
تاریخ قبلی پست: ۲۸ اسفند ۸۸

خط شیخ و قطعه‏'بندی مرتضی ترابی

سیاه‌مشق رضا شیخ'محمّدی
مضمون: حدیث نفس و خاطرات شخصی / تحریر: مرداد ۸۳
رنگ‌شدن کاغذ بعد از نگارش با رنگ جوهر ترکیب‌شده توسّط امیر عاملی
قطعه‌بندی با کاغذ ابر و باد: مرتضی ترابی، زمستان ۸۹

لینک تلگرامی:

https://telegram.me/rSheikh/983

لینک فیسبوکی:

https://m.facebook.com/sheikh.khat/?ref=bookmarks#!/sheikh.khat/photos/a.248361618615731.53519.247710328680860/1014969295288289/?type=3&source=48&__tn__=E


اندازهء اصلی: 36x31

سطر شکستهء استاد مجتبی ملکزاده در وصف بهار: فصل اتمام شوکت خار!

شعر: حافظ / خط: مجتبی ملکزاده

شکر ایزد که به اقبال کله‌گوشهء گل
                                   نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
                                  همه در سایهء گیسوی نگار آخر شد

خط شیخ + کتیبهء استاد موحد + عکس نرگس نجفیان

کتیبهء ثلث استاد موحد / مشهد / عکاس: دوستم نرگس نجفیانراست: خط رضا شیخ محمدی، فروردین ۸۴، مشهد
تذهیب: با طلا، میلاد رفیعی (اراک)، زمستان ۸۹، اندازهء اصلی: ۲۴x۴۰
چپ: کتیبهء ثلث استاد حسینی موحد
مشهد. تحریر: ۱۲ سال پیش
عکّاس: دوست ثلث‏نویس بروجنی‏ام نرگس نجفیان

خط شیخ و تذهیب حسین نظیفی در وصف شهید و شهادت

رضا شیخ محمدی, حسین نظیفی / قم, کارگاه هادی پناهی, 86 شمسیامروز روز بزرگداشت شهدا و سالروز صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تاءسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامیست. به همین مناسبت یکی از آثار خوشنویسیم را که تلفیق سیاه‌مشق خاص‌نگاری من با مضمون آیهء شریفهء «و لا تحسبن الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» با کلامی از استاد شهید مرتضی مطهّری در وصف شهید است، تقدیم بازدیدکنندگان عزیز می‌کنم.
این اثر در زمستان ۸۶ به نیّت شرکت در نخستین مسابقهء خوشنویسی مشق عشق که در قزوین برگزار گردید، تحریر و توسّط دوست خوش‌ذوقم حسین نظیفی در ازای ۷۵ هزار تومان تذهیب شد. با آنکه در مسابقهء مزبور حائز رتبه‌ای نشدم، همینکه انگیزهء لازم برای خلق این کار در بنده ایجاد شد، خودم را برنده می‌دانم. (اینم نگم چی بگم؟)
این تابلو که با رویکرد ایجاد پرسپکتیو خلق شده و یک مرقّع آکاردئونی سه ورقی را تداعی می‌کند، در نمایشگاه‌های متعدّد خوشنویسی من شهر به شهر گشت؛ دیده شد و پسندیده شد؛ ولی به فروش نرفت. نهایتا در خرداد سال جاری در آستانهء سفرم به هند در خلال یک معاملهء ۸۰۰ دلاری به حجت‌الاءسلام علوی از روحانیّون مرتبط با مقولهء کتب و آثار نفیس خطّی فروخته شد. پولش هم خرج و مصرف شد و تنها این اسکن زیبا از اثر به یادگار باقی ماند. خدا را شکر!

چلیپای تازه‏ از علی رضائیان

اسفند 85 / عکاس: رضا شیخ محمدی«علی رضائیان» در شمار هنرمندان خوش‌فکر قمی در عرصهء خوشنویسی است که همواره از پیروی بی‌چون و چرا از یک شیوهء بخصوص پرهیز داشته و تلفیق میان مکاتب قدیم و جدید را خوش داشته است.
رضائیان که چندین سال تدریس در انجمن خوشنویسان قم را در کارنامهء خود دارد و شماری از خوشنویسان از زیر دست او به دریافت مدرک ممتاز نایل شده‌اند، هم‌اکنون یکی از معدود کلاس‌های دورهء فوق ممتاز را در قم اداره می‌کند. این خوشنویس چهل ساله در نگارش خطّ ثلث و نسخ هم پنجه‌ای توانا دارد و به تازگی اجرای برخی از کتیبه‌های حرم امام خمینی(ره) را به پایان برده است.
رضائیان سالهاست برای تصحیح اوراق امتحانات رسمی انجمن خوشنویسان ایران در رشتهء نسخ و ثلث به تهران دعوت می‌شود و اخیرا داوری برخی از مسابقات کشوری از جملهء سومین جشنوارهء هنرهای آسمانی را به انجام رسانده است. نگارش چلیپای تازه و ملیحی از او بر اساس شعری از استاد حسینی موحد که تاریخ سال جاری را در پای خود دارد، نویدبخش آن است که او به رغم اشتغال به دانگ کتیبه همچنان در قالب چلیپا نیز آمادگی خود را حفظ کرده است.

ساقیا آمدن عید مبارک بادت! (کارت پستال نوروز kartpostal nowruz card عید سعید باستانی)

ساقیا ! آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی، مرواد از یادتشعر: حافظ / خط : بداهه‌نگاری رضا شیخ محمدی در اسفند ۸۶
در کلاس تدریس انجمن خوشنویسان قم برای مرتضی ترابی هنرجوی ۱۵ ساله
اسکن و جلوه‌های رایانه‌ای : ر.شیخ.م، اسفند ۸۹

سیاه‏مشق شیخ و تذهیب زهرا بیات

سیاه‏مشق رضا شیخ محمّدی
تحریر: مرداد ۸۳
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)
تاریخ تذهیب: زمستان ۸۹
اندازهء اصلی: ۲۲.۵x۲۹.۵ سانتی‌متر

سطر شیخ و تذهیب میلاد رفیعی

خط : رضا شیخ محمّدی
شعر : حافظ
تحریر : دی ۸۳
تذهیب با طلا : میلاد رفیعی (زمستان ۸۹)
اندازهء اصلی : ۳۲x۱۱.۵ سانتی‌متر

نمونهء تذهیب میلاد رفیعی

یادآوری‌ می‌کنم: میلاد رفیعی متولد ۶۹ اراک و دانشجوی مهندسی مکانیک جامدات است.
رتبهء ۲۱ کنکور سراسری و رتبهء ۲ المپیاد علمی‌ خوارزمی را دارد و مدّت ۱۹ ماه زیر نظر زهرا بیات
تذهیب کار کرده است. لینک مرتبط >>> اینجا

دعای تحویل سال و یادکردی از مرحوم محمدرضا قنبری

قطعهء ثلث به خط قنبری که از علی نجفی در ازای نگارش یک حلیه گرفتم و در زمستان 88 در خلال برگزاری نمایشگاهم در مس سرچشمهء کرمان به فروش رساندم.

بهشت زهرا / قطعهء هنرمندان / مهر 89 / قبر قنبری / عکاس: رضا شیخ محمدیدر آستانهء حلول سال جدید قطعه‌خطّ ثلثی از زنده‌یاد محمّدرضا قنبری خوشنویس ارزندهء قزوینی که دعای تحویل سال را در سال ۱۳۷۰ قمری به رشتهء کتابت درآورده، تقدیم می‌کنم.
قنبری پنجهء توانایی در نگارش نسخ و ثلث داشت و به اعتبار برخورداری از استعداد هنری بالا، در عمر به پنجاه نرسیده و پرتلاطمش قلّه‌های ترقّی را به سرعت درنوردید. قرآنی به خطّ نسخ عربی از او توسّط انتشارات نگار در سال ۱۳۷۷ ش به زیور طبع آراسته شد. یک بار که او را در سال ۷۴ ش در زمان فرمانداری مرتضی روزبه در نمازخانهء بهشت زهرا / قطعهء هنرمندان / مهر 89 / عکاس: دوستم مرضیه لطفیفرمانداری قزوین دیدم، عنوان کرد که قرار است برای نگارش پردهء خانهء کعبه به عربستان سفر کند.
یک نوبت هم او را در شهر الوند قزوین در مراسم تجلیل از مرحوم استاد محصّص دیدم. طرفه اینکه برای اجرای آواز به روی سن رفت و همراه با نوای ارکستری قطعه‌ی ثلث به قلم دوست خوشنویس قزوینیم علیرضا محبی برای سنگ مزار زنده‌یاد محمدرضا قنبریکه از بلندگوها پخش می‌شد، آواز ریتمیک لطیفی را بر روی شعر زمستان اخوان ثالث اجرا کرد. با حس می‌خواند و همراه با اجرا چشمانش را می‏بست و دستانش را موزون حرکت می‌داد. فیلم این لحظات در آرشیو بنده موجود است.امضای ابوالحسن بنی‏صدر رئیس جمهور اسبق در ابتدای کتابی که به قنبری اهدایش کرده بود. / عکاس: رضا شیخ محمدی
با قنبری در اوایل دههء ۶۰ در خانهء فرهنگ وابسته به ارشاد قزوین آشنا شدم و چند بار مرا که نوجوانی بودم، با خود به تهران خط محمدرضا قنبری در اوایل دههء 60 که به دستخط خود به بنده اهدا کرده استبرد و با انجمن خوشنویسان و موزهء هنرهای معاصر که نمایشگاه خوشنویسی در آن برپا بود، آشنا کرد. آنجا بود که با ذوق و شعف بسیار برای اولبن بار خط استاد امیرخانی را به صورت زنده دیدم و از آن عکس گرفتم.
قنبری قرآن را به لحن خوش و به تقلید از عبدالباسط تلاوت می‏کرد. ضرب هم می‏نواخت و با استاد حسن کسایی عکس یادگاری انداخته بود. اسفا که محمّدرضا با مرگ غیرمترقّبه‌اش در تیرماه ۸۶ تاءسف و شگفتی بسیاری از دوستان و علاقمندانش را برانگیخت.
لینک مرتبط >>> اینجا


یادآوری:
از میان تصاویر فوق قطعهء «واعتصموا بحبل الله جمیعا» قابل فروش می‌باشد.
قیمت: ۳۵۰ هزار تومان

خط بنده و تذهیب اسدالله فقیهی

خط : رضا شیخ محمّدی / شعر : حافظ
قالب: چهارسطری دفتری و قصارمشق / تاریخ تحریر: آذر ۸۸
تذهیب در قالب گل و مرغ: اسدالله فقیهی بادجانی
تاریخ تذهیب: بهمن ۸۹/ دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به هنرجوی خوشنویسیم محمّد حبیبی کیاکلایی به ۳۰۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۰x۳۳.۵ سانتی‌متر /  لینک مرتبط: اینجا

خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری

حافظا ! سر ز کله‌گوشهء خورشید برآر / بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد
شعر : حافظ / خط : رضا شیخ محمّدی / شهریور ۸۸
تذهیب با طلا : سهیلا اسکندری / بهار ۸۹
دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت / قیمت تابلو: ۵۰۰ هزار تومان
در تابستان ۹۱ در جریان برگزاری نخستین اکسپوی فروش آثار هنری در قم، به ۶۰۰ ه.ت به ادارهء ارشاد قم فروخته شد و وجه آن را از آقای دلیر معاونت هنری ارشاد دریافت کردم (به همراه یک قطعه خط دیگر و جمعا" به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه ه.ت)
ابعاد اصلی: ۳۰ در ۲۷ سانتیمتر / اسکن اصلی > اینجا
دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲

سطر به خط استاد مرحوم سید حسن میرخانی


از علیرضا نوربخش.
چه خوب که اسکن کردم؛ چون دو روز بعد از اسکن‌گیری این کادر زیبا را که از نظر او زشت بود، برید!

سیاه‏مشق به خط مرحوم سید حسن میرخانی متعلق به ۳۶ سال پیش

سیاه‌مشق به خطّ استاد مرحوم سیّد حسن میرخانی
تحریرشده در سال ۱۳۹۶ قمری (۳۶ سال پیش)
در زمینی که نشان از کف پای تو دهند / سالها سجدهء صاحبنظرات خواهد بود
چشمت به غمزه خانهء مردم خراب کرد

سطر نستعلیق به قلم و امضای مرحوم استاد سید حسین میرخانی

کتیبهء ثلث به خط استاد موحد / مشهد

عکس‌ها را با دوربین کانن مدل s3is و به صورت پازلی در شهریور ۸۶ عکّاسی کردم و در روزهای جاری مبادرت به مونتاژ آن نمودم. هنوز کار سرهم‌بندی پازل‌ها به کمال انجام نشده و گفتم به جناب آزرم که مشاور بنده در این امور است، ارائه دهم و مشورت بخواهم که باقی داستان را چگونه باید پیش برد تا تصویر پانورامایی خوبی حاصل شود.

سطر شیخ و نگارگری نسرین حقیقت

سطر تحریرشده توسّط حقیر
تاریخ تحریر : بهمن ۸۸
گل و مرغ (گل نرگس) : نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی)، زمستان ۸۹
 ابعاد اصلی : ۲۵x۱۵.۵ سانتی‌متر / قیمت: ۱۹۰ هزار تومان
سرنوشت قطعه: فروش به حاج آقا علوی کلکسیونر کتب خطی در قم

سورهء حمد به خط استاد عباس بغدادی

نسخ و ثلث به خطّ استاد عبّاس بغدادی
تحریر: ۱۴۲۹ قمری
قطعه‌بندی: استاد حسین تنکابنی

قطعه به خط استاد رسول مرادی

قطعه نستعلیق / خط : استاد رسول مرادی
تحریر : سال ۱۴۲۵ قمری
تذهیب : روح‌الله فاضلی وادقانی
ابعاد اصلی : ۵۳x۳۸ سانتی‌متر

سطر شیخ و تذهیب زهرا بیات

سطر رضا شیخ محمّدی / ماه و سال تحریر: مرداد ۱۳۸۴ شمسی
شعر: آیةالله کمپانی در وصف صدّیقهء طاهره فاطمهء زهرا (س)
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)، زمستان ۸۹
ابعاد اصلی اثر: ۴۱.۵x۱۱.۵ سانتیمتر / قیمت: ۲۲۰ هزار تومان

سکوت

این پست حاوی مطالب زیر است:
۱.
قطعه‌خط منتشرنشده‌ی ثلث به خامهء پرمایهء استاد حسینی موحّد که در سال ۱۴۱۳ قمری بر اساس روایتی از امام علی(ع) در تجلیل از مقام سکوت تحریر شده است.
۲. ارائهء پنج صفحه از مطالب کتاب هفتصدصفحه‌ای «عسل و مثل» تحریر اینجانب و پدرم.
در این صفحات، مجموعه‌ای از ضرب‌المثل‌های مختلف از فرهنگ‌های گوناگون در تمجید از سکوت و نقد زیاده‌گویی و نپخته‌گویی آورده شده است.
۳. ارائهء عکس‌ از صفحات پنجگانهء مزبور از کتاب عسل و مثل.
۴. مصاحبهء زندهء بنده با رادیو سراسری معارف در تاریخ ۶ شهریور ۸۸ در خصوص کتاب عسل و مثل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اِذا تَمَّ العقلُ نقَصَ الْكَلامُ! روايتى است منقول از على(ع) در فضيلتِ‏ خاموشى. اصولاً پُرحرفى نشانه‏ى خامى است. گويند:
سنگ آسيابْ تا وقتى نو باشد، سر و صداى زيادى دارد!
وقتى فردْ جاافتاده شد، درصدِ سكوتش بيشتر مى‏شود:
خُمّ پر از باده تُهى از صداست‏ / چون كه تُهى شد، ز صدا پُر نواست‏
چرخ بدين گردشِ دائم، خموش‏ / چرخه‏ى حلاّ‏ج و هزاران خروش!
اروپايى‏ها گويند:
احمق‏ترين مردمان، پرسروصداترين آنهاست; همچنان كه‏ خرابترين چرخ كالسكهْ بيشتر صدا مى‏كند!
دَر اگر روى پاشنه‏ى خود باشد، به راحتى و بى‏سروصدا حركت مى‏كند و اگر روى پاشنه‏ى خود نباشد، پر سر و صدا و توأم با استهلاك زياد خواهد بود.
شعر:

از خامى ديگ است كه در جوش و خروش است‏
                             چون پخته شد و لذّتِ دم يافت، خموش است!(پاورقی۱)
آقاى محسن قرائتى هم اين تمثيل را به كار مى‏بردند:
خورده‏سواد مثل خورده‏پول دردِسر دارد!
پولِ خُرد در جيب سر و صدا مى‏كند و موجب سنگينى‏ جيب است; امّا اسكناس و چكِ رقم‏بالا، حجمى ندارد و وجودش به‏ظاهر محسوس نيست. سعدى گويد:
«دانا چون طبله‏ى عطّار است: خاموش و هنرنماى. و نادانْ چون طبلِ غازى است: بلندآواز و ميان‏تهى.»
گاه در ارتباط با دشمنان و بددلان نيز مُهر سكوت بر دهان‏ زدن، كارآيى بيشترى دارد. معروف است كه:
جواب ابلهان، خاموشى است! با اين وصفْ سكوت، خود نوعى گفتار است!(پاورقی۲):
ز مرغ صبح ندانم كه سوسنِ آزاد / چه گوش كرد كه با دَه زبان خموش آمد (پاورقی۳) نيز:
نيست صحبت، مردمِ كج‏بحث را جز خامُشى‏ / ماهىِ لب‏بسته، خون در دل كند قلاّ‏ب را! (پاورقی۴)همچنين:
طوطى از خاموشى آيينه مى‏آيد به حرف‏ / مُهر خاموشى به لب زن تا به دل گويا شوى!
خاموشى، به استتار عيوب شخص كمك مى‏كند و گفتار، برملاكننده‏ى نقائص (و نيز البتّه فضائل) فرد است:
تا مرد سخن نگفته باشد / عيب و هنرش نهفته باشد
خنده رسوا مى‏نمايد پسته‏ى بى‏مغز را / چون ندارى مايه، از لاف سخن خاموش باش! (پاورقی۵)
و نيز اين مصراعِ معروف:
پسته‏ى بى‏مغز لب چون وا كند رسوا شود!
و باز هم ابياتى در فضيلت خاموشى: 

سخن گرچه هر لحظه دلكش‏تر است‏ / چو بينى، خموشى از آن بهتر است‏
دَرِ فتنه بستن، دهان بستن است / ‏كه گيتى به نيك و بد آبستن است‏
پشيمان ز گفتار ديدم بسى‏ / پشيمان نگشت از خموشى كسى‏ (پاورقی۶)
صدف زان سبب گشته جوهرفروش‏ / كه از پاى تا سر همه گشته گوش!
ندانم كجا ديدم اندر كتاب كه:
«خموشى، عبادتى است بى‏رنج; زينتى است بى‏پيرايه; هيبتى است بى‏سلطنت; قدرت و حصارى است‏ بى‏ديوار; بى‏نيازى است از خلق; و موجب راحت و سرپوشِ همه‏ى عيب‏هاست.»
شايد اين، يك ضرب‏المثل خارجى باشد:
از خوردنِ حرف، كسى سوء هاضمه نمى‏گيرد!
توصيه شده است:
كم گوى و گُزيده گوى! دير گوى نكو گوى! (پاورقی۷) ناصرخسرو گويد:
كم گوى و گُزيده گوى چون دُر / تا ز اندك تو جهان شود پُر! (پاورقی۸) نيز:
اوّل انديشه وانگهى گفتار! (پاورقی۹). شعر:
مزن بى‏تأمُّل به گفتارْ دَم‏ / نكو گوى! اگر دير گويى چه غم؟
انگليسى‏ها گويند: Think twice before you speak once..
دو بار بينديش و يك بار بگو!
كاملترين كلام در خصوص گفتار و آداب آن، از سعدى‏ است كه در قطعه‏اى جالب و جامع گويد:
اگر چه پيش خردمند، خامُشى ادب است‏ / به وقت مصلحت آن به كه در سخن كوشى‏
دو چيز طيره‏ى عقل است: «دمْ فروبستن / ‏به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشى»
تك‏مصرعِ ضرب‏المثل: هر سخن جايى و هر نكته مكانى دارد! (پاورقی۱۰)
در يك جمع‏بندى مى‏توان گفت:
اساساً تكلُّم و سكوت، حُسن و قبحى ندارد و بايد ديد از سوى چه كسى استفاده مى‏شود. پيامبر عظيم‏الشّأن‏ اسلام(ص) مى‏فرمايد:
أَلْعالِمُ اذا سَكَتَ فَهُوَ بَحْرٌ عميقٌ وَ اِذا تَكَلَّمَ فهوُ بَحْرٌ مَوّاجٌ. أَلْجاهِلُ اذا سَكَتَ فَهُوَ جِدارٌ و اِذا تَكَلَّمَ فهوَ حمارٌ!
عالِم اگر سكوت كند، چونان درياى عميق و به ظاهر ساكن است; و اگر زبان به گفتار گشايد، مانندِ درياى‏ متلاطم است. و جاهل، آنجا كه سكوت مى‏كند، چون ديوار است و آنجا كه زبان باز مى‏كند، خرِ بدصدا را به‏ياد مى‏آورد!
---------------
پاورقی۱
)  اين بيت را اوّلين بار از «عبّاس قانع» كه از هنرمندانِ قزوين در رشته‏ى هنرهاى تجسّمى است، در سفر عتبات عاليات در ارديبهشت‏ ۸۰ شنيدم. در باب مقامِ پختگىْ اين كلام نيز از مولوى در مثنوى‏اش‏ شنيدنى است; كه تا وقتى ميوه‏ى درخت، خام و كال است، سفت و سختْ شاخه را مى‏چسبد و رها نمى‏كند. و وقتى پخته مى‏شود، رابطه‏اش با درخت سستى مى‏گيرد; تا آنكه رها مى‏شود. ما هم اگر دنيا را سفت و سخت چسبيده‏ايم، براى اين است كه به پختگى و كمال‏ نرسيده‏ايم. بشنويد:
اين جهان، همچون درخت است اى كِرام! / ما بر آن، چون ميوه‏هاى نيم خام‏
سخت گيرد خام‏ها مر شاخ را / چون كه با خامى نشايد كاخ را
چون كه پخت و گشت شيرين، لب‏گران‏ / سست گيرد شاخ‏ها را آن زمان! ر.شيخ.م‏
پاورقی۲) على(ع) در خطبه‏ى ۹۶ نهج‏البلاغه در وصف پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد:
كَلاَمُهُ بَيَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ. يعنى: سكوت پيامبر نيز، معنادار و نوعى زبانِ گفتار بود!
نبايد تصوّر كرد كه «سكوت» مرادفِ بيكارى و بى‏عملى است; سكوت، خودْ كارى است و كار بزرگى هم هست و همه كس هم بدان‏ تن در نمى‏دهد. گويند: «ألصَّمتُ حُكمٌ و قَليلٌ فاعِلُه» يعنى: خاموشى، حكمت است و كُننده‏ى آن كم است.
پاورقی۳) حافظ
پاورقی۴) مطلب طنزآميز زير را در ارديبهشت ۷۹ در شبكه‏ى رايانه‏اى‏ داخلى نور وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزهء علمیّهء قم و در محيطى به نام «انجمن ادبيّات» كه قابل دسترسى براى‏ عموم اعضاى اين شبكه‏ى اطّلاع‏رسانى بود، قرار دادم. از طريق‏ شبكه‏ى يادشده امكان ارتباط ميان كاربرانِ دور از هم - حتّى به‏ صورت زنده و در محيطى موسوم به «تِله و چَتْ» - فراهم مى‏شد و مى‏توانستند از طريق تايپِ پيام با هم گفتگو كنند:

سكوت چيست؟ نوعى فرياد گوشخراش باشد كه بى‏فشارآوردن به حنجره سر داده‏ شود. برخى معاشيق! (جمع معشوق باشد!) چنان بلند و سهمگينْ در برابر عاشقان سينه‏چاك خويش سكوت كنند، كه ديوار صوتى شكسته‏ شود يا در آن لرزه افتد. در كتاب عادات‏المعاشيق! آمده:
«بر تو باد اى معشوق! كه مَرتبت خود بدانى و خويشتن ارزان‏ نفروشى. در بله‏گويى تأخير نما و به همشيره يا دختركى ديگر از فواميلْ تعليم فرما كه بر سر سفره‏ى عقد، بلند و نعره‏گونْ اعلام نمايد كه به گل‏چينى مشرّف گشته‏اى و وجه تأخير در بله‏گويى اين بوده و لاغير.
نيز الحذر! كه در برابر جيليز و بيليز كردن عاشقان بى‏سروپا دَم بر آورى‏ يا دُم تكان دهى، تا بفهمه با كى طرفه! هيچ و هرگز مبادت از در بخشندگى و بنده‏نوازى وارد شوى كه اين‏ جماعت، لايق ترحّم نباشند و جوابشان خاموشى و سزايشان سكوت‏ است; سكوتى كه هيچ نشانه‏اى از رضايت در آن نباشد.
خويشتن به خريّت زدن در برابر شلنگ تخته‏فكنى‏هاى عشّاقِ فكسنى‏ را فايدتى ديگر هم هست كه همانا مصونيّت حنجره از خش باشد، كه‏ دلبركان نشايد كه جز به غمز و ايما سخن گويند تا اتوار صوتى ايشان‏ از لطافت خارج نگردد كه بسا كه دور فلك بر خلاف ميل معاشيق‏ چرخد و آنان ناچار از استخدام در اداره‏جات گردند و سِكْرترى پيشه‏ نمايند. در اين حال لطافت حريرگون اصوات ايشان تواند خود بسْ‏ مشترى جلب‏كن باشد كه معشوقِ با صوت خشدار به نيمجو نيرزد و  چون «گوشى مخابرات رفته‏ى موبايلْ»* كم‏قدر باشد و اندكْ‏بها!
* در سال 79 كه سال نگارش اين مطلب بود، هر خطّ تلفن همراه، با يك گوشىِ موبايل كه مى‏بايست به مخابرات برده شود و شماره‏ى‏ سريالش يادداشت شود، شناخته مى‏شد. گوشى‏هاى مزبور تا وقتى در مغازه بود، قيمتش بالا بود و وقتى شمارهْ‏سريالش در مخابرات ثبت‏ مى‏شد، از قيمت مى‏افتاد! ر.شيخ.م‏
پاورقی۵) صائب تبريزى
پاورقی۶) از ره حرف بوَد رنجش مردم، صائب‏ / كس نديديم كه دشمن شود از خاموشى‏ - صائب تبريزى
پاورقی۷) در وصف كلماتى كه داراى لفظ اندك و مفهوم عميق باشد، از تعبيرِ «قليلُ‏اللَّفظ، كثيرُالمعنى‏» استفاده مى‏شود. حافظ گويد:
بيا و حالِ اهل درد بشنو! / ز لفظ اندك و معنىّ بسيار
در هفده مهر ۸۲در سالن قدس حوزه‏ى هنرى سازمان تبليغات اسلامى‏ قم در جلسه‏ى نقد شعر با شركت مرحوم دكتر سيّد حسن حسينى‏ حضور يافتم. ايشان در طعنه به درازگويى برخى شاعران گفت:
بعضى‏ انگار تنها خواسته‏اند ديوانشان از الف تا يا (حرف آخر رديف و قافيه) شعر داشته باشد و كيفيّت اشعارى كه مى‏سرايند، برايشان اولويّت‏ نخست را نداشته است. سيد حسن حسينى بعد از تمجيد از ايجاز، اين مثال را زد كه انگار در يكى از كتب دانشگاهى ديده بود:
«موادّ منفجره اگر در محيط باز گذاشته شود، اثرش كمتر از وقتى است‏ كه در يك فضاى كوچك قرار گيرد.» ر.شيخ.م‏
پاورقی۸) معمولاً كسى كه زياد صحبت مى‏كند، بيشتر در معرض خطاست.
از دوست هنردوستم حسين ميرزايى در قم شنيدم كه ترك‏ها گويند: چُخْلُقْ، پُخْلُق دُر! ر.شيخ.م‏
پاورقی۹) اوّل انديشه وانگهى گفتار / پاى بست آمده است و پس ديوار
پاورقی۱۰) از حافظ شيرازى است; و برگرفته از اين بيت:
با خرابات‏نشينان ز كرامات، ملاف! / هر سخن وقتى و هر نكته مكانى دارد


لینک مصاحبهء صوتی زندهء رادیویی بنده با رادیو سراسری معارف
که در بخشی از آن به کیفیّت تاءلیف کتاب عسل و مثل پرداخته‌ام.
>>> اینجا و در صورت فیلتربودن >>> اینجا

خط ثلث به خط مثنی العبیدی mosannal-obaidi

«ربی! انت عونی!» خدای من تو یار منی!
ترکیب ثلث با سه کلمه که در سال ۱۴۲۳ قمری توسّط مثّنی العبیدی اجرا شده است.
این کاتب که خود را در ذیل آثارش شاگرد استاد عباس بغدادی می‌داند، متولد شهر رمادی استان انبار عراق در سال ۱۹۷۲ و تحصیلکردهء کارشناسی شیمی در دانشگاه بغداد به سال ۱۹۹۴ است.
نام کامل او «مثنّی عبدالحمید عبیدی» و در حال حاضر مقیم کشور آمریکاست و پیش از این مدتی در  عمّان می‌زیست.

نستعلیق به قلم و رقم مرحوم میرخانی متعلق به ۴۰ سال پیش

قطعه خطّ نستعلیق
به خطّ استاد مرحوم سیّد حسن میرخانی
سال تحریر: ۱۳۸۹ قمری
تذهیب: زرّین‌نقش فراهانی

و ان یکاد به خط نسخ عربی استاد عباس بغدادی

بعد از انتشار پست حاضر در ۲۰ بهمن ۸۹ که حاوی قطعهء نسخ عربی به قلم استاد عبّاس بغدادی و تذهیب و قطعه‌بندی روح‏الله فاضلی وادقانی است، دوستان عزیز: امین هیهاتی و آزرم از تبریز و اصفهان به اظهار نظرهایی در خصوص این اثر مبادرت ورزیدند. ابتدا دوست آذریم امیر هیهاتی طیّ یک پیام خصوصی نوشت‏: سلام استاد عزیز - این که خط عباس بغدادی نیست! امضای مثنی رو داره! جمعه 22 بهمن1389 ساعت: 11:0
بنده در وبش به صورت خصوصی پیام گذاشتم: سلام پسرم! امضای مزبور امضای بغدادی است و امضای مثنی العبیدی شاگرد او به صورت دیگری است.
آزرم هم کامنت گذاشت:
سلام در این قطعه ، بعضی از حرکات اجرای ضعیفی دارند + امضای جناب "عباس بغدادی" نیز بطور کامل اجرا نگردیده (که بعید نیست از آسیب‌دیدگی ضمن مونتاژ باشد) و در مجموع نظر حقیر را نسبت به اصل بودن اثر دور میکند. به موارد ذکرشده قبل، این اشتباه فاحش کاتب اثر را هم اضافه کنید که در تحریر "بسم" از "بسم ا...الرحمن الرحیم" یک دندانه از حرف "سین" جا افتاده / آ. آزرم / یکشنبه 24 بهمن1389 ساعت: 11:45
همین بازدیدکننده در روز دوشنبه 25 بهمن1389 ساعت: 15:17 نوشت:
به این سه امضا, توجه وسپس مقایسه کنید: ۱ و ۲ و ۳
شماره 1 امضای همین قطعه، شمارهء 2 امضای جناب عباس بغدادی و شمارهء 3 امضای جناب مثنی است.
مجددا امین هیهاتی در روز سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت: 22:39 نگاشت:
سلام. من نمیدونم چرا هر چه قدر سعی میکنم نمیتونم با امضای عباس بغدادی تطبیق بدم!!!
مثلا در امضا اصلا حرف ( ا ) و (د) رو نمیتونم ببینم ! ولی در امضایی که از مثنی جناب آزرم گذاشته‌اند، اگر کلمه ( کتبه ) را برداریم بیشتر شبیه امضای قطعه فوق می‌باشد.
حالا بگذریم به حال ما تفاوتی نمی‌کند . بیشتر از خطش استفاده می‌کنیم.
***
حقیر رضا شیخ محمّدی ضمن تشکّر از دوستان و تحسین دقّتشان پست حاضر را با قطعه‌ای از «عبّاس بغدادی» که در آرشیو دارم، به روز می‌کنم. این قطعه فتوکپی برگی از قرآن این کاتب است و ایشان عینا به دستخط خود در پایین همین فتوکپی امضا کرده (اصل امضایش در اختیار بنده است) و عنوان کرده: «این برگ، نمونه‌ء قرآنیست که من خوشنویسی کرده‌ام.» به امضا دقت کنید!
توحّه: دوست عزیزم جناب آزرم از اصفهان در ۱۱ آبان ۹۰ حال تحقیقات تازه‌شان را در اختیار بنده قرار دادند و عنوان کردند این آثار خوشنویسی و امضای مورد بحث متعلّق به: نبیل الشریفی است. بدین وسیله اصلاح می‌شود. جناب آزرم تصویری از نمونهء سرمشق جناب نبیل را به یکی از هنرجویانشان که در سال ۲۰۱۱ تحریر کرده‌اند، در اختیار بنده گذاشتند. >> اینجا

شکسته استاد محمدحسین عطارچیان ostad attarchian

اسکن از روی فتوکپی

اسکن از روی نسخهء اصل

این پست را پیش از این در ۵ تیر ۸۶ با ارائهء تصویر سمت راست که از روی فتوکپی خط استاد تهیه شده، تقدیم کرده بودم. به دنبال کامنت دوست گل آذریم امین هیهاتی از تبریز، این پست را با ارائهء تصویر تازه‏ای که از روی اصل اثر تهیه شده، به روز می‌کنم. این اثر مزیّن به تذهیب خوب روح‌الله فاضلی وادقانی نگارگر صاحب‌نام قمی و نسخهء اصل آن در اختیار دوست خطبازم سیّد محمّد حسینی است و آنگونه که در بهمن ۸۶ از او شنیدم، آن را به پدر و مادر عزیزش اهدا کرده است. ترجمهء شعر عربی از این قرار است: 
خدا عذاب نمی‌دهد مادرم را؛ چرا که نوشید جام دوستی امام علی(ع) را و در شیرش آن را به من تزریق کرد. و پدری دارم که هوای آن امام همام را در سر دارد. پس من نیز از همین رو دوستدار علی شدم.
لینک مرتبط: >> اینجا

سطر شیخ و تذهیب زهرا بیات

از ما گذشت نیک و بد، امّا تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!

شعر: عماد خراسانی / خط: رضا شیخ محمّدی، آبان ۸۴
تذهیب: زهرا بیات (نگارگر اراکی)، زمستان ۸۹
 ابعاد اصلی: ۳۴x۱۲ سانتیمتر
انتشار این اثر توسط دوستداران شاعر معروف این سامان محمدعلی بهمنی در برگه‌اش در فیسبوک: اینجا
سرنوشت قطعه: فروش به مستاءجرمان رضا نصیرزاده در تابستان ۹۱ به ۱۰۰ ه.ت

نسخ به خط ابوالقاسم فرزند وصال شیرازی vesal vesaal shirazi


                            نسخ رنگی‌نویسی
 کاتب: ابوالقاسم فرهنگ فرزند وصال شیرازی ابعاد اصلی: ۱۸ در ۹ سانتی‌متر
                                                                       تاریخ قبلی پست: هجدهم اردیبهشت 1387ساعت 1:8

قطعه به خط استاد مرحوم شیخ حبیب‏الله فضائلی

قطعه با مضمون انقلابی به خطّ نستعلیق، نسخ و ثلث استاد مرحوم حبیب‌اللّه فضائلیتحریرشده در اردیبهشت ۱۳۶۹ شمسی / نگارگری: سیّد محمّد فقیهی
این قطعه را در زمستان ۸۶ از دوست خوشنویسم ناصر طاووسی در قم خریدم و مدتی بعد در خلال یک شب معامله به امیر عاملی دوست کلکسیونر و خطباز قزوینیم فروختم.

سیاه‏مشق شیخ و تذهیب الناز ارجی

سیاه‌مشق بداهه‏نگاری / متن: خاطرهء شخصی در خصوص بازدید نگارنده از کتیبهء میرزا آقا خمسه شاگرد برجستهء میرزا غلامرضا اصفهانی به همراه یکی از دوستان / تحریر: رضا شیخ محمّدی، مرداد ۸۳ / رنگ‌کردن کاغذ بعد از نگارش و با رنگ جوهر (با حلّال تینر فوری ۲۰ هزار) که از امیر عاملی گرفتم. / تذهیب: الناز ارجی (نگارگر قزوینی) / دستمزد دریافتی بابت تذهیب: ۱۷ هزار تومان / ابعاد اصلی: ۳۵ در ۲۹ س.م

سطر به خط بنده به سفارش محمود لبافان

دل ز دستم رفت و جان هم، بیدل و جان چون کنم؟
ســر عشقــت آشکــارا گشـت پنهــان، چون کنــم؟
سطری است که در مرداد ۸۶ به سفارش دوست هنردوستم لبّافان که در کار فرش ابریشم در قم است، تحریر کردم. محمود لبّافان از قبل از پیروزی انقلاب، علاقمند به شجریان است و در کنسرت شیراز این هنرمند در دههء پنجاه شمسی شرکت کرده است. بیت فوق را این خوانندهء برجستهء موسیقی سنّتی در مایهء دشتی در یکی از کاست‌های سنوات اخیرش خوانده است و لبّافان ترجیح داد که لذّت شنیداری آن را در تلفیق با التذاذ ناشی از خطّ نستعلیق بیامیزد. فقط شاید در انتخاب خوشنویسی که لذّت دیداری بیت شیخ عطّار را به او بچشاند، خوش‌سلیقگی نکرده است!

رباعی خیام نیشابوری به خط شیخ و تذهیب الناز ارجی

بنگر ز جهان چه طرف بربستم؟ هیچ! - وز حاصل ایّام چه در دستم؟ هیچ!
شمع طربم گیر، چون بنشستم هیچ! - خود جام جمم گیر، چو بشکستم هیچ!
خط: رضا شیخ محمّدی / تحریر: بهمن ۸۶
تذهیب: الناز ارجی (نگارگر قزوینی، شاگرد استاد رامین مرآتی)
دستمزد تذهیب: ۳۰ هزار تومان / قیمت اثر: ۲۲۰ هزار تومان فروش به غیاث علوی در قم در بهار 92

حلیه به خط شیخ

حلیه به خطّ نستعلیق رضا شیخ محمّدیتذهیب با طلا: محمّدحسین سیّدکریمی
 فوتک: روح‌الله فاضلی وادقانی / تحریر: سال ۱۳۸۷ شمسی
یادآوری: این قطعه را برای دوستم علی نجفی نوشتم و توسط خود ایشان به فروش رفت و دست به دست شد و نهایتا از موزهء «طارق رجب» کویت سر درآورد و علی نجفی در سفری که به آن سامان رفته بود، در آنجا مشاهده کرده بودش.
لینک فیسبوکی: اینجا

دو قطعهء ترکیبی از بنده با نگارگری استاد سید حسین نجومی

در مقطع همکاری هنریم با استاد سید حسین نجومی فرزند مرحوم آیت‌الله نجومی، تجربهء خوب ایشان در هنر نگارگری و گل و مرغ، در کنار مهارتشان در قطّاعی و وصّالی و مرمّت نسخه‌های خطّی، یکجا به کار من آمد: تعدادی از آثار خوشنویسی تحریرشده توسّط خودم را که مربوط به سنوات مختلف فعَالیّت هنریم بود و به رغم تغییر شیوه و پیشرفت در خوشنویسی از آنها دل نمی‌کندم (چون نماد مقطعی از تلاش هنری من بودند) در اختیار ایشان گذاشتم. حتّی آثار دوستان خوشنویسم را که سر کلاس تحریر کرده و یا به طریق دیگری از آنان به دستم رسیده و وارد مجموعه‌ام شده بود، به نجومی دادم. ایشان هم به انتخاب و اختیار خود با مونتاژ و کنار هم قراردادن این مواد خام و استفاده از ابروبادهای دست‌ساز و پرکردن جاهای خالی با گل و مرغ و گره‌چینی، قطعات ترکیبی متعدّد و سروته‌بسته‌ای تولید کردند. تولید این دسته آثار در مقطعی بود که هنوز وارد پروسهء برگزاری نمایشگاه انفرادی خوشنویسی نشده بودم و از آنها تنها برای تزیین مجالس و محافلی که با دوستان داشتم و گاه متاعی برای گرم‌کردن معاملات و مبادلاتی که با دوستان خطباز داشتم، سود می‌بردم. تنها در یک مورد، در جریان برگزاری اولین نمایشگاه خوشنویسیم در اراک، چهار عدد از آنها را به صورت یکجا به امیر هزاوه رئیس گالری ماندگار اراک فروختم. الباقی قطعات در مبادلات کالا به کالا با قطعات قدیمی یا جدید تاق زده شد و همیشه این جریان و گردش برام لذّتبخش بود.
در پست حاضر دو اثر از این سری قطعات را که در سال ۸۶ توسّط استاد نجومی قطعه‌بندی و تذهیب شده - و اصل آنها خدا می‌داند کجاست - تقدیم دوستان می‌کنم.
                                          اسکن‌های چهارتکه‌ای این آثار در بایگانی شیخ ظاهرا نه در آر ۷۲ که در آر ۷۶ است.

شمسه / قطر: 22 سانتی‏متر/ تذهیبکار: استاد روح‏الله فاضلی وادقانی (قم)

طالبان دریافت تصویر
در سایز بزرگ و با رزولاسیون بالا و بدون واترمارک با بنده تماس بگیرند:
۰۹۱۲۷۴۹۹۴۷۹ 
ایمیل: qom.reza@yahoo.com

دو قطعه خط شکسته نستعلیق

 

اثر خوشنویسی شیخ و نگارگری خانم نسرین حقیقت

بلغ العلی بکماله / شعر سعدی
سیاه‌مشق: رضا شیخ محمّدی
تحریر: بهمن ۸۸ / گل و مرغ، گره‌چینی و تذهیب:
نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی) / اجرا: زمستان ۸۹
اندازهء اصلی: ۱۲ در ۲۲.۵ سانتیمتر
اسکن اثر قبل از تذهیب: آر ۱۷۹ / اسکن بعد از تذهیب: آر ۲۰۹
(یادآوری می‌کنم که اسکن دقیقی از آثار خوشنویسیم یکی قبل از تذهیب و دیگری پس از آن در آرشیو عریض و طویلی (بالغ بر هزار سی.دی) که با حروف انگلیسی نامگذاری و شماره‌بندی شده نگهداری می‌کنم و شناسنامهء هر سی.دی یا دی.وی.دی هم در یک فایل هلپ تایپ شده و قابلیت سرچ دارد تا عنداللزوم به اطّلاعاتم دسترسی داشته باشم.

سیاه‏مشق اثر میرزا غلامرضا اصفهانی

آنجا که خوشنویس به مثابهء یک نقاش، صفحهء مشق خویش را قلمروی چون بوم فرض کند و با عناصر خط و گلاویزکردن آنها و درهم‏نویسی و قبض و بسط حروف و نقاط و کلمات و تکرارشان که پژواک نوت‏های موسیقی را تداعی می‏کند، به فضاسازی دست یازد، سیاه‏مشق تولید می‌شود.
در این حال چیدمان و ایجاد خلوت و جلوت، گاه با میزانسنی ازپیش‏تعیین‏شده صورت‌بندی می‌شود و گاه کار را به دست اتفاق می‌سپرند. در اثری که در این پست عرضه می‏شود و در منزل دوستی در تهران با گوشی موبایلم عکاسی کردم، استاد کل میرزا غلامرضا اصفهانی به نگارش بدیهه‏نویسانهء سیاه‏مشقی پرداخته که بی‏نیاز به امضا، با فرم و حالت و مفرداتی به رنگ روح او، خود بهترین گواه بر خروج این نقوش از زیر دست و پنجهء این استاد برجسته است. مضامین زیر هم در خلال نگارش بر لوح ضمیر کاتب جریان داشته و همراه و همزاد با خلاقیّت لحظه‌ای او در ایجاد بافتی درهم‏تنیده بر کاغذ جاری شده است:
بر سر آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصه سرآید
                                   ای یافته سروری بر افراد بشر / وز بهر وجود تست ایجاد بشر
                               کافیست تو را همین که از روی شرف / هستی خلف سید اولاد بشر
در خاک بیلقان برسیدم به عابدی / گفتم مرا به تربیت از جهل پاک دار (کن)

چلیپا به رقم استاد کل میرعمادالحسنی

که سیه کرد چشم یار مرا؟
که سیــــه کرد روزگـار مرا؟                                            کتبه
می‌کنــم گریه تا صبـــا نبرد                                     الفقیــر عمـاد
از سـر کـوی او غبــار مـــرا

کتیبهء قاجاری در مدرسهء دارالشفای قم

عکاس: رضا شیخ محمدی / دی 89 / دوربین کانن اس.تری.آی.اسکتیبهء نستعلیق که حاوی دو فرد شعر متضمّن تاریخ بنا به حروف ابجد است و اشاره به نام فتحعلی‌شاه قدمت و زمان اثر را مشخّص می‌کند. این کتیبه که بر روی سنگ به صورت برجسته حجّاری‌شده، در طاقی حد فاصل بین دو مدرسهء دارالشّفا و فیضیّهء قم نصب شده و تا امروز از آسیب تیشهء تعمیرات مصون مانده است. رباعی نگاشته‌شده در کتیبه از این قرار است:
      در روضهء معصومه شهنشاه فلک‌گاه - بنهاد بنا مدرسهء دلکش و دلخواه
   تاریخ بنایش چو ز ارباب سخن خواست - بنوشت صبا: مدرسهء فتحعلی شاه

چلیپا به خط سلطانعلی مشهدی

سیاه‏مشق میرزا با سه امضا

مردی که هیچ جامه ندارد به اتفاق / خوشتر ز جامه‌ای که در او هیچ مرد نیستاین بیت زیبا دست کم دو بار از سوی استاد کل مرحوم میرزا غلامرضا اصفهانی دستمایهء خلق سیاه‌مشق شده است. یک نسخه از آنها که تاریخ ۱۲۹۵ قمری را در خود دارد، در این پست تقدیم می‌گردد. نسخهء دوم را در خلال سفر اخیرم به یزد که برای برگزاری نمایشگاه خوشنویسی به آن سامان سفر کرده بودم، روءیت کردم. استاد علی فرزانه برای ایراد سخنرانی در قالب جلسهء کارگاهی در جمع معلّمین هنر  از اصفهان به یزد سفر کرده، ورکشاپ پرباری را همراه با پخش اسلاید از خطوط قدما تدارک دید.
در میان قطعات نمایش‌داده‌شده با ویدئوپروژکشن، سیاه‌مشق نفیسی با سه امضا از مرحوم میرزا بر دیوار رخ نمود که شعر فوق‌الذّکر را با افتتاح جملهء هوالعلیم تحریر کرده بود. فرزانه ابراز نمود که نسخهء اصل این قطعه در اختیار اوست و برای تصاحب آن ۱۲ میلیون تومان (معادل جهیزیّهء یک دختر) وجه پرداخت کرده‌ است.

سطر قدیمی به خط مرحوم میرحسین خوشنویس‏باشی

این سطر را سالها پیش از دوست و شاگرد خوشنویسم سید اسماعیل علوی راد که در کنار شغل کلیدسازی سال‌هاست به هنر نستعلیق هم مشغول است و ممتازش را با بنده تمام کرد، در ازای یک کتاب «صحیفهء هستی» گرفتم و چند سال بعد در خلال معامله‌ای با علی نجفی پسر استاد جواد سبتی به او فروختم و او هم برای تذهیب با طلا در اختیار روح‌الله فاضلی وادقانی قرار داد. (اسکن نسخهء تذهیبدار؟؟) پس از آن از سرنوشت این قطعه اطلاعی ندارم. تاریخ قبلی پست: ۱۵ اسفند ۸۴ / ۱۶:۲۷
یادآوری: در اسفند ۹۱ این اثر را تذهیب طلا (ظاهرا" از محمدحسین سیدکریمی تذهیبکار قمی) دراصفهاندرمنزلاستادعلیفرزانهدیدمکه عنوان کردند به یک میلیون تومان خریداری کردهاندازفردیبهاسمشجاعی

کلک حیرت‏زای میرحسین!

به حکم: خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران، در این پست دو قطعه‌خط ارائه می‌شود: یکی سطری به قلم مرحوم استاد میرزا غلامرضا اصفهانی که از هنر مرحوم میرحسین خوشنویسباشی اظهار شگفتی کرده است و دیگری سیاه‌مشقی قوی، غنی، رقم‌دار (۱۲۹۰ قمری) با رنگ مرکب خوب و قلم چابک و حال خوش از حضرت میرحسین که اعتماد به واترمارک‌ کرکره‌ای عرضهء آن را در این سایز و با این کیفیّت میسّر می‌کند. طبعا دوستانی که آثاری از این دست را بی‏واتر در وب نشر می‌دهند، به آپلود فایل در این اندازه که به زعم بنده برای درک و دریافت دقایق هنر کاتب، لازم و آموزنده است، تن نمی‌دهند.

دهمین نمایشگاه انفرادی خوشنویسی رضا شیخ محمّدی

پوستر نمایشگاه / خط: شیخ (نگاشته‏شده در یزد در خلال نمایشگاه نهم) / گرافیست: صادق نوریافتتاح: چهارشنبه ۱۵ دی ۸۹، ۵ عصر 

قم، خیابان صفائیّه، نگارستان اشراق

نمایشگاه تا آخر دی برقرار است

لینک مرتبط: اینجا
دانلود اطلاعات مربوط به این نمایشگاه در سایت اشراق: اینجا

قطعات قدیمی برای فروش

3 4 5 6 7 8 9 الف 9 ب 13 14 15  21   

۳ـ قطعه نسخ قدیمی / ۱۰۰ هزار تومان
۴ـ قطعه نسخ قدیمی منسوب به وصال شیرازی / ۱۲۰ هزار تومان
۵ـ برگی از قرآن به خط نسخ (قدیمی) / ۲۹۰ هزار تومان
۷ـ قطعه نسخ قدیمی منسوب به وصال شیرازی / ۱۲۰ هزار تومان
۸ـ قطعه نسخ قدیمی منسوب به وصال شیرازی / ۱۲۰ هزار تومان
۹-الف و ۹-ب ـ برگی از قرآن (پشت و رو) / ۱۵۰ هزار تومان
۱۳ـ نسخ منسوب به اشرف‌الکتاب اصفهانی / ۱۵۰ هزار تومان
۱۴ ـ قطعه نسخ قرآنی / ۱۰۰ هزار تومان
۱۵ ـ قطعه نسخ قرآنی / ۱۰۰ هزار تومان
۲۱ ـ منسوب به استاد محمدرضا کلهر یا ملک‌الخطاطین (شاگرد زبدهء او) / ۳۵۰ هزار تومان

                                                                                                                                       تاریخ قبلی پست: ۸/۸/۸۸

مالک دیلمی، علیرضا افتخاری و عین سین قاف!

عین سین قاف / محراب گچبری مسجد جامع ابرقو متعلق به قرن هشتم هجریهماره، یافتن وجوه مشترک میان هنرهای مختلف را خوش داشته‏ام. برایم جذّاب بوده که کلمهء قصاری از کنفسیوس را که با دیالوگی از یک فیلم سینمایی یا آیه‌ای از مصحف شریف شباهتی دارد، در مصاحبه یا سخنرانی (در خلال سال‌های ۶۴ تا ۶۷ که با لباس روحانیّت در قزوین و حومه و گاه جبهه‌های جنگ سخنرانی می‌کردم) یا در کتاب مورد استفاده قرار دهم. کشف شباهت‌ها و تلاش برای ایجاد حسن همجواری میان آنها ضمن اینکه مخاطب را با محاسن هر یک آشنا می‌کند، لذّت سومی فراتر از برخورد منفرد با آثار در کام مخاطب باقی می‌گذارد.
در کتاب هفتصد صفحه‌ای «عسل و مثل» (چاپ‌شده در سال ۸۵) که به تازگی نشر فراگفت در صدد چاپ دوم آن است، شمار بسیاری از ضرب‌المثل‌ها، کلمات و نقل قول‌ها را از قرآن و حدیث و اشعار فارسی و ترکی و انگلیسی با محور مشترک، مجاورنشین هم کردم. این طبع در وبلاگ حاضر نیز به خصوص در پست‌های اخیر خودی نشان داده است.
در این پست تناسب و اشتراک میان مضمون بکاررفته در یک قطعهء ناب از مالک دیلمی (۹۲۴-۹۶۹ق) با مفهوم شعر خوانده‌شده از سوی علیرضا افتخاری بهانهء قرارگیری این دو اثر در همسایگی هم شده است. اجرای افتخاری متعلّق به دورهء درخشان فعّالیّت هنری اوست که به مذاق اصیل‌گرایان، از دیگر فصول عملکرد این چهرهء ماندگار عرصهء موسیقی خوشتر می‌نماید. غافل نمی‌شویم از آهنگسازی محمّد آذری و تنظیم مجتبی میرزاده (هر دو رخت به دیار باقی فکنده) که لباس فاخری بر اندام ابیات ابوسعید ابوالخیر پوشانده است:
گر با غم عشق سازگار آيد دل - بر مرکب آرزو سوار آيد دل
گر دل نبود کجا وطن سازد عشق؟ -
گر عشق نباشد به چه کار آيد دل؟
گفتنی است: واژهء عشق در مصحف شریف بکار نرفته؛ ولی در ابتدای سورهء شوری حرف مقطعهء «عسق» که شباهت صوری غریبی با کلمهء عشق دارد، جا خوش کرده است. در کتیبهء گچی مسجد جامع شهر ابرقو در ۱۴۰ کیلومتری یزد که به قرن هشتم هجری منتسب است، آیهء شریفهء مزبور بکار رفته است و بنده در سفر آذرماه امسال به این شهر از این واژه اختصاصآ عکس تهیّه کردم که در این پست تقدیم می‌شود.
پس بی‌بهاست دل بدون عشق و سر بدون سجود. شاعرگفتنی: سر که در چوگان یار آید، وبال شانه نیست.  لینک دریافت فایل صوتی >> اینجا                                      تاریخ قبلی پست: هشت آذر ۸۹، ساعت ۱۵:۰۸

چلیپای ملیح به قلم و رقم عبدالکریم

مرا زبان شکایت بیان نمی‌باشد / تو جور کن که مرا این بیان نمی‌باشد
تو کینه‌جو شده‌ای ورنه هیچ کس به کسی / همیشه در صدد امتحان نمی‌باشد

میرزا عبدالکریم که این اثر ممهور به مهر اوست، شاگرد ارشد میرزا غلامرضا اصفهانی است و از قرار معلوم این قطعه به خامهء او تحریر شده است. 

چلیپا به قلم و رقم محمدعلی قربانی

اسکن از روی اصل: رضا شیخ محمدیاستاد محمدعلی قربانی / خرداد 86 / عکاس: رضا شیخ محمدیمحمّدعلی قربانی در شمار خوشنویسان خوب این سالیان است که خط نسخ را تحت تاءثیر استاد صمدی و نستعلیق را در قالب چلیپا، سطر و سیاه‌مشق می‌نویسد. گرچه هنر قربانی تحت‌الشّعاع شخصیّت هنری اساتیدی چون علی شیرازی و امیر فلسفی (از شاگردان یک نسل جلوتر ِ امیرخانی) کمتر از آنچه حقّ اوست، نمود دارد، به قضاوت ذوق و قریحهء خوبش در انتخاب مضمون مناسب برای نگارش چلیپا و ملیح‌نویسی‌اش در این قالب که نمونه‌ای از آنها در این پست عرضه می‌شود، از بهترین شاگردان و پیروان شیوهء فاخر استاد غلامحسین امیرخانی به حساب می‌آید.

سیاه‏مشق باصفا به قلم میرحسین خوشنویس‏باشی

پس از روءیت سیاه‏مشق، آن را با یکی از ادیتورهای تصویر ۱۸۰ درجه بچرخانید و مقلوب‏نویسی‏هایش را هم بنگرید. میرحسین به عادت همیشگی خویش با انتخاب مرکّب الوان و البتّه روان و کم‌غلظت، امکان لایه‌لایه‌نویسی و امکان روءیت لایه‌های تحتانی را فراهم کرده و با این تکنیک از سیاه‌مشق نویس معاصر خود میرزا غلامرضا اصفهانی (که خوشنویس مزبور زمانی شاگرد پدر او نیز بوده) ممتاز گردیده است. برخی از دوایر «ی» در این اثر از کمال مطلوب برخوردار است

یازده سطر از من با تذهیب استاد رامین مرآتی

در این پست یازده قطعه خطّ دیگر از آثار خودم (مزیّن به تذهیب استاد رامین مرآتی) را که به تازگی از کارگاه ایشان در کرج تحویل گرفتم، تقدیم بازدیدکنندگان روزافزون وبلاگم می‌کنم. اثر نخست مصراعی است از حضرتحافظ ( گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن! ) و  دومی سطر (سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل ) از حافظ با تذهیب طلا. و سومی مصراعی از حافظ با مضمون: (فی‌الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر) و چهارمی مصراع: (مرگ من یعنی قناری خواند و بیتابم نکرد) از شاعر خوب معاصر «ساعد باقری» که اوّل بار آن را از دوست معلّم و خوشنویسم کاظمی در قم شنیدم. و پنجمی سطر (ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند) و ششمی مصراعی از حافظ با تذهیب طلا: (ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید) نوشته‌شده در آبان ۸۲ و هفتمی بیتی از حافظ: (کمال سرّ محبّت ببین نه نقص گناه / که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند) و هشتمی مصراع حافظ: (باغبانا ز خزان بیخبرت می‌بینم) نوشته‌شده در شهریور ۸۳ و نهمی مصراع صائب تبریزی: (در کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است) نوشته‌شده در تیر ۸۵ تذهیب‌شده با طلا و دهمی مصراع: (جان‌پرور است قصّه‌ی ارباب معرفت) از حافظ نوشته‌شده در شهریور ۸۳ و یازدهمی مصراع: (در دام چگونه مرغ پرواز کند؟) نوشته‌شده در خرداد ۸۴. تحریر و خلق مصراع‌های یادشده عمدتاً محصول جلسات هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم بود که در سنوات گذشته به همّت علی بخشی رئیس کنونی انجمن و علی رضائیان - رئیس سابق - ترتیب یافت و افسوس که استمرار نیافت. اصل برخی از این قطعات در اختیار بنده نیست و در معاملات و مبادلاتی که در همین روزهای نخست سال با دوستان خطباز داشته‌ام، در بازار خرید و فروش خط، تزریق شده یا به برخی مجموعه‌های خصوصی راه یافته است. (اصل سطور ارائه‌شده در این پست، عمدتاً در اختیار دوست هنرمندم «خسرو مرادی» - آ.آزرم - از اصفهان است). گفتن دارد که در فصل جدید فعّالیّت هنری، از انباشت آثار خوشنویسی‌ام در منزل پرهیز می‌کنم و حتّی از این امر بیمناکم. دوستان، بسیار توصیه می‌کنند که با این آثار، نمایشگاهی انفرادی ترتیب دهم. ولی عجله دارم که اثر را بعد از خلق و تذهیب، چون جنینی که دیگر نمی‌تواند و نباید در دنیای بسته‌ی رحم نگه داشته شود، از خود دور کنم. لذا با اوّلین فرصت معاوضه‌ی این قطعات با قطعات دیگر (ترجیحاً آثار قدما) آن را رد می‌کنم یا احیاناً به پول نزدیک می‌کنم. البتّه قبل از اسکن‌گرفتن قطعه‌ای را دور نمی‌کنم و همواره حقّ استفاده از اسکن مزبور را حتّی بعد از فروش اثر برای خود محفوظ داشته و دانسته‌ام. با تزریق خطّ خودم در بازار، انگار مسئولیّت حفظ و نگهداری از آن را به دوش دیگران - و اگر جراءت کنم می‌گویم: تاریخ - انداخته‌ام و خودم را خلاص کرده‌ام. بر روی نمایشگاه دائمی اینترنت - حفظه‌الله تعالی! - نیز برای اثر خودم فرصت دیده‌شدن فراهم می‌کنم. دوست دارم از این طریق بی‌آنکه هزینه‌های گوناگون انبارداری را بپردازم، اثرم را در تیراژ بالا تکثیر و جاوید کنم. خدا کند در این راه توفیق یابم.

 


 لینک یازده سطر بالا در سایت اسنیپس:

 

 

 

 

 

 اندازه‌ی اصلی ۹ * ۲۴ س.ماندازه‌ی اصلی قطعه ۸.۵ در ۲۷ س.م
 اندازه‌ی اصلی ۶.۵ در ۱۷.۵ smسایز اصلی: ۸.۵ در ۲۱.۵
اندازه‌ی اصلی ۶.۵ در ۱۹ سماندازه‌ی اصلی: ۷.۵ در ۱۷ سم
سطر ۱ در سایز سه‌برابر / سطر ۲ در سایز چهار ‌برابر / سطر ۳ در سایز سه برابر / سطر ۴ در سایز چهاربرابر /
سطر ۵ در سایز سه برابر / سطر ۶ در سایز سه برابر / سطر ۷ در سایز سه برابر / سطر ۸ در سایز سه برابر /
سطر ۸ قبل از تذهیب / سطر ۹ در سایز سه برابر / سطر ۱۰ در سایز سه برابر / سطر ۱۱ در سایز سه برابر / 


دیگر آثار خوشنویسی من با تذهیب استاد مراتی آپلودشده در پرشینگیگ:

       

استفاده از اسکن سیاه‌مشق حمد من که در بالا آوردم، در سایت نورنگ که در اردیبهشت ۹۲ در سرچ گوگلی یافتم.
تاریخ قبلی پست: ۱۵ فروردین ۸۷ ساعت ۰۰:۵۰ / آپ: دی ۸۹، دی ۹۱، اردیبهشت ۹۲

از پوسترهای کمیاب استاد غلامحسین امیرخانی

استاد غلامحسین امیرخانی / تهران, فرهنگستان هنر / 4 مهر 88 / عکاس: رضا شیخ محمدیاز پوسترهای کمیاب (نایاب؟) استاد غلامحسین امیرخانی
که به خطّ خوش نستعلیق که شیوه و فورمت آن متعلّق به اوایل دههء ۶۰ شمسی است، صلواتی تواءم با ذکر اوصاف جمیل امام علی(ع) را تحریر کرده‌اند.

ثلث استاد موحد

اسکن الخطط السیاسیه >>> آر ۱۵۴

حیف و صد حیف! کاش این اثر ناب دچار ریختگی نمی‏شد!          :((((

هوالعزیز
عجب بمانده‌ام از بخت نامساعـــد خویش
                                       که هیچ بهــــــــره ندارم ز شاه و میر و وزیر
به فسق و رندی و قلاّشی آخر از که کمم؟
                                       هنر مگیر و فصاحت مگیــــــــر و شعر مگیر!
                                                   الحقیر الفقیر عمادالحسنی غفر ذنوبه و ستر عیوبه
یادآوری: ابیات از
رسالهء دلگشای عبید زاکانی است
                                        

سیاه‏مشق میرزا غلامرضا در ذکر تاریخ تولد دوستمحمدخان پسر معیرالممالک

تصویر دوستمحمّدخان که میرزا غلامرضا برای تاریخ تولدش سیاه‏مشق نوشته است تاریخ ولادت
خداوندزادهء معظّمم دوستعلی‌خان
فرزند سعادتمند امیر دوستمحمّدخان معیّرالممالک
مدظلّه العالی سنهء ۱۲۹۳ یا علی مدد است

کامنت جلال و غرور شیخ!

کاربری به نام جلال با بیانی که آن را منصفانه توصیف کرد، در خلال کامنتی ابراز نمود که قطعهء نستعلیق سورهء حمد (تصویر سمت چپ که به قلم این حقیر در اسفند ۸۳ تحریر شده) در شمار آثار زیبای بنده و نسبت به کارهای امروزین و به خیال ایشان مغرورانهء من با حال و روزی متفاوت‏تر نگاشته شده است.
این نظرگاه حاوی تمجید بزرگ و در عین حال متضمّن نادیده‌انگاشتن تلاش‌های هنری معطوف به بخش مبسوط و طولانیی‌ از حیات هنری من است. می‌توان در مقابل این قضاوت موضع خصمانه گرفت و حتی بر پاره‌ای از تعابیر آن شورید; ولی سال‌هاست آموخته‌ام که از سطح برخی طعنه‌ها و تعریض‌ها که منتقدین و معترضانم وارد می‌کنند، به عمق بروم، تا اگر احیانا و حتی ندرتا کلام آنان از باطن درستی برخوردار است، اینگونه فرض کنم که آنان تنها در پوشاندن جامهء گفتار به مفاهیم و مضامین باطنی خویش و در مقام انتخاب واژگان مناسب، بدسلیقگی کرده‌اند و حاصل کار این شده که قشر سخنانشان واجد عناوین جزمی و یکسونگرانه باشد.
با این ذهنیّت اگر به سراع تعبیر «غرور شیخ» در کلام جلال بروم و آن را تحلیل کنیم، نتیجه می‌گیرم که اشارهء خوب و صحیحی است; چرا که من واقعآ قصد اقامت در فضای امن تقلید و تلمّذ را نداشتم و می‌دانستم که نهایتآ باید به سمت هوای تازهء هنر بجهم و چیدمان نو البتّه با مواد خام کهن را مشق و تجربه کنم و چنین گریز و فراری به «غرور» و «جراءت» و «جسارت» احتیاج دارد.
واقعیّت این است که خوشنویسی چون من در برزخ بزرگی بسر می‌برد. پس از سال‌ها ریاضت نسبی در ساحت هنر، از یک سو مخیّر میان انتخاب قالب‌های آزموده‌شده و امتحان‌پس‌داده‌ام و از دیگر جهت، از من مطالبهء طرح نو در انداختن البتّه بر پایهء اصول و بنیان‌های راسخ خوشنویسی می‌کنند. هر کدام از این راه‌ها مزایا و معایب خود را دارد. شک نیست که باید از پاساژ تقلید گذر کرد و لهجهء خاص خویش را یافت. هنرمند بزرگ عالم خوشنویسی میرزا غلامرضا اصفهانی در فصل نخست فعّالیّت هنری به تقلید از میرعماد پرداخت و تا آنجا پیش رفت که برخی از آثار منتسب به میرعماد در مرقّعات موجود، اثر دست و پنجهء غلامرضاست، مع‌الوصف اگر از حدود سال ۱۲۸۸ قمری به بعد خرق خرقهء تلمّذ نمی‌کرد و ردای اجتهاد هنری و استنباط ذوقی بر دوش نمی‌افکند، لامحاله منزلتی نهایتا در حد «عبّاس نوری» می‌یافت.
با وجود دلایل متقنی که بر لزوم «خودیابی» در هنر موجود است، آنچه سدّ راه ابتکار، خلاقیّت و نوآوری در عرصهء نستعلیق می‌شود، یکی آن است که مفردات این خطّ و نیز قالب‌های کهن آن خود به قدر کفایت واجد جذّابیت و زیبایی است و تکرار هزاربارهء آن نیز جالب بوده، خوشنویس را به قدر و منزلتی که طالب آن است، می‌رساند. شاید اگر این تشبیه مقرّب به ذهن را بر من ببخشایید، شبیه تکرار قرائت قرآن یا دعای کمیل یا جملات عالیةالمضامین منقول از اهلبیت(س) که نه تنها نیازی به تغییر آن نیست که حتی در خیمه‌زنی سالک بر مناسک تکراری، مزیّت بل مزایایی هست.
برخی از دوستان نگارنده که به سرچشمه‌های نستعلیق نقب زده‌اند و آب را از خواستگاهش می‌نوشند، لابد گیرم اگر لهجهء خود را هم نیابند، همین که گرد مرکز زیبایی و نسبت طلایی و قانون اساسی نستعلیق سینه می‌زنند، مقلّد هم که بمانند، به وصال زیبایی نایل می‌شوند.
در این پست علاوه بر قطعه حمد مورد اشاره، دو مشق و ذوق‌آزمایی با عناصر نستعلیق بر روی سورهء حمد را از سوی من مشاهده می‌کنید: یکی در تاریخ شهریور ۸۷ صورت‌بندی شده و دیگری در آذر ۸۹ بر روی آیهء شریفهء «غیرالمغضوب علیهم و لا الضالین» در خلال سفر هفده روزه‌ام به یزد.

سرودلیر و واترمارک‏های کرکره‏ای مورب!

محمدرضا سرودلیر / آذر 86 / عکاس: رضا شیخ‏محمدیدوستم محمّدرضا سرودلیر در شمار معدود کسانی است که تغییر شیوه‌ام در واترمارک‌گذاری و روکردن به نوع کرکره‌ای آن را مثبت ارزیابی کرد. به تازگی در یکی از کامنت‌ها خطاب به یکی از منتقدین این شیوه واترمارک، عنوان کرده بودم که این خطوط موازی را آموزشی و تعیین‌کنندهء کرسی خط برای بررسی موشکافانهء کیفیّت جاگذاری اجزا و عناصر در فضای قطعه فرض کنید!  سرو عنوان کرد که این توجیه را بدوآ طنزآمیز امّا در کل پسندیده و از ممیّزات شیخ دانسته است.
در چت شبانگاهی که با سرو داشتم، عنوان کرد که با عنایت به مقالهء محقّقانهء قطّاع در خصوص کرسی مورّب در خطوط مرحوم میرعماد، از واترمارک‌های کرکره‌ای مورّب نیز می‌توانم سود ببرم که ضمن جلوگیری از سوءاستفاده از اسکن‏ها و عکس‏های اوریژینال، جنبهء آموزشی هم دارد. در استقبال از پیشنهاد ایشان یک قطعه دوسطری نستعلیق و منتشرنشدهء صفوی از آرشیو خصوصیم را با واترمارک‏ کرکره‌ای مایل تقدیم بینندگان وب می‌کنم.

سفارشی‏نگاری‏های استاد امیرخانی

ابعاد اصلی: 23 در 49 سانتی‏مترگر چه کارهای سفارشی و عجله‌نگاری‌های هنرمندان بزرگ خوشنویس اغلب در عداد آثار فخیم و فاخر آنان و رزومهء کارهای نازیدنی‌شان شمرده نمی‌شود، گاه به لحاظ حضور برخی موءلّفه‌ها، این دسته آثار هم حلاوت خود را دارد و حظّ خاصّی به بینندهء اهل ذوق می‌دهد و برای مشق و الهام‌گیری از سوی هنرجویان نیز کارآیی دارد.
آثار نستعلیق تحریرشده از سوی استاد غلامحسین امیرخانی که در اوایل دههء ۶۰ شمسی به سفارش وزارت ارشاد اسلامی می‌نگاشتند و آمیخته با نسخ استاد عبدالصّمد صمدی در قالب پوسترهایی منتشر و زینب‌بخش دیوار ادارات، مساجد و اماکن مختلف می‌گردید، در شمار این موارد و سرشار از راحت‌نگاری و فارغ از تکلّف است. تعدادی از این پوسترها در آرشیو نگارنده موجود و به مرور در این وبلاگ قرار خواهد گرفت.

تقاضا

در اول آبان سال جاری پستی حاوی این نامه در وبلاگم قرار دادم:دوست عزیزم جناب احمد سلطانیان! با عنایت به اینکه دوست شوشتریم مهدی منجزی یکی از دوستان خوزستانیم قطعهء حاضر را که به خطّ بنده در اسفند سال ۸۳ تحریر شده، از خطوط بسیار خوب و شاخص بنده می‌داند و حتّی مدّعیست که خوشنویسی بنده در سنوات بعد از تحریر این اثر، به گند کشیده شده و رو به افول نهاده، بیراه ندیدم قبول زحمت کرده برای این قطعهء فاقد تذهیب و قطعه‌بندی، به ذوق و سلیقهء خود، حاشیهء درخوری از آرشیوتان انتخاب و در فتوشاپ یا نرم‌افزارهای مشابه مونتاژ نمایید و محصول نهایی را برایم ارسال کنید تا در این تارنما مورد استفاده قرار دهم. از قرار معلوم بعدترها باید نسخهء اصل اثر را رنگامیزی کرده، برای نگارگری در اختیار تذهیبکار قابلی قرار دهم. سپاس!
حمد شیخ و تذهیب رایانه‏ای احمد سلطانیانحمد شیخ و تذهیب رایانه‏ای احمد سلطانیانمع‌الأسف آشنایی‌زدایی به‌خرج‌داده‌شده در این پست درک و دریافت نشد. کاربری به نام عطا نوشت: خوب منظور؟ منظور شما از این پست چیست؟ بعضی از دوستان تماس تلفنی گرفتند و از  کلمات خط‌خورده و حکمت آن پرسیدند.در نهایت، دوستم احمد سلطانیان خواسته‌ام را اجابت و قبول زحمت کرد و خطّ فاقد تذهیب مرا با تصویری از یک تذهیب زیبا در رایانه آمیخت و حاصل کار را در قالب ایمیل و پستی که در سی آبان ۸۹ در بلاگش قرار داد، منتشر نمود که واکنش‌هایی را هم برانگیخت.
حمد شیخ و تذهیب رایانه‏ای حامد الوندیدر نهایت دوستم حامد الوندی که خود در ذیل پست سلطانیان اظهار نظر کرده بود، دست به کار شد و حمد نستعلیق مرا با تذهیب دیگری تلفیق کرد و همراه با این نامه برایم فرستاد:
سلام. تصاوير سوره‌ي حمدي که از آقاي سلطانيان خواسته بودي برايت در داخل قطعات تذهيب قرار دهد، ديدم.‏ من حرکات و اشارات قلمي و نقطه‌گذاريهاي آموزشي را از روي اثرت پاک کردم تا خط بهتر ديده شود و آن را در يک قطعه تذهيب قديمي گنجانيدم.‏ به نظرم خوب با هم عجين شده‌اند.
لینک مرتبط (کامنت جلال و غرور شیخ) >> اینجا
اسکن اصلی سورهء حمد >> اینجا

سنگ‏های قبر قدیمی / ابرقو (140 کیلومتری یزد) / عکاس: خودم، آذر 89

راست: سنگ قبر به خط توقیع به تاریخ ۷۸۲ قمری (حدود ۶۵۰ سال قبل) با متن: قال الله تبارک و تعالی کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام ..... هذا الجسد الصاحب الاعظم جلال الوزرا افتخارایران .... اشراف .... و الدین .... شمس الدین محمد رئیس حسن ابواسحق اءعلی الله شاءنه فی غرة جمادی‌الثانی سنة اثنی و ثمانین و سبعماء 

دوازده سطر منتشرنشده از میرزا کاظم

   
  
      یادآوری: برخی از این قطعات به  طور قطع از میرزا کاظم نیست انتساب برخی از این قطعات به میرزا کاظم اندکی مشکل است.

سطر به خط شیخ

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک - از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک؟ / شعر : حافظ / خط : رضا شیخ محمّدی، سال ۸۳/ رنگ‌کردن کاغذ: امیر عاملی / قطعه‌بندی: مرتضی ترابی

در چوبی با قدمت چهارصد سال

در چوبی قدیمی ساخته‏شده با تکنیک معرّق با قدمت چهارصد سال و مزیّن به خط کوفی بنایی با متن: سورهء فتح / ورودی مسجد مصلای یزد / عکّاس: خودم، آذر ۸۹

کتیبهء کوفی بنایی / مسجد ملااسماعیل یزد

کتیبهء کوفی بنایی سردر مسجد ملّا اسماعیل یزد / عکّاس: خودم، آذر ۸۹ / متن: بسم الله الرحمن الرحیم قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ / سورهء ص، آیهء ۶۵

کتیبهء استاد زرینخط در میدان مارکار یزد

کتیبهء نستعلیق استاد حسن زرّینخط در میدان مارکار یزد، برج ساعت، آذر ۸۹، عکّاس: رضا شیخ محمّدی

کتیبهء نستعلیق میرزا عمو شاگرد خوب میرزا غلامرضا اصفهانی در ابن‏بابویه تهران

با تشکر از دوست عزیز رضا احمدزاده که زحمت عکّاسی از این کتیبه و ارسال آن را به ایمیل بنده تقبّل کرده است. این عضو اصلی انجمن خوشنویسان تهران دوره‌های مقدّماتی خوشنویسی را نزد استاد محمّدرضا قهری سرابی در زادگاهش شهرستان سراب و دوره‌های تکمیلی را در تهران نزد استاد هادی حاجی آقاجانی موءلّف کتاب‌های هنر گذرانده است. احمدزاده متولّد ۱۳۵۵، دارای دو فرزند و ساکن شهر گلستان تهران است و از کودکی شیفتهء شیوهء میرزا غلامرضا اصفهانی در خوشنویسی بوده و مبادرت به جمع‌آوری عکس و فتوکپی از آثار این استاد برجستهء قاجار کرده است.

خط بنایی

خط بنایی: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
 ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
مکان: تکیهء امیرچخماق یزد، آذر ۸۹
عکّاس: رضا شیخ محمدی

جلسه و کارگاه خوشنویسی من در ادارهء ارشاد اسلامی شهر ابرقو (استان یزد)

نهمین نمایشگاه انفرادی خوشنویسی رضا شیخ محمدی

ادارهء کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد برگزار می‌کند:

زبان کِلک

نمایشگاه آثار خوشنویسی
و گزیده‌ای از کلکسیون شخصی رضا شیخ محمّدی
زمان:
۱۲ تا ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۹ / مکان: یزد،خیابان کاشانی، روبروی پارک هفتم تیر، موزهء آینه و روشنایی

اثر منتشرنشده از مرحوم معین اصفهانی

این دوسطری زیبا را که به قلم و رقم زنده‌یاد معین اصفهانی به سال ۶۲ شمسی تحریرشده است، ابوی بنده آیت‌الله تاکندی در اوایل دههء هفتاد شمسی بر دیوار منزل یا محل کار یکی از دوستانش در تهران می‌بیند. قلم و کاغذ برمی‌دارد که شعر آن را یادداشت کند. صاحب منزل قطعه را از دیوار می‌کند و به ابوی تقدیم می‌کند. بعدترها این اثر وارد مجموعهء بنده شد و در نهایت در یکی از شب‌های معامله و مبادله با امیر عاملی به ایشان داده شد.

 

انعکاس کلمات علی(ع) در آینهء هنر استاد مرحوم شیخ زین‌‏العابدین محلاتی

تنها عکسی که از زین‏العابدین محلاتی دیده‏ام این قطعه خط از مرحوم محلاتی را در سال ۸۴ در قم از محمود حبیب‌اللّهی به ۱۰۰ ه.ت خریدم و در سال بعد در خلال یک معامله در قزوین به امیر عاملی واگذار کردم.     
خطوط نسخ منتشرنشده از مرحوم زین‌العابدین محلاّتی
zeinolabedin mahallati
تحریرشده در سال ۱۳۰۲ و ۱۳۱۰ و ۱۳۲۱ قمری

لینک مرتبط >>> اینجا

شعر شهریار و خط شیخ / تقدیم به مناسبت عید خجستهء غدیر

   
تقدیم به آستان مولی‌الموحّدین امیرالموءمنین علی(ع) و همزمان با عید سعید غدیر
شعر : استاد شهریار / خط : رضا شیخ محمّدی، آذر ۸۶ / تذهیب : سیّد محمّدحسین سیّدکریمی

کدام را می‏پسندید؟

سطر مرحوم میرحسین ترک
سمت راست: سطر مزبور در نمایشگاه خطوط قدیمی احمد پیله‌چی قزوینی در نگارستان عروس قلم قم در اردیبهشت ۸۳ به این شکل به نمایش درآمد. سمت چپ: اثر مزبور را ۵ سال بعد در اردیبهشت ۸۸ به این کیفیّت همراه با تذهیب مشاهده کردم.

انعکاس یک غزل حافظ در آینهء هنر اساتید: سید حسن میرخانی و محمدرضا شجریان

انعکاس غزل ناب حضرت حافظ:  به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم  / بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم در آینهء هنر اساتید: روانشاد سیّد حسن میرخانی (دوسطری منتشرنشدهء نستعلیق) و محمّدرضا شجریان (قطعه آواز کمترشنیده‌‏شده با نی استاد محمدعلی کیانی‏‌نژاد)       لینک فایل صوتی >>> اینجا

به یاد منطق قربانیان کوی منا

       
در روز عید سعید قربان که با نام ابراهیم و اسماعیل (بر هر دو درود) آمیخته است، یک اثر دیداری و یک اثر شنیداری و هر دو از تولیدات حقیر فقیر در این پست تقدیم می‌شود.
نخست ببینید هفت جلوه از یک سیاه‌مشق بداهه‌نگاری‌شده در یک مراسم تلویزیونی در آذر ۸۷ را بر اساس بیت:
به یاد منطق قربانیان کوی منا / به نای غفلت خود نیش خنجری بزنیم
تلاوت قرآن رضا شیخ محمدی / مسجدالنبی قزوین / مرداد 73از زنده‌یاد: قیصر امین‌پور که اسکن‌هایی از آن به قبل از تذهیب (با چند جلوه) و اسکن دیگری همراه با تذهیب دوست نگارگرم زهرا بیات از اراک مربوط است.
و سپس بشنوید بخشی از تلاوت قرآن بنده را در محفلی در قم در ۸ آذر ۸۸ مصادف با عید سعید قربان قبل از سخنرانی شیخ علی زند قزوینی. در این قرائت، آیات مربوط به خواب‌ ابراهیم(ع) مبنی بر ذبح اسماعیل(ع) و باقی ماجراها را می‌شنوید. >>> اینجا

مزد اگر می‏طلبی طاعت استاد ببر!

استاد محمدرضا شجریان / عکاس: رضا شیخ محمدیدر این پست سه مادّهء خام از آرشیو شیخ در کنار هم خوش نشسته است:
۱. مصراع مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر از حضرت حافظ به خط نستعلیق استاد موحّد حسینی و عکاسی حقیر (که هنوز مونتاژ و سرهم‌بندی نشده) و در کنارش اجرای دیگری از همین سطر به خط محمّدحسین اسرافیلی شاگرد ۱۶ سالهء استاد موحّد و مزیّن به تذهیب خواهرش.
۲. ضربیخوانی بداههء شیخ همراه با تار امیر قره‌بیگلو و ضرب رضا احسانپور در منزل سیّد جعفر غضنفری فرزند آیت‌الله غضنفری در قم در تاریخ ۶ دی ۸۶ بر روی غزل حافظ که حاوی بیت زیر است:
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی/مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر!  >>> اینجا
۳. تصویری از حضرت استاد محمّدرضا شجریان که در تیر ۸۶ عکسبرداری کرده‌ام و در این پست برای نخستین بار منتشر می‌شود.

      
لینک مرتبط: اینجا

شمع: عکس شمع + ترانه من شمعم داریوش رفیعی + سوختم در چاه صبر

خط شمع طربم گیر خودم + ترانهء من شمعم شمع شبانه با صدای مرحوم داریوش رفیعی + عکس شمع عکاسی خودم یکجا قرار گیرد در این پست

 

 

سطر منتشرنشده از میرزا کاظم

عکس از خط استاد حیدری یا هادی پناهی با عکسهای هنرمندانه از این دو که در آر64 هست

برگی از رسم‏‌الخط استاد عباس بغدادی abbas baqdadi baghdadi

برگی از کرّاسه (رسم‌الخطّ) آموزش خط نسخ استاد عبّاس بغدادی
اسکن از برگ مزبور که ذیل آن مزیّن به امضای استاد و مربوط به برج پنج سال ۱۹۸۸ میلادی است، توسط بنده سه، چهار سال پیش تهیه شد و اینک تقدیم بازدیدکنندگان وب می‌شود. نسخهء بدون واترمارک در آرشیو بنده است.
 
لینک فیسبوکی: اینجا

در ادامهء پست قبل

کاربری به نام «نسیم» که هر از گاهی در این وبلاگ به اظهارنظرهای مفید می‌پردازد، در ذیل پست قبل نوشته است:
سه‌شنبه 25 آبان 1389 ساعت: 10:18. حتما (این چلیپا) در شرایط خاصی نوشته شده که بیش از 60% کلمات ناجوانمردانه خراشیده شدن... نمی دونم چرا بهم برخورد! شایدم من دارم اشتباه می بینم...
در پاسخ عرض می‌کنم: از قضا دیشب بعد از آپلود این تصویر که به بستر رفتم, به نظرم رسید که بهتر است فردا صبح بلافاصله بعد از روشن‌کردن رایانه، تصویر را با تصویری با سایز کوچکتر - حتی در حد نصف مقداری که الان هست - جاگزین کنم. امروز به دنبال مشکلی که برای پمپ آب منزل به وجود آمد، تعویض تصاویر میسّر نشد.
کاربران گرامی واقفند که اصرار من برای اینکه اسکن‌های این وب غالبا در سایز بزرگ و حداقل در عرض 1280 پیکسل عرضه شود, اینگونه مواقع که اصل قطعه با ساخت و ساز و تیغکاری همراه است، کار دستم می‏دهد. این نوع ارائهء آثار خوشنویسی با دقت و وضوح بالا که امکان زوم بر حروف و کلمات را در اختیار بیننده قرار می‌دهد، شاید مبتنی بر این طرز فکر است که هنرمند تنها مجاز به آشکارسازی و بزرگنمایی نقاط قوّت کارش نیست و ضعف‌هایش را هم باید در معرض دید قرار دهد. انگار استتار کاستی‌ها مساوی و مساوق با عدم صداقت است. این مبنا البته که جای نقض و ابرام دارد; چرا که گاه شرایط برای خلق اثر هنری به کمال فراهم نیست و در عین حال از هنرمند، کار می‏خواهند. در این حال یا باید از عمل طفره رفت که سلیقهء بعضی‌ها این نیست. یا باید کار را همراه با نمایش نقاط قوّت و ضعفش - تواءمان - انجام داد و صداقت را در نمایش خلل‌ها دانست که شاید لزوم مالایلزم باشد. راه سومی وجود دارد که راه شجریان است که در جایی از او خواندم که اگر در شرایط خستگی تارهای صوتی یا بیماری، مجبور به خواندن آواز شوم، تکنیک‏هایی بلدم که به کمک آنها می‌توانم از نقاطی از حنجره‏ام بهره ببرم که ضعف کارم بروز پیدا نکند!
شاید اگر چلیپای فوق به قلم بنده - که نسخهء اصل آن به ۱۰۰ دلار در دهلی توسط حاج آقا مهدوی نمایندهء ولی‌فقیه در هندوستان خریداری شد - به یکی از این دو شکل (۱ و ۲) عرضه و ارائه می‌شد، کاستی‌های خوشنویسی من (و نیز قلم‌گیری‌های دوست هنرمندم زهرا بیات) دیده نمی‌شد و من از نقد و گلایهء «نسیم» جهیده بودم. نه؟

چلیپای شیخ + تذهیب زهرا بیات (اراک)

نغمات خاطرنشین!

اثر منتشرنشدهء استاد مجتبی ملکزاده / شعر: ژاله اصفهانی / تذهیب: رامین مرآتیخط: حسن اعرابی / استاد شکسته‏نویس قم / 86 شمسیاحمد سلطانیان, استاد مجتبی ملکزاده, رضا شیخ محمدیژاله اصفهانی (مستانه سلطانی) شاعرهء از صحنه‌رفته و درگذشتهء ایرانی به سال ۱۳۸۶ شمسی، به «شاعر امید» معروف بود . او بعد از پروین اعتصامی نخستین بانویی است که اولین کتاب شعرش را که در دوران دبیرستان سروده بود، به چاپرساند. ژاله در شعر معروفی که بارها در پشت تریبون‌ها بی‌ذکر نام شاعر خوانده شده و حتی دستمایهء هنرمندان خوشنویس گشته است، زندگی را صحنهء بی‌بدیلی برای هنرمندی انسان لقب می‌دهد و باورمند است که هر کس در فرصتی محدود که در اختیار دارد، به نغمه‌سرایی می‌پردازد و بعد از اتمام نقش خویش از صحنه خارج می‌شود. در این حال قضاوت به عهدهء تودهء مردم است و مردم هم تنها برخی از آن نغمات را به خاطر می‌سپرند.
با آنکه واژهء «نغمه» در شعر ژاله، مختص به آواز و ترانه نیست، مع‌الوصف آواز و تصنیف ایرانی از برترین مصادیق آن است. به اجرای زیر گوش دهید که چگونه ترانه‌ای خاطرنشین از بانو مرضیه که به تازگی رحل اقامت از دیار فانی به دیار باقی افکند، در بزمی در قم بازخوانی ‏شده است. خواننده‌ای اصالتا اردبیلی که با مرحوم موءذن‏زادهء اردبیلی نسبتی دارد، آوازی را در مایهء شور با مطلع «تو پریزاده ندانم ز کجا می‌آیی» از سعدی و به همراهی سه‌تار داوود فراهانی و نی مهدی افشاری و ضرب درآمد می‌کند و در نهایت کار را با این ترانهء ماندگار از بستان بی‌همتای ترانه‌های ایرانی به فرجام می‌رساند:
«منم که چشمهء سرابم / چو نقش آرزو برآبم / همچو فتنه و فسانه‌ها»
این اجرا در تاریخ ۴ آذر ۸۴ در محل انجمن موسیقی قم واقع در خیابان دورشهر در جمع اهالی موسیقی این شهر اجرا شده و مدیر بلاگ حاضر آن را با یک دستگاه رکوردر کاست‌خور سونی ضبط و به فورمت دیجیتال تبدیل کرده ‌است. مشق نظری خط شکستهء استاد مجتبی ملکزاده و جناب حسن اعرابی - که شعر خانم ژاله را که خود از مصادیق نغمات سپرده‌شده به یاد است، تحریر کرده‏‌اند - لذّت شنیدن صدای پخته، قوی، گرم و خوش‌تحریر کاظم واعظی را دوچندان می‌کند.              لینک دریافت فایل صوتی >>> اینجا
                              این پست با عکس استاد ملکزاده در انجمن قم، عکس اعرابی و عکس خانم ژاله تکمیل شود.

نسخ مرحوم ارسنجانی arsanjani

صفحات نخست یک جزوهء دعا
با بیش از ۱۵۰ سال قدمت
(دعای علی علیه‌السّلام در روز جمعه)
خط نسخ: علی‌عسکر ارسنجانی شیرازی

کتیبه‏‌های استاد عبدالرضایی / مسجد ولیعصر تهران

استاد احمد عبدالرضایی/ اسفند 85 / عکاس: شیخ    
کتیبه‌های ثلث و نستعلیق استاد احمد عبدالرّضایی
مسجد ولیعصر نزدیک میدان ولیعصر تهران
عکّاس: رضا شیخ‌محمّدی / اردیبهشت ۸۹

 

سیاه‏‌مشق ناب اثر میرزا غلامرضا اصفهانی

دیدی آن قهقههء کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجهء شاهین قضا غافل بود

 

سیاه‌مشق نفیس اثر میرزا غلامرضا اصفهانی
(به این شکل برای نخستین بار منتشر می‏شود.)
تحریر: ۱۲۹۷ قمری
تهیّهء عکس از روی اصل: رضا شیخ محمّدی / اسفند ۸۶

تو می‏روی و دل ز دست می‏رود / سایه و ساناز و شیخ!

اجرای تصنیف تو می‏روی و دل ز دست می‏رود  (ه.ا.سایه)
به صورت بداهه با تار ابوالفضل مثقالی
مونتاژشده با دیالوگ کوتاه شیخ و ساناز >>> اینجا