سرمشق جدید شیخ
گنجشگ بین که صحبت شاهینش آرزوست
حافظ سعدی / سرمشق تحریرشده برای هنرجو در کلاس تدریس سهشنبه. انجمن خوشنویسان قم (مهر ۸۹)
گنجشگ بین که صحبت شاهینش آرزوست
حافظ سعدی / سرمشق تحریرشده برای هنرجو در کلاس تدریس سهشنبه. انجمن خوشنویسان قم (مهر ۸۹)
ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی/ در دامن شب صبح نماینده تویی
کار من بیچاره قوی بسته شده / بگشای خدایا که گشاینده تویی
و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم
اتّفاق نیکوییست که دو هنرمند بزرگ یکی در عرصهء خوشنویسی و دیگری آواز بر روی مضمون واحدی از ادبیّات گرانسنگ پارسی خیمه بزنند؛ محصول کار را در یکی ببینیم و در دیگری بشنویم.
آیا خوشنویس به مدد و با تکیه بر ابزار کتابت، همان کاری را نمیکند که خواننده با تارهای صوتیش؟ حق این است که وجوه تشابه عدیدهای میان دو هنر خوشنویسی و آواز ایرانی وجود دارد. خوشنویس، کلمات و حروف را با رعایت و حفظ فاصله مینگارد. مراقب است نه منفصل بنویسد نه فشرده. خواننده نیز باید نه گسسته بخواند نه به تعجیل. خوشنویس به اقتضای قابلیتی که برخی حروف دارند، در خلال نگارش مبادرت به نوشتن کشیده میکند و خوانندهء موسیقی سنّتی هم همین کشش را بر روی حروف مصوّت اجرا میکند. خوشنویس با بیاض در خط، کار سکوت را در آواز انجام میدهد.
اشتراک واژهء «تحریر» که هم در حوزهء خوشنویسی کاربرد دارد و هم در آواز ایرانی، خود به اشتراک این دو هنر آگهی و گواهی میدهد.
در پست حاضر چلیپایی از استاد اجل غلامحسین امیرخانی میبینید که در صفحهء ۱۲۰ کتاب صحیفهء هستی چاپ شده و حاوی دو بیت از غزل دلکش پیر پارس با این مطلع است:
«حالیا مصلحت وقت در آن میبینم / که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم»
در ادامه لینک آوازی از استاد محمّدرضا شجریان تقدیم میشود که همین غزل را در یک محفل خصوصی در اوّل مهر ۵۹ (در چهل سالگی و سالروز تولّدش) همراه با نی استاد حسن کسایی در مایهء ابوعطا در منزل استاد محمّد موسوی میخواند.
این پست فرصتی فراهم کرد تا عکس منتشرنشدهای از استاد حسن کسایی را نیز از آرشیوم تقدیم بازدیدکنندگان عزیز کنم. نسخهء بدون واترمارک این عکس و نیز فایل کامل اجرای محفل خصوصی (با زمان نیم ساعت) در آرشیو حقیر موجود است.
لینک دریافت ۵ دقیقه از آواز خصوصی استاد محمّدرضا شجریان >>> اینجا
و در صورت فیلتربودن >>> اینجا
کارنامهء چنددهه فعّالیّت هنری استاد جاویدنام خوشنویسی قاجار مرحوم میرزا غلامرضا اصفهانی مشحون از سیاهمشقهای متعدّدیست، با مضامین خاص (نوعآ شعر) که با ترکیببندیهای چشمنواز صورت ترقیم به خود گرفته است. این اقتضای عالم هنر که همیشه بر یک حال و روال و منوال نمیشود عمل کرد و دل و روح اگر تحت فرمان دست نباشد و «آنِ خوشتر ز حسن» دست ندهد، نمیتوان گوی توفیق در میان افکند، دامنگیر میرزای بزرگ هم شده است. هم از این رو برخی از سیاهمشقهای تحریرشده از سوی او شاخصتر و عیارمندتر است.
البتّه گاه صاحبان و مالکان صوریِ برخی آثار این بزرگمرد خطّهء خط مدّعیند که بهترین اثر میرزا در اختیار آنهاست و یاللعجب که این ادّعا اغلب منحصر به بازهء زمانی ِتصاحب و تملّک است و بعد از واگذاری اثر به دیگری، داستان وارونه میشود و آن اثر به یک اثر دست چندم تبدیل میگردد!
اثری که در تصویر یک مشاهده میکنید، به واقع از آثار پرمایه و کمنقص میرزاست که بیشک در حین تحریر آن، مجموعهء شرایط لازم برای خلق یک محصول فاخر و ماندگار فراهم بوده است. این قطعه از مجموعهء خصوصی «استاد حسین عتیقی مقدّم» نخستین بار در سال ۱۳۶۶ شمسی در جلد دوم کتاب مرقّع رنگین توسط انجمن خوشنویسان ایران به چاپ رسید.
خوشبختانه در مورخهء ۱۷ بهمن ۸۲ این فرصت را یافتم که با نسخهء اوریژینال این شاهکار هنری در تهران مواجه شوم و دیتیلهایی از این سیاهمشق ناب و نایاب را از روی اصل آن عکّاسی کنم که در زیر برخی از آنها را تقدیم میشود. همچنانکه مشاهده میکنید آهارمهرهء کاغذ به مرور ترک خورده و بلند شده است. این اتفاق - که در تصویر چاپشده در صفحهء ۵۰ مرقّع رنگین مشهود نیست - گرچه در اصل ضایعهای برای اثر است؛ ولی به نظر من به زیبایی آثار خوشنویسی قدیمی و ازجمله همین قطعه افزوده است:

برای آن دسته از بازدیدکنندگان تارنما که نمیدانند مرحوم میرزا در این اثر مبادرت به نگارش چه مضمونی نموده است، (این بار) به جای خوانش متن شعر، به ارائهء اسکنی از یکی از آثار مرحوم رشیدا برگرفته از سایت یکی از دوستان مبادرت میورزم. اینگونه فرض کنید که رشیدا با نگارش این چلیپا گویی به قرائت دو بیت شعری که میرزا غلامرضا در سیاهمشق بالا به تحریر آن مبادرت ورزیده، اقدام کرده است!
در خلال ده روز اقامت در شهر کرمان در دیماه سال ۸۸ شمسی که برای برگزاری نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم در موزهء صنعتی این شهر، به آن سامان سفر کرده بودم، توفیق یافتم یکی از روزها به پیشنهاد و همراهی دوست کرمانیم عبداللهخان فکری و یکی از دوستانش از حمام گنجعلیخان کرمان و برخی کتیبههای حجّاریشده در مسیر بازار و نیز کتیبهء علیرضا عبّاسی و همچنین عقدنامهء فوقالعاده نفیسی به قلم رقاع که به سال ۱۲۱۳ قمری تحریرشده و در یکی از حجرههای تجار حوالی حمام گنجعلیخان نگهداری میشد، بازدید و عکسهایی تهیّه کنم. در این پست به ارائهء این عکسها مبادرت میورزم:


تنزل الملائکة والروح فیها باءذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلعالفجر
قطعه/سیاهمشق: رضا شیخ محمّدی شهریور ۸۸/شب قدر
تذهیب (با طلا): سهیلا اسکندری (بهار ۸۹)
ابعاد اصلی بعد از تذهیب: 22x21 س.م / قلم: ۴.۵ میلیمتر
شهریور سال پیش هم این اثر را بدون تذهیب، ارائه و از مخاطبانم در خصوص ترکیب آن نظرخواهی کرده بودم >> اینجا / اسکن اصلی >> اینجا
لینک مرتبط (دیجیتال آرت با تلفیق اسکن اصلی این قصارمشق
با افههای فتوشاپی توسط سید جواد موسوی): اینجا
دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲
بدان خدایی که خورشید منوّر بدین سقف مدوّر بگردانید...
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/ که خواجه خود روش بندهپروری داندخط شکستهنستعلیق منتشرنشده از سید علیاکبر گلستانهبا تشکر از دوستم: نوذر آقاخانی از فرانسه که صاحب این قطعه هستند و تصویری از آن را برایم ارسال کردند.

من دگر شعر نخواهم بنویسم که مگس
رنجهام میدهد از بس که سخن شیرین است!
در این قطعهء نستعلیق که استاد روانشاد عبدالله فرادی آن را در ۲۴ خرداد ۶۶ (۲۳ سال پیش) برای دوستم عبدالله فکری با مرکّب آبی زندهنگاری کرده است، بیتی کامل از شیخ مصلحالدّین سعدی شیرازی مجاورنشین ِ مصراع معروفی از خواجهء شیراز شده است. به کاررفتن واژهء «مگس» در دو بیت، کاتب را به تحریر این ابیات در کنار هم البتّه به شکل مقلوب، ترغیب کرده است. بیت سعدی را حقیر در برخی نسخ به صورت ِ «زحمتم میدهد» روءیت کردهام.
با تشکّر از عبداللهخان فکری از کرمان که در اردیبهشت سال قبل زحمت ارسال اسکن این قطعه را برای حقیر متحمّل و متقبّل شدند.
امشب ۲۶ مهر ۸۹ ساعت هشت و نیم تا نه و نیم شب پخش مصاحبهء رادیو البرز کرج با رضا شیخ محمدی
برنامهء «ساعت ماه» موج اف.ام ردیفهای ۲/۱۰۶ و ۶/۱۰۷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکتر فاروق - پزشک داروهای گیاهی در هند - که به یمن برخورداری از تموّل مالی خوب، چند مؤسّسۀ خیریه و مدرسه در هند دایر کرده است، در سفر تیرماهم به هند، مرا به منزلش دعوت کرد. صبح زود از خوب برخاستم و بر اساس آدرسی که دوست اهلسنّتم: محمد یاسین - کارمند خانۀ فرهنگ جمهوری اسلامی در دهلی نو - به من داده بود، بعد از ساعتی طیّ طریق با وسیلۀ نقلیّۀ معروف هند (ریکشا) و چند بار پرس و جو، خودم را به خانۀ فاروق رساندم.
دکتر منزل بزرگی داشت و مجهّز به تیم حفاظت و حراست و آداب ورود و خروج. با ایشان در سالن پذیرایی منزلش دیدار کرده، با میوۀ معروف هند: انبه پذیرایی شدم. آثار اوریژینال خوشنویسیم را که بدون قاب در یک کیف بزرگ مخصوص حمل تابلوهای نقاشی و خط به هند برده بودم، در اتاق پذیرایی دکتر در فاصلهای که منتظر بودم تا بیاید، جداجدا چیدم. فاروق یکی از تابلوهای خوشنویسی مرا خریداری کرد و معادل ۳۵۰ هزار تومان روپیۀ هندی به من پرداخت که هزینۀ رفت و برگشتم با هواپیما از ایران به هند بود. برای دکتر پولی نبود؛ برای من خیلی بود. البته اگر به توصیۀ علیرضا قزوه عمل کرده بودم، شاید به چیز بهتری میرسیدم. قزوه که آنموقع در خانۀ فرهنگ بود و از بسترسازان سفرم به هند، گفت: فاروق آدم دست و دلبازی است؛ به شرط اینکه ازت خوشش بیاید. از محمدکاظم نداف قاری قزوینی خوشش آمد و یک سفر مستقل با هزینه و اسکان دعوتش کردم هند. تو هم سعی کن در دلش جا باز کنی. گفتم: چطوری؟ گفت: گدابازی در نیار! رفتی آنجا وانمود کن برای فروش تابلو و پولگرفتن نیامدهای. تمام محتویات کیفت را بگذار آنجا و هیچ نگو و بیا بیرون! اجر میپرستان پیش او نمیشود گم! گفتم: وای من این ریسک را نمیتوانم بکنم. لذا به 350 ه.ت نقد راضی شدم و اینکه حالا کی بخواهد دوباره مرا با هواپیمای اختصاصی از قم بلند کند بگذارد دهلی، دلخوش نکردم. نقد را بچسب! وقتی برگشتم سفارت، قزوه گفت: حلوای نسیه را از دست دادی. به ابوطالبی قاری کرمانشاهی هم غیبت مرا کرده بود که شیخ خودش را ارزان فروخت. گفتم: تو اینجوری فکر کن!
عکس مربوط به این دیدار در حالی که دکتر فاروق، قطعۀ خریداریشده را به دست گرفته و یکی از اساتید ادبیّات فارسی دانشگاه هند هم در تصویر دیده میشود، مشاهده میکنید.
این پست با عکسها و مطالب زیر تکمیل شود:
اسکن از برچسب طلایی دکتر فاروق / عکس سخنرانی فاروق و همسرش و دخترش که خودم عکاسی کردم / عکس فاروق و سید محمّد خاتمی
آپ و تکرار در اینجا در 97/9

قطعه/سیاهمشق
شعر: سعدی (بلغ العلی بکماله)
خط: رضا شیخ محمّدی / بهمن ۸۸
تذهیب: پریسا پگاه قزوینی/ تابستان ۸۹
اندازهء اصلی: ۱۴.۵ در ۲۲.۵ سانتیمتر
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند /
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
شعر: حافظ / خط (قصارمشق) : رضا شیخ محمّدی
ابعاد اصلی: 19x30.5 س.م / تحریر : آبان ۸۸
گل و مرغ: مهرداد لطفیپور اجرا: بهار ۸۹ قیمت اثر: ۳۵۰ هزار تومان فروش به امیرعطاءالله جبّاری از وراژنهء سابقم در قزوین که گفت خانمم میخواهد به استاد دانشگاهش هدیه دهد؛ به 150 ه.ت در سال 91
ابعاد اصلی: ۲۲ در ۱۳.۵ سانت
همه حمّال عیب خویشتنیم / طعنه بر عیب دیگران چه زنیم؟ شعر سعدی / خط رضا شیخ محمّدی، شهریور ۸۸
تذهیب با طلا: سهیلا اسکندری از شاگردان خوب استاد رامین مرآتی در قزوین، زمستان ۸۸دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲
«و ما نقموا منهم الا أن یوءمنوا بالله العزیز الحمید»
کافران از موءمنان جز به جرم ایمانشان به خدای مقتدر ستودهصفات
انتقام نگرفتند. (بروج: ۸)
خط: رضا شیخ محمّدی / دی ۸۸ / کرمان / تذهیب و گل و مرغ: نسرین حقیقت (نگارگر قزوینی و از شاگردان استاد رامین مرآتی )
لینک مرتبط >> اینجا
در شب عیدم پریرخ بیحجاب آمد بروندر برنامهء تلویزیونی «به تماشا سوگند و به آغاز کلام» که با اجرای دکتر آذر از شبکهء آموزش تلویزیون پخش میشود و به مشاعره اختصاص دارد، چند قطعه چلیپا که به قلم هنرمندان: علی رضائیان، علی بخشی و استاد امیرخانی تحریر شده و برای نخستین بار از طریق وبلاگ حاضر منتشر شده و نسخهء اصل تعدادی از این چلیپاها در اختیار نگارنده است، به طور مداوم در این برنامه مورد استفاده قرار میگیرد.

نمایشگاه آثار خوشنویسی
رضا شیخ محمّدی
با سلام خدمت دوست هنرمندم جناب شیخ!
طاعات قبول!
مرحمت فرموده خبر زیر و بیانیۀ پیوستی را به نحو مقتضی از طریق وبلاگتان، که بحمدلله بینندۀ بسیاری هم دارد، اعلام بفرمایید.
در پی وقوع سیل ویرانگر در کشور همسایه و مسلمان، پاکستان، حلقه وصل خوشنویسان، متشکل از اسفندیار ستارپور، محمد شهبازی و رضا صفری در بیانیه ای اعلام داشتند که نمایشگاهی از آثار خوشنویسی با عنوان «خط مهربانی» برگزار و تمامی عایدی آن را صرف کمک به مردم سیلزده خواهند کرد. در این بیانیه از خوشنویسان علاقهمند در سراسر کشور نیز خواسته شده که با ارسال حداقل یک اثر از خود در این امر انسانی مشارکت کنند. در اولین روز گزارش این خبر هنرمندان خوشنویس استادان نوح سرشت، نوروزی منش، احدپور، دایی نبی، جوادزاده و رمضانپور نیز، ضمن ابراز همدلی، از تصمیم خود برای مشارکت در برگزاری نمایشگاه با ارسال اثر خبر دادند. علاقهمندان میتوانند آثار خود را به نشانی:
تهران- بزرگراه رسالت - خیابان شهید کُرد – بالاتر از مجتمع دنیای نور - خیابان شهید محمودی – پلاک 48 ارسال کنند.
شمارۀ تماس برای کسب اطلاعات بیشتر: 22515774 – 021
ده قطعهء خوشنویسی زیر که به این شکل و کیفیّت برای اوّلین بار در نت منتشر میشود، آثاری است که بر مدار شب قدر و فضیلت آن، نیز شهادت مولای متّقیان علی(ع) یا کلمات آن بزرگوار توسّط چهار تن از خوشنویسان قزوینی: سیّد حیدر موسوی، محمدمهدی یعقوبیان، یونس رضایی و رضا شیخ محمّدی تحریر شده و همزمان با نخستین شب قدر از ماه مبارک رمضان امسال، تقدیم بینندگان این وبلاگ میشود.
جزوهی قرآنی به خطّ نسخ به قلم و رقم «ابنمرحوم میرزا عبدالوهّاب محمّدباقر اصفهانی»
تحریرشده به سال ۱۲۹۳ قمری / ابعاد اصلی: ۱۵ در ۲۱.۵ سانتیترقیمت: یک میلیون تومان فروختم به دوست اصفهانیم آزرم
یادآوری میشود که این جزوه، پارههای دیگری هم دارد که در اختیار مجموعهداران دیگر است. از جمله یکی از پارههای آن که شبیه نسخهء حاضر روغنکاری شده، در مجموعهء دکتر صادق محفوظی است
و در کتابی حاوی آثار قرآنی ایشان چاپشده در سنوات اخیر توسّط موءسّسهء جناب اشکوری در قم،
به چاپ رسیده است.

مکان قبلی پست: صفحهء مستقل فروشگاه
سیاهمشق نستعلیق به خطّ استاد میرحسین خوشنویسباشی، دورهء قاجار
متن سیاهمشق: دوستی با مردم دانا نکوست - دشمن دانا به از نادان ِ دوست / دشمن دانا نیازارد تو را - گر بیازاد تو را نادان ِ دوست / مضمون ادامهء سیاهمشق نامفهوم است. اگر دوستان برای یافتن مطلب مددرسانی کنند، ممنون میشوم.
سطری منسوب به میرزا کاظم (خوشنویس چابکدست عهد قاجار) که تساوی، تقارن، همعرض و همسطحبودن و نیز سلامت کشیدهها، انتقال صحیح کشیدهء سین در کلمهء «سید» به دندانهء «یا» (صعود مجازی) و قوس و دور بسیار عالی در «ید» و گرایش به راست مناسب در قسمت فوقانی حرف دال و ارتفاع مناسب آن، از محسّنات این اثر است.
تذهیب و بندوبارهای قطعه، متاءخّر از زمان تحریر و قریب به یقین حاصل دست و پنجهء استاد رامین مرآتی در سنوات اخیر و برآمده از کارگاه ایشان است. از عیوب قطعه میتوان به نزدیکی فاصله میان کلمهء «سید» و حرف ماقبل آن و دستکاری ناشیانه و مرمّت ناموّفق کلمهء کا - که در آن رعایت قطر قلم نیز نشده است - اشاره کرد. مضمون اثر، با حال و هوای معنوی ایّام و لیالی ماه مبارک رمضان - که در آن بسر میبریم - مناسب است.
دومين همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور




قطعه/سیاهمشق (=قصارمشق) دیگری از شیخ حاوی پیشنهادهای تازه برای درگیری و حسن همجواری و هماغوشی کلمات و حروف
متن: در حشمت سلیمان هر کس که شک نماید / بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی (حافظ) / اجرا: آبان ۸۸
سمت راست: تحویل به سید محمّد سیّدکریمی برای تذهیب
سمت چپ: تذهیبشده توسّط اسدالله فقیهی با تکنیک گل و مرغ / به ۴۰ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به آقای شفیعی مجموعهدار اصفهانی
تحریر غزل کامل خواجهء شیراز با مطلع: بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است / بیار باده که بنیاد عمر بر باد است / و مقطع: حسد چه میبری ای سستنظم بر حافظ؟ / قبول خاطر و لطف سخن خداداد است / تاریخ تحریر: تیر ۸۶ شمسی / تهران / ابعاد اصلی: ۲۰ در ۲۵ سانتیمتر / تذهیب: کارگاه استاد رامین مرآتی، کرج / سایز بزرگتر
در خلال چنددهه فعّالیّت هنریم در عرصهء تولید آثار و تابلوهای خوشنویسی، به مرور در قالب سیاهمشق به ترکیباتی ابداعی یا محتاطانهتر اگر بخواهم صحبت کنم (که حسّاسیّتها برانگیخته نشود که تو مگر سر پیازی یا ته پیاز که مدّعی هستی در یک هنر سنّتمدار و با چندصدسال قدمت، طرح نو در انداختهای) «سیاهمشقهای آشناییزدا» یا متفاوت دست یافتم. خوشبختانه در ازای کسانی که در این خصوص سکوت اختیار کردند، دوستان و اساتید بسیاری از جمله استاد امیرخانی ابراز کردند که این راه خوبیست که پیش گرفتهای و منتج نتیجه میشود. استاد ملکزاده به بنده فرمودند که سیاهمشقهایی از این دست نیاز به تذهیب ندارد، بلکه تذهیب گاه مانع و مزاحم است. در کار شما به لحاظ اصطکاکهای زیاد، چشم بیننده نیاز به استراحت بصری دارد و خالیبودن دوروبر کار این فرصت را به چشم میدهد.
اثری که در این پست تقدیم میشود، برای اوّلین نمایشگاه کریمهء اهلبیت(س) در قم در مهر ۸۶ خلق شد و تحت تاءثیر رهنمودهایی چند، بدون تذهیب رقم خورد و تنها با انتخاب رنگ کاغذ شاد که از جناب امیر عاملی گرفتم و خودش رنگ کرده بود و با بهره از مرکّب قهوهای خوشرنگ که احمد ابوطالبیان قزوینی مرحمت کرد، تحریر شد و به قطعهبندی سادهء علیرضا صادقی - دوست مذهّب اصفهانیم - قاببندی شد.
در خصوص این اثر که بر اساس مضمون «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه» و ترجمهء موزون آن: «یا حضرت معصومه! ای بانوی هر دو سرا / کن شفاعتی بر ما، حق مادرت زهرا» آفریده شد، بسی بختیار و خوشاقبال بودم که استاد مطرح گرافیک معاصر جناب مسعود نجابتی که در غیاب بنده از نمایشگاه کریمه دیدار کردند، مقابل این اثر مکث کرده بودند و خوشا که تاءثیری که پذیرفته بودند در حدی بود که به من پیامک دادند که:
«شیخ! با این اثرت خیلی حال کردم!» اثر مزبور در سایز بزرگتر
قطعه خطّ قرآنی نستعلیق
کاتب: خودم
تحریر: شب ۲۱ رمضان ۱۴۲۶ مطابق با آبان ۸۴
تذهیب: مرجان عابدی (شاگرد قزوینی استاد محمّدباقر آقامیری)
شهریور ۸۸، دستمزد: ۲۰۰ ه.ت
این قطعه یکی از سه تابلوی خوشنویسی بنده است که از سوی استانداری قزوین برای حوزهء هنری قزوین خریداری شد. گفتنی است سال گذشته در همین ایّام در جریان برگزاری مشق طرب (نمایشگاه انفرادی خوشنویسیم در قزوین) بر اساس وعدهء مهندس طحایی استاندار وقت قزوین - که در روزهای تمدیدشده، از نمایشگاه بنده در نگارخانهء مهر حوزهء هنری قزوین بازدید کرد - قرار شد چهار اثر خوشنویسی بنده به دومیلیون تومان خریداری و هزینهء آن پس از واریزشدن به حساب حوزهء هنری به بنده پرداخت شود.
معالاءسف بعد از کش و قوسها و دوندگیهای بسیار که به کنتاکت حقیر با فریبرز شیرینی سرپرست وقت حوزهء هنری استان انجامید، ماجرا به خرید سه قطعه به یک و نیم میلیون تومان انجامید. تابلوی چهارم را هم در سفری مستقل به قزوین و بعد از پادرمیانی مهندس حمزهای در جلسهء استانداری قزوین به مجموعهام باز گرداندم.
لینک مرتبط (اجرای دیگری از سورهء قدر با تذهیب سید حسین نجومی): اینجا
لینک مرتبط (اجرای سوم که برای تذهیب به پیمان گلکار دادم و همچنان در دست اوست): اینجا

سیّد محمّدعلی میرموءمنی از خوشنویسان خطّهء اراک در شمار شاگردان استاد مطرح نستعلیق کیخسرو خروش است که به حق به دریافت مدرک استادی در سنوات اخیر نایل آمده است.
آثار خوشنویسی این خوشنویس اغلب بدون تذهیب و فارغ از آرایهها و پیرایههایی که به زعم ایشان چشم بیننده را از تمرکز بر اصل خط منحرف میکند، صورتبندی و تحریر شده است.
در اثری که به تازگی از ایشان در نمایشگاه دوسالانهء خوشنویسی در قزوین دیدم، بخشی از شعر سپید زندهیاد فروغ فرّخزاد در آمیزش با ابیاتی از مرحوم سیّد حسن حسینی - شاعر خوب انقلاب - و نثری از شیخ مصلحالدّین سعدی شیرازی، به آفرینش صفحهای خوشفرم منتهی شده بود.
در این شیوه نگارش ردّی از مجتمعنگاری، چندکرسینویسی، انبوهسازی و متراکمنگاری نیست. کلمات و حروف با لحاظ فاصله از هم به راحتی روءیت میشوند و هوا به خوبی لابلای سطور در جریان است. مضمون مورد انتخاب خوشنویس در این حال، بیکمترین مکث و تاءمّل دیده و خوانده میشود. گویی خوشنویس در نقش یک پیامرسان، خود را متعهّد و ملتزم به ارائه و نمایش هر چه بهتر پیام نهفته در نثر یا شعر میبیند و آن را به وضوح و زلالی جاری میکند، بل جار میکشد.
سنگ قبر قدیمی با حجّاری و برجستهکاری دوامآورده از ادوار پیشین. اینجا هند است و نزدیک مزار نظامالدّین اولیاء در دهلی. اکتفا به نگارش آیهء ۵۳ سورهء زمر به خط توقیع که دلخوشیبخش به گنهکاران و حمایتگر از جفاپیشهگانی است که در قفای امید به بخشایش الهی که در دلشان سوسو میزند، سیهنامهگیشان را پنهان داشتهاند.
سنگ قبر، فاقد نام و مشخّصات مردهایست که در زیر آن آرمیده و طوری ساخته شده که ناحیهء وسطش خالی و پوشیده از خاک و گل است. پس بقایای درختی کهن و البتّه عاری از حیات نباتی در آن میان جا خوش کرده، با دست و پای درازکرده و لمیده در خاک. این درخت بیجان شاید نمایندهء مرد یا زن گمنامیست که اینجا به خاک سپرده شده است.
هندیان از سر این پیردرخت هم نگذشته، بدان دخیل بسته و توسّل جستهاند. دو عبارت شریف «لا اله الا الله محمّد رسول الله» در یک سو و «علی ولی الله وصی رسول الله» در سمت دیگر به شکل قرینهپردازانهای، قاببندی شده است.



رضا شيخ محمدي که در خردادماه سال جاری براي برگزاري نمايشگاه خط به هند سفر کرد، در نشستي که شوراي ملي ارتقاء زبان اردو با دعوت از هنرمندان و مسئولين هنري کشور هند براي رونق و توسعهء هنر خوشنويسي ترتيب داده بود، شرکت کرد.
به گزارش پایگاه اطّلاعرسانی خوشنویسی ایران حميدالله بت مدير شوراي ملي ارتقاء زبان اردو در سخناني با بيان اينکه فن خطاطي ميراث فرهنگي ماست، گفت:
براي توسعه و گسترش اين هنر از سوي اين مرکز، چهل کلاس آموزش خطّاطي در شهرهاي مختلف هند برگزار کردهايم و قصد داريم آموزش هنر خطّاطي را از طريق شبکهء ملي تلويزيون نيز ارائه دهيم.
رضا شيخ محمدي نيز ضمن ابراز خرسندي از حضور خود در ميان هنرمندان و خوشنويسان کشور هند ابتدا گزارش مفصّلي از هنر خوشنويسي در ايران ارائه داد و سپس گفت:
خوشنويسي و خطّ نستعليق توسط هنرمندان ايراني از ايران به هند انتقال يافته است. امّا این فن شریف، امروز در اين سرزمين دچار تغييرات و دگرگونيهايي شده است. شيخ محمدي اضافه کرد:
ارتباط بين هنرمندان دو کشور در حوزهء خوشنويسي ميتواند انتقال تجربيّات مفيدي را در پي داشته باشد.
يکي ديگر از مشکلاتي که در اين نشست به آن پرداخته شد، نداشتن صرفهء اقتصادي اين هنر براي هنرمندان خطّاط است که رونق خوشنويسي را تهديد ميکند.
فایل صوتی سخنان رضا شیخ محمّدی در نشست فوق >>> اینجا


خطّ عبدالحقّ بن قاسم شیرازی لقبگرفته به امانتخان از سوی شاهجهان پنجمین امپراتور هند/ سال تحریر: ۱۰۲۲ قمری / مکان: قبر اکبرشاه / هندوستان، شهر آگره / عکّاس: رضا شیخ محمّدی / متن کتیبههای ثلث در حدّی که توانستم بخوانم:
به میامن توفیقات صانع جهان آفریننی(ینی) که به قیاس... / مرحبا خرم فضاینی(یی) خوشتر از باغ بهشت / مرحبا عالی بناینی(یی) برتر از عرش برین / جنتی او را هزاران روضهء رضوان، غلام /
/ در مدت هفت سال تمام صورت کتابت اتمام و اختتام یافت کتبه عبدالحق بن قاسم الشیرازی ۱۰۲۲ / روضهء او را هزاران جنهالماءوی زمین / کلک معمار قضا بنوشته بر درگاه او / هذه جنات عدن فادخلوها خالدین / قضااقتدار، کیوانرفعت، عالممدار صاحبقرانی.
در همین بنا کتیبهء نستعلیقی هم جلب توجّه میکند.

در شمار فعّالیّتهایی که در حوزهء هنر خوشنویسی انجام دادهام، نگارش لوگو برای کتاب بوده است. اکثر ناشرانی که از اوایل دههء ۷۰ با آنان مرتبط بودهام، مایل نبودند که در مقام نگارش نام کتاب، خط نستعلیق را به همان صورت سنتی بکار بگیرم. طبیعی بود که در ابتدا مقاومت میکردم. ولی به مرور این تصلّب (یکدندگی) 
را نالازم دانستم و تلاش کردم با حفظ اصالتها، نقشی بیافرینم که به مذاق سرمایهگزاران کتاب که به بازگشت پولشان هم فکر میکردند، بیاید. طرح شمارهء یک تحریر کلمهء «نهجالبلاغه» به خط نستعلیق و نیز خط خودکاری است که یکی در روی جلد و دیگری در پشت جلد همان کتاب در سال ۱۳۸۲ چاپ شد.
عکس دوم، مربوط به تحریر نام «فرهنگ آسمانگر» است که در سال ۱۳۸۲ برای کتابی که به «اسماء و صفات الهی در قرآن، متون دینی و ادبیات فارسی» اختصاص داشت، نوشتم.
عکس ۳ لوگوی معروف کتاب «هزار گلخانه آواز» است که به زندگی و آثار هنری استاد محمّدرضا شجریان اختصاص دارد و نام کتاب به گونهای تحریر شده که در قسمت هزارگلخانه، تداعیکننده گلبرگهای یک گل باشد. عکس ۴ کتاب هزار افسانهء ساز (مربوط به استاد حسین علیزاده) است و عکس ۵ هزار آوای مانا که به بررسی آثار استاد شهرام ناظری اختصاص دارد.
چهارسطری نستعلیق حاوی یادداشت روزانه و خاطرهء شخصی که دلنگاریش لقب دادهام؛ شیوهای دلپسند از سوی من برای خلق اثر هنری با گنجاندن اسامی اشخاص و بستگان به نیّت ادای دین، کمترین کاری که از دست چون منی که دستی بر آتش هنر دارم، برمیآید. جاسازی کردن پشت صحنهء زندگی در قفای سپر هنر. حالا دیگر میتوان جارش زد و در بستر زمان جاریش کرد. با این رویکرد موافقید؟ با این اثر نستعلیق که در عید امسال تحریر کردهام، کنار میآیید؟ یا دوستتر داشتید دو بیت از عطّار یا نثر خواجه عبدالله انصاری را در این پست میدیدید؟
معروف است که علمی که بر پهنهء کاغذ که تازیان قرطاسش گویند، حک و تحریر نشود، ضایع گردد. و من میافزایم که کلماتی که بر کاغذ نامناسب هم تحریر گردد، سرنوشتی جز زوال و اضمحلال ندارد. حضرت میرعلی هروی در ابیاتی مشهور که از وی به یادگار مانده، خطاطشدن را بدون «اسباب کتابت به کمال» امری محال خوانده است. از مشکلات عمده در هنر خوشنویسی، کاغذ یا همان بستر و سطحی است که قرار است پذیرای اثر خوشنویسی باشد. آثار بجامانده از قدما، درصدی از محسّنات خود را وامدار انتخاب جنس مناسب کاغذ و دستساز بودن آن است. امروز نیز کاغذهای دستساز تولید و برای نگارش اثر خوشنویسی آماده میشود. اثری که مشاهده میکنید، بر روی کاغذ دستساز هندی که استاد حسین نجفی عملیّات آهارمهرهکردن را روی آن انجام داده است، با مرکّب سنّتی نگاشته شده است. این کاغذها با ابعاد ۱۰۰ در ۷۰ سانتیمتر با قیمت ۱۵ هزار تومان خریداری شده است. گفتنی است با عنایت به اینکه در آستانهء سفر به کشور هند در ۱۳ ماه ژوئن (۲۳ خرداد) هستم، دوستانی چند مایل بودند که از این کشور کاغذ دستساز به ایران بیاورم.
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود / اینهمه قول و غزل تعبیه در منقارش
به کوی میکده گریان و سرفکنده روم
چرا که شرم همی آیدم ز حاصل خویش
(حافظ)
خط :
رضا شیخ محمّدی (آبان ۸۶)
به سفارش دوست تذهیبکارم حسین نظیفی


سمت چپ: عکسی از دورهی حضور حقیر در محضر پرفیض استاد اجل غلامحسین امیرخانی در ساختمان معروف انجمن خوشنویسان ایران واقع در تهران، خیابان خارک (سال ۱۳۶۳ شمسی)
سمت راست: ۹ مهر ۸۸ / نگارخانهء هنر ایران / تهران، روبروی همان ساختمان انجمن، خیابان خارک
سحر گنجشگکان در جیکجیکند
اندازهء اصلی: ۳۲ در ۱۷ سانتیمتر
مالک: سید محمد حسینی خطباز
قیمت: یک میلیون و دویست هزار تومان
مالک: کیوان شجاعیمنش / این قطعه را در ازای ۱۵۰۰ دلار از حسینی خطباز خریده است و فعلا" مایل به فروشش هم نیست.
سیاهمشق اثر میرزا غلامرضا اصفهانی
دوستانی که در قرائت متون سیاهمشق دست و تبحّری دارند، لطف کرده، در صورت توفیق در قرائت این اثر آن را به اطّلاع بنده برسانند تا به استحضار دیگر دوستان برسانم.
این سیاهمشق اوریژینال بوده و برای اوّلین بار از طریق وبلاگ حاضر منتشر میشود.
نقدی که در آذرماه سال گذشته بر آثار استاد علی شیرازی در این پست نگاشتم و به اذعان شماری از دوستان و اهالی هنر خوشنویسی، حرکتی تازه و خرق عرف و عادت از نوع مثبت آن محسوب میشد، انعکاس خوبی در مجامع هنری داشت. روزی که در ماههای اخیر مهمان انجمن خوشنویسان کرمان هم بودم، صحبت از این نقد در میان بود و پیرینتهایی از آن تهیّه شده و دست به دست میشد. طرفه اینکه به تازگی مشاهده کردم یک سایت عربی به نام «شبکةالمبدعین» به درج لینک این نقد مبادرت ورزیده و نسبت به حقیر نیز اظهار لطف کردهاند. بازخوردهایی از این دست، همواره برای حقیر ذوقانگیز و شوقآفرین است.

دو اجرای مختلف از کلمهء شفا و سقا را مشاهده میکنید که به خامهء این حقیر و به سفارش یکی از دوستان صورت تحریر پذیرفته است. اجرای سمت راست، مرسوم و به چشم آشناتر است. ولی اجرای سمت چپ با آنکه با قواعد ادبی موافقتر به نظر میرسد، معالوصف مرجوح و مردود است.
مصاحبهء تصویری من در موزهء امام علی(ع) تهران
در ۱۲ آذر ۸۸
با خبرنگار شبکهء دو تلویزیون
در پاسخ به سوءال او در خصوص
سیاهمشق و جایگاه آن در عرصهء خوشنویسی.
این مصاحبه از شبکهء دوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
>>> اینجا
Interview With Sheikh In Emam Ali Musium
December 12 , 2010 . Tehran , Iran
By Channel Two Reporter
About Siah Mashgh and Its Important role in Persian Calligraphy
This interview has been bradcast By The IRIB
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
نازم به حسن مطلع و حسن ختام او
خط: رضا شیخ محمّدی
تیر ۸۸
تذهیب: الناز ارجی
پاییز ۸۸
در هفتههای اخیر حضور رضا شیخ محمّدی را در شبکهء جهانی ثامن.تی.وی داشتیم که از طریق ماهوارهء هاتبرد قابل دریافت است. شیخ در هفده ربیعالاءول امسال مصادف با سیزده اسفند ۸۸ در نقش کارشناس خوشنویسی در این شبکهء جهانی حضور یافت و به نگارش خطّ بلغالعلی (شعر سعدی) که بر حول شخصیّت رسول گرامی اسلام(ص) تصنیف شده است، پرداخت و با مجری برنامه (رضا اسماعیلی) به گپ و گفت نشست. این برنامه که به نام «رنگ خدا» در ساعت ۱۸ به وقت تهران پخش شد، اوّلین قسمت از این برنامهء ۵۰ قسمتی است که قرار است در ایّام و مناسبتهای ویژه به توالی پخش گردد و رضا شیخ محمّدی در برنامههای بعد علاوه بر نگارش خط به تشریح و توضیح در خصوص برخی مسائل تئوری درخصوص هنر خوشنویسی خواهد پرداخت.
حکمتی از بهارستان جامی
خط: رضا شیخ محمدی (خرداد ۸۸)
تذهیب: الناز ارجی (پاییز ۸۸)
اندازهء اصلی: ۱۷ در ۲۴ سانتیمتر
در مجلس کسری سه کس از حکما جمع آمدند: فیلسوف روم و حکیم هند و بوزرجمهر. سخن بدینجا رسید که: سختترین چیزها چیست؟ رومی گفت: پیری و سستی؛ با ناداری و تنگدستی. هندی گفت: تن بیمار با اندوه بسیار. بوزرجمهر گفت: نزدیکی اجل با دوری از حسن عمل. همه به قول بوزرجمهر رضا دادند و از قول خویش بازآمدند.
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقهء رهت شود همّت شحنهء نجف
سیاهمشق: رضا شیخ محمّدی (تیر ۸۸)
تذهیب: پریسا پگاه - قزوین (پاییز ۸۸)
اندازهء اصلی: ۱۴ در ۲۳ سانتیمتر
در دیماه و بهمن ماه جاری، موزهء معتبر صنعتی کرمان به مدت ده روز برگزارکنندهء نمایشگاه خوشنویسی و کلکسیون شخصی رضا شیخمحمّدی بود. این نمایشگاه پس از آن به مدّت یک هفته در نگارخانهء مس سرچشمه واقع در ۱۷۰ کیلومتری کرمان با افزودن چند تابلو تکرار گردید.
رضا شیخمحمّدی پس از اخذ مدرک ممتاز از انجمن خوشنویسان ایران در خرداد ۶۴، از ده سال پیش به این سمت به عنوان مدرّس رسمی انجمن خوشنویسان ایران
فعَالیّت داشته و در مجامع هنری مرتبط با هنر خوشنویسی و کنگرههای بزرگ خوشنویسان (مشخّصآ در ساری و رامسر) در اواسط دههء ۶۰ شرکت داشته است.
دست به هم دادن چند عامل در سنوات اخیر سبب شد که به مدد معجزهء رایانه در روند فعّالیّتهای هنری او تحوّل و دگردیسی شگفتی اتّفاق بیفتد: (ادامه)
چلیپا به قلم و رقم عبدالرّحیم / تحریرشده به سال ۱۰۲۹ قمری
اصل قطعه در موزهء قلعهء سرخ دهلی Red-Fort-dehli نگهداری میشود.
با تشکّر از دوستم محمّدرضا ملازاده که این تصویر را برایم از هند ارسال کرد، امیدوارم در سفری که به این کشور در پیش دارم، موفّق به زیارت اصل قطعه از نزدیک بشوم. بلیت سفر را برای هفت اسفند تهیّه کردهام، ولی سفارت دولت فخیمهء هند هنوز ویزای سفر را برایم صادر نکرده است.
حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود/ ابعاد اصلی: ۱۳ در ۲۱.۵
نمایشگاه آثار خوشنویسی رضا شیخ محمّدیدر حاشیهء برگزاری سمینار همزیستی ادیان
مکان:هندوستان، دهلی نو، مرکز فرهنگی اسلامی هند
زمان:
از ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۸همراه با اجرای قرائت قرآن و آواز ایرانیتوسّط رضا شیخ محمّدی
k2/ax/IMG_8495
سلام دوستان. عازم سفر به کرمان برای برگزاری پنجمین نمایشگاه انفرادیم در این شهر هستم و ده روز این نمایشگاه به درازا خواهد کشید. دوستانی که در این مدّت مایل به تماس با بنده هستند، از طریق ارسال پیامک به ۰۹۱۲۷۴۹۹۴۷۹ یا ایمیل qom.reza@yahoo.com و یا کامنتگذاری در وب حاضر که بعدآ روءیت خواهم کرد، با بنده در رابطه باشند. حلال بفرمایید!
|
|
این اثر از استاد مرحوم میرزا غلامرضا اصفهانی با متن:
هو العفوّ الغفور
ببر ز خلق و ز عنقا قیاس کار بگیر
که صیت گوشهنشینان ز قاف تا قاف است
دارای حالتی استثنایی است و آن قیدکردن «دزاشیب» تهران به عنوان محلّ تحریر اثر است. طرفه اینکه دزاشیب در آن ایّام (حدود ۱۳۰ سال پیش) یکی از روستاهای حومهء تهران بوده و با آن فاصله داشته است و در اثر توسعهء شهری به مانند امروز به یکی از مناطق زیرمجموعهء کلانشهر تهران - که از قضا ساختمان معروف انجمن خوشنویسان هم در آن واقع است - تبدیل نشده بود.
از نظر هنری و فنی چند گزاره در خصوص این قطعه گفتنی است:
سیاهمشق حاضر با مرکّب قهوهای خوشرنگی تحریر شده و از ملاحت زیادی برخوردار است. از دیگرسو خوشنویس در صدد گرهفکنی و تزاحم زیاد نبوده است و کم و بیش، انعکاس حال و هوای دلباز و رهای روستایی (مکان نگارش اثر) را در خود دارد.
از شیرینکاریهای این قطعه انتخاب منتهای حرکت الف در «قیا» به عنوان مبداء حرکت سین در این کلمه است. این رفتار هنری که میرزا البته به ندرت در آثار دیگرش هم دارد، همان است که تکثیرشدهاش را بنده (رضا شیخ محمّدی) در سیاهمشقهای ابداعیم بکار میبرم و در واقع در سطح گسترده تمام نقاط تشابه را که امکان هماغوشکردن کلمات و حرف در آن وجود دارد، مییابم و از آنها بهره میگیرم.
در سیاهمشق حاضر، به رغم تصورّی که از شلوغنویسی در ذهن برخی از خوشنویسان هست، توزیع سواد و بیاض تقریبا به شکل یکسانی صورت گرفته است و جز در مواردی نادری، چشم بر نقاط فشردگی و تجمع حروف و کلمات، مکث نمیکند. آیا میرزا در این اثر در صدد ایجاد یک بافت بوده و حروف و کلمات را با منطقی شبیه منطق سطرنویسی و حتی گاه با فاصلهای بیشتر از یک نقطه چیدمان نکرده است.
این اثر که در حال حاضر در اختیار یکی از کلکسیونرهای قمی است، مدّتی در تملّک امیر عاملی مجموعهدار نامآشنای قزوینی بود، که حاصل أن تذهیب اثر توسّط استاد رامین مرآتی (کاری نچندان لازم) و چاپ آن - البته نه در سایز و کیفیّتی به اندازهء نسخهء ارائهشده در این پست - در یک آلبوم است.
یادآوری:
نوشتهٔ زیر را در ۱۴۰۲/۵/۲۷ در ذیل تصویر این اثر که در اینستاگرام قرار گرفته و اشاره شده بود که این اثر در چهارمین حراج ملّی به ۸۵م.ت فروخته شده است، قرار دادم:
عجب! بیخبر بودم. در دهههای پیشین این تابلو در مجموعهٔ خصوصی دوست کلکسیونر و اهل فضلم «حسن رجبیان» در قم بود. به ۲م.ت به امیر عاملی قزوینی فروخت. عاملی قطعه را برای تذهیب در اختیار استاد رامین مرآتی قرار داد (کاری نچندان لازم) و سپس در آلبومی چاپش کرد. مدّتی بعد فروشنده به این بهانه که وابستگی عاطفی به قطعه دارد، در عین گلهمندی خریدار پسش گرفت. مُجدّداً به دوست سمسارم «حسینی خطباز» امانتش داد که به ۷/۵م.ت بفروشد. در مرداد ۸۷ خطباز اثر را آورد پارکینگم. ضمن رؤیت این شاهکار، فرصت یافتم یک اسکن با دی.پی.آی ۱۲۰۰ از رویش تهیّه کنم. گفت تا ۳/۵ م.ت مشتری دارد. متن اثر که حاوی بیتی از حافظ شیرازی است، این است: هو العفوّ الغفور، ببر ز خلق و ز عنقا قیاس کار بگیر / که صیت گوشهنشینان ز قاف تا قاف است. سیاهمشق با مرکّب قهوهای خوشرنگ تحریر شده و از ملاحت زیادی برخوردار است. از شیرینکاریهای قطعه انتخابِ انتهای حرکت الف در «قیا» به عنوان مبدأ حرکت سین در این کلمه است. این رفتار هنری را کاتب بهندرت در آثار دیگرش هم دارد. چون صحبتش پیش آمد، عرض میکنم که حقیر این مدل هماغوشکردن کلمات و حروف را مبنا قرار دادم تا به اتّفاقات بصری تازه در سیاهمشقهایم برسم. آثاری تولید شد که خوشبختانه ناظران اذعان کردند بدیع است. در سیاهمشق حاضر توزیع سواد و بیاض تقریباً به شکل یکسان صورت گرفته و جز در موارد نادری، چشم بر نقاط فشردگی و تجمّع حروف و کلمات، مکث نمیکند. این در حالی است که خیلی از خوشنویسان گمان میکنند که معنای سیاهمشقنویسی، شلوغنویسی است. در حالی که میرزا حروف و کلمات را با منطقی شبیه منطق سطرنویسی و با فاصلهای بیش از یک نقطه چیدمان کرده است. انگار دنبال گرهفکنی و تزاحمِ زیاد نیست. شاید حال و هوای دلباز و رهای روستای محلّ نگارش اثر در کار منعکس شده است. خوشنویس قید کرده که تابلو را در «دزاشیب» نوشته است. حدود ۱۴۰ سال پیش دزاشیب از روستاهای حومهٔ تهران بود و با توسعهٔ شهری داخل شهر افتاد. طُٰرفه اینکه ساختمان معروف انجمن خوشنویسان در این ناحیه واقع است.
sheikh.ir/post/372








فصلنامهء فرهنگی / آموزشی «کلک دیرین» که به همّت انجمن خوشنویسان شیراز و با سابقهء هفت سال انتشار به چاپ میرسد و در سراسر کشور توزیع میگردد، در شمارهء تابستانی خود مبادرت به مصاحبه با بنده نمود که حاصل این گفتگو را به همراه تصاویر صفحاتی که به بنده اختصاص دادند، در این پست مشاهده میکنید:
***
در دنیای بیکران اینترنت٬ خلاء سایتهایی که به انتشار نسخههای منحصر به فرد از قطعات خوشنویسی قدیم و جدید آن هم با کیفیّت بالا اقدام کنند، به چشم میخورد. آثار ناب و نایابی که به خامهی پرمایهی هنرمندان صاحبذوق در عرصهی خوشنویسی صورت تحریر و ترقیم به خود گرفته است، معمولاً در گنجینهی موزههای داخلی و خارجی و احیانآ هزارتوی منزل کلکسیونرها نگهداری میشود. در این حال طالبان و مشتاقان این فنّ شریف ناچارند به فتوکپیهای «چند دست چرخیده» و رنگ و رورفته بسنده یا به نُسخ چاپی با قیمتهای بالا رجوع کنند. ( ادامه )
گهگاه هوس میکنم که نام خودم را در گوگل یا دیگر موتورهای جستجوی نت سرچ کنم. گاه به نتایج جالبی میرسم. امروز دیدم یک فرد اهل ذوق که نمیشناسمش، دوازده اثر خوشنویسی مرا در سایت مستقلی که به عنوان «گالری عکس آنلاین تک» تشکیل داده، قرار داده است. >>> اینجا
وعده کرده بودم در پستی مستقل به نقد و بررسی آثار استاد علی شیرازی - خوشنویس برجسته و صاحبنام این عصر و عهد - مبادرت ورزم. پیش از ورود به این مبحث، یادآوری نکتهای را بیضرر و ضروری میدانم. ( ادامه )


علی موحّدی نوجوان نوزده ساله که از حدود پنج سال پیش
در کلاسهای من در انجمن خوشنویسان قم ثبت نام و مشق خط کرد، با کوشش و جدّیّت موفّق شد در آزمون اردیبهشت ۸۸ مدرک ممتازش را اخذ کند. این پست اختصاص دارد به درج چند نمونه از خطوط علی موحّدی در موضوع چلیپا و کتابت.

راست: قطعه/سیاهمشق بنده
شعر : در شب عیدم پریرخ بیحجاب آمد برون /
ماه میجستند مردم، آفتاب آمد برون (مصراع اول منسوب به ناصرالدّینشاه قاجار و تکمیل توسط یکی از بانوان شاعرهء دورهء قاجار)
تاریخ تحریر : شهریور ۸۸ / شب عید سعید فطر / تذهیب و ترصیع : محسن مرادی (رشت) / موادّ بکاررفته در تذهیب: سنگهای قیمتی لاجورد و شنجرف. طلای ۲۴ عیار سفید و زرد ابروباد : دستساز (بابک حجازی / انجمن خوشنویسان کرج) / پاسپارتو : چوبپنبهای / نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۱۲۰ ه.ت) / اندازهء اصلی : ۲۷x۱۸سانتیمتر
سرنوشت قطعه: مبادله با سیّد محمّد حسینی خطباز در بهمن ۹۰ با سطور منسوب به میرزا کاظم / لینک مرتبط > اینجا / استفاده از این قصارمشق توسط مهران کمیلی در یک پوستر > اینجا / اسکن اصلی > اینجا آپ در اسفند ۸۹ و اسفند ۹۰


بر این باورم که صافنویسی، رواننگاری و تندنویسی در شمار پارامترهایی در نگارش خطّ نستعلیق است که تنها در صورتی میتوان از آنها به عنوان نقطهقوّت یاد کرد که تواءم با اجرای نمکین، مغزدار و صحیح مفردات و ترکیبها باشد. سرعت و چابکی دست گرچه حاکی از اعتماد به نفس و جسارت هنرمند و رهایی او از شک و دودلی در اجراست و در اجرای صحنهای و زنده نیز ناظران هنرنمایی هنرمند را خوش میآید، ولی این جذبه و جلوه اغلب زودگذر است. اگر چابکدستی هنرمند تنها به صفای صوری محصول دست و پنجهء او منتهی شود، در درازمدّت امتیازی محسوب نمیشود و اینجاست که یک اجرای تواءم با تاءمّل و مکث مقبولیّت ماناتری مییابد.
تاریخ قبلی پست: شنبه دوم آبان 1388ساعت 23:40
از آنجا که کامنتگذاری دروغین به اسم من در پست قبل فزونی گرفته و فضا را مشوّش کرده بود، موارد مزبور حذف شد. چند کامنت هم به لحاظ عدم رعایت برخی چارچوبها وگذر از خطوط قرمز دیلیت گردید. کاربران کنجکاو و اهل تحقیقی که بخواهند کامنتهای محذوف را ببینند و به تکنیکهایی که برخی افراد ناشناس بدان متوسّل میشوند تا خودشان را به جای شیخ جا بزنند، واقف گردند،میتوانند فایلهای حاوی کامنتهای محذوف را دانلود کنند.
وحید عباسی عزیز. لینک زیر اسکن اصلی از قصارمشق «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند / تکیه آن به که بر این بحر معلّق نکنیم» به خط بنده و تحریرشده در آبان 88 است.
حافظ در این شعر از عناصر طبیعی مثل آسمان و دریا و کشتی یاد کرده و چون آسمان را به «بحر معلّق» تشبیه کرده، من هم در آسمان ترکیبم، این دو کلمه را به صورت معلّق نوشتم. سرکشهای متعدد کاف هم تداعیکنندهء بادبان کشتی است. «کشتی» ارباب هنر هم که فلک کجمدار شکسته است، در قسمت تحتانی ترکیب به گِل نشسته است.
با توجه به این عناصر، مایلم قبول زحمت کرده و این اثر را با هنر ناب و تبحّر خوبت به یک اثر نفیس و ماندگار تبدیل کنی و فایل نهایی را بدون کمکردن حجم و کاستن از کیفیت برای حقیر ارسال نمایی. پیشاپیش ممنون و امیدوارم بتوانم زحماتت را جبران کنم.
سی بهمن نود / رضا شیخ محمدی
http://takand.persiangig.com/8808/sheikh_qesarmashq_keshti_r164_be-gerafist.jpg

به رغم تصوّر موجود در خصوص محدودیّت هنرمندانی که در عرصهء هنرهای سنّتی از نوع شرقی کار میکنند و بستهبودن دست و بال آنان برای خلاّقیّت، به نظر میرسد حتّی اگر در خصوص اجرای اجزا و عناصر هنری سنّتمدار چون نستعلیق، ملزم به وفاداری به اصول و ضوابط باشیم، باب ابداع در ترکیب و کمپوزیسیون مفتوح است. دو اثری که در این پست تقدیم شده است، تحریر بیت حضرت حافظ شیرازی به خامهء دو خوشنویس یکی از عصر و عهد قاجار و دیگری از دورهء معاصر است. در اجرای دوم با آنکه در خصوص مفردات و واحدهای ساختمانی هنر خوشنویسی و حتی مضمون انتخابی برای نگارش، نوگرایی نشده است، ولی حاصل کار، خاص و جدید مینماید. بیتی که دو خوشنویس برای کار هنری برگزیدهاند، این است:
در حشمت سلیمان هر کس که شک نماید / بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهیرضا شیخ محمّدی اجرای دیگری هم از این سیاهمشق تجربه کرده است که اینجا مشاهده میکنید.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم / خط : استاد اسفندیار ستّارپورتذهیب : با طلا. محمّدحسین سیدکریمی
اندازهء اصلی : ۳۰ در ۴۰ سانتیمتر
خرید به همراه 59 قطعهء دیگر از ابوالفضل خزاعی به 800 ه.ت چک یکساله!!
قیمت : یک میلیون تومان / طالبان قطعه با اینجانب تماس بگیرند / تاقزدن با کیوان شجاعیمنش در سال 91 به همراه یک شکستهء قدیمی با یک سیاهمشق امضادار از میرعماد که آن سیاهمشق هم در نهایت به غیاث علوی در یک معامله در زمستان 91 واگذار شد. با تشکر از دوستم آزرم که مونتاژ اسکن این قطعه را به عهده گرفتند.